عمیق (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عميق
عميق: (مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ) «عميق» از مادّه
«عُمْق» در اينجا به معناى دور است.
(وَ أَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَ عَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ) (و مردم را به حج دعوت كن؛ تا پياده و سواره بر مركبهاى لاغر (چابک و ورزيده) از هر راه دورى به سوى تو بيايند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه اذن امر از تاذين و به معناى اعلام كردن با صداى بلند است و به همين جهت ديگران آن را به ندا تفسير كردهاند. و كلمه حج در اصل لغت به معناى قصد است و اگر عمل مخصوص در بيت الحرام را كه اولين بار
ابراهیم (علیهالسلام) آن را تشريع نمود و در شريعت محمدى (صلیاللهعلیهوآله) نيز جريان يافت حج ناميدهاند به همين جهت است كه هر كس بخواهد اين عمل را انجام دهد قصد خانه خدا مىكند. و كلمه رجال جمع راجل پياده است كه در مقابل راكب- سواره است. و كلمه ضامر به معناى لاغرى است كه از زياد راه رفتن لاغر شده باشد. و كلمه فج به طورى كه گفتهاند به معناى راه دور است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «عمیق»، ص۳۸۸.