عنایت الهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عنایت در لغت
مصدر عنی یعنی و به معنای توجه کردن، اهمیت دادن و سستی نکردن است.
عنایت در اصطلاح
فلاسفه دو کاربرد دارد:
۱. عنایت ذاتیه
۲. عنایت فعلیه
عنایت ذاتیه:از
صفات ذاتی خدا محسوب شده و به علم
خداوند برگشت میکند. در تعریف عنایت ذاتیه گفته شده است: التفات و اعتناء و توجه به فعل، در حالی که این عنایت قبل از تحقق فعل است. (نظیر
علم خداوند به مخلوقات قبل از پیدایش و خلق آنها)
معنای روان و فشرده عنایت ذاتی این است که خداوند قبل از ایجاد مخلوقات، به همه جوانب فعلش اهتمام دارد به گونهای که مخلوقات همه خصوصیات ممکنه را داشته باشند. (البته این معنای از عنایت باید به گونهای
تفسیر شود که فقط مرحله قبل از ایجاد فعل را شامل شود).
عنایت ذاتیه دو لازمه دارد:
الف) عدم ترک فعل
ب) انجام فعل در اعلی مراتب صحت و اتقان
لازمه دوم همان عنایت فعلیه است که تفصیل آن را بیان میکنیم. عنایت ذاتی خداوند، در
حقیقت علت عنایت فعلی خدا نیز میباشد.
عنایت فعلیه:این عنایت از
صفات فعلی خداوند محسوب شده و به معنای اتقان و استحکام صنع خداوند است؛ به گونهای که هر مخلوقی از مخلوقات خداوند دارای همه خصوصیات ممکن و متصور، در بالاترین و زیباترین حد کمال باشد. به گونهای که هیچ گونه اهمال و سستی در خصوصیات ممکنه آن وجود نداشته باشد. به عبارتی عنایت فعلی همان اهتمام فعلی
خداوند است. و به عبارت سوم، عنایت فعلی
خدا عین فعل اوست که در خارج با کمال اهتمام و به دور از هر گونه اهمال و سستی واقع شده است.
لازمه این عنایت، همان
نظام احسن است.
اثبات عنایت ذاتی خداوند؛ که در حقیقت اثبات
علم خداوند (قبل از ایجاد) به همه خصوصیات و جوانبش است. استدلال بر عنایت ذاتی خداوند به
صورت منطقی از این قرار است:
الف) خداوند متعال به همه موجودات با تمام خصوصیاتشان عالم است.
ب)
علم خداوند عین ذاتش است.
ج) ذات خداوند
علت جمیع موجودات با تمام خصوصیاتشان است.
د) پس علم خداوند (
علم ذاتی قبل از ایجاد) علت همه موجودات با تمام خصوصیاتشان است. (همان عنایت ذاتی خداوند است)
به عبارتی علم ذاتی خداوند قبل از ایجاد،
علم انفعالی نیست بلکه علم فعلی است (فعلی در مقابل انفعالی نه در مقابل ذاتی) که خود منشا پیدایش مخلوقات است.
اثبات عنایت فعلی خداوند؛ که همان
ایجاد نظام احسن است از راههای متفاوتی قابل اثبات است.
یکی از این استدلالها به صورت منطقی از این قرار است:
الف)
خداوند عالم مطلق، قادر مطلق، خیر محض و فیاض مطلق است.
ب) خداوند علم به نظام احسن دارد.
ج) نظام موجود، بهترین نظام ممکن و به عبارتی نظام احسن است؛ زیرا اگر خدا عالم را به بهترین وجه ممکن و به نحو نظام احسن، خلق نکرده باشد از چند حال خارج نیست:
۱. خدا علم به نظام احسن نداشته باشد.
۲. خدا
قدرت بر ایجاد آن نداشته باشد.
۳. خداوند بخیل باشد.
۴. خداوند آن نظام را دوست نداشته باشد.
د) هر چهار قسم باطل است. زیرا هیچ کدام از این ویژگیها در خدا وجود ندارد. چون این ویژگیها نقص هستند و هر گونه نقصی بر
واجب الوجود بالذات محال است.
هـ) نتیجه: پس عالم موجود را خداوند به بهترین وجه و بر طبق نظام احسن خلق کرده است.
چنان که پیداست لازمه عنایت ذاتیه، عنایت فعلیه یا همان نظام احسن است و نظام احسن، یعنی نظام موجود در ممکنات به گونهای است که هر موجود، بتواند به بهترین وجه ممکن خود برسد و این نکته خود موجب شده است که شبههای مطرح شود و آن اینکه این شروری که در عالم مادی موجود است آیا با نظام احسن یا عنایت فعلی
خداوند منافات ندارد؟
پاسخ این شبهه در بحث جداگانهای تحت عنوان"مساله شر" مطرح شده است و اجمال آن این است که شرور دو قسماند:
الف. شر اخلاقی: که عبارت است از شری که عوامل انسانی در آنها دخالت دارد مانند:
قتل ، دزدی و...
ب. شرطبیعی: که عبارتست از شری که عوامل انسانی در آنها دخالت ندارد مانند:
سیل ،
زلزله و...
در پاسخ به شرور اخلاقی، پاسخ اصلی این است که این شرور لازمه اختیار انسانی است. به این معنا که خداوند
اراده کرده است که
انسان با
اختیار خود به بالاترین درجات کمال برسد و این خود بالاترین کمال است، هر چند لازمه این کمال آن است که خداوند مانع افعال اختیاری انسان نشود. حتی برخی از متکلمان مسیحی مانند" الوین پلنتینگا " نیز این جواب را به نحو شایسته پذیرفته و تبیین نموده است.
اما نسبت به شرور طبیعی از طرف متفکران
مسلمان و متفکران غیر مسلمان پاسخهای گوناگونی داده شده است. یکی از مهمترین پاسخها این است که این شرور اندک، لازمه آفرینش
جهان مادی هستند. اگر بخواهیم این همه خیر در عالم وجود داشته باشد، لاجرم در کنار این خیرات کثیره، یک سری شرور اندک نیز باید موجود باشد که از تزاحم عوامل طبیعی با یکدیگر حاصل میشوند و البته این شرور نسبی بوده و در مقایسه با خیرات کثیره، بسیار اندک هستند؛ یعنی در برابر شرور طبیعی باید گفت: در برابر خداوند دو گونه متصور و ممکن است:
۱. عالم را خلق نکند.
۲. عالم را
خلق کند. (همراه این شرور اندک)
چنان که گذشت عدم خلق خداوند با فیاضیت او منافات دارد؛ چون خدایی را که
فلاسفه و متکلمان اثبات میکنند فیاض علی الاطلاق است و معقول نیست که به خاطر شروری اندک، فیض خود (که شامل این همه خیر در عالم است) را دریغ کند.
سایت پژوهه، برگرفته ازمقاله «عنایت الهی».