• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عوامل ارتداد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عوامل ارتداد به چند دسته تقسیم می‌شوند که در این مقاله به آنها می‌پردازیم.



شیطان از عوامل اصلی ارتداد است که مؤمنان را فریب داده، با آن که حجّت بر ایشان تمام شده است، آنان را به انحراف می‌کشاند: «اِنَّ الَّذینَ ارتَدّوا عَلی اَدبرِهِم مِن بَعدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الهُدَی الشَّیطنُ سَوَّلَ لَهُم». هم‌چنین در آیه دیگری آمده است: «کَمَثَلِ الشَّیطنِ اِذ قالَ لِلاِنسنِ اکفُر فَلَمّا کَفَرَ قالَ اِنّی بَریءٌ مِنکَ اِنّی اَخافُ اللّهَ رَبَّ العلَمین». بیش‌تر مفسّران، مقصود از « انسان » را در این آیه، « برصیصای عابد » دانسته‌اند که یکی از گناهان کبیره را مرتکب شد و هنگام مجازات، شیطان به بهانه نجات، او را به سجده بر خویش وا داشت و او با این عمل، از دین الهی خارج شد.
[۳] جامع‌البیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۶۳‌-۶۴.
[۴] مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۳۹۷.
[۵] تفسیر قرطبی، ج‌۱۸، ص‌۲۵.



از دیگر زمینه‌سازان ارتداد، سلاطین جورند که با فشار و شکنجه ، در صدد باز‌گرداندن مؤمنان از دین هستند. از‌ جمله این حاکمان، فرعون است که وقتی ساحران به موسی ایمان آوردند، آنان را به شکنجه و قتل تهدید کرد تا از پیروی موسی (علیه‌السلام) دست بردارند: «قالَ ءامَنتُم لَهُ قَبلَ اَن ءاذَنَ لَکُم اِنَّهُ لَکَبیرُکُمُ الَّذی عَلَّمَکُمُ السِّحرَ فَلاَُقَطِّعَنَّ اَیدِیَکُم و اَرجُلَکُم مِن خِلف و لاَُصَلِّبَنَّکُم فی جُذوعِ النَّخلِ و لَتَعلَمُنَّ اَیُّنا اَشَدُّ عَذابًا و اَبقی‌...». حاکمان عصر اصحاب کهف نیز در صدد بازگرداندن آنان به آیین خود بودند؛ بدین‌سبب اصحاب کهف به یکی از یاران خود سفارش کردند که برای تهیّه غذا، پنهانی وارد شهر شود تا از گزند مأموران حکومت مصون بمانند: «...‌و‌لیَتَلَطَّف و لایُشعِرَنَّ بِکُم اَحَدا اِنَّهُم اِن یَظهَروا عَلَیکُم یَرجُموکُم اَو یُعیدوکُم فی مِلَّتِهِم و لَن‌تُفلِحوا اِذًا اَبَدا».


در طول تاریخ ، مشرکان همواره، به دنبال بازگرداندن مؤمنان از آیین خود بوده‌اند. قرآن در آیه‌۱۳ ابراهیم/۱۴، این را هدف همه کافران دانسته است: «و‌قالَ الَّذینَ کَفَروا لِرُسُلِهِم لَنُخرِجَنَّکُم مِن اَرضِنا اَو لَتَعودُنَّ فی مِلَّتِنا». در آیه دیگر، درباره کافران قوم شعیب آمده که آنان، شعیب و پیروانش را در‌صورتی که به آیین آن‌ها باز‌نگردند، به اخراج از سرزمین خود تهدید کردند:«قالَ المَلاَُ الَّذینَ استَکبَروا مِن قَومِهِ لَنُخرِجَنَّکَ یشُعَیبُ والَّذینَ ءامَنوا مَعَکَ مِن قَریَتِنا اَو لَتَعودُنَّ فی مِلَّتِنا». هم‌چنین در آیات دیگری درباره مؤمن آل‌فرعون آمده که مشرکان او را به شرک و بت‌پرستی فرا می‌خواندند؛ ولی او بر ایمان خود پای می‌فشرد و دعوت آنان را دعوت به‌سوی آتش می‌نامید: «و‌یقَومِ ما لی اَدعوکُم اِلَی النَّجوةِ و تَدعونَنی اِلَی النّار تَدعونَنی لاَِکفُرَ بِاللّهِ و اُشرِکَ بِهِ ما‌لَیسَ لی بِهِ عِلمٌ و اَنا اَدعوکُم اِلَی العَزیزِ الغَفّر». مشرکان عصر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز همواره آرزو می‌کردند تا مسلمانان از اسلام باز‌گردند: «اِن یَثقَفوکُم یَکونوا لَکُم اَعداءً و یَبسُطوا اِلَیکُم اَیدِیَهُم و اَلسِنَتَهُم بِالسّوءِ و ودّوا لَو تَکفُرون». در آیه دیگر آمده است که آنان می‌گفتند: اگر شما از اسلام دست بردارید و از آیین ما پیروی کنید، همه گناهان شما را برعهده می‌گیریم. آیه‌۲۱۷ بقره/۲ از کوشش مداوم آنان در این زمینه سخن می‌گوید: «و‌لایَزالونَ یُقتِلونَکُم حَتّی یَرُدّوکُم عَن دینِکُم اِنِ استَطعوا».
پس از جنگ اُحُد ، کافران با استفاده از وضع روحی نامساعد برخی مسلمانان می‌کوشیدند، آنان را به اسلام، بدبین کنند که قرآن مسلمانان را از سقوط در کفر ، برحذر می‌دارد: «...‌اِن تُطیعوا الَّذینَ کَفَروا یَرُدّوکُم عَلی اَعقبِکُم فَتَنقَلِبوا خسِرین».


عدّه‌ای از یهود و نصارا نیز آرزوی بازگرداندن مؤمنان از آئین خود را داشتند: «وَدَّ کَثیرٌ مِن اَهلِ الکِتبِ لَو یَرُدُّونَکُم مِن بَعدِ ایمنِکُم کُفّارًا حَسَدًا مِن عِندِ اَنفُسِهِم مِن بَعدِ ما‌تَبَیَّنَ لَهُمُ الحَقُّ» آنان به بعضی از هم‌کیشان خود سفارش می‌کردند که صبحگاهان اسلام آورند و شبانگاه کافر شوند تا شاید بدین وسیله در عقیده مسلمانان تزلزل ایجاد کنند: «و‌قالَت طَائِفَةٌ مِن اَهلِ الکِتبِ ءامِنوا بِالَّذی اُنزِلَ عَلَی الَّذینَ ءامَنوا وَجهَ النَّهارِ واکفُرُوا ءاخِرَهُ لَعَلَّهُم یَرجِعون». در شأن نزول این آیه نقل شده است که ۱۲ نفر از دانش‌مندان یهود خیبر ، تبانی کردند تا عدّه‌ای چنین امری را انجام دهند و این‌گونه اندیشیدند که علّت بازگشت خود را عدم تطابق محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با پیامبر موعود، عنوان کنند؛
[۱۷] مجمع البیان،ج ۲، ص‌۷۷۳‌-۷۷۴.
بدین سبب، قرآن به مسلمانان هشدار داده است که اگر از آنان پیروی کنید، شما را به کفر باز‌می‌گردانند: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِن تُطیعوا فَریقًا مِنَ الَّذینَ اوتُوا الکِتبَ یَرُدّوکُم بَعدَ ایمنِکُم کفِرین».


برخی، برای رسیدن به رفاه مادی، از دین دست برمی‌دارند: «مَن کَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعدِ ایمنِهِ... فَعَلَیهِم غَضَبٌ مِنَ اللّهِ و لَهُم عَذابٌ عَظیم ذلِکَ بِاَنَّهُمُ استَحَبُّوا الحَیوةَ الدُّنیا عَلَی الأخِرَةِ». قرآن در آیه‌۷۴ توبه/۹ رفاه را یکی از زمینه‌های ارتداد منافقان می‌داند: «...‌و‌ما‌نَقَموا اِلاّ اَن اَغنَهُمُ اللّهُ و رَسولُهُ مِن فَضلِهِ».


در جنگ احزاب پس از محاصره مدینه ، برخی از مسلمانان بر اثر وحشت از کشته شدن یا اسارت به‌دست مشرکان، در اعتقادشان متزلزل شدند و برخی آماده بازگشت از دین شدند: «اِذ جاءوکُم مِن فَوقِکُم و مِن اَسفَلَ مِنکُم و اِذ زاغَتِ الاَبصرُ و بَلَغَتِ القُلوبُ الحَناجِرَ و تَظُنّونَ بِاللّهِ الظُّنونا هُنالِکَ ابتُلِیَ المُؤمِنونَ و زُلزِلوا زِلزالاً شَدیدا»؛ سپس در چند آیه بعد می‌گوید: اگر از اطراف شهر بدان‌ها هجوم می‌شد و آنان را به شرک می‌خواندند، می‌پذیرفتند و جز اندکی در آن تأمّل نمی‌کردند: «ولَو دُخِلَت عَلَیهِم مِن اَقطارِها ثُمَّ سُئِلوا الفِتنَةَ لاََتَوها و ما تَلَبَّثوا بِها اِلاّ یَسیرا». بیش‌تر مفسّران، « فتنه » را در این آیه به ارتداد و بازگشت به شرک تفسیر کرده‌اند؛
[۲۳] جامع البیان، مج‌۱۱، ج‌۲۱، ص‌۱۶۵.

بنابراین، درخواست « فتنه » در آیه، همان درخواست ارتداد خواهد بود. در شأن نزول آیه‌۸۶ آل‌عمران/۳ نیز نقل شده که این آیه درباره حارث‌ بن سوید نازل شد که پس از کشتن محذر بن زیاد ، از ترس قصاص به مکّه گریخت و مرتد شد.
[۲۵] مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۸۹.



درباره آیه‌۱۱ حج/۲۲ روایت شده است که گروهی از بادیه‌نشینان ، اسلام می‌آوردند و اگر حالشان نیکو، و فرزند پسر نصیبشان می‌شد یا اموالشان فزونی می‌یافت به اسلام و پیامبر اطمینان می‌یافتند؛ امّا اگر بیمار می‌شدند یا فرزند دختر نصیبشان می‌شد، از دین روی برمی‌تافتند:
[۲۷] مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۱۱۹.
[۲۸] التفسیر الکبیر، ج‌۲۳، ص‌۱۳.
«و‌مِنَ النّاسِ مَن یَعبُدُ اللّهَ عَلی حَرف فَاِن اَصَابَهُ خَیرٌ اِطمَاَنَّ بِهِ واِن اَصَابَتهُ فِتنَةٌ اِنقَلَبَ عَلی وجهِهِ». آیه‌۱۰ عنکبوت/۲۹ از سرگذشت گروه دیگری از مسلمانان خبر می‌دهد که بر اثر عدم تحمّل آزار و اذیّت مشرکان از دین دست برداشته، مرتد می‌شدند: «و‌مِنَ النّاسِ مَن یَقولُ ءامَنّا بِاللّهِ فَاِذا اوذِیَ فِی‌اللّهِ جَعَلَ فِتنَةَ النّاسِ کَعَذابِ اللّهِ». در شأن نزول این آیه آمده است که مردمی از اهل مکّه به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ایمان می‌آوردند و آن‌گاه که از‌جانب کافران آزار می‌دیدند، بر اثر عدم تحمّل شکنجه مرتد می‌شدند.
[۲۹] مجمع البیان، ج‌۸، ص‌۴۲۹‌-۴۳۱.



پیامبران، امامان و دیگر رهبران دینی، از مهم‌ترین موانع ارتداد و انحراف در جامعه ایمانی به‌شمار می‌روند و تازمانی که در میان پیروان ادیان توحیدی بوده و مؤمنان، آنان را در جایگاه مقتدای خویش پذیرفته‌اند، نگذاشته‌اند، انحرافی در مؤمنان پدید آید؛ به همین جهت یعقوب (علیه‌السلام) درباره آینده فرزندانش پس از خود بیم داشته، هنگام احتضار می‌پرسد که بعد از او چه کسی را خواهند پرستید: «اَم کُنتُم شُهَداءَ اِذ حَضَرَ یَعقوبَ المَوتُ اِذ قالَ لِبَنیهِ ما تَعبُدونَ مِن بَعدی». در آیاتی، آزمایش بنی‌اسرائیل پس از غیبت موسی و ایجاد انحراف و ترویج گوساله‌پرستی به‌وسیله سامری در میان آنان مطرح شده است:«قالَ فَاِنّا قَد فَتَنّا قَومَکَ مِن بَعدِکَ و اَضَلَّهُمُ السّامِریّ»، «...‌ثُمَّ اتَّخَذتُمُ العِجلَ مِن بَعدِهِ و اَنتُم ظلِمون». از پاسخ حضرت عیسی (علیه‌السلام)، به پرسش خداوند از او درباره شرکورزی قومش، نقش حضور رهبر ، در ثباتِ عقیده امّت روشن می‌شود حضرت می‌گوید: تا زمانی که من در بین آن‌ها بودم، مراقب بودم که مشرک نشوند: «...‌ما قُلتُ لَهُم اِلاّ ما اَمَرتَنی بِهِ اَنِ اعبُدوااللّهَ رَبّی و رَبَّکُم و کُنتُ عَلَیهِم شَهیدًا ما دُمتُ فیهِم فَلَمّا تَوَفَّیتَنی کُنتَ اَنتَ الرَّقیبَ عَلَیهِم». در جنگ اُحُد نیز پس از شایعه شهادت پیامبر، عدّه‌ای به فکر بازگشت از دین افتادند و گروهی از اسلام دست کشیدند
[۳۶] مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۴۸.
[۳۷] التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۲۰.

که قرآن در آیه‌۱۴۴ آل‌عمران/۳ می‌گوید: پیامبر، جز فرستاده‌ای که پیش از او هم پیامبرانی آمدند، نیست؛ سپس آنان را سرزنش کرده، می‌گوید: آیا اگر بمیرد یا کشته شود، به گذشته خود باز‌می‌گردید؟!:«...‌اَفَاِن ماتَ اَو قُتِلَ انقَلَبتُم عَلی اَعقبِکُم».


گاهی جهل درباره دین یا ضروریّات آن، حقایق عالم هستی و پیامدهای انحراف از دین حق الهی، زمینه‌ساز ارتداد برخی از مؤمنان می‌شود؛ چنان‌که موسی (علیه‌السلام) در مقابل درخواست قوم خویش برای ساختن خدایانی مانند خدایان بت‌پرستان و انحراف آنان از دین حق ، آن را برخاسته از نادانی آنان دانست: «قالَ اِنَّکُم قَومٌ تَجهَلون»؛ بنابر این وجود رهبران دینی که مردم را با حقایق آشنا، و آنان را از جهالت خارج سازند، از ضروریّات هر جامعه ایمانی است.


زمینه ارتداد در منافقان و بیماردلان بسیار است که اگر برای این کار موقعیّتی فراهم شود، بی‌درنگ از اسلام دست برداشته، مرتد می‌شوند: «اِذ یَقولُ المُنفِقونَ... ولَو‌دُخِلَت عَلَیهِم مِن اَقطارِها ثُمَّ سُئِلوا الفِتنَةَ لاََتَوها و ما تَلَبَّثوا بِها اِلاّ یَسیرا»؛ در آیه بعد می‌فرماید: آن‌ها پیش‌تر با خدا عهد بسته بودند که به عقب باز‌نگردند و از آن‌ها در آن مورد بازخواست خواهد شد: «و‌لَقَد کانوا عهَدُوا اللّهَ مِن قَبلُ لایُوَلّونَ الاَدبرَ و کانَ عَهدُ اللّهِ مَسُولا». عهد الهی، ایمان به خدا و پیامبر و آن‌چه حضرت از جانب خدا آورده است، به‌شمار می‌رود.


۱. محمد/سوره۴۷، آیه۲۵.    
۲. حشر/سوره۵۹، آیه۱۶.    
۳. جامع‌البیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۶۳‌-۶۴.
۴. مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۳۹۷.
۵. تفسیر قرطبی، ج‌۱۸، ص‌۲۵.
۶. طه/سوره۲۰، آیه۷۱‌-۷۲.    
۷. کهف/سوره۱۸، آیه۱۹‌-۲۰.    
۸. اعراف/سوره۷، آیه۸۸.    
۹. غافر/سوره۴۰، آیه۴۱‌-۴۲.    
۱۰. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۲.    
۱۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۲.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۲۱۷.    
۱۳. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۴۹.    
۱۴. بقره/سوره۲، آیه۱۰۹.    
۱۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۶۹.    
۱۶. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷۲.    
۱۷. مجمع البیان،ج ۲، ص‌۷۷۳‌-۷۷۴.
۱۸. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۰۰.    
۱۹. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶‌-۱۰۷.    
۲۰. توبه/سوره۹، آیه۷۴.    
۲۱. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۰‌-۱۱.    
۲۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۴.    
۲۳. جامع البیان، مج‌۱۱، ج‌۲۱، ص‌۱۶۵.
۲۴. المیزان، ج‌۱۶، ص‌۲۸۶‌-۲۸۷.    
۲۵. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۸۹.
۲۶. المیزان، ج‌۳، ص‌۳۴۲.    
۲۷. مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۱۱۹.
۲۸. التفسیر الکبیر، ج‌۲۳، ص‌۱۳.
۲۹. مجمع البیان، ج‌۸، ص‌۴۲۹‌-۴۳۱.
۳۰. المیزان، ج‌۱۶، ص‌۱۰۹.    
۳۱. بقره/سوره۲، آیه۱۳۳.    
۳۲. طه/سوره۲۰، آیه۸۵.    
۳۳. بقره/سوره۲، آیه۵۱.    
۳۴. بقره/سوره۲، آیه۹۲.    
۳۵. مائده/سوره۵، آیه۱۱۶‌-۱۱۷.    
۳۶. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۴۸.
۳۷. التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۲۰.
۳۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۸.    
۳۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۱-۱۴.    
۴۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۵.    
۴۱. المیزان، ج‌۱۶، ص‌۲۸۷.    



دائرة‌المعارف قرآن کریم، مقاله ارتداد.    



جعبه ابزار