• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

غارت لباس و سلاح امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سپاه عمر بن سعد پس از به شهادت رساندن امام حسین (علیه‌السّلام)، به غارت سلاح و لباس وی پرداختند.



سپاه عمر سعد پس از کشتن امام، به غارت سلاح و لباس وی پرداختند. یکی از شمشیرهای حضرت را مردی از بنی اشهل بن دارم، (اما ابن سعد و ابن جوزی،
[۴] ابن جوزی، الرد علی المتعصب العنید، ص۴۰.
و ابن طاووس نام او را «قلانسی نهشلی» نوشته‌اند. البته در متون یاد شده «فلافس» (به جای قلانس) ضبط شده است، که با توجه به آنکه چنین اسمی در عرب وجود ندارد، «قلانس» صحیح به نظر می‌رسد. اما ابن اعثم و خوارزمی می‌نویسند: مردی از بنی تمیم به نام اسود بن حنظله، شمشیر حضرت را برداشت.) و دیگری را جمیع بن خلف آودی به تاراج برد. شلوار امام را (که روی شلوار پاره پوشیده بود) بحر بن کعب تمیمی به غارت برد، (در کتاب الارشاد شیخ مفید و مقتل الحسین خوارزمی نام او «ابجر بن کعب» ثبت شده است. ابن اعثم نام او را «یحیی بن عمرو حرمی»، و خوارزمی در جای دیگر «بحیر بن عمرو جرمی»، ابن شهرآشوب «بحیر بن عمیر جرمی»، و سید بن طاووس «بحر بن کعب تیمی» نوشته‌اند. چنان‌که بارها گفته‌ایم، این‌گونه اختلاف در ضبط اسامی مشابه، در تاریخ، فراوان است.) که بعد از آن دستانش در تابستان مانند دو چوب خشک می‌شدند و در زمستان، از آنها چرک و خون می‌امد، تا آنکه به هلاکت رسید. قطیفه (حولهٔ مخملی) وی را (که از خز بود) قیس بن اشعث بن قیس کندی، از خیمه به یغما برد که از آن پس به او، «قیس قطیفه» می‌گفتند. کفش‌ها را اسود بن خالد آودی برد، و عمامه را جابر بن یزید ازدی برداشت، (اما شیخ مفید و به پیروی از او، سید بن طاووس، نام او را اخنس بن مرثد بن علقمه حضرمی (و بنابر قولی، جابر بن یزید اودی) نوشته‌اند.) و آن را بر سر گذاشت و دچار بیماری جذام شد؛ و بنابر قولی، به محض اینکه آن را به سر بست، دیوانه شد. پیراهن حضرت را اسحاق بن حیوه حضرمی برداشت که از آن پس، به بیماری پیسی دچار شد و موهایش ریخت. (اما ابن اعثم نام او را، «جعفر بن وبر حضرمی»، خوارزمی، «جعوثه حضرمی»، ابن طاووس، «اسحاق بن حوبه حضرمی» و ابن شهرآشوب، «جعونة بن حویة» نوشته‌اند.) برنس (خبهٔ کلاه‌دار) و نیز زره او را مالک بن نسیر (نسر) کندی
[۴۴] ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۹.
(البته ابن اعثم نام او را «مالک بن بشر کندی» نوشته است.) و زره کوتاه حضرت را عمر سعد ربود.


طبق برخی گزارش‌ها، بجدل بن سلیم کعبی، انگشت امام (علیه‌السّلام) را قطع کرد و انگشترش را به غارت برد، (طبری امامی، به این موضوع اشاره کرده است.
[۵۰] طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامیه، ص۷۳.
) اما طبق روایتی که مرحوم صدوق نقل کرده است، محمد بن مسلم می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السّلام) درباره انگشتر امام حسین (علیه‌السلام) سؤال کردم که به دست چه کسی افتاد؟ و عرض کردم: شنیده‌ام آن را مانند سایر اشیایی که غارت کردند، از انگشت آن حضرت در آوردند و به غارت بردند. حضرت فرمود: چنان نیست که می‌گویند حسین (علیه‌السّلام) به فرزندش علی بن الحسین (علیه‌السّلام) وصیت کرد و انگشترش را به دست او کرد و امر امامت را به او واگذار کرد؛ چنان که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) چنین کرد و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) که با حسن (علیه‌السّلام)، و حسن (علیه‌السّلام) با حسین (علیه‌السّلام)، پس آن انگشتر، از او به جدم و پس از او به پدرم رسید و این انگشتر پس از او به من رسیده و اکنون نزد من است و من آن را در هر جمعه به دست می‌کنم و با آن نماز می‌خوانم.... (محمد بن الحسن بن احمد بن الولید قال: حدثنا محمد بن یحیی العطار، عن محمد بن الحسین بن ابی الخطاب، عن ابن ابی نجران، عن المثنی، عن محمد بن مسلم، قال: سالت الصادق جعفر بن محمد (علیه‌السّلام) عن خاتم الحسین بن علی (علیه‌السّلام) الی من صار؟ و ذکرت له انی سمعت انه اخذ من اصبعه فیما اخذ قال: لیس کما قالوا، ان الحسین (علیه‌السّلام) اوصی الی ابنه علی بن الحسین (علیه‌السّلام) و جعل خاتمه فی اصبعه وفوض الیه امره کما فعله رسول الله (علیه‌السّلام) بامیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و فعله امیرالمؤمنین بالحسن (علیه‌السّلام) و فعله الحسن بالحسین (علیه‌السّلام) ثم صار ذلک الخاتم الی ابی (علیه‌السّلام) بعد ابیه و منه صار الیّ، فهو عندی و انی لالبسه کل جمعة و اصلی فیه. مرحوم آیت‌الله ابوالحسن شعرانی بر این باور است که انگشتر غارت شده که در مقتل‌ها یاد شده، غیر از انگشتری است که از امام صادق (علیه‌السّلام) درباره آن سؤال شد، و امام غارت شدن آن را نفی کرد.
[۵۳] قمی، عباس، ترجمه کتاب نفس المهموم، ص۳۲۶.
)


۱. بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۴.    
۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۵۳.    
۳. ابن سعد، ترجمة الحسین و مقتله، ص۷۸.    
۴. ابن جوزی، الرد علی المتعصب العنید، ص۴۰.
۵. سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۹.    
۶. ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۹.    
۷. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۲.    
۸. ابن سعد، ترجمة الحسین و مقتله، ص۷۸.    
۹. سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۹.    
۱۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۵۳.    
۱۱. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۱۱.    
۱۲. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۱۲.    
۱۳. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۳.    
۱۴. ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۹.    
۱۵. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۲.    
۱۶. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۱۵.    
۱۷. سید بن طاووس، الملهرف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۸.    
۱۸. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۱۱.    
۱۹. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۳.    
۲۰. ابن سعد، ترجمة الحسین و مقتله، ص۷۸.    
۲۱. بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۴.    
۲۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۵۳.    
۲۳. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۳.    
۲۴. ابن سعد، ترجمة الحسین و مقتله، ص۷۸.    
۲۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۵۳.    
۲۶. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۳.    
۲۷. ابن سعد، ترجمة الحسین و مقتله، ص۷۸.    
۲۸. ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۹.    
۲۹. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۳.    
۳۰. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۱۲.    
۳۱. سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۸.    
۳۲. ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۹.    
۳۳. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۱۵.    
۳۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم والملوک، ج۵، ص۴۵۴-۴۵۵.    
۳۵. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۱۲.    
۳۶. ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۹.    
۳۷. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۲.    
۳۸. سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۷-۱۷۸.    
۳۹. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۱۵.    
۴۰. بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۳.    
۴۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم والملوک، ج۵، ص۴۴۸.    
۴۲. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۰.    
۴۳. ابن نما، جعفر بن محمد، مثیرالاحزان، ص۷۶.    
۴۴. ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۹.
۴۵. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۲.    
۴۶. ابن نما، جعفر بن محمد، مثیرالاحزان، ص۷۶.    
۴۷. سید بن طاووس، الملهوف علی قلی الطفوف، ص۱۷۹.    
۴۸. ابن نما، جعفر بن محمد، مثیرالاحزان، ص۷۶.    
۴۹. سید بن طاووس، الملهوف علی قلی الطفوف، ص۱۷۸.    
۵۰. طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامیه، ص۷۳.
۵۱. شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، مجلس۲۹، ص۲۰۷-۲۰۸، ح۱۳.    
۵۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۶، ص۱۷.    
۵۳. قمی، عباس، ترجمه کتاب نفس المهموم، ص۳۲۶.



پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۸۸۳.


رده‌های این صفحه : مقتل جامع سیدالشهداء




جعبه ابزار