غسل فعلی خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غسل فعلى، نوعى غسل مستحب میباشد.
از احكام آن در باب طهارت سخن گفتهاند.
غسل فعلى، غسلى است كه براى انجام دادن كارى يا كار انجام شدهاى به جا آورده مىشود.
اقسام: غسلهاى فعلى دو گونهاند:
غسلهايى كه براى انجام دادن كارى استحباب دارند. اين نوع غسلها عبارتاند از غسلهاى احرام، بنابر قول مشهور؛ طواف؛ وقوف به عرفات؛ وقوف به مشعر؛ براى قربانى و نيز سر تراشيدن در حج؛ رمى جمره به قول برخى؛ زيارت معصومان عليهم السّلام از نزديك و دور؛ ديدن يكى از امامان عليهم السّلام در خواب؛ نماز حاجت، بلكه به قولى، مطلق درخواست حاجت؛ نماز استخاره بلكه به قولى، مطلق استخاره، هرچند بدون نماز آن؛ عمل امّ داوود؛ برداشتن تربت قبر امام حسين عليه السّلام؛ قصد سفر، بويژه سفر زيارتى امام حسين عليه السّلام؛ نماز باران؛ توبه؛ شكايت بردن نزد خدا از ستم ستمگر؛ براى ايمنى در صورت بيم از ظالم؛ دفع بلا؛ مباهله با اهل باطل؛ تحصيل نشاط براى عبادت يا خصوص نماز شب؛ نماز شكر و غسل دادن و كفن كردن ميّت.
[۱] غسلهايى كه استحبابشان براى كار انجام شده است، مانند غسل براى مشاهده به دار آويخته، به دو شرط: نخست، رفتن نزد او به قصد ديدن وى باشد، نه آنكه اتفاقى نگاهش به او افتاده يا مجبور به نگاه كردن شده باشد. دوم آنكه سه روز از به دار آويختن وى سپرى شده باشد، در صورتى كه به دار آويختنش به حق باشد، نه به ناحق و از روى ستم. در صورت دوم، غسل مطلقا مستحب است؛ نوزاد به قول مشهور؛ كسى كه در پى ماه يا خورشيد گرفتگى كامل، به عمد نماز آيات را ترك كرده است. چنين فردى به قول مشهور مستحب است غسل كند و قضاى نماز آيات را به جا آورد. برخى اين غسل را واجب دانستهاند؛ زنى كه خود را براى غير شوهرش خوش بو كرده است؛ كسى كه مايع مست كننده نوشيده و خوابيده است و كسى كه پس از غسل دادن ميّت او را مسّ كرده است
[۲] غسلهاى فعلى از نوع دوم با پيدايى حدث پس از غسل باطل نمىشود؛ بدين معنا كه اعاده آن استحباب ندارد؛ ليكن غسلهاى فعلى نوع اول، در بطلان آنها با عروض حدث باطل كننده وضو، اختلاف است. برخى ميان خوابيدن و غير آن از حدثهاى باطل كننده وضو تفصيل داده و تنها خوابيدن را موجب بطلان دانستهاند؛ ليكن قول مشهور بطلان غسل مطلقا است.
[۳] [۴] العروة الوثقى، ج۲،ص۱۵۴ ـ ۱۵۶ ؛ مصباح الهدى، ج۷، ص۱۰۱ ـ ۱۱۶
[۵] العروة الوثقى، ج۲، ص۱۵۶ ـ ۱۵۹ ؛ مصباح الهدى، ج۷، ص۱۱۶ ـ ۱۲۷
[۶] العروة الوثقى، ج۲، ص۱۵۹ ـ ۱۶۰ ؛ مصباح الهدى، ج۷، ص۱۲۹ ـ ۱۳۱ .