فتنه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فتنه در کلام عرب به معنای ابتلاء و امتحان است و در ریشه آن آزمایش برای تعیین ماهیت چیزی نهفته شده است. ولی در اصطلاح فتنه به آشوب و غوغائی گویند که راه گریز از آن سخت و برای برخی محال باشد. یکی از
گناهان بزرگ، فتنهگری بین مؤمنان است. این
معصیت که گاه در محدودهای کوچک چون
خانواده و یا در سطح وسیعی از
اجتماع به وقوع میپیوندد، از ترکیب چندین گناه چون
غیبت،
تهمت،
دروغ،
تجسس، سلب امنیت و... بهوجود میآید.
قرآن کریم در
سوره بقره فتنه، را از قتل بدتر معرفی میکند: «... وَ الْفِتْنَةُ اَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ...؛
فتنه از قتل شدیدتر است.» «... وَ الْفِتْنَةُ اَکبَرُ مِنَ الْقَتْلِ...؛
فتنه از قتل بزرگتر است.»
هر چند در این آیات مراد از فتنه،
شرک و
بتپرستی است ولی فتنه بودن شرک به این جهت است که بتپرستی و شرک منشاء بسیاری از مفاسد فردی و اجتماعی میباشد کما اینکه همین معنا از
آیه ذیل نیز قابل استفاده است: «وَ الَّذِینَ کفَرُوا بَعْضُهُمْ اَوْلِیاءُ بَعْضٍ اِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکنْ فِتْنَةٌ فِی الْاَرْضِ وَ فَسادٌ کبِیرٌ؛
کفار یاوران و مدافعان یکدیگرند و اگر شما با آنها پیوندی داشته باشید فتنه و فسادی عظیم در
جامعه ایجاد میشود.»
مطابق این آیه شریفه دوستی با دشمنان
دین موجب نفوذ آنها در
جامعه اسلامی شده و چیزی نمیگذرد که آنان با برنامهای دقیق و منظم اتحاد مسلمانان را متزلزل میسازند و از بین میبرند.
حضرت امیر (علیهالسّلام) میفرماید: هرکس آتش فتنه را بیفروزد خود در آن میسوزد. «مَنْ شَبَّ نارَ الْفِتْنَةِ کانَ وَ قُوُداً لَها؛
هرکس آتش فتنه را روشن کند و به آن دامن زند خودش هیزم آن آتش خواهد گشت.»
از بدترین فتنههای زمان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فتنه
مسجد ضرار بود. منافقان چون راه بجائی نبردند، تصمیم گرفتند از طریق دین به مبارزه با دین درآیند و با ایجاد
نفاق در جامعه اسلامی به نتیجه مطلوب خود برسند. جامعه تا متحد باشد شکست ناپذیر است، نشانههای شکست زمانی ظاهر میشود که این اتحاد از بین رود و تفرقه و دودستگی جایگزین آن شود. در همیشه تاریخ دشمنان بشریت وقتی خواهان استعمار انسان بودهاند از شعار «تفرقهانداز و حکومت کن» استفاده کردهاند.
ساختن مسجدی در مقابل
مسجد پیامبر و جمع کردن برخی انسانهای کوتهنظر و کمبین و یا سست نهاد و ترغیب و تشویق آنها به مخالفت با دستورات رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جرقهای برای انهدام دین در همان لحظات آغازین بود. امّا
خداوند که ارادهاش بر پرفروز کردن این دین تعلق گرفته است، نقشه منافقان را برملا نمود، و پیامبر مکرم با ویران کردن آن مسجد به همه مردم این نکته را تفهیم کرد که: «انَّمَا الْاعْمالُ بِالنِّیاتِ؛
پذیرش اعمال بستگی به
نیت آنها دارد.»
و با نیت سوء حتی ساختن مسجد، نه تنها بیاثر بلکه موجب وزر و وبال دنیوی و
عذاب اخروی است. علاوه اینکه اسلام دینی ظاهرگرا نیست، این دین به حقایق امور اهمیت میدهد نه ظواهر آنها.
نماز،
روزه،
حج،
جهاد و ساختن
مسجد اگر موافق درون نباشد پشیزی ارزش ندارد. از بدترین فتنههای بعد از
ارتحال پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فتنه
بنیامیه بود.
قال علی علیه السلام: «الا وَ انَّ اخْوَفَ الفِتَنِ عِنْدی عَلَیکمْ فِتْنَةُ بَنی امَیةَ فَانَّها فِتْنَةٌ عَمْیاءُ مُظْلِمَةٌ؛
آگاه باشید که ترسناکترین فتنهها نزد من بر شما، فتنه بنیامیه است و آن فتنهای است کور و ظلمانی.»
فتنه سر کار آمدن
بنیعباس که قبل از رسیدن به حکومت، علیه غصبکنندگان حقوق
اهلبیت پیامبر (علیهمالسّلام) شعار میدادند، نیز از فتنههای بزرگ محسوب میشود.
گستره فتنهها در آخرالزمان بسیار وسیع تر از پیش است. محور این فتنهها، از بین رفتن محتوای امور و توجه به ظواهر امور است.
قال علی علیه السلام: «یاتی عَلَی النَّاسِ زَمانٌ لایبْقی فیهمْ مِنَ الْقُرآنِ الّا رَسْمُهُ وَمِنَ الْاسْلامِ الَّا اسْمُهُ، وَ مَساجِدُهُمْ یوْمَئِذٍ عامِرَةٌ مِنَ الْبَناءِ خَرابٌ مِنَ الهُدی، سُکانُها وَعُمّارُها شَرُّ اهْلِ الْارضِ، مِنْهُمْ تَخْرُجُ الفِتْنَةُ وَالَیهِمْ تَاوی الْخَطیئَةُ، یرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْها فیها وَ یسُوقُونَ مَنْ تَاَخَّرَ عَنْها الَیها»
بر مردم روزگاری خواهد آمد که در بین آنها از قرآن جز خطوطش و از
اسلام جز نامش باقی نماند، مساجدشان از نظر ساختمان آباد ولی از نظر هدایت خراب است. ساکنان و آبادکنندگان آنها بدترین خلایق روی زمین هستند، فتنه و فساد از آنها برانگیخته میشود و خطاها در آنها لانه میکند آن کس را که از فتنهها کناره گیری کرده به آن بازش میگردانند و هرکس که عقب مانده او را به سویش سوق میدهند.
در این فتنههاست که انسانهای ثابت قدم که تطمیعها و تهدیدهای باطل را وقعی ننهند به ندرت یافت میشوند.
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: «سَتَکونُ فِتَنٌ یصْبِحُ الرَّجُلُ فیها مُؤمِناً وَ یمْسی کافِراً الّا مَنْ احْیاهُ اللَّهُ تَعالی بِالْعِلْمِ؛
فتنههائی برپا خواهد شد که
انسان صبح
مؤمن باشد و شب
کافر گردد مگر آنانکه خداوند متعال آنها را به نور
علم زنده کرده باشد.»
آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فقها و دانشمندان آخرالزمان را بدترین فقهاء و منشاء فتنهها معرفی کردهاند. «فُقَهاءُ ذلِک الزَّمانِ شَرُّ فُقَهاءَ تَحْتَ ظِلِّ السَّماءِ، مِنْهُمْ خَرَجَتِ الْفِتْنَةُ، وَالَیهِمْ تَعُودُ؛
فقهاء و دانشمندان آن دوران، بدترین دانشمندان زیر آسمان میباشند. منشاء فتنه و بدبختی آنانند و عواقب فتنه هم به خودشان بازمی گردد.»
قبل از اینکه اوصاف آن زمانه را از بیان حضرت رسالت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خطاب به
سلمان (رحمةالله) بشنوید، راه خروج از فتن آخرالزمان رابه نقل از علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) خواهیم آورد. آن حضرت رهائی از فتنههای آن عصر را در دو چیز یعنی
تقوا و کنارهگیری، عنوان نموده است. تقوا باعث میشود خداوند راه خلاصی از فتنه را به وی تعلیم دهد. «وَاعْلَمُوا انَّهُ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ الْفِتَنِ وَنُوراً مِنَ الظُّلَمِ؛
آن کس که تقوا پیشه کند خداوند راهی برای رهائی از فتنهها پیشاپیشش میگشاید، و نوری در دل تاریکی بوی اعطاء میکند.»
و عدم مداخله و جدا شدن از فتنه و فریب نخوردن به خاطر فواید احتمالی ورود در آن، موجب مصونیت از عوارض سوء فتنه است. «لا تَقْتَحِمُوا ما استَقْبَلتُمْ مِنْ فَوْرِ نارِالْفِتْنَةِ وَامیطُوا عَنْ سَنَنِها وَخَلُّوا قَصْدَ السَّبیلِ لَها؛
خروش آتش فتنه وقتی به سوی شما میآید، از آن کناره گیرید و بطرف آن نروید و راه را برای گذشتن آن باز کنید تا بگذرد و شما سالم مانید.»
و در حدیثی دیگر نیز که در همین باره است میفرماید: «کنْ فی الْفِتْنَةِ کابْنِ اللَّبُونِ لاظَهْرٌ فَیرْکبُ وَلا ضَرْعٌ فَیحْلَبُ»
در این قسمت از بحث به حدیث ارزشمند پیامبر مکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مشهور به
حدیث اشراط السّاعة توجه کنید، دراین
روایت مفصّل، حضرت فتنههای آخرالزمان را به تصویر کشیدهاند:
علامتهای قیامت این است که نماز ضایع میشود، یعنی از میان مسلمانان رخت برمیبندد و از شهوات پیروی میشود و مردم به سوی هواها میل میکنند، مال و ثروت مقامی عظیم پیدا میکند و مردم آن را تعظیم میکنند، دین به دنیا فروخته میشود، در آن زمان است که دل افراد باایمان در درونشان، برای منکرات بسیاری که میبینند و نمیتوانند آن را تغییر دهند آب میشود آن چنانکه نمک در آب حل میگردد.
سلمان با تعجب عرضه داشت: یا رسول اللَّه، براستی چنین روزی خواهد رسید؟ فرمود: آری، به آن خدائی که جانم به دست او است. ای سلمان در آن هنگام سرپرستی و
ولایت مسلمانان را امرای جور به دست میگیرند امرائی که وزرائی فاسق و سرشناسانی ستمگر و امنائی خائن دارند.
سلمان پرسید: براستی چنین وضعی پیش خواهد آمد یا رسول اللَّه، فرمود: آری به آن خدائی که جانم به دست او است. ای سلمان در این موقع
منکر،
معروف؛ و معروف، منکر میشود.
خائن امین قلمداد میگردد و امین خیانت میکند.
دروغگو تصدیق میشود و
راستگو تکذیب میگردد.
سلمان با حالت تعجب پرسید: یا رسول اللَّه براستی چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدائی که جانم به دست او است. ای سلمان در آن روزگار زنان به
امارت میرسند و کنیزان طرف مشورت قرار میگیرند و کودکان بر فراز
منبر میروند و دروغ نوعی زرنگی، و
زکات خسارت، و خوردن
بیتالمال نوعی غنیمت شمرده میشود، مرد به پدر و مادرش جفا ولی به دوستش نیکی مینماید و ستاره دنبالهدار طلوع میکند.
سلمان باز پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدائی که جانم به دست او است. ای سلمان در این موقع زن با شوهرش در
تجارت شرکت کند و باران در فصلش نیامده بلکه در گرمای تابستان میبارد و افراد
کریم سخت خشمگین میگردند، مرد
فقیر و تهیدست، تحقیر میشود، در این هنگام بازارها به هم نزدیک میشوند. یکی میگوید: من چیزی نفروختم وآن دیگری میگوید: من سودی نبردهام طوری میگویند که هر شنونده میفهمد خداوند را مذمت میکنند.
سلمان پرسید: آیا حتماً چنین وضعی خواهد شد یا رسول اللَّه؟ فرمود: آری به آن خدائی که جانم به دست او است. ای سلمان در این هنگام اقوامی بر آنان مسلط میشوند که اگر لب بجنبانند کشته میشوند و اگر چیزی نگویند دشمنان همه چیزشان را
مباح و برای خود
حلال میکنند تا با بیتالمالشان کیسههای خود را پر کنند و به ناموسشان تجاوز نموده، خونشان را بریزند و دلهاشان را پر از رعب و وحشت کنند و در آن روز مؤمنان را جز در حال ترس و وحشت ورعب و رهبت نمیبینی.
سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین روزگاری بر مؤمنان خواهد گذشت؟ فرمود: آری به آن خدائی که جانم به دست او است. ای سلمان در این هنگام چیزی از مشرق میآورند و چیزی از مغرب تا
امت اسلام را سرپرستی کنند، در آن روز وای به حال ناتوانان امت من، از شر شرقیها و غربیها و وای به حال آن شرقیان و غربیان از
عذاب خدا، آری نه صغیری را رحم میکنند و نه پاس حرمت کبیری را دارند ونه از هیچ مقصری عفو میکنند، اخبارشان همه فحش و ناسزا است، جثه آنان جثه آدمیان است ولی دلهایشان دلهای شیاطین.
سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین روزی خواهد رسید؟ فرمود: آری به آن خدائی که جانم به دست او است. ای سلمان در این هنگام مردان به مردان اکتفا میکنند و زنان به زنان و همان طورکه پدر و اهل خانواده نسبت به دختر غیرت به خرج میدهند نسبت به پسر نیز غیرت به خرج میدهند، مردان به زنان شبیه میشوند و زنان به مردان و زنان بر مرکبها سوار میشوند که از طرف امت من
لعنت خدا بر آنان با باد.
سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدائی که جانم به دست او است. ای سلمان در این هنگام مساجد طلاکاری و زینت میشود. آنچنان که کلیساها و
معبد یهودیان زینت میشود، قرآنها به زیورآلات آرایش و منارهها بلند وصفها طولانی میشود اما با دلهائی که نسبت به هم خشمگین است و زبانهائی که هر یک برای خود منطقی دارد.
سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این وضع پیش میآید، فرمود: آری به آن خدائی که جانم به دست او است. در آن روز مردان و پسران امت من با
طلا خود را میآرایند و
حریر و
دیبا میپوشند و پوست پلنگ به صورت کالا خرید و فروش میگردد.
سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدائی که جانم به دست او است. ای سلمان در آن روز
ربا همه جا را میگیرد و یک عمل آشکار میشود و معاملات با
غیبت و
رشوه انجام میگردد و دین خوار و
دنیا بلند مرتبه میشود.
سلمان گفت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدائی که جانم به دست او است. ای سلمان در این هنگام
طلاق زیاد میشود و هیچ حدی جاری نمیگردد و البته خدای تعالی از این بابت هرگز متضرر نمیشود.
سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدائی که جانم به دست او است. ای سلمان در این زمان کنیزان آوازهخوان و نوازنده پیدا میشوند و اشرار امت من بر همه امت، ولایت و حکومت میکنند.
سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدائی که جانم به دست او است. ای سلمان در این موقع اغنیای امت من صرفاً به منظور گردش و
تفریح به
حج میروند و طبقه متوسط برای تجارت و فقرا به منظور خودنمائی و
ریا حج میکنند، در این هنگام است که اقوامی قرآن را برای غیر خدا میآموزند و آن را نوعی
مزمار و
آلت موسیقی اتخاذ میکنند، اقوامی دیگر به تعلم
فقه اسلامی میپردازند اما برای غیر خدا. در آن روزگار زنازادگان زیاد میشوند. با قرآن
آوازهخوانی میکنند و بر سر دنیا سر و دست میشکنند.
سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به خدائی سوگند که جانم به دست او است. ای سلمان این وقتی است که حرمتها و قرقها شکسته شود و مردم عمداً و باآگاهی در پی ارتکاب
گناه باشند و اشرار بر اخیار مسلط شوند، دروغ فاش و بیپرده و لجاجتها ظاهر گردد و فقرا فقر خود را علنی کنند، مردم در لباس باهم مباهات میکنند و باران در غیر فصل ببارد و مردم
شطرنج و
نرد و
موسیقی را کاری پسندیده بشمارند و در مقابل،
امر به معروف و
نهی از منکر را عملی نکوهیده بدانند تا آنجا که یک فرد با ایمان ذلیلترین و منفورترین فرد امت شود و قاریان، عابدان را ملامت کنند و عابدان، قاریان را. این مردمند که در ملکوت آسمانها
رجس و
نجس نامیده میشوند.
سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به خدائی که جانم به دست او است. ای سلمان در این هنگام که توانگر هیچ دلواپسی جز فقیر شدن ندارد، حتی یک
سائل در طول یک هفته یعنی بین دو جمعه گدائی میکند و احدی نیست که چیزی در دست او بگذارد.
سلمان باز پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین روزگاری خواهد رسید؟ فرمود: آری به آن خدائی که جانم در دست او است. ای سلمان در این زمان رویبضة تکلم میکند، پرسید: یا رسول اللَّه پدر و مادرم فدای تو، رویبضه چیست؟ فرمود: چیزی و کسی به سخن درمیآید و در امور عامه سخن میگوید که هرگز سخن نمیگفت، در این هنگام است که مردم، دیگر زیاد زنده نمیمانند ناگهان زمین نعرهای میکشد و هر قومی چنین میپندارد که زمین تنها در ناحیه او نعره کشید، بعد تا هر زمانی که خدا بخواهد همچنان میمانند و سپس واژگون میشوند و زمین هرچه در دل دارد بیرون میریزد (و خود آن جناب فرمود: یعنی طلا و نقره را) آنگاه با دست خود به ستونهائی که در آنجا بود اشاره نموده و فرمود: مثل این، ولی در آن روز دیگر نه طلائی فائده دارد و نه نقرهای، این است معنای آیه: فَقَدْ جاءَ اَشْراطُها
غضنفری، علی، اخلاق در قرآن و سنت حاوی یکصد مبحث اخلاقی، ج۲، ص۲۸۳.