فدی (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فِدَى (به کسر فاء و فتح دال) از
واژگان قرآن کریم به معنای
عِوَض است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
فِدْيه (به کسر فاء و سکون دال) و
فِداء (به کسر فاء)، يعنى عِوَضی كه
انسان از براى خود میدهد.
فِدَى:
عِوَض است. يعنى عوضی كه
انسان از براى خود میدهد. همچنين است فِدْيه و فِداء.
(فَلا جُناحَ عَلَيْهِما فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ ...) «گناهى بر آندو نيست در آنچه زن آن را عوض داده». مقصود آنست كه زن چيزى در عوض
طلاق گرفتن بدهد.
(وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكِينٍ) «و بر آنانكه به مشقّت زياد
روزه میگيرند عوضى است و آن
طعام فقير است».
(فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً) «بندها را محكم كنيد (و
اسیر گيريد) و پس از آن منّت نهيد يا فدا و عوض گيريد (و آزادشان كنيد)».
(وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسارى تُفادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْراجُهُمْ ...) «تُفادُوهُمْ» را بعضى «تفدوهم» خواندهاند.
طبرسی فرموده: وجه بين الاثنين بودن آنست كه فعلى از جانب اسير گيرنده واقع میشود و آن تحويل اسير است و فعلى از جانب اسير كه دفع
فدیه است،
يعنى: «اگر آنها در حال اسارت پيش شما آمدند، فديه داده و آنها را آزاد میكنيد، حال آنكه اخراجشان بر شما
حرام است».
در
قرآن فقط يكبار آمده كه عِوَض را كسى از جانب ديگرى بدهد،
(وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ) (ما قربانى عظيمى را فداى او كرديم)
رجوع شود به «ابراهيم» فصل قربانى.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "فدی"، ج۵، ص۱۵۵-۱۵۶.