فرق تخالف و تقابل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هر گاه دو چیز در
ماهیت و لوازم آن باهم تغایر داشته باشند و این
تغایر و تنافی به گونهای باشد که مانع اجتماعشان در یک محل نباشد و اجتماعشان در یک محل امکان پذیر باشد، به آن دو متخالفان گفته میشود و نسبت میان دو امری را که در حالت واحد در محل واحد جمع نشوند
تقابل گویند، در این مقاله فرق بین
تخالف و تقابل بررسی شده است.
«تخالف» در اصل از اصطلاحات
علم کلام است و در تعریف آن گفتهاند؛ هر گاه دو چیز در
ماهیت و لوازم آن باهم تغایر داشته باشند و این تغایر و تنافی به گونهای باشد که مانع اجتماعشان در یک محل نباشد و اجتماعشان در یک محل امکان پذیر باشد، به آن دو متخالفان گفته میشود؛
مانند: سیاهی و شیرینی که در
خرما جمع شدهاند، و یا مانند شیرینی و سفیدی که در شکر اجتماع نمودهاند.
تخالف گاهی در شخص است بدون لحاظ اشتراک در نوع؛ مانند محمد و جعفر، و گاهی در نوع است بدون لحاظ اشتراک در جنس؛ مثل
انسان و
اسب و گاهی در جنس است بدون لحاظ اشتراک در وصف؛ مانند
پنبه و
برف که مشترک در صفت سفیدیاند، اما اشتراک در این صفت عارضی، در این جا مورد لحاظ قرار نگرفته است.
گاهی، نیز تخالف، بر غیر مثلین اطلاق میشود؛ یعنی هر چیزی که مثلان نباشند به آنها «متخالفان» اطلاق میگردد.
تقابل: نسبت میان دو امری را که در حالت واحد در محل واحد جمع نشوند تقابل گویند، و آن دو چیز را متقابلان نامند از جهت آن که مقابل یکدیگرند. به عبارت دیگر، دو امری که با یکدیگر
تباین داشته باشند و لو تباین جزئی، متقابلاناند.
بر اساس این تعریف، فرق تخالف و تقابل این است که دو چیز مخالف در ماهیت، در یک جا جمع میشوند، ولی در تقابل این گونه نیست؛ یعنی متقابلان در یک حالت و یک
زمان و با یک جهت در چیز واحدی جمع نمیشوند. البته این عدم اجتماع بالفعل است، اگر چه بالقوه هر دوی آن موضوع میتوانند در یک جا جمع شوند.
گفتنی است؛ «تقابل» در حقیقت از اقسام «تغایر» است و تغایر هم از لواحق کثرت است، (یعنی تغایر در یک چیز موضوعیت و مصداق پیدا نمیکند بلکه بین دو و بیشتر از دو چیز موضوعیت پیدا میکند) و کثرت بر سه نوع است: مماثله، مخالفت غیر تضادی، و
تضاد، که دو قسم اخیر، همان «تقابل» است، پس متغایرین یا متماثل هستند (متماثلین یا مثلین، آن است که دو چیز در نوع، شریک باشند؛ یعنی حقیقت نوعی آنها یکی باشد؛ مانند دو انسان که در نوع انسانیت با هم شریکاند.) یا متقابل.
۱. تقابل ایجاب و سلب یا تقابل نقیضان: خواه این تقابل در قضیه باشد؛ مانند تقابل احمد دانا است، احمد دانا نیست، یا در غیر قضیه باشد؛ مانند
دانایی، نادانی.
۲. تقابل تضایف: یعنی تقابلی که از نسبت یکی با دیگری حاصل میشود؛ مانند پدری و فرزندی،
علت و معلولی،
خالق و مخلوقی.
از ویژگیهای تضایف این است که اولا: هر گاه یکی از طرفین تضایف تصور شود، طرف دیگر آن هم ناچار تصور میشود. ثانیا: شیء واحد نمیتواند از یک جهت موضوع هر دو طرف تضایف باشد؛ یعنی یک نفر نمیتواند به نسبت کسی دیگر هم
پدر باشد و هم
پسر، متضایفین ممکن است از دو طرف متشابه باشند؛ مانند برادری دو نفر با هم، یا این که مختلف باشند؛ مانند پدری و فرزندی.
۳. تقابل ضدین: بر اساس نظر حکمای مشاء، ضدین عبارتاند از دو چیز که نمیتوانند با هم در یک موضوع و محل جمع شوند؛ مانند سردی و گرمی،
رذیلت و
فضیلت و... از ویژگیهای ضدین آن است که میتوانند هر دو به سوی حد وسطی گرایش پیدا کنند؛ مانند سرخی در بین سیاهی و سفیدی، یعنی سیاه و سفید، میتوانند با کمی تغییر کیفیت، به شکل سرخ در آیند.
۴. تقابل
عدم و ملکه: در میان پیشینیان (
ارسطو و پیروانش) مشهور بود که «ملکه» عبارت از آن است که شخص هرگاه بخواهد بر آنچه که در شان او است توانا باشد؛ مانند قدرت بر دیدن به هنگام خواستن، و «عدم» عبارت است از نداشتن چنین قدرتی در چنین وقتی، به سبب از بین رفتن شرایط آن قدرت: مانند کوری، اما متاخرین، دایره را وسیع تر گرفته، و گفتهاند: «عدم» نبود چیز است در موجودی که خود یا نوع یا جنسش میتوانستند آن را داشته باشند؛ لذا بر مبنای نظر متقدمین کوری توله نوزاد
حیوانات، یا بیمویی نوجوانان، عدم نیست، اما بر رای متاخرین جزو «عدم» است.
پایگاه اسلام کوئیست، برگرفته از مقاله «فرق تخالف و تقابل».