قدس (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قُدْس (به ضم قاف و سکون دال) و
قُدُس (به ضم قاف و دال) از
واژگان قرآن کریم به معنای
پاكى و پاك است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
تَقْديس (به فتح تاء و سکون قاف) به معنای پاك كردن، و
قُدُّوس (به ضم قاف و تشدید دال) و
قَدُّوس (به فتح قاف و تشدید دال) به معنای بسيار پاک و از
اسماء حسنى میباشد.
قُدْس و
قُدُس:
پاكى و پاك است. بر وزن قُفْل و عُنُق
مصدر و
اسم به كار رفته است، «الْقُدْسُ: الطّهر».
این واژه دارای مشتقاتی است که در
آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
(وَ آتَيْنا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ...) (و به
عيسى بن مريم دلايل روشن داديم؛ و او را با
روحالقدس تاييد كرديم)
اين تعبير راجع به عيسى (عليهالسّلام) در
آيه ۲۵۳ بقره و
۱۱۰ مائده نيز آمده است
و در خصوص
حضرت رسول (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) هست:
(قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِ) (بگو: «روحالقدس آن را از جانب پروردگارت به
حق نازل كرده،...»).
مراد از روح القدس چنانكه گفتهاند
جبرئيل است و در آيه اخير
يقين است.
«القدس» ظاهرا اسم است نه مصدر و اضافه «روح» بر آن براى اختصاص میباشد، يعنى روحی كه از آلودگیها و
خطا و
نسيان و
عصيان پاك است.
تَقْديس: پاك كردن است.
تقديس
خداوند آنست كه ما او را پاك بدانيم و قبائح و نقائص را به او نسبت ندهيم و گرنه
خدا ذاتا مقدس و پاك است.
(وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ) (ما
تسبيح و
حمد تو را به جا مىآوريم، و تو را
تقديس مىكنيم).
به نظر مرحوم
طبرسى لام در «لك» زايد است و تقدير «نقدّسك» میباشد.
(فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً) (کفشهايت را بيرون آر، كه تو در سرزمين مقدّس «
طوى» هستى)،
ايضا
(إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى) (در آن هنگام كه پروردگارش او را در سرزمين مقدس «طوى» ندا داد).
مقدّس بودن
وادى سينا ظاهرا براى آن است كه محلّ
نزول وحى و
مناجات خدا با
موسى (عليهالسّلام) بود و دستور به خلع نعل نيز بدين مناسبت است.
درباره
(يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ ...) (اى قوم من! به سرزمين مقدّسى كه خداوند براى شما معين كرده، وارد شويد)
گفتهاند: ارض
فلسطين مقدّس و مطهر از
شرک است بهواسطه سكونت
انبياء در آنجا.
الميزان اين مطلب را از
(بارَكْنا حَوْلَهُ) (گرداگردش را پربركت ساختهايم)
و
(بارَكْنا فِيها) (مشرقها و مغربهاى پر بركت زمين )
كه هر دو درباره فلسطين است استفاده میكند كه مبارك بودن در اثر بودنِ خير كثير است، از جمله خير كثير، اقامه
دين و رفتن قذارت شرك است.
قُدُّوس : بسيار پاك است. گاهى به فتح قاف نيز آيد. آن مبالغه در
قدس و از
اسماء حسنى است و دو دفعه در قرآن آمده است،
(هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ ...) (او خداوند يگانهاى است كه معبودى جز او نيست، حاكم و مالك اوست، از هر
عيب منزّه است)
و
(... الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ) (خداوندى كه مالك و حاكم است و از هر عيب و نقصى مبرّا).
طبرسى فرموده: «الطّاهر من كلّ عيب و نقص و آفة المنزّه عن القبائح».
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "قدس"، ج۵، ص۲۵۵-۲۵۶.