لَنْیَحُورَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لَنْيَحُورَ: (ظَنَّ أَنْ لَّنْ يَحُورَ) «لَنْ يَحُورَ» (هرگز بازگشت نمىكند) از مادّه «
حور» (بر وزن غور) در اصل، به معناى تردد و رفت و آمد است،
خواه اين رفت و آمد در عمل بوده باشد، يا تفكر و انديشه، و لذا به گردش آب در حوض و استخر اين كلمه اطلاق مىشود، و
«محور» به ميلهاى مىگويند كه چرخ بر دور آن گردش مىكند،
«محاوره» به معناى رفت و آمد و رد و بدل كردن بحث است، و
«حِوار» نيز به همين معناست، و گاه به معناى داد و فريادى است كه به هنگام مباحثه بلند مىشود. و
«تحيّر» نيز نتيجه رفت و آمد فكر در يک مسأله است، كه لازمه آن سرگردانى در عمل است.
بعضى معتقدند: ريشه اين كلمه «حبشى» است، و از «
ابن عباس» نقل شده كه مىگويد: من معناى اين جمله را در
قرآن نمىدانستم، تا اين كه از يک عرب بيابانى شنيدم به دخترک خود گفت: «حُورى»! يعنى بازگرد. تعبير به
«حَوارى» در مورد نزديكان
حضرت مسیح (علیهالسلام) يا نزديكان هر كس، شايد نيز به همين مناسبت باشد كه آنها نزد او رفت و آمد دارند.
بعضى نيز آن را از ماده
«حُور» به معناى شستن و سفيد كردن دانستهاند؛ چرا كه آنها قلوب مردم را از زنگار شرک و گناه پاک مىكردند، و
«حوريان» بهشتی را از اين رو به اين نام ناميدهاند كه سفيدپوستند و يا سفيدى چشمانشان بسيار شفاف است!.
بعضى نيز گفتهاند: اطلاق اين كلمه به حوريان بهشتى به خاطر اين است كه آنها به قدرى زيبا هستند كه چشم از ديدنشان حيران مىشود. به هر حال، اين واژه در آيه مورد بحث بهمعناى بازگشت و معاد است.
(إِنَّهُ ظَنَّ أَن لَّن يَحُورَ) (او گمان مىكرد هرگز به زندگى
جهان ديگر باز نخواهد گشت.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: يعنى گمان مىكرد برنمىگردد، و مراد برگشتن به سوى پروردگارش براى حساب و جزا است. و اين پندار غلط هيچ علتى به جز اين ندارد كه در گناهان غرق شدند، گناهانى كه آدمى را از امر آخرت باز مىدارد و باعث مىشود انسان آمدن قيامت را امرى بعيد بشمارد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «لَنْیَحُورَ»، ص۴۸۸.