• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مجمل (علوم قرآنی) خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



به لفظ فاقد معنای آشکار بالفعل، و مردد میان چند احتمال اطلاق می‌شود.



«مجمل» لفظی است که دلالتش بر معنا یا حکم شرعی ، واضح نباشد و مراد متکلم به دست نیاید؛ به عبارت دیگر، مجمل لفظی است که ظهور بالفعل ندارد؛ هر چند مجمل بودن آن، به سبب یکی از اسباب اجمال باشد.


همه دانشمندان اسلامی جز داوود ظاهری وقوع مجمل در قرآن را پذیرفته‌اند. مثال مجمل در قرآن: (والمطلقات یتربصن بانفسهن ثلاثة قروء). در این آیه ، کلمه «قرء» در دو معنای « حیض » و «طهر» مشترک است؛ بنابراین، معلوم نیست مراد خداوند از آیه مزبور، تربص (منتظر ماندن) تا خاتمه سه طهر است یا تربص تا خاتمه سه حیض.


درباره امکان بقای مجمل به حال خود، اقوالی است که اصح اقوال آن است که اجمال رفع می‌شود؛ به ویژه در اموری که باید به آن‌ها عمل بشود و خداوند بندگان را به آن‌ها امر کرده باشد. لفظ مجمل را با توجه با آشکار شدن معنای آن توسط مبین (اعم از متصل یا منفصل)، «مبین به غیر» می‌گویند.


مجمل سه گونه است:
۱. مجمل بالذات ؛ مانند حروف مقطعه قرآن؛
۲. مشترک لفظی که قرینه‌ای بر تعیین یکی از معانی نداشته باشد؛
۳. مشترک معنوی .
[۵] زرکشی، محمد بن بهادر، ۷۴۵ - ۷۹۴ق، البرهان فی علوم القرآن (باحاشیه)، ج۲، ص (۱۸۳-۱۸۴).
[۶] زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، ۱۳۲۷-۱۴۰۷ق، اصول الفقه، ج۳، ص.
[۷] میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، ۱۱۵۱ - ۱۲۳۱ق، قوانین الاصول، ج۱، ص۳۳.
[۸] خویی، ابوالقاسم، ۱۲۷۸ - ۱۳۷۱، محاضرات فی اصول الفقه، ج۵، ص۳۸.
[۹] خویی، ابوالقاسم، ۱۲۷۸ - ۱۳۷۱، محاضرات فی اصول الفقه، ج۵، ص۳۸.
[۱۰] مکارم شیرازی، ناصر، ۱۳۰۵ -، انوارالاصول، ج۲، ص۲۱.
[۱۱] محقق حلی، جعفر بن حسن، ۶۰۲ - ۶۷۶ ق، معارج الاصول، ص۱۰.
[۱۲] مظفر، محمد رضا، ۱۹۰۴ - ۱۹۶۴م، اصول الفقه، جزء۱، ص۱۸.
[۱۳] علم الهدی، علی بن حسین، ۳۵۵ - ۴۳۶ق، الذریعة الی اصول الشریعة، ج۱، ص۳۲.
[۱۴] سبحانی، جعفر، ۱۳۰۸ -، الموجزفی اصول الفقه، ج۱،۲، ص۲۳.
[۱۵] شهابی، محمود، ۱۲۸۲ - ۱۳۶۵، تقریرات اصول، جزء۲، ص۱۰.
[۱۶] فاضل لنکرانی، محمد، ۱۳۰۹ -۱۳۸۶، سیری کامل دراصول فقه، ج۹، ص۱۵.




اسباب اجمال.


۱. آخوندخراسانی، محمدکاظم بن حسین، ۱۲۵۵-۱۳۲۹ق، کفایة الاصول، ص۲۹.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۲۲۸.    
۳. آخوندخراسانی، محمدکاظم بن حسین، ۱۲۵۵-۱۳۲۹ق، کفایة الاصول، ص۲۹.    
۴. مشکینی، علی، ۱۳۰۰ -۱۳۸۶، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۲-۲۳۳).    
۵. زرکشی، محمد بن بهادر، ۷۴۵ - ۷۹۴ق، البرهان فی علوم القرآن (باحاشیه)، ج۲، ص (۱۸۳-۱۸۴).
۶. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، ۱۳۲۷-۱۴۰۷ق، اصول الفقه، ج۳، ص.
۷. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، ۱۱۵۱ - ۱۲۳۱ق، قوانین الاصول، ج۱، ص۳۳.
۸. خویی، ابوالقاسم، ۱۲۷۸ - ۱۳۷۱، محاضرات فی اصول الفقه، ج۵، ص۳۸.
۹. خویی، ابوالقاسم، ۱۲۷۸ - ۱۳۷۱، محاضرات فی اصول الفقه، ج۵، ص۳۸.
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ۱۳۰۵ -، انوارالاصول، ج۲، ص۲۱.
۱۱. محقق حلی، جعفر بن حسن، ۶۰۲ - ۶۷۶ ق، معارج الاصول، ص۱۰.
۱۲. مظفر، محمد رضا، ۱۹۰۴ - ۱۹۶۴م، اصول الفقه، جزء۱، ص۱۸.
۱۳. علم الهدی، علی بن حسین، ۳۵۵ - ۴۳۶ق، الذریعة الی اصول الشریعة، ج۱، ص۳۲.
۱۴. سبحانی، جعفر، ۱۳۰۸ -، الموجزفی اصول الفقه، ج۱،۲، ص۲۳.
۱۵. شهابی، محمود، ۱۲۸۲ - ۱۳۶۵، تقریرات اصول، جزء۲، ص۱۰.
۱۶. فاضل لنکرانی، محمد، ۱۳۰۹ -۱۳۸۶، سیری کامل دراصول فقه، ج۹، ص۱۵.



فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «مجمل».



جعبه ابزار