مجّ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَجّ (به فتح میم و تشدید جیم) از
واژگان نهج البلاغه به معنای انداختن و مثل انداختن آب از دهان است. از مشتقات آن در
نهج البلاغه مُجّ (به ضم میم و تشدید جیم) به معنای قطره عسل را گويند كه بر روى سنگ افتاده است واحد آن
مُجّه (به ضم میم و تشدید جیم) است. این کلمه چهار بار در نهج البلاغه آمده است.
مَجّ به معنای انداختن و مثل انداختن آب از دهان است. گويند: «مجّ الشراب و الشىء من فيه: رماه»
چنان كه
حضرت علی (علیهالسلام) فرموده:
«مَا مَزَحَ امْرُؤٌ مَزْحَةً إِلاَّ مَجَّ مِنْ عَقْلِهِ مَجَّةً» «مزاح و شوخى نكرد مردى مگر آن كه مقدارى از عقل خود را انداخت و از دست داد.»
(شرحهای خطبه:
)
درباره
حکومت بنی امیّه فرموده:
«حَتَّى يَظُنَّ الظَّانُّ أَنَّ الدُّنْيَا مَعْقُولَةٌ عَلَى بَنِي أُمَيَّةَ،... بَلْ هِيَ مَجَّةٌ مِنْ لَذِيذِ الْعَيْشِ يَتَطَعَّمُونَهَا بُرْهَةً» (تا آنجا كه بعضى گمان بردند، دنيا به كام «بنىاميّه» مىگردد،... چه اينكه سهم آنان از زندگى لذّتبخش جرعهاى بيش نيست، مدّتى آن را مىمكند سپس همه را بيرون مىاندازند.)
(شرحهای خطبه:
)
مُجّ به ضمّ اول قطره عسل را گويند كه بر روى سنگ افتاده است واحد آن «مجّه» به ضمّ اول است، محمد عبده اين معنى را پسنديده يعنى كار بنى اميّه به جایى خواهد رسيد كه گمان كنند دنيا به نام آنها قباله است ولى چنين نيست بلكه آن قطره عسلى است از لذيذ زندگى كه زمان اندكى خواهند خورد، و اگر به فتح اول باشد
مَجّه مقدارى از آب است كه از دهان انداخته شود يعنى حكومت آنها اندک است.
حضرت در ملامت اصحابش فرموده:
«وَ عَرَّفْتُكُمْ مَا أَنْكَرْتُمْ، وَ سَوَّغْتُكُمْ مَا مَجَجْتُمْ» «به شما شناساندم آنچه را كه انكار كرديد و به كامتان ريختم و نوشاندم آنچه را كه انداختيد، يعنى من كلمات حق را به دهان شما گذاشتم و شما بيرون انداختيد.»
(شرحهای خطبه:
)
درباره خويش به
معاویه مىنويسد:
«وَ لَوْ لاَ مَا نَهَى اللهُ عَنْهُ مِنْ تَزْكِيَةِ الْمَرْءِ نَفْسَهُ، لَذَكَرَ ذَاكِرٌ فَضَائِلَ جَمَّةً، تَعْرِفُهَا قُلُوبُ الْمُؤْمِنِينَ، وَ لاَ تَمُجُّهَا آذَانُ السَّامِعِينَ.» «اگر خدا نهى نمىكرد از اين كه مرد خودش را بستايد، گوينده فضایل زيادى نقل مىكرد كه قلوب مؤمنان آنها را مىشناسد و گوشهاى شنوندگان آنها را نمىاندازد و قبول دارد.»
(شرحهای خطبه:
)
چهار مورد از آن در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «مجج»، ج۲، ص۹۶۲.