محمد بن احمد جیهانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
محمد بن احمد جیهانی از بزرگان خاندان جیهانی و از صاحبمنصبان دوران
سامانیان بود.
ابوعبداللّه محمد بن احمد جیهانی، به نوشته
یاقوت حموی،
نام جدش نصر بود. ابوعبدالله محمد بن احمد جیهانی منسوب به «جیهان» شهری در
خراسان بزرگ، کنار رود جیحون میباشد.
وی مشهورترین رجل نامی خاندان جیهانی است. جیهانی پس از
ابوبکر بن حامد نسفی چندی وزیر
احمد بن اسماعیل سامانی بود.
سپس زمانی که امیر نصر بن احمد (۳۰۱- ۳۳۳) هنوز به حد
رشد و
بلوغ نرسیده بود، عهدهدار وزارت وی شده است.
وی در دو مرحله در زمان امیر
نصر بن محمد به وزارت رسیده است: مرحله اول از سال ۳۰۱ تا ۳۰۹ و مرحله دوم از سال ۳۲۵ تا ۳۲۸.
جیهانی در دوره وزارتش به اتفاق دولتمردان سامانی از جمله حمویة بن علی امور کشور را سامان داد.
در این زمان منصب وزارت از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. تکوین نظام دیوانی سامانیان بیشتر مرهون کوششهای ابوعبدالله جیهانی بوده است.
ثعالبی او را ابوعبداللّه جیهانی کبیر خوانده است. از گفته وی
برمیآید که جیهانی پس از ابوبکر بن حامد نَسَفی، چندی وزیر احمد بن اسماعیل سامانی (حک: ۲۹۵ـ۳۰۱) بود. پس از مرگ احمد بن اسماعیل و به امارت نشستن نصر بن احمد سامانی در ۲۱
جمادیالاخره ۳۰۱، جیهانی به وزارت رسید و به اتفاق دولتمردان سامانی، از جمله حَمّویه بن علی، امور کشور را سامان داد،
اما نسفی
نوشته است که در آغاز امارت نصر بن احمد، ابوبکر محمد بن حامد نسفی تا زمان مرگش (
محرّم ۳۰۲) وزیر بود
(که ابوعبداللّه جیهانی را سومین وزیر نصر بن احمد دانسته است). به نظر میرسد تکوین نظام دیوانی سامانیان بیشتر مرهون کوشش ابوعبداللّه جیهانی بوده است. وی با دولتهای دیگر مکاتبه کرد و اطلاعات آیینهای کشورداری را فراهم آورد و پس از مطالعه آنها و گزینش موارد نیکو، دستور داد تا اهل دربار و دیوان بر طبق آن
عمل کنند.
این مجموعه مدون احتمالاً دستمایه او در تألیف کتاب آیین بوده است.
نرشخی،
که
کنیه او را ابوعبیداللّه نوشته، در رویدادهای ۳۰۶، از جیهانی به عنوان وزیر سامانیان یاد کرده و بنای
مناره مسجد بخارا را کار او دانسته است. ابنفضلان نیز، که در ۳۰۹ وارد بخارا شد، نوشته است که جیهانی کاتبِ امیر سامانی و در سراسر
خراسان به شیخ العمید معروف بود.
ابنفضلان پس از چند
روز اقامت، به واسطه جیهانی به حضور امیرنصر رسید.
ابنندیم نیز جیهانی را کاتب و وزیر امیر سامانی ذکر کرده است
(با این ملاحظه که نام او را ابوعبداللّه احمد بن محمد بن نصر جیهانی
ضبط کرده است)
از پایان وزارت ابوعبداللّه جیهانی و انتصاب
ابوالفضل بلعمی به جای او اطلاعی در دست نیست، اما احتمالاً وی بر اثر فشار فقهای
بخارا و شاید به اتهام زندقه و الحاد برکنار شده است؛
زیرا آنچه ابنندیم
و به پیروی از او
یاقوت حموی،
درباره متهم شدن ابوعلی محمد بن (مربوط به ابوعبداللّه محمد بن احمد جیهانی است، محمد بن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ترجمه ابونصر احمد بن محمد بن نصرقباوی.
به
روایت ثعالبی،
ابواحمد کاتب عَطَوانی -کتاب عقدالعلی للموقف الاعلی ــ که به لحاظ مهارت در کتابت، خود را از جیهانی و بلعمی برای
وزارت شایستهتر میدید ــ جیهانی را به بیکفایتی و تفرعن متهم کرد.
همچنین جیهانی دچار
وسواس بود و جز با کاغذ یا پارچه با کسی دست نمیداد؛ ازاینرو ابوطیب طاهری شاعر (از بازماندگان خاندان طاهریان) به نکوهش وی پرداخته است.
ابوعبداللّه شاعران پارسیگو و
عربزبان را گرامی میداشت، به طوری که برخی از آنان، وی را ستودهاند،
از جمله شهید بلخی، ابواحمد بن ابیبکر بن حامد کاتب و ابوالحسین محمد بن محمد مرادی بخاری.
تمام مورخان و نویسندگان از
تدبیر و درایت جیهانی در وزارت سخن گفتهاند و معتقدند در دوره او کارها مرتب شد و مملکت دارای نظم شد.
ابن اثیر مینویسد: «اداره امور و ریاست دولت نصر بن احمد به ابوعبدالله محمد بن احمد جیهانی واگذار شد. او کارها را مرتب و مملکت را منظم کرد».
مورخان نوشتهاند: «چون وی به وزارت نشست، به همه ممالک جهاننامه نوشت و رسمهای همه درگاهها و دیوانها را طلب کرد، سپس در رسم و رسومات آنها نظر کرد و هر رسمی که نیکوتر و پسندیدهتر بود را انتخاب کرد و دستور داد آن رسوم را مورد استفاده قرار دهند و به تدبیر او همه امور مملکت سامان یافت».
وی برای اداره دیوان وزارت سامانی بسیاری از مراسمات و تشکیلات ایران عهد ساسانی را در امور وارد کرد.
از پایان وزارت ابوعبدالله جیهانی و انتصاب ابوالفضل بلعمی به جای او اطلاعی در دست نیست؛ اما احتمالا وی بر اثر فشار فقهای بخارا و شاید به اتهام
زندقه و
الحاد برکنار شده است.
محمد بن احمد جیهانی فردی دانا و بسیار باهوش و فاضل بود.
ابن فضلان
سفیر خلیفه عباسی در سفرنامه خود از جیهانی به نیکی یاد کرده و مینویسد: «وی در سراسر خطه
خراسان به شیخالعمید مشهور بود».
وی از مشوقان دانشمندان بود. تشویق و حمایتی که از دانشمندان کرد موجب گردید که وی در ایام حیاتش در تمام جهان
اسلام مشهور گردد. او با انعام و پاداش، مشوق یکی از قدیمیترین و شایستهترین جغرافیدانان، یعنی
ابوزید بلخی نیز بود. هرچند بلخی
دعوت او را به بخارا نپذیرفت و حاضر به ترک موطن خود (بلخ) نگردید.
جیهانی شاعران پارسیگو و عربزبان را نیز گرامی میداشت، به طوری که برخی از آنان وی را ستودهاند.
وفات او در
سال ۳۳۰ هجری بوده است.
او به
فلسفه و
نجوم و هیئت آگاهی داشت
و کتابهایی تألیف کرد که اکنون در دست نیستند، از جمله المسالک و الممالک، آیین مقالات، کتب (یا کتاب (العهود للخلفاء و الامراء، الزیادات فی کتاب الناسی) الناشیء؟ یا آیین؟) فی المقالات، و
رسائل.
ابنندیم کتابهای یادشده را به ابوعبداللّه احمد بن محمد بن نصر نسبت داده و ابوعبداللّه محمد بن احمد جیهانی را با نوادهاش یکی پنداشته است؛
نَرشخی
و مسعودی،
بدون ذکر نام مؤلف، از المسالک و الممالک یاد کردهاند.
گردیزی
نیز به تألیفات بسیار جیهانی در شاخههای گوناگون علوم و همچنین کتاب مسالک و ممالک وی و نحوه گردآوری مطالب آن اشاره کرده و اطلاعاتی در مورد ترکان از آن برگرفته است.
ابنندیم
کتاب البلدان
ابنفقیه همدانی را برگرفته از مطالب کتاب جیهانی (احتمالاً المسالک و الممالک) و تألیفات دیگران دانسته است، اما با توجه به تقدم زمانی ابن فقیه، در صحت این سخن باید تردید کرد.
درباره مأخذ جیهانی در تألیف کتابش اطلاع دقیقی در دست نیست، اما برخی گفتهاند که کتاب وی مشتمل بر متن کامل اثر ابنخرداذبه بوده و او از آن الگو گرفته است.
در واقع، دسترسی آسان جیهانی به منابع مکتوب و اطلاعات شفاهی درباره ملل دیگر، سبب اهمیت تصنیف او (المسالک و الممالک) بود.
این کتاب از مآخذ جغرافیانویسان بعدی گردید، به خصوص در مورد مشرق
جهان اسلام و
چین و
روسیه ابنحوقل،
مقدسی،
ابوریحان بیرونی،
گردیزی،
ادریسی
شرفالزمان طاهر مروزی در طبایع الحیوان، خرقی در منتهی الادراک فی تفسیر الافلاک،
افضلالدین کرمانی در عقدالعلی،
عبدالکریم رافعی قزوینی و
زکریا بن محمد قزوینی نیز از
المسالک و الممالک نقل و استفاده کردهاند. ابنعَدیم نیز در مواردی،
بدون ذکر نام کتاب، از آن اقتباس کرده است. مؤلف ناشناخته حدودالعالم نیز بیشک از المسالک و الممالک جیهانی بهره برده است.
یاقوت حموی جیهانی را در شمار جغرافیانویسان متقدم آورده است. پس از این، گویا آشنایی مستقیم با کتاب جیهانی قطع شده و آگاهی مؤلفان متأخر، بر نقل و سماع متکی بوده، مثلاً
حاجیخلیفه فقط کلمات مقدسی را بازگو کرده است.
از پارهای منقولات ابوریحان بیرونی و زکریای قزوینی برمیآید که این کتاب جیهانی بخش عمدهای درباره شگفتیهای بلاد داشته است.
نسخه یافته شده در
کابل با عنوان اشکال العالم، به نظر محققان ارتباطی با المسالک و الممالک جیهانی ندارد.
نفیسی
بر آن است که اصطخری از کتاب جیهانی رونویسی کرده است، اما مقابله دقیق ریو
نشان داده که اشکال العالم تلخیصی است از المسالک و الممالک اصطخری. گردیزی
از تألیف دیگری از ابوعبداللّه (محمد بن احمد) جیهانی به نام تواریخ یاد کرده و نوشته که در مطالب مربوط به هندوان از این کتاب بهره برده است.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خاندان جیهانی»، شماره۵۳۳۱. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خاندان جیهانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۲/۱۰.