• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مدرسه علمیه نجف

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



این شهر قبل از هجرت شیخ طوسی، سرزمینی بود که برخی از علویان و شیعیان خاص امیر مؤمنان (علیه السلام) را در خود جای داده بود لیکن با هجرت شیخ طوسی دانشجویان علوم اسلامی نجف اشرف را به مرکز شیعه و دانشگاه بزرگ شیعه امامیه تبدیل کردند و پس از آن هزارن دانشجو و متفکر شیعی در این دانشگاه پرورش یافته به نشر معارف اهل بیت(علیهم السلام) همت گماردند.
اگر چه پیش از شیخ طوسی نیز حلقه‌های بحث و درس در جوار مرقد امیرمؤمنان علیه‌السلام برقرار و حوزه علمیه شکل گرفته بوده است.

فهرست مندرجات

۱ - تأسیس
۲ - ادوار تاریخی
۳ - دوره تکوین و تثبیت
۴ - دوره تبعیت و رکود
       ۴.۱ - عوامل رکود
       ۴.۲ - علما
۵ - دوره محقق اردبیلی و شاگردان
       ۵.۱ - عوامل رشد
              ۵.۱.۱ - آب آشامیدنی
              ۵.۱.۲ - محقق اردبیلی
       ۵.۲ - شاگردان اردبیلی
       ۵.۳ - علما
۶ - دوره اخباریان و افول آنان
       ۶.۱ - استرآبادی
       ۶.۲ - گسترش
       ۶.۳ - افول
۷ - دوره زعامت علمی
       ۷.۱ - بحرالعلوم
       ۷.۲ - کمال اصول فقه
       ۷.۳ - کاشف الغطاء
       ۷.۴ - علمای مؤثر
       ۷.۵ - شیخ انصاری
       ۷.۶ - میرزای شیرازی
       ۷.۷ - آخوند خراسانی
       ۷.۸ - عوامل رشد
۸ - دانش فقه
       ۸.۱ - مفتاح الکرامة
       ۸.۲ - مستند الشیعة
       ۸.۳ - جواهر الکلام
       ۸.۴ - مکاسب
       ۸.۵ - عروة الوثقی
۹ - علم رجال
۱۰ - علوم عقلی
       ۱۰.۱ - حسینقلی همدانی
       ۱۰.۲ - حسین بادکوبه‌ای
       ۱۰.۳ - تأثیر فلسفه بر اصول
۱۱ - جریانات فکری
       ۱۱.۱ - جریان فلسفه غرب
       ۱۱.۲ - فرقه‌های انحرافی
       ۱۱.۳ - کمونیسم
۱۲ - پانویس
۱۳ - منبع


درباره تأسیس حوزه علمیه نجف دو نظر اساسی وجود دارد.
گروه نخست بر این باورند که پس از هجرت شیخ طوسی در ۴۴۸ از بغداد به نجف، وی حوزه علمیه را بنا نهاد (ادامه مقاله) و شماری دیگر معتقدند پیش از آمدن شیخ، در نجف حلقه‌های بحث و درس در جوار مرقد امیرمؤمنان علیه‌السلام برقرار و حوزه علمیه شکل گرفته بوده است.
[۱] محمد بحرالعلوم، «الدراسة و تاریخها فی النجف»، ج۱، ص۱۱، در موسوعة العتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۲] محمدرضا شمس‌الدین، بهجةالراغبین، ج۱، ص۶۷ـ۶۸، چاپ رضا محمد حدرج، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.

این عده شواهدی را در اثبات مدعای خود ذکر می‌کنند؛ از جمله بنا به گزارش ابن طاووس،
[۳] ابن طاووس، فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه‌السلام فی النجف، ج۱، ص۱۳۲ـ۱۳۳، قم: منشورات الرضی، (بی‌تا).
به هنگام دیدار عضدالدوله دیلمی از نجف در ۳۷۱، ۱۷۰۰ فقیه در این شهر بوده‌اند.
نجاشی
[۴] احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۴۴۰، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
به ملاقات خود با دانشمندان شیعه، از جمله محدّث بزرگ، هبةاللّه بن احمد کاتب، مشهور به ابن برنِیّة، اشاره کرده است.
وی
[۵] احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۶۸، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
همچنین اظهار کرده که در سال ۴۰۰ در نجف از ابن خُمریِ کوفی اجازه روایت دریافت داشته است.
نجاشی
[۶] احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۷۴، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
در شرح حال ابوالحسین اسحاق بن حسن عَقرائیِ تمّار گفته که او را مجاور کوفه (یعنی نجف) دیده که کتاب کلینی را از خود وی روایت می‌کرده است.
حضور شخصیت‌های دینی و علمی دیگر در نجف، هم‌چون شیخ صدوق و شنیدن حدیث از محمد بن علی بن فضل دهقان،
[۷] خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۳۳۷.
و نیز اقامت برخی نقبای شیعیان همانند ابن سدره، و اسکان تعدادی از خاندان‌های اهل علم، مثل آل طحّان، در نجف
[۸] ابن طاووس، فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه‌السلام فی النجف، ج۱، ص۱۴۸، قم: منشورات الرضی، (بی‌تا).
[۹] محمد بحرالعلوم، «الدراسة و تاریخها فی النجف»، ج۱، ص۱۳ـ۱۴، در موسوعة العتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
در زمره مستندات وجود حرکت علمی در نجف، پیش از شیخ الطائفه طوسی، ذکر شده است (برای اطلاع از نقد این آرا به این منبع رجوع کنید
[۱۰] محمد غروی، الحوزةالعلمیة فی النجف الاشرف، ج۱، ص۱۹ـ۳۰، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
).
با این همه، گروه دیگر، ضمن اذعان به حضور و آمد و شد دانشمندان به نجف و تلاش علمی ایشان پیش از شیخ طوسی، معتقدند اقدام اساسی برای تشکیل جامعه علمی در نجف چندان که بتوان نام حوزه علمیه بر آن نهاد، پس از مهاجرت شیخ تحقق یافته است.
[۱۱] مصطفی جواد، «نظرات فی الذریعة الی تصانیف الشیعة»، ج۱، ص۱۳۳، البیان، سال ۱، ش ۵ (شوال ۱۳۶۵).



حوزه علمیه نجف پس از وی تاریخ با فراز و نشیبی را سپری کرده است که مراحل آن عبارتاند از:


این دوره با حضور شیخ طوسی در نجف (۴۴۸ـ۴۶۰) مقارن است.
وی که از شاگردانِ برجسته شیخ مفید (متوفی ۴۱۳) و سید مرتضی علم الهدی (متوفی ۴۳۶) بود، پس از وفات علم الهدی ریاست علمی شیعیان بغداد را بر عهده گرفت.
اندکی پس از ورود طغرل سلجوقی به بغداد، در ۴۴۹ خانه و کتابخانه او را در حالی‌که خود وی قبلا به نجف مهاجرت کرده بود آتش زدند.
مدتی بعد، شیخ فعالیت علمی خود را در این شهر آغاز کرد و حوزه بزرگ نجف با تلاش‌های او پا گرفت.
شیخ توانست مراودات علمای شیعه و اوضاع تحصیلی در نجف را که تا آنِ زمان آشفته و نابسامان بود تحت نظم درآورد و حلقه‌های درسی را تشکل بخشد.
عده‌ای اندکْ شمار از کسانی که همراه شیخ از بغداد به نجف رفته یا شهرتش را شنیده بودند، به او پیوستند و دیری نپایید که شهر نجف مرکزیت علمی و فکری تشیع را از آن خود کرد.
کتاب امالی یا المجالس شیخ گواهِ انضباطی است که او در حوزه نوتأسیس نجف در انتقال علوم به شاگردانش برقرار کرده بود (نخستین مجلس املا: ۲۶ صفر ۴۵۶ در حرم امیرمؤمنان علیه‌السلام).
کار سترگ دیگر شیخ، سوق دادن علما و شاگردان خود به فقه استدلالی و اجتهادی بود، چه در بغداد و چه در نجف.
علاوه بر پرورش و تربیت شاگردان، کتاب اختیار معرفة الرجال و کتاب ناتمام شرح الشرح، یادگار دوران زندگی شیخ در نجف است.


این دوره طولانی با وفات شیخ طوسی آغاز شد و تا اوایل قرن دهم ادامه یافت.
عوامل متعددی در ایجاد رکود پس از شیخ دخیل بودند.

۴.۱ - عوامل رکود

نخست آن‌که به رغم ابتکارات شگرف او در حوزه اصول و فقه و دفاعش از فقه تفریعی در حوزه شریعت و توفیقش در ترویج و تحکیم روش‌های استدلال و استنباط
[۱۲] محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۱، ص۱ـ۳، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
آرا و نظریات وی تا مدت‌ها به دلیل عظمت شخصیت او در مجامع علمی شیعه بدون معارض و نقدناپذیر رواج یافت و پیروانش بیش از یک قرن در صدد خرده‌گیری و نقد و بررسی نظریاتش برنیامدند.
به تعبیر شهید ثانی
[۱۳] زین‌الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۹۳، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
و صاحب معالم، ابن شهید ثانی،
[۱۴] ابن شهید ثانی، معالم‌الدین و ملاذالمجتهدین، ج۱، ص۱۷۶، قسمت اصول فقه معروف به معالم‌الاصول، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۶۲ ش.
همه فقها تنها ناقل گفته‌های او بودند.
عامل دیگر این ایستایی، جوانیِ حوزه نجف بود که نمی‌توانست همپای مراکزی هم‌چون بغداد، در برخورد با آرای گوناگون، پویایی داشته باشد، مخصوصاً آن‌که هنگام مهاجرت شیخ از بغداد به نجف، تنها تعدادی کم شمار او را همراهی کرده بودند.
[۱۵] محمدباقر صدر، المعالم الجدیدة للاصول، ج۱، ص۶۳، نجف (۱۳۸۵)، چاپ افست تهران ۱۳۹۵/۱۹۷۵.

از میان رفتن قدرت آل بویه که پیوسته مراکز و شخصیت‌های علمی شیعه را تحت حمایت خود داشتند، عامل اثرگذار دیگری بر رکود بود و مخصوصاً از همان آغاز تصرف عراق به دست سلاجقه، شیعه تحت فشارهای روزافزون قرار گرفت.
ظهور محمد بن ادریس حلّی (متوفی ۵۹۸) در حلّه رونق حوزه علمیه این شهر را به همراه داشت ولی همین مسئله به رکود حوزه علمیه نجف شتاب بیشتری بخشید.
وی توانست به روحیه پیروی بی‌چون و چرای مشایخ امامیه که در برابر آرا و فتاوای شیخ طوسی تسلیم و منقاد بودند، پایان دهد و با نقادی آرا و برخی روش‌های شیخ، روح تحقیق و نقد و تجدیدنظر را به محافل علمی شیعه باز آوَرَد.

۴.۲ - علما

با همه این احوال، در این دوره نیز حوزه نجف از تکاپوی علمی دور نماند.
از ابوعلی طوسی، فرزند شیخ طوسی، (متوفی ۵۱۵) اثری چون المرشد الی سبیل المتعبد و الامالی به جای مانده است.
وی نزد علمای شیعه با عنوان مفید ثانی شهرت دارد.
[۱۶] علی بن عبیداللّه منتجب‌الدین رازی، الفهرست، ج۱، ص۴۶، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم ۱۳۶۶ش.
[۱۷] ابن شهر آشوب، کتاب معالم العلماء، ج۱، ص۳۲۴، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۵۳.

ابن شهر آشوب مازندرانی، ابوعلی فضل بن حسن طبرِسی مؤلف مجمع البیان و ابوعبداللّه حسین بن احمد بن طحّال مقدادی تربیت یافتگان محضر اویند.
[۱۸] محمد بحرالعلوم، «الدراسة و تاریخها فی النجف»، ج۱، ص۴۴ـ۴۵، در موسوعة العتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.

هم‌چنین شیخ ابوالوفاء عبدالجبار رازی، شیخ ابومحمدحسن بن بابویه قمی و شیخ ابوعبداللّه محمد بن هبةاللّه طرابلسی معاصران او و جملگی از شاگردان پدرش در حوزه علمیه نجف بوده‌اند.
[۱۹] علی بن عبیداللّه منتجب‌الدین رازی، الفهرست، ج۱، ص۴۳، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم ۱۳۶۶ش.

کتاب شرح کافیه ابن حاجب و شرح قصائد ابن ابی الحدید از نجم الائمة رضی‌الدین محمد استرآبادی (متوفی ۶۸۶)،
[۲۰] محمد بن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، ج۱، ص۲۵۵، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ ش.
الایماقی فی شرح الایلاقی و شرح تعریب الزبدة در طب از عبدالرحمان بن عتائقی از علمای حلّه و بعد نجف اشرف
[۲۱] آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۵۰۹.
[۲۲] خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۳۳۰، بیروت ۱۹۸۰.
و التنقیح الرایع فی شرح مختصرالشرایع مقداد بن عبداللّه سیوری مشهور به فاضل مقداد (متوفی ۸۲۶)
[۲۳] آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۴، ص۴۶۳.
از جمله آثار دانشمندانِ این دوره حوزه نجف است.


از نیمه دوم قرن دهم رونق علمی به حوزه نجف بازگشت.

۵.۱ - عوامل رشد



۵.۱.۱ - آب آشامیدنی

اقدامات اثرگذاری چون تسهیل دسترسی به آب آشامیدنی از طریق حفر انهار توسط شاهان صفوی و ساخت باروهای استوار و تأمین امنیت جانی ساکنان، به عنوان عوامل شکوفایی مجدد حوزه نجف شمرده شده است.
[۲۴] احمد مجید عیسی، الدراسة فی النجف، ج۱، ص۷۳۲، البیان، سال ۲، ش ۲۷، ۲۸ (ذیقعده ۱۳۶۶).
[۲۵] برخی فرمان‌روایان و امیران ایلخانی و جلایری با روی‌کردی سیاسی به احیای نجف شیعی در برابر بغداد سنّی به اقدامات مشابهی دست زده، اما توفیق چندانی کسب نکرده بودند، مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست: اسناد و گزارش‌هایی از آیات عظام نائینی، اصفهانی، قمی، حائری و بروجردی، ۱۲۹۲ تا ۱۳۳۹ شمسی، به کوشش محمدحسین منظورالاجداد، تهران: شیرازه، ۱۳۷۹ ش.
[۲۶] محمدجواد فقیه، «الدور الثانی للجامعة النجفیة»، ج۱، ص۱۲۵، در موسوعة النجف الاشرف.


۵.۱.۲ - محقق اردبیلی

نقش مولی احمد بن اردبیلی (متوفی ۹۹۳) مشهور به مقدس/ محقق اردبیلی در بازیابی رونق حوزه علمیه نجف در این دوره بسیار برجسته بود.
حضور محقق اردبیلی در حوزه نجف و مقبول افتادن مکتب فقهی او، یعنی تتبع همه جانبه در احادیث و توجه به احادیث صحیح السند ــکه چه بسا مورد بی‌اعتنایی یا اعراض فقهای سَلَف قرار گرفته بودــ در برابر قول به پذیرش فتوای مشهور، پژوهش‌گران و طلاب بسیاری را در حلقات درس او حاضر ساخت.
[۲۷] حسن صدر، تکملة امل الآمل، ج۱، ص۹۸، چاپ حسین علی محفوظ، عبدالکریم دباغ، و عدنان دباغ، بیروت ۱۴۲۹/۲۰۰۸.
[۲۸] حسن صدر، تکملة امل الآمل، ج۱، ص۳۲۱، چاپ حسین علی محفوظ، عبدالکریم دباغ، و عدنان دباغ، بیروت ۱۴۲۹/۲۰۰۸.


۵.۲ - شاگردان اردبیلی

کسانی چون شمس‌الدین محمد بن علی عاملی، نوه شهید ثانی، صاحب مدارک الاحکام (متوفی ۱۰۰۹) و حسن بن زین‌الدین، فرزند شهید ثانی معروف به صاحب معالم (متوفی ۱۰۱۱) از تربیت شدگان بزرگ مکتبِ فقهی و اصولی او هستند.
[۲۹] حسن صدر، تکملة امل الآمل، ج۱، ص۹۳ـ۹۴، چاپ حسین علی محفوظ، عبدالکریم دباغ، و عدنان دباغ، بیروت ۱۴۲۹/۲۰۰۸.
[۳۰] محمد بن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱، مقدمه جواد شهرستانی، ص۳۰ـ۳۱، قم ۱۴۱۰.

مقدمه کتاب معالم‌ الدین و ملاذ المجتهدینِ حسن بن زین‌الدین در اصول فقه است و متن آن به فقه اختصاص دارد که ناقص مانده است.
این مقدمه از زمان تألیف تا به امروز محلّ توجه فقهای اصولی بوده و جای‌گزین کتاب‌های سه‌گانه تعلیمیِ اصول فقه در حوزه‌های امامیه ــ یعنی الشرح العمیدی علی تهذیب العلامة، شرح العلامة علی مختصر ابن الحاجب و شرح العضُدی علی مختصر ابن الحاجب ــ شده و متداول‌ترین کتاب درسی مقدماتی اصول فقه در نظام تعلیمی شیعه به شمار می‌رود.
[۳۱] زهیر اعرجی، «المدارس الاصولیة فی النجف»، ج۱، ص۲۳۴، در موسوعة النجف الاشرف، جمع بحوثها جعفر دنبلی، بیروت: دارالاضواء، ۱۴۱۷/۱۹۹۷.


۴.۲ - علما

این دوره کوتاه از تاریخ حوزه نجف از حیث تعداد دانشمندان و نویسندگان، کم اهمیت نیست: محیی‌الدین بن محمود نجفی (متوفی ۱۰۳۰) در شعر و ادب دستی داشت
[۳۲] امین، ج۱۰، ص۱۱۵.
[۳۳] زین‌الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
[۳۴] آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۴، ص۶۵.
ملاعبداللّه یزدی (متوفی ۹۸۱) مؤلف حاشیه بر بخش منطق تهذیب المنطق و الکلام اثر تفتازانی متعلق به همین دوره حوزه نجف بوده و کتاب او همچنان یکی از درس‌نامه‌های رایج در حوزه‌های علمیه است.
[۳۵] محمدجواد فقیه، «الدور الثانی للجامعة النجفیة»، ج۱، ص۱۲۷، در موسوعة النجف الاشرف.

شیخ ابوالحسن فتونیِ عاملی نجفی (متوفی ۱۱۴۰) که از او به عنوان افقه المحدثین یاد شده، صاحب نوشته‌هایی چون مرآة الانوار در تفسیر و ضیاء العالمین در کلام است.
کتاب اخیر در زمره مفصّل‌ترین تألیفات کلامی به شمار می‌رود.
[۳۶] آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۶، ص۱۷۵.

وی همچنین کتابی با عنوان تنزیه القمیین در نفی نسبت تشبیه و رؤیت به محدّثان قم، تألیف کرده است.


از دهه چهارم قرن یازدهم حوزه علمیه نجف همانند دیگر حوزه‌های شیعه درگیر موضوع اخباری‌گری شد.

۶.۱ - استرآبادی

بزرگ‌ترین تأثیر را در این بین محمدامین استرآبادی (متوفی ۱۰۳۳) داشت.
وی که خود درس آموخته حوزه علمیه نجف بود و از صاحب معالم و صاحب مدارک اجازه روایت داشت با تألیف کتاب الفوائد المدنیة در ۱۰۳۰، به نقادی سخت روش اصولی و فقهی مجتهدان شیعه، که میراث پربهای شیخ الطائفه طوسی در حوزه علمیه نجف بود، پرداخت.
او امثال ابن جنید، ابن ابی عقیل، شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و از همه بیش‌تر علامه حلی را به انحراف از طریقت ائمه متهم می‌کرد و تکیه آنان به کلام و اصول فقهِ مبتنی بر افکار عقلی و اعتقاد به قیاس را بدعت می‌شمرد (برای نمونه به این منبع رجوع کنید
[۳۷] محمدامین بن محمدشریف استرآبادی، الفوائدالمدنیة، ج۱، ص۳۷، چاپ رحمةاللّه رحمتی اراکی، قم ۱۴۲۹.
[۳۸] محمدامین بن محمدشریف استرآبادی، الفوائدالمدنیة، ج۱، ص۷۸، چاپ رحمةاللّه رحمتی اراکی، قم ۱۴۲۹.
[۳۹] محمدامین بن محمدشریف استرآبادی، الفوائدالمدنیة، ج۱، ص۹۶، چاپ رحمةاللّه رحمتی اراکی، قم ۱۴۲۹.
).

۶.۲ - گسترش

مکتب اخباری، با شتاب، در نجف و دیگر مراکز علمی عراق و ایران و بحرین نفوذ و بیش‌تر فقیهان را به خود جذب کرد.
[۴۰] حسن طارمی‌راد، تاریخ فقه و فقها، ج۲، ص۹۶ـ۱۱۰، (تهران) ۱۳۷۵ ش.

دانش اصولِ فقه و اصولیان از جنبش اخباری لطمات بسیار خوردند و حوزه علمیه نجف نیز از این آسیب‌ها مصون نماند،
[۴۱] محمدجواد فقیه، «الدور الثانی للجامعة النجفیة»، ج۱، ص۱۲۸، در موسوعة النجف الاشرف.
ولی از حرکت بازنایستاد و در این دوره نیز در نجف به نام دانشمندان یا آثار برجسته‌ای بر می‌خوریم.
از میان آن‌ها مجمع البحرین اثر شیخ فخرالدین بن محمدعلی طُرَیحی نجفی (متوفی ۱۰۸۵) از مهم‌ترین آثار قلمداد می‌شود، که موضوع آن واژگان دشوار قرآن و حدیث است.
[۴۲] امین، ج۸، ص۳۹۴.

فاضل شِروانی (متوفی ۱۰۹۸ یا ۱۰۹۹) از نویسندگان کثیر التألیف این روزگار و از دانش‌آموختگان نجف بود که به اصفهان مهاجرت کرد و ضمن نوشتن کتاب‌هایی چون شرح الشرایع و حاشیه بر شرح تجرید قوشچی شاگردان بزرگی پرورد، هم‌چون میرزا عبداللّه افندی مؤلف ریاض العلماء، شیخ حسن بلاغی صاحب تنقیح المقال و مولی محمد اکمل اصفهانی پدر وحید بهبهانی.
[۴۳] امین، ج۹، ص۱۴۲ـ۱۴۳.

درگیری‌های پیوسته صفویان و عثمانیان بر سر تسلط بر عراق، هراس مردم از مهاجرت به عراق، فشار بر علمای مذهبی شیعه پس از سلطه عثمانی‌ها و روی‌دادهای طبیعی چون وبا در افزایش رکود علمی در این دوره بی‌تأثیر نبودند.
[۴۴] احمد مجید عیسی، الدراسة فی النجف، ج۱، ص۷۳۲، البیان، سال ۲، ش ۲۷، ۲۸ (ذیقعده ۱۳۶۶).

همین عوامل باعث شد تا پایان قرن یازدهم از آمد و شد طلاب و دانش‌پژوهان به نجف کاسته شود و حتی مرکزیت جهان تشیع به کربلا انتقال یابد.
[۴۵] محمدجواد فقیه، «الدور الثانی للجامعة النجفیة»، ج۱، ص۱۳۴، در موسوعة النجف الاشرف.


۶.۳ - افول

محمدباقر بن محمد اکمل معروف به وحید بهبهانی (متوفی ۱۲۰۵) نقش مهمی در از میان بردن صولت و قدرت اخباریان داشت.
به قول ابوعلی حائری (متوفی ۱۲۱۶)، شاگرد بهبهانی، عراق، خصوصآ کربلا و نجف، پیش از آمدن بهبهانی آکنده از اخباریان بود تا آن‌جا که اگر کسی می‌خواست کتابی از آنِ فقهای اجتهادی را حمل کند، برای پرهیز از نجس شدن، آن را با دستمال به دست می‌گرفت.
[۴۶] محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، ج۶، ص۱۷۸، قم ۱۴۱۶.

جنبشی که وحید بهبهانی در کربلا آغاز کرد، در نجف ثمر داد و با آمدن محمدمهدی بن مرتضی مشهور به بحرالعلوم (متوفی ۱۲۱۲)، از شاگردان وحید بهبهانی، حوزه نجف با پشت سر گذاشتن ناملایمات دوره اخباری‌گری، به دوره جدیدی گام نهاد.
[۴۷] امین، ج۱۰، ص۱۵۸ـ۱۶۳.

این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که مجموعه انتقادهای دانشمندان اخباری و نیز میراث علمی آنان، به ویژه تلاش‌های آخرین فقیه نام‌بردار این جریان، شیخ یوسف بحرانی و کتاب مهم فقهی او، الحدائق الناضرة، در بالندگی و شکوفایی این دوره جدید، تأثیر درخور توجهی داشته است.


دوره بعدی را که از قرن سیزدهم شروع می‌شود و تا زمان حال ادامه می‌یابد، می‌توان عصر کمال و اوج درخشش و زعامت علمی حوزه نجف دانست.

۷.۱ - بحرالعلوم

با آغاز فعالیت علامه بحرالعلوم در نجف و عالمان و فقیهان بسیاری که به همت وحید بهبهانی تربیت شده بودند، حوزه نجف عظمت و شکوه خود را بازیافت و از نو به مرکز علمی جهان تشیع تبدیل شد.

۷.۲ - کمال اصول فقه

تلاش‌های شاگردان مستقیم و غیرمستقیم وحید بهبهانی معطوف مبارزه با اخباری‌گری و پاسخ‌گویی به شبهات آنان و اثبات نیاز به قواعد اصولی در استنباط شد.
[۴۸] ابوالقاسم گرجی، تاریخ فقه و فقها، ج۱، ص۲۳۴ـ۲۳۵، تهران ۱۳۷۵ ش.

این کوشش‌ها ثمربخش بود؛ علم اصول را به کمال رساند و در زمینه فقه‌ به طور محسوسی باب بحث و نقد و تحلیل موضوعات و کاوش در آرای پیشینیان و ادلّه آنان گشوده شد
[۴۹] محمد بحرالعلوم، «الدراسة و تاریخها فی النجف»، ج۱، ص۸۰، در موسوعة العتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
و سرانجام آن‌که جریان اخباری هر چند از میان نرفت، به شدت محدود شد.
در امتداد سبک علمی وحید بهبهانی کتاب‌های نفیسی در حوزه نجف به رشته تحریر درآمد.

۷.۳ - کاشف الغطاء

نگاشته‌های علامه بحرالعلوم، به استوار کردن مکتب اجتهاد و کنار زدن جریان اخباری یاری رساند.
پس از او شیخ جعفر بن خضر نجفی، معروف به کاشف الغطاء به زعامت امامیه و ریاست حوزه علمیه نجف رسید.
با مساعی او، میرزا محمد نیشابوری (متوفی ۱۲۳۲) که به شدت برای حفظ و احیای مکتب اخباری می‌کوشید و حتی به حکومت قاجار نیز متوسل شده بود، از رقابت با اصولیان بازماند.
کاشف الغطاء رساله کشف الغطاء عن معایب المیرزا محمد عدوِّ العلماء خود را برای طرد او نزد فتحعلی شاه به ایران فرستاد.
[۵۰] خوانساری، ج۲، ص۲۰۲.
[۵۱] امین، ج۴، ص۱۰۴.


۷.۴ - علمای مؤثر

دیگر دانشمندان حوزه علمیه نجف، هم‌چون محمدتقی اصفهانی (متوفی ۱۲۴۸) در هدایة المسترشدین فی شرح معالم الدین، محمدحسین اصفهانی در الفصول الغرویة، حجةالاسلام سید محمدباقر شفتی (متوفی ۱۲۶۰) در الزَهْرة البارقة، شیخ محمدابراهیم کلباسی (متوفی ۱۲۶۱) در اشارات الأصول، سید محمد مجاهد طباطبائی نوه دختری وحید بهبهانی در مفاتیح الاصول، میرزا ابوالقاسم قمی در قوانین الاصول و سرانجام شیخ مرتضی انصاری (متوفی ۱۲۸۱) در فرائد الأصول (مشهور به رسائل) هر کدام سهم مهمی در نقد فکر اخباری و توسعه علم اصول داشته‌اند.

۷.۵ - شیخ انصاری

انصاری از شاگردان سید محمد مجاهد و شیخ علی کاشف الغطاء و شیخ محمدحسن نجفی مشهور به صاحب جواهر در نجف بود و پس از وفات صاحب جواهر در ۱۲۶۶ به مرجعیت شیعه نایل آمد.
[۵۲] محمدحسین حرزالدین، تاریخ النجف الاشرف، ج۲، ص۴۰۲، هَذَّبه و زاد علیه عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، قم ۱۳۸۵ ش.

کتاب رسائل او از برترین نوشته‌های اصولی مذهب شیعه به شمار می‌رود؛ به ویژه طرح ابتکاری او در ساماندهی مباحث «حجّت»، افق‌هایی نو در برابر فقها و مجتهدان گشوده است.
این کتاب از درس‌نامه‌های مهم حوزه‌های شیعی است که هم در مرتبه سطوح عالی تدریس می‌شود و هم بسیاری از استادان و مجتهدان حوزه‌های علمیه، دروس اجتهادی خود را در علم اصول، بر محور این کتاب ارائه می‌دهند.

۷.۶ - میرزای شیرازی

مکتب فقهی ـ اصولی شیخ انصاری، با پی‌گیری جدّی چند تن از شاگردان برجسته او، و در رأس آنان میرزا محمد حسن شیرازی استقرار یافت.
میرزای شیرازی، پس از شیخ انصاری به سامرا رفت و در آن‌جا حوزه درسی تأسیس کرد.
به دعوت او شماری از مجتهدان و فضلای حوزه نجف نیز راهی سامرا شدند و با محوریت میرزای شیرازی، که مرجع علی الاطلاق شیعه بود، در تثبیت و تبیین آرای شیخ انصاری کوشیدند.
در واقع، حوزه سامرا که نزدیک به نیم قرن پایید، بخشی از حوزه نجف بود و صرفاً با آن فاصله مکانی داشت.

۷.۷ - آخوند خراسانی

با این‌که دانشمندان دیگری در حوزه نجف، پس از شیخ انصاری، دست به تألیف و تصنیف در علم اصول زدند، ولی هیچ‌یک به رتبه آخوند ملا محمدکاظم خراسانی (متوفی ۱۳۲۹) نرسیدند.
وی از تربیت شدگان مکتب اصولی شیخ انصاری است، ولی آرای او در همه مباحث با نظریات شیخ انطباق ندارد (برای بررسی تطبیقی آرای این دو تن به عنایة الاصول اثر سید مرتضی فیروزآبادی رجوع کنید).
پس از شیخ انصاری، او بیشترین تأثیر را بر حوزه‌های علمی شیعی گذاشته است.
کتاب کفایة الأصول او در بردارنده نظریات و بیان‌هایی ابداعی است و چون‌ به طور موجز تألیف شده، شروح و تعلیقات و تقریرات بسیاری بر آن نوشته‌اند.
این کتاب نیز به عنوان آخرین متن آموزشی علم اصول در سطح عالی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

۵.۱ - عوامل رشد


اغلب فقیهان برجسته اصولی سده چهاردهم از پرورش یافتگان مکتب اصولی شیخ انصاری و شمار زیادی از آنان شاگردان آخوند خراسانی بوده‌اند.
صدها تن محضر خراسانی را درک کردند و برخی چون شیخ محمدجواد بلاغی (متوفی ۱۳۵۲)، ابوالحسن مشکینی (متوفی ۱۳۵۸)، محمدحسین نائینی (متوفی ۱۳۵۶)، محمدحسین اصفهانی (متوفی ۱۳۶۱)، آقا ضیاءالدین عراقی (متوفی ۱۳۶۱)، سید ابوالحسن اصفهانی (متوفی ۱۳۶۵)، شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء (متوفی ۱۳۷۳)، سید عبدالحسین شرف‌الدین عاملی (متوفی ۱۳۷۷) و حاج‌آقا حسین بروجردی (متوفی ۱۳۸۰) به بالاترین مدارج اجتهاد و مرجعیت نایل آمدند.
[۵۳] موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، ج۱۴، قسم ۲، ص۷۸۹، قم: مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.

به طور کلی، زعامت علمی در دو حوزه فقه و اصول، پس از شیخ انصاری بر محور آثار و آرای خراسانی شکل گرفته و به ویژه نظام مرجعیت شیعه از آن زمان تا عصر حاضر در اختیار شاگردان این مکتب قرار دارد.
از آن گذشته، پس از استقرار مجدد روش اصولی در استنباط، در پی تلاش وحید بهبهانی و ارتقای آن با ظهور شیخ انصاری، حوزه نجف کانون اصلی نظام تعلیمی شیعه شد؛ از یک‌سو درس‌آموختگان و استادان حوزه‌های دیگر، مثل اصفهان و تهران و مشهد و سایر شهرهای ایران و شهرهای عراق و لبنان و شهرهای شیعه‌نشین هند و پاکستان و افغانستان، برای تکمیل مدارج بالاتر راهی نجف شدند و از سوی دیگر مجتهدان و دانش‌آموختگان حوزه نجف پس از بازگشت به موطن خود یا اقامت در شهرهای دیگر امکان تقویت بنیه علمی حوزه‌های موجود یا برپایی حوزه‌های دیگر را به دست آوردند (برای اطلاعات در باره این موضوع به این منبع رجوع کنید
[۵۴] مجلدات الکرامالبررة و نقباءالبشر، آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة.
[۵۵] موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، ج ۱۳، قم: مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.
[۵۶] موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، ج ۱۴، قم: مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.
).


دانش فقه نیز در این دوره از تاریخ حوزه نجف، بازگشتِ روش‌های اصول استنباط به عرصه مباحث فقهی را آزمود.

۸.۱ - مفتاح الکرامة

مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلّامة از آثار فقهی این دوره، تألیف محمدجواد عاملی (متوفی ۱۲۲۶) از شاگردان وحید بهبهانی است که مجمع آرای فقهای شیعی به شمار می‌رود و آرای آنان در هر موضوع را به اختصار و با ترتیبی خوش و متنی روان آورده است.

۸.۲ - مستند الشیعة

مستند الشیعة فی احکام الشریعه ملا احمد نراقی (متوفی ۱۲۴۵) دانش آموخته حلقه‌های درسی علامه بحرالعلوم و کاشف الغطاء در نجف، از کتب کم‌نظیر فقهی است که با شمّ استدلالی و بیان جنبه‌های گوناگون هر مسئله و آرای مختلف درباره آن تصنیف شده است.
[۵۷] احمد بن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۱، ص۱۱ـ۱۸، قم ۱۴۱۵.


۸.۳ - جواهر الکلام

اما جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام در میان مجموعه‌های بزرگ فقهی این دوره چشم‌گیر و بی‌نظیر است و آرا و استدلال‌های فقهای گذشته را با تتبعی درخور و نقادی علمی فراروی پژوهش‌گران دانش فقه قرار می‌دهد.
مؤلف این اثر سترگ شیخ محمدحسن نجفی، مشهور به صاحب جواهر (متوفی ۱۲۶۶) از شاگردان سید محمدجواد عاملی و شیخ جعفر کاشف الغطاء است.
کتاب فقهی دیگر او نجاة العباد فی یوم المعاد رساله عملیه اوست که تا زمان تألیفِ عروة الوثقی جزء متون تحقیقی فقیهان به شمار می‌آمد و اینان با نوشتن شرح درصدد توضیح مطالب و گشودن پیچیدگی‌های آن بودند.
[۵۸] امین، ج۹، ص۱۴۹.


۸.۴ - مکاسب

از جدّی‌ترین و ارزشمندترین نوشته‌های فقهی این دوره حوزه نجف کتاب مکاسب شیخ مرتضی انصاری است که تا به امروز متن درسی سطوح عالی، و معیاری است برای سنجش فهم فقهی و اجتهادی طلاب.
موضوع کتابْ داد و ستد و مباحث پیرامونی آن است و با روش استدلالی وجوه گوناگون هر مسئله بررسی شده و نویسنده کاربرد و اثر قواعد اصولی و فقهی را در فقه به خوبی نمایانده است.
شروح و حواشی بسیاری که بر این متن فقهی نوشته شده از اهمیت آن در میان محققان حوزوی حکایت می‌کند.
دیگر این‌که در این دوره، نوشتن تقریر، حاشیه، شرح و تعلیقه که خود مجالی بوده است برای تحقیق و ارائه آرای جدید، شیوع فراوان یافته و برای نمونه از بسیاری از شاگردان مستقیم و غیرمستقیم شیخ انصاری در حوزه نجف شرح و تقریری از دروس و آثار او در دست است (برای اطلاع از برخی از آن‌ها به این منبع رجوع کنید
[۵۹] آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۶، ص۱۵۲ـ۱۶۲.
).

۸.۵ - عروة الوثقی

عروة الوثقی مشهورترین اثر فتوایی سید محمدکاظم یزدی طباطبائی است که به جامعیت، روانی، ترتیب مناسب، و داشتن فروع بسیار (۳۲۶۰ فرع در ابوابی از فقه که در این کتاب مطرح شده است)، به ویژه در باب مسائل مستحدثه تا زمان مؤلف، ممتاز و مشهور است.
این کتاب به سرعت با استقبال فقها مواجه و جای‌گزین نجاة العبادِ صاحب جواهر شد.
در دوره‌های اخیر، این جای‌گاه برای کتاب وسیلة النجاة سید ابوالحسن اصفهانی و بیش از آن برای منهاج الصالحین سید محسن حکیم پدید آمده است.


علم رجال، به عنوان یکی از شاخه‌های مطالعات حدیثی، نیز در حوزه نجف محل توجه بوده است و چند اثر جامع و تک‌نگاری رجالی نیز از دستاوردهای این دوره نجف است.
از جمله: رساله عدیمة النظیر فی احوال ابی بصیر تألیف سید ابوتراب خوانساری، استاد برجسته رجال.
تنقیح المقال تألیف مولی عبداللّه مامقانی و معجم رجال الحدیث تألیف سید ابوالقاسم خویی.


شهرت و اعتبار علمی حوزه علمیه نجف به علوم نقلی، به ویژه فقه و اصول، اجتهاد پویا و پرورش اندیشمندان در قلمرو این دو دانش بود و عالمانی که در افق علوم معقول ظاهر شده‌اند و نیز آثار ایشان، به هیچ روی قابل مقایسه با اصحاب علوم نقلی و نوشته‌هایشان نیست؛ حتی بر پایه برخی اطلاعات، در حوزه نجف، در دوره جدید، با خواندن فلسفه مخالفت می‌شده است.
[۶۰] محمدحسن نجفی قوچانی، سیاحت شرق، ج۱، ص۵۲۵، یا، زندگی‌نامه آقانجفی قوچانی، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۶۲ ش.

در عین حال، تلاش‌هایی برای تحقیق و تدریس این علوم صورت می‌گرفته است.

۱۰.۱ - حسینقلی همدانی

مثلا شیخ محمدتقی گلپایگانی نجفی (متوفی ۱۲۹۲) علوم عقلی تدریس می‌کرد
[۶۱] امین، ج۹، ص۱۹۳.
تا آن‌که آخوند ملاحسینقلی همدانی (متوفی ۱۳۱۱)، شاگرد حاج ملاهادی سبزواری، در نجف رحل اقامت افکند و شاگردان خویش را با حکمت متعالیه ملاصدرا آشنا ساخت
[۶۲] عبدالجبار رفاعی، «تطور الدرس الفلسفی فی النجف الاشرف»، ج۱، ص۳۹، در موسوعة النجف الاشرف.
هر چند شهرت او بیش‌تر ناشی از ترویج مکتب سلوکی عرفانی در این حوزه است.

۱۰.۲ - حسین بادکوبه‌ای

در این میان، سیدحسین بادکوبه‌ای (متوفی ۱۳۵۸) مهم‌ترین شخصیت اثرگذار در تعلیم و نشر علوم عقلی در حوزه نجف بود.
وی در حوزه فلسفی تهران درس آموخت و پس از مهاجرت به نجف، نزد استادان آن حوزه فقه و اصول آن را فرا گرفت؛ سپس به تدریس متون فلسفی همت گماشت.
از جمله شاگردان معروف او، فیلسوف معاصر، سید محمدحسین طباطبائی بود.

۱۰.۳ - تأثیر فلسفه بر اصول

به این نکته نیز باید توجه کرد که شمارِ نه چندان اندکی از استادان و دانش‌آموختگان حوزه نجف، پیش از انتقال به این شهر یا پس از بازگشت به موطن خود، در حوزه‌های تهران و اصفهان، به درس و بحث فلسفه اشتغال داشته‌اند و این ورود و وقوف، در مباحث اصولی آنان نیز تأثیر گذاشته بوده است: آخوند خراسانی نزد حاج ملاهادی سبزواری و میرزا ابوالحسن جلوه فلسفه خوانده بود و برخی نگرش‌های فلسفی را در مهم‌ترین اثرش، کفایة الاصول، مطرح ساخت؛
[۶۳] تاریخ النجف الاشرف، هَذَّبه و زاد علیه عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، قم ۱۳۸۵ ش.
[۶۴] مستند الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۵.
میرزا احمد آشتیانی و شیخ محمدتقی آملی، دو مجتهد برجسته نیمه دوم قرن چهاردهم تهران، که مراتب عالی اجتهاد را در نجف طی کرده بودند، فلسفه نیز درس داده‌اند و شروحی بر متون فلسفی داشته‌اند.




۱۱.۱ - جریان فلسفه غرب

در دهه‌های اخیر، ورود اندیشه‌های فلسفی غرب، حوزه علمیه نجف را به تکاپو واداشت تا پاسخ‌های مناسبی به نظریات و فرضیات و مسائل مطرح شده توسط دانشمندان غربی، به ویژه درباره فلسفه مادی‌گری، ارائه کند.
[۶۵] عبدالجبار رفاعی، «تطور الدرس الفلسفی فی النجف الاشرف»، ج۱، ص۴۲، در موسوعة النجف الاشرف.

کتاب نقدُ فلسفةِ داروِن، تألیف عالم بزرگ اصفهانی، آقا محمدرضا مسجدشاهی (متوفی ۱۳۶۲) که آن را در ۱۳۳۱ در نجف نوشت (تکامل، بخش ۲) و کتاب انوار الهدی از محمدجواد بلاغی (متوفی ۱۳۵۲) هر دو در رد مادی‌گری و طبیعت‌گرایان نوشته شده است؛ به ویژه از آن جهت که فرضیه تکامل دست‌آویزی برای طرفداران فلسفه مادی‌گری شده بود، مؤلفان این کتاب‌ها به نقد این فرضیه پرداخته‌اند.
در تفسیر مواهب الرحمن سید عبدالأعلی سبزواری از مراجع معاصر (متوفی ۱۳۷۲ ش) نیز نقد همین فرضیه مورد توجه بوده است.
[۶۶] عبدالجبار رفاعی، «تطور الدرس الفلسفی فی النجف الاشرف»، ج۱، ص۴۱ـ۴۲، در موسوعة النجف الاشرف.
[۶۷] آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۴۴۷.

محمدجواد بلاغی در موضوع پاسداری از حریم فکری اسلام و شیعه بیش از همه فعال بود.

۱۱.۲ - فرقه‌های انحرافی

در کنار جریانات فکریِ پیش‌گفته و رقبای سنّتی شیعه اجتهادی، یعنی مذهب تسنن و مکتب اخباری، فرقه‌هایی انحرافی در سده اخیر در دنیای اسلام هم‌چون قادیانیه، وهابیّه، و بابیه و بهائیت پدید آمدند.
از ناحیه دیگر، گروه‌های تبشیری مسیحی تحت حمایت استعمارگران اروپایی آزادانه در جوامع اسلامی تبلیغ می‌کردند.
بلاغی برای مقابله با فعالیت تبشیری و تبلیغات ضداسلامی آنان، زبان انگلیسی و عبری آموخت و کتاب‌های بسیاری، نظیر المدرسة السیارة، را در رد یهود و نصارا تألیف کرد.
[۶۸] اعلام المعقول فی مدرسة النجف، در موسوعةالنجف الاشرف، ج۱، ص۸۳، بغداد ۱۹۷۵.

مصابیح الهدی در نقد قادیانیه و نصائح الهدی در ردّ بابیان و بهائیان نیز توسط او نگاشته شده است.
[۶۹] اعلام المعقول فی مدرسة النجف، در موسوعةالنجف الاشرف، ج۱، ص۸۳، بغداد ۱۹۷۵.

سیدابوالحسن اصفهانی مرجع بزرگ نجف نیز شماری از فضلای حوزه را به نواحی مختلف عراق گسیل می‌کرد تا با جریان تبشیری انگلیسی‌ها به مقابله فرهنگی برخیزند.
حبیب بن محمد مهاجر از نمایندگان وی در جنوب عراق، تلاشی جدّی در این راه به خرج داد، از جمله تأسیس بیمارستان، چاپ‌خانه، نشر مجله‌ای به نام الهدی و بنیاد چند مدرسه.
[۷۰] موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، ج۱۴، قسم ۱، ص۱۷۰، قم: مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.

جریان شیخیه نیز موجب بروز واکنش‌هایی در حوزه علمیه نجف گردید.
هم‌چنین نوشته‌های متعددی از علمای نجف در رد وهابی‌گری در دست است که منهج الرشاد لمن أراد السداد شیخ جعفر کاشف الغطاء نخستین نوشته شیعی در رد این فرقه به شمار می‌رود
[۷۱] امین، ج۴، ص۱۰۴.
(برای سایر فعالیت‌های کاشف الغطاء در مقابله با حملات مکرر وهابیان به نجف به این منبع رجوع کنید
[۷۲] محمدحسین حرزالدین، تاریخ النجف الاشرف، ج۲، ص۳۸۷، هَذَّبه و زاد علیه عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، قم ۱۳۸۵ ش.
).

۱۱.۳ - کمونیسم

در سال‌هایی که رشد و تبلیغ افکار کمونیستی در میان جوانان عراقی چندان بود که حتی دامن طلاب و فرزندان علما را نیز گرفته بود، این امر باعث نگرانی بزرگان حوزه علمیه نجف شد و مقابله با این تبلیغات در کانون توجه آنان قرار گرفت.
تأسیس مؤسسات علمی و تربیتی در سطوح مختلف در شهرهای عراق به توصیه و امر آیت‌اللّه سید محسن حکیم از جمله اقدامات فرهنگی در برابر این جریان بود.
آیت‌اللّه شهید سید محمدباقر صدر نیز با تألیف کتاب‌هایی چون فلسفتُنا و اقتصادُنا و البنک اللّارَبَوی همین رسالت را ادامه داد.
ضوابط و نظامات تدریس حوزه علمیه نجف تقریبا همانند دیگر حوزه‌های علمیه شیعی می‌باشد.
کتابخانه‌های بسیاری در شهر نجف برای تأمین منابع مطالعاتی استادان و طلاب حوزه علمیه شکل گرفته‌اند.
به همین دلیل، نجف همواره یکی از معتبرترین و مهم‌ترین مراکز کتابخانه‌ای دنیا بوده است.
برخی از این کتابخانه‌ها هم‌چون کتابخانه حیدریه (نام دیگر آن: الخزانة الغرویة) که پیشینه آن به قرن چهارم و شاید قبل‌تر می‌رسد و شاهد نظارت فقهای بزرگی چون علامه حلّی بوده است، در دوران حاکمیت رژیم بعثی آسیب بسیار دید، اما پس از سقوط صدام حسین بازسازی شد و زیر نظر مرجعیت شیعه در عراق فعالیت می‌کند.
این کتابخانه در مجموعه حرم امیرمؤمنان علیه‌السلام واقع است.
کتابخانه حسینیه شوشتری‌ها از معتبرترین کتابخانه‌های نجف بود که به تدریج از بین رفت.
کتابخانه شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء از مشهورترین کتابخانه‌های نجف و مورد استفاده اهل علم بوده و هنوز نیز دایر است.
[۷۳] جعفر بن باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج۱، ص۱۶۳ـ۱۶۴، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۷۴] جعفر خلیلی، «مکتبات النجف القدیمة و الحدیثة»، ج۱، ص۲۴۳ـ۲۴۴، در موسوعة العتبات المقدسة.

برخی از کتابخانه‌های مدارس نجف، دست‌خوش زوال شده‌اند، نظیر کتابخانه‌های مدارس قوام، خلیلی و آخوند خراسانی؛ ولی برخی هم‌چون کتابخانه مدرسه سید محمدکاظم طباطبائی یزدی اهمیت خود را همچنان حفظ کرده‌اند.
[۷۵] جعفر خلیلی، «مکتبات النجف القدیمة و الحدیثة»، ج۱، ص۲۵۲ـ۲۵۵، در موسوعة العتبات المقدسة.

کتابخانه عمومی امیرمؤمنان علیه‌السلام، به دست شیخ عبدالحسین امینی، مؤلف کتاب الغدیر، در بیش از پنجاه سال پیش در نجف تأسیس شد و یکی از غنی‌ترین کتابخانه‌های این شهر است؛ هم‌چنین است کتابخانه عمومی آیت اللّه سید محسن حکیم در مجموعه مسجد هندی.
این کتابخانه‌ها، علاوه بر فراهم آوردن منابع مطالعات حوزه‌ای، مورد استفاده سایر دانش‌پژوهان نیز هستند.
مؤسسه کاشف الغطاء در دوره اخیر اقداماتی اصلاحی در سبک و سیاق دروس و نظام آموزشی حوزه نجف صورت داده است.
این کار در واقع واکنشی بود به تأسیس مدارس نوین به سبک اروپایی که در عراق پس از ظهور استعمار رو به افزایش بود.
آغازگر این حرکت شیخ محمدرضا مظفر بود که با تأسیس «جمعیت مُنْتَدَی النشر» در بغداد دست به اصلاحات جدّی در این حوزه زد.
در روش و سازمان از الگوی مدارس جدید پیروی شد، ولی محتوای دروس با اصلاحاتی با تعلیمات حوزوی انطباق داشت.
این جمعیت از ۱۳۵۷ نخستین کلاس به روش نو را راه‌اندازی کرد که در سال‌های بعد گسترش چشم‌گیری در نجف و سایر شهرهای عراق پیدا کرد.
[۷۶] محمدمهدی آصفی، «مدرسة النجف و تطور الحرکة الاصلاحیة فیها»، ج۱، ص۱۱ـ۱۵، در موسوعة النجف الاشرف، جمع بحوثها جعفر دجیلی، بیروت: «دارالاضواء، ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
[۷۷] محمدمهدی آصفی، «مدرسة النجف و تطور الحرکة الاصلاحیة فیها»، ج۱، ص۲۲، در موسوعة النجف الاشرف، جمع بحوثها جعفر دجیلی، بیروت: «دارالاضواء، ۱۴۱۷/۱۹۹۷.

مدرسه علامه عزالدین جزایری که در ۱۳۶۲ در نجف تأسیس شد، از نمونه مدارس موفق حوزوی به سبک جدید است.
تدریس و تعطیلات دارای زمان‌بندی مشخص شدند و امتحانات برای نیل به مدرک برگزار می‌شد.
استادان به صورت روش‌مند تدریس می‌کردند و بر عربی فصیح تأکید می‌شد.
وزارت معارف عراق بر رسمیت این مدرسه صحه گذاشت و وزارت دفاع طلاب را از خدمت سربازی معاف داشت.
[۷۸] مدرسة الجزائری: مدرسة النجف الدینیة، در موسوعة النجف الاشرف، ج۱، ص۸۳ـ۸۵.

مظفر در ۱۳۷۶ دانشکده فقه را نیز در نجف تأسیس کرد که وزارت معارف مدرک آن را برابر با مدارک آموزش عالی دانست.
[۷۹] محمدمهدی آصفی، «مدرسة النجف و تطور الحرکة الاصلاحیة فیها»، ج۱، ص۲۸، در موسوعة النجف الاشرف، جمع بحوثها جعفر دجیلی، بیروت: «دارالاضواء، ۱۴۱۷/۱۹۹۷.

جامعة النجف الدینیة نیز از مدارس جدید التأسیس حوزه نجف است که سید محمد کلانتر (متوفی ۱۳۷۹ ش) در سال ۱۳۳۵ ش تأسیس کرد.
در عین انجام این اصلاحات، هنوز بخش عمده‌ای از حوزه علمیه نجف به همان شیوه سنّتی به راه خود ادامه می‌دهد.
منابع:
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة.
(۲) ابن شهر آشوب، کتاب معالم العلماء، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۵۳.
(۳) ابن شهید ثانی، معالم‌الدین و ملاذالمجتهدین، قسمت اصول فقه معروف به معالم‌الاصول، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۴) ابن طاووس، فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه‌السلام فی النجف، قم: منشورات الرضی، (بی‌تا).
(۶) محمدامین بن محمدشریف استرآبادی، الفوائدالمدنیة، چاپ رحمةاللّه رحمتی اراکی، قم ۱۴۲۹.
(۷) زهیر اعرجی، «المدارس الاصولیة فی النجف»، در موسوعة النجف الاشرف، جمع بحوثها جعفر دنبلی، بیروت: دارالاضواء، ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۱۰) محمد حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم ۱۴۰۵.
(۱۱) محمد بن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ ش.
(۱۲) خوانساری.
(۱۳) خویی، معجم رجال الحدیث.
(۱۴) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۰.
(۱۵) زین‌الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
(۱۶) حسن صدر، تکملة امل الآمل، چاپ حسین علی محفوظ، عبدالکریم دباغ، و عدنان دباغ، بیروت ۱۴۲۹/۲۰۰۸.
(۱۷) محمدباقر صدر، المعالم الجدیدة للاصول، نجف (۱۳۸۵)، چاپ افست تهران ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۱۸) حسن طارمی‌راد، تاریخ فقه و فقها، (تهران) ۱۳۷۵ ش.
(۱۹) محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
(۲۱) محمدجواد فقیه، «الدور الثانی للجامعة النجفیة»، در موسوعة النجف الاشرف.
(۲۲) ابوالقاسم گرجی، تاریخ فقه و فقها، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۲۳) محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، قم ۱۴۱۶.
(۲۴) محمدرضا شمس‌الدین، بهجةالراغبین، چاپ رضا محمد حدرج، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
(۲۵) مصطفی جواد، «نظرات فی الذریعة الی تصانیف الشیعة»، البیان، سال ۱، ش ۵ (شوال ۱۳۶۵).
(۲۶) علی بن عبیداللّه منتجب‌الدین رازی، الفهرست، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم ۱۳۶۶ش.
(۲۷) موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، قم: مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.
(۲۸) محمد بن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۰.
(۲۹) احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
(۳۰) احمد بن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۵.
(۳۱) محمدمهدی آصفی، «مدرسة النجف و تطور الحرکة الاصلاحیة فیها»، در موسوعة النجف الاشرف، جمع بحوثها جعفر دجیلی، بیروت: «دارالاضواء، ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۳۳) جعفر بن باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۳۴) احمد مجید عیسی، الدراسة فی النجف، البیان، سال ۲، ش ۲۷، ۲۸ (ذیقعده ۱۳۶۶).
(۳۵) اسحاق نقاش، شیعةالعراق، (قم) ۱۳۷۷ ش.
(۳۶) حسن اسدی، ثورةالنجف علی الانگلیز، او، الشرارة الاولی لثورة العشرین، بغداد ۱۹۷۵.
(۳۷) اعلام المعقول فی مدرسة النجف، در موسوعةالنجف الاشرف، بغداد ۱۹۷۵.
(۳۸) امین.
(۳۹) محسن امین و علی شرقی و فاضل جمالی، «کلمات قصیرة حول اسلوب الدراسة فی النجف و نظام الحلقات»، در موسوعةالنجف الاشرف، بیروت: دارالاضواء، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۴۰) اوراق تازهیاب مشروطیت مربوط به سالهای ۱۳۲۵ـ۱۳۳۰ قمری، چاپ ایرج افشار، تهران: جاویدان، ۱۳۵۹ ش.
(۴۱) محمد بحرالعلوم، «الجامعة العلمیة فی النجف عبر ایامها الطویلة»، الموسم، ش ۱۸ (۱۴۱۴).
(۴۲) محمد بحرالعلوم، «الدراسة و تاریخها فی النجف»، در موسوعة العتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۴۳) بحوث شاملة حول اسلوب الدراسة فی النجف و نظام الحلقات، (از) محمدتقی فقیه و دیگران، در موسوعة النجف الاشرف، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۴۴) علی بهادلی، الحوزة العلمیة فی النجف: معالمها و حرکتها الاصلاحیة، ۱۳۳۹ـ۱۴۰۱ه/ ۱۹۲۰ـ۱۹۸۰م، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۴۵) کامل سلمان جبوری، النجف الاشرف و حرکةالجهاد: عام ۱۳۳۲ـ۱۳۳۳ه/ ۱۹۱۴م، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۴۶) رسول جعفریان، تشیع در عراق، مرجعیت و ایران، تهران ۱۳۸۶ ش.
(۴۷) فاضل جمالی، «جامعةالنجف الدینیة»، نقله الی العربیة جودت قزوینی، الموسم، ش ۱۸ (۱۴۱۴).
(۴۸) عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۵۰) محمدحسین حرزالدین، تاریخ النجف الاشرف، هَذَّبه و زاد علیه عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، قم ۱۳۸۵ ش.
(۵۱) محمد حسینی شیرازی، تلک الایام: صفحات من تاریخ العراق السیاسی، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
(۵۲) فضل‌اللّه بن عبدالنبی خاوری شیرازی، تاریخ ذوالقرنین، چاپ ناصر افشارفر، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۵۳) محمد خلیل الزین، «ذکریاتی عن النجف الاشرف»، آفاق نجفیة، سال ۲، ش ۵ (۱۴۲۸).
(۵۴) جعفر خلیلی، «مکتبات النجف القدیمة و الحدیثة»، در موسوعة العتبات المقدسة.
(۵۵) محمد خلیلی، «مدارس النجف القدیمة و الحدیثة»، در موسوعة النجف الاشرف.
(۵۶) عبدالجبار رفاعی، «تطور الدرس الفلسفی فی النجف الاشرف»، در موسوعة النجف الاشرف.
(۵۷) عبدالحلیم رهیمی، تاریخ الحرکة الاسلامیة فی العراق: الجذور الفکریة و الواقع التاریخی (۱۹۰۰ـ۱۹۲۴)، بیروت ۱۹۸۵.
(۵۸) محمدمهدی شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۵۹) هبةالدین شهرستانی، «فاجعة حضرة آیةاللّه الخراسانی»، العلم، ش ۷ (محرّم ۱۳۳۰).
(۶۰) صادق صادق، خاطرات و اسناد مستشارالدوله صادق، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۱ـ۱۳۷۴ ش.
(۶۱) محمد صادقی تهرانی، نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی ۱۹۲۰ عراق و نقش علمای مجاهد اسلام، قم: دارالفکر، (بی‌تا).
(۶۲) محمدکاظم طریحی، النجف الاشرف: مدینة العلم و العمران، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۶۳) حسن علوی، الشیعة و الدولة القومیة فی العراق: ۱۹۱۴ـ۱۹۹۰، قم: دارالثقافة للطباعة و النشر، (بی‌تا).
(۶۴) محمد غروی، الحوزةالعلمیة فی النجف الاشرف، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۶۵) محمدحسن قاضی، «صفحات مطویة من تاریخ الحرکات الاصلاحیة فی النجف الاشرف»، در موسوعة النجف الاشرف.
(۶۶) احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۶۷) احمد کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۶۸) عبدالحسین مجید کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۶۹) مدرسة الجزائری: مدرسة النجف الدینیة، در موسوعة النجف الاشرف.
(۷۰) محمدحسن مرتضوی لنگرودی، «مصاحبه با حضرت آیةاللّه حاج سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی»، حوزه، سال ۱۰، ش ۱ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۲).
(۷۱) مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست: اسناد و گزارش‌هایی از آیات عظام نائینی، اصفهانی، قمی، حائری و بروجردی، ۱۲۹۲ تا ۱۳۳۹ شمسی، به کوشش محمدحسین منظورالاجداد، تهران: شیرازه، ۱۳۷۹ ش.
(۷۲) عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۷۳) عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی، مآثر سلطانیه: تاریخ جنگ‌های اول ایران و روس، چاپ غلامحسین زرگری‌نژاد، تهران ۱۳۸۳ ش.
(۷۴) عدی مفرجی، النجف الاشرف و حرکة التیّار الاصلاحی: ۱۹۰۸ـ۱۹۳۲م، بیروت ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
(۷۵) مقدام عبدالحسن فیاض، تاریخ النجف السیاسی: ۱۹۴۱ـ۱۹۵۸، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۷۶) مهدی ملک‌زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۷۷) محمد ملکی، آشنایی با متون درسی حوزههای علمیه ایران: شیعه، حنفی، شافعی، قم ۱۳۷۶ش.
(۷۹) محمدحسن نجفی قوچانی، سیاحت شرق، یا، زندگی‌نامه آقانجفی قوچانی، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۶۲ ش.


۱. محمد بحرالعلوم، «الدراسة و تاریخها فی النجف»، ج۱، ص۱۱، در موسوعة العتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۲. محمدرضا شمس‌الدین، بهجةالراغبین، ج۱، ص۶۷ـ۶۸، چاپ رضا محمد حدرج، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۳. ابن طاووس، فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه‌السلام فی النجف، ج۱، ص۱۳۲ـ۱۳۳، قم: منشورات الرضی، (بی‌تا).
۴. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۴۴۰، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۵. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۶۸، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۶. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۷۴، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۷. خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۳۳۷.
۸. ابن طاووس، فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه‌السلام فی النجف، ج۱، ص۱۴۸، قم: منشورات الرضی، (بی‌تا).
۹. محمد بحرالعلوم، «الدراسة و تاریخها فی النجف»، ج۱، ص۱۳ـ۱۴، در موسوعة العتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۱۰. محمد غروی، الحوزةالعلمیة فی النجف الاشرف، ج۱، ص۱۹ـ۳۰، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
۱۱. مصطفی جواد، «نظرات فی الذریعة الی تصانیف الشیعة»، ج۱، ص۱۳۳، البیان، سال ۱، ش ۵ (شوال ۱۳۶۵).
۱۲. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۱، ص۱ـ۳، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
۱۳. زین‌الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۹۳، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
۱۴. ابن شهید ثانی، معالم‌الدین و ملاذالمجتهدین، ج۱، ص۱۷۶، قسمت اصول فقه معروف به معالم‌الاصول، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۵. محمدباقر صدر، المعالم الجدیدة للاصول، ج۱، ص۶۳، نجف (۱۳۸۵)، چاپ افست تهران ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
۱۶. علی بن عبیداللّه منتجب‌الدین رازی، الفهرست، ج۱، ص۴۶، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم ۱۳۶۶ش.
۱۷. ابن شهر آشوب، کتاب معالم العلماء، ج۱، ص۳۲۴، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۵۳.
۱۸. محمد بحرالعلوم، «الدراسة و تاریخها فی النجف»، ج۱، ص۴۴ـ۴۵، در موسوعة العتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۱۹. علی بن عبیداللّه منتجب‌الدین رازی، الفهرست، ج۱، ص۴۳، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم ۱۳۶۶ش.
۲۰. محمد بن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، ج۱، ص۲۵۵، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ ش.
۲۱. آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۵۰۹.
۲۲. خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۳۳۰، بیروت ۱۹۸۰.
۲۳. آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۴، ص۴۶۳.
۲۴. احمد مجید عیسی، الدراسة فی النجف، ج۱، ص۷۳۲، البیان، سال ۲، ش ۲۷، ۲۸ (ذیقعده ۱۳۶۶).
۲۵. برخی فرمان‌روایان و امیران ایلخانی و جلایری با روی‌کردی سیاسی به احیای نجف شیعی در برابر بغداد سنّی به اقدامات مشابهی دست زده، اما توفیق چندانی کسب نکرده بودند، مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست: اسناد و گزارش‌هایی از آیات عظام نائینی، اصفهانی، قمی، حائری و بروجردی، ۱۲۹۲ تا ۱۳۳۹ شمسی، به کوشش محمدحسین منظورالاجداد، تهران: شیرازه، ۱۳۷۹ ش.
۲۶. محمدجواد فقیه، «الدور الثانی للجامعة النجفیة»، ج۱، ص۱۲۵، در موسوعة النجف الاشرف.
۲۷. حسن صدر، تکملة امل الآمل، ج۱، ص۹۸، چاپ حسین علی محفوظ، عبدالکریم دباغ، و عدنان دباغ، بیروت ۱۴۲۹/۲۰۰۸.
۲۸. حسن صدر، تکملة امل الآمل، ج۱، ص۳۲۱، چاپ حسین علی محفوظ، عبدالکریم دباغ، و عدنان دباغ، بیروت ۱۴۲۹/۲۰۰۸.
۲۹. حسن صدر، تکملة امل الآمل، ج۱، ص۹۳ـ۹۴، چاپ حسین علی محفوظ، عبدالکریم دباغ، و عدنان دباغ، بیروت ۱۴۲۹/۲۰۰۸.
۳۰. محمد بن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱، مقدمه جواد شهرستانی، ص۳۰ـ۳۱، قم ۱۴۱۰.
۳۱. زهیر اعرجی، «المدارس الاصولیة فی النجف»، ج۱، ص۲۳۴، در موسوعة النجف الاشرف، جمع بحوثها جعفر دنبلی، بیروت: دارالاضواء، ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
۳۲. امین، ج۱۰، ص۱۱۵.
۳۳. زین‌الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
۳۴. آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۴، ص۶۵.
۳۵. محمدجواد فقیه، «الدور الثانی للجامعة النجفیة»، ج۱، ص۱۲۷، در موسوعة النجف الاشرف.
۳۶. آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۶، ص۱۷۵.
۳۷. محمدامین بن محمدشریف استرآبادی، الفوائدالمدنیة، ج۱، ص۳۷، چاپ رحمةاللّه رحمتی اراکی، قم ۱۴۲۹.
۳۸. محمدامین بن محمدشریف استرآبادی، الفوائدالمدنیة، ج۱، ص۷۸، چاپ رحمةاللّه رحمتی اراکی، قم ۱۴۲۹.
۳۹. محمدامین بن محمدشریف استرآبادی، الفوائدالمدنیة، ج۱، ص۹۶، چاپ رحمةاللّه رحمتی اراکی، قم ۱۴۲۹.
۴۰. حسن طارمی‌راد، تاریخ فقه و فقها، ج۲، ص۹۶ـ۱۱۰، (تهران) ۱۳۷۵ ش.
۴۱. محمدجواد فقیه، «الدور الثانی للجامعة النجفیة»، ج۱، ص۱۲۸، در موسوعة النجف الاشرف.
۴۲. امین، ج۸، ص۳۹۴.
۴۳. امین، ج۹، ص۱۴۲ـ۱۴۳.
۴۴. احمد مجید عیسی، الدراسة فی النجف، ج۱، ص۷۳۲، البیان، سال ۲، ش ۲۷، ۲۸ (ذیقعده ۱۳۶۶).
۴۵. محمدجواد فقیه، «الدور الثانی للجامعة النجفیة»، ج۱، ص۱۳۴، در موسوعة النجف الاشرف.
۴۶. محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، ج۶، ص۱۷۸، قم ۱۴۱۶.
۴۷. امین، ج۱۰، ص۱۵۸ـ۱۶۳.
۴۸. ابوالقاسم گرجی، تاریخ فقه و فقها، ج۱، ص۲۳۴ـ۲۳۵، تهران ۱۳۷۵ ش.
۴۹. محمد بحرالعلوم، «الدراسة و تاریخها فی النجف»، ج۱، ص۸۰، در موسوعة العتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۵۰. خوانساری، ج۲، ص۲۰۲.
۵۱. امین، ج۴، ص۱۰۴.
۵۲. محمدحسین حرزالدین، تاریخ النجف الاشرف، ج۲، ص۴۰۲، هَذَّبه و زاد علیه عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، قم ۱۳۸۵ ش.
۵۳. موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، ج۱۴، قسم ۲، ص۷۸۹، قم: مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.
۵۴. مجلدات الکرامالبررة و نقباءالبشر، آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة.
۵۵. موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، ج ۱۳، قم: مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.
۵۶. موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، ج ۱۴، قم: مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.
۵۷. احمد بن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۱، ص۱۱ـ۱۸، قم ۱۴۱۵.
۵۸. امین، ج۹، ص۱۴۹.
۵۹. آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۶، ص۱۵۲ـ۱۶۲.
۶۰. محمدحسن نجفی قوچانی، سیاحت شرق، ج۱، ص۵۲۵، یا، زندگی‌نامه آقانجفی قوچانی، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۶۲ ش.
۶۱. امین، ج۹، ص۱۹۳.
۶۲. عبدالجبار رفاعی، «تطور الدرس الفلسفی فی النجف الاشرف»، ج۱، ص۳۹، در موسوعة النجف الاشرف.
۶۳. تاریخ النجف الاشرف، هَذَّبه و زاد علیه عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، قم ۱۳۸۵ ش.
۶۴. مستند الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۵.
۶۵. عبدالجبار رفاعی، «تطور الدرس الفلسفی فی النجف الاشرف»، ج۱، ص۴۲، در موسوعة النجف الاشرف.
۶۶. عبدالجبار رفاعی، «تطور الدرس الفلسفی فی النجف الاشرف»، ج۱، ص۴۱ـ۴۲، در موسوعة النجف الاشرف.
۶۷. آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۴۴۷.
۶۸. اعلام المعقول فی مدرسة النجف، در موسوعةالنجف الاشرف، ج۱، ص۸۳، بغداد ۱۹۷۵.
۶۹. اعلام المعقول فی مدرسة النجف، در موسوعةالنجف الاشرف، ج۱، ص۸۳، بغداد ۱۹۷۵.
۷۰. موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، ج۱۴، قسم ۱، ص۱۷۰، قم: مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.
۷۱. امین، ج۴، ص۱۰۴.
۷۲. محمدحسین حرزالدین، تاریخ النجف الاشرف، ج۲، ص۳۸۷، هَذَّبه و زاد علیه عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، قم ۱۳۸۵ ش.
۷۳. جعفر بن باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج۱، ص۱۶۳ـ۱۶۴، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۷۴. جعفر خلیلی، «مکتبات النجف القدیمة و الحدیثة»، ج۱، ص۲۴۳ـ۲۴۴، در موسوعة العتبات المقدسة.
۷۵. جعفر خلیلی، «مکتبات النجف القدیمة و الحدیثة»، ج۱، ص۲۵۲ـ۲۵۵، در موسوعة العتبات المقدسة.
۷۶. محمدمهدی آصفی، «مدرسة النجف و تطور الحرکة الاصلاحیة فیها»، ج۱، ص۱۱ـ۱۵، در موسوعة النجف الاشرف، جمع بحوثها جعفر دجیلی، بیروت: «دارالاضواء، ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
۷۷. محمدمهدی آصفی، «مدرسة النجف و تطور الحرکة الاصلاحیة فیها»، ج۱، ص۲۲، در موسوعة النجف الاشرف، جمع بحوثها جعفر دجیلی، بیروت: «دارالاضواء، ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
۷۸. مدرسة الجزائری: مدرسة النجف الدینیة، در موسوعة النجف الاشرف، ج۱، ص۸۳ـ۸۵.
۷۹. محمدمهدی آصفی، «مدرسة النجف و تطور الحرکة الاصلاحیة فیها»، ج۱، ص۲۸، در موسوعة النجف الاشرف، جمع بحوثها جعفر دجیلی، بیروت: «دارالاضواء، ۱۴۱۷/۱۹۹۷.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حوزه علمیه نجف»، شماره۶۶۳۸.    
پایگاه حوزه نت    



جعبه ابزار