مدّ (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَدَّ (به فتح میم و فتح دال) از
واژگان قرآن کریم و به معنای زيادت است.
مَدَّ به معنی
زیادت است.
طبرسی ذيل آيه
(وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ) فرموده: مدّ در اصل به معنى زيادت است، جذب و كشيدن را مدّ گويند كه كشيدن چيزى سبب زيادت طول آن است.
ولى
راغب معناى آنرا كشيدن میداند و میگويد: «اصل المدّ: الجرّ» و مدّت را از آن مدّت گويند كه وقت ممتدّ است.
در
اقرب الموارد آمده: سيل را از آن مدّ گويند كه زيادت آب است. به نظر ميايد كه قول
مجمع البیان اصحّ باشد و اينكه گسترش دادن
زمین را مدّ الارض گویيم كه گسترش، يک نوع زيادت است همچنين مهلت دادن، مال دادن و غيره.
(وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ وَ أَنْهاراً) «او كسى است كه
زمین را گسترش داد و در آن كوههاى پا بر جا و نهرها قرار داد.»
مراد از مدّ الارض ظاهرا گسترش و وسعت خشكى آن است اگر در نظر بگيريم كه زمين در اصل مذاب بوده سپس در اثر سرد شدن قسمتى از آن
منجمد شده و به تدريج بر وسعت آن افزوده تا تمام سطح آنرا فرا گرفته است، در اينصورت معنى مدّ الارض را بهتر درک خواهيم كرد.
نظير
(وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ ...) (و زمين را گسترديم و در آن كوههاى استوارى قرار داديم.)
(لا تَمُدَّنَ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ ...) «چشمانت را به چيزهاییكه به دستههاى
کفّار دادهايم نگران مكن.» مدّعين به معنى نگاه شديد و خيره شدن است.
(كَلَّا سَنَكْتُبُ ما يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا) «آنچه میگويد مینويسيم و عذاب را بر او افزون میكنيم.»
(قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً) «هر كه در ضلالت باشد
خدا حتما به او مهلت خواهد داد ولى وقت آمدن
عذاب يا
قیامت خواهد دانست كه موقعيّت بدى داشته و بىيار و ياور است.»
«فَلْيَمْدُدْ» امر غائب است مراد از آن
مهلت میباشد. گويند براى حتمى بودن مهلت به صورت امر آمده است.
(وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ...) (و
دریا براى آن مركّب گردد و هفت دريا به آن افزوده شود.)
«منظور از «يمد»
امداد و يارى است.
(اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ) (خداوند آنان را
استهزا مىكند و آنها را در طغيانشان نگه مىدارد، تا سرگردان شوند.)
مراد ظاهرا از «يَمُدُّهُمْ» مهلت است.
(أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ) (شما را به چهارپايان و نيز پسران برومند امداد فرموده.)
(وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ) «شما را با چهارپايان،
اموال و پسران فزونى داديم.»
مدّ و امداد هر دو يكى است ولى راغب در مفردات گفته: امداد اكثرا در محبوب و مدّ در مكروه میآيد.
(قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً) «بگو اگر دريا مركب شده و كلمات خدا با آن نوشته میشد حتما پيش از تمام شدن كلمات خدا، دريا تمام میشد و اگر چه درياى ديگرى را بر آن كمک میآورديم.»
مداد به معنى مركب است از كشّاف و جوامع الجامع فهميده میشود كه علّت تسميه، زياد شدن وزن دوات به واسطه آن است.
«مدد» مصدر است به معنى زيادت و آمدن چيزى بعد از چيزى، مراد از آن در آيه ظاهرا اسم است. معنى آيه در «كلم» گذشت.
•
قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «مدّ»، ج۶، ص-۲۴۴-۲۴۲.