• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معانی صیغه امر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



معانی صیغه امر به بحث پیرامون معانی صیغه امر و چگونگی دلالت صیغه بر این معانی اطلاق می‌شود.



برای صیغه امر معانی متعددی بیان شده است، همانند: طلب ، بعث ، تهدید ، انذار ، اهانت ، امتنان ، اکرام و تسخیر .


در این که استعمال لفظ در این معانی چگونه خواهد بود، میان اصولی‌ها اختلاف است:
۱. برخی معتقدند صیغه افعل مشترک لفظی برای این معانی است؛
۲. گروهی آن را مشترک معنوی دانسته‌اند؛
۳. عده‌ای معتقدند که صیغه افعل در بعضی از این معانی حقیقت بوده و در برخی دیگر به طور مجازی استعمال شده است؛
۴. مرحوم « آخوند خراسانی » معقتد است صیغه افعل فقط برای طلب انشایی وضع شده است و سایر معانی را انگیزه استعمال صیغه امر در معنای طلب انشایی می‌داند و آنها را مستعمل فیه صیغه امر به حساب نمی‌آورد؛
۵. مرحوم « مظفر » معتقد است صیغه افعل در هیچ یک از معانی بالا استعمال نشده است، بلکه برای نسبت طلبی معنایی حرفی وضع شده است، و سایر معانی به عنوان دواعی استعمال مطرح می‌باشد؛
۶. « شهید صدر » اعتقاد دارد صیغه افعل برای دلالت بر نسبت ارسالی ، دفعی و تحریکی، وضع شده است؛
۷. مرحوم « میرزای نایینی » معقتد است هیئت امر فقط بر نسبت ایقاعی دلالت می‌کند، هر چند دواعی مختلف است. دیدگاه‌های دیگری نیز در این باره وجود دارد.


در این که آیا صیغه افعل در وجوب ظهور دارد یا در استحباب ، نیز اختلاف می‌باشد؛ کسانی هم که برای آن وجوب در نظر می‌گیرند، درباره چگونگی دلالت صیغه امر بر وجوب، و این که آیا با وضع است یا اطلاق یا حکم عقل یا انصراف و سیره عقلایی ، اختلاف دارند.
برخی معتقدند صیغه افعل در استحباب، ظهور دارد؛ عده‌ای آن را ظاهر در مطلق طلب ، اعم از طلب وجوبی یا استحبابی ، دانسته‌اند و گروهی آن را مشترک لفظی میان وجوب و استحباب می‌دانند. دیدگاه‌های دیگری نیز در این باره وجود دارد.
[۶] فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۳، ص (۳۵۷-۳۴۵).
[۷] فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۳، ص۳۷۶.
[۱۰] محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۱، ص (۱۵۰-۱۴۱).
[۱۱] خضری، محمد، اصول الفقه، ص۲۲۷.
[۱۳] آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص (۹۲-۹۰).
[۱۴] حایری، عبد الکریم، دررالفوائد، ج۱، ۲، ص۶۹.



۱. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱، ص۷۱.    
۲. حکیم، محمد سعید، المحکم فی اصول الفقه، ج۱، ص۲۶۷.    
۳. خمینی، روح الله، مناهج الوصول الی علم الاصول، ج۱، ص۲۴۵.    
۴. عراقی، ضیاء الدین، نهایة الافکار، ج۱، ۲، ص۱۷۷.    
۵. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج۱، ۲، ص۱۲۹.    
۶. فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۳، ص (۳۵۷-۳۴۵).
۷. فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۳، ص۳۷۶.
۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص۲۱۲.    
۹. سبحانی تبریزی، جعفر، الموجز فی اصول الفقه، ج۱، ۲، ص۵۳.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۱، ص (۱۵۰-۱۴۱).
۱۱. خضری، محمد، اصول الفقه، ص۲۲۷.
۱۲. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۱، ص۲۲۶.    
۱۳. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص (۹۲-۹۰).
۱۴. حایری، عبد الکریم، دررالفوائد، ج۱، ۲، ص۶۹.



فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، برگرفته از مقاله «معانی صیغه امر».



جعبه ابزار