• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مقالات حسنی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



منبع:پایگاه فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله«».
•••••••••••••••••••••••••••••••
ابوجندل
ابوجندل، عاصى [۱]     (عمرو)[۲]     ابن سهيل بن عمرو عامرى از قريش و از مسلمانان گرفتار در مكّه است.[۳]     برخى مفسّران، نزول آيه ۴۱ و ۱۱۰ نحل(۱۶) را درباره هجرت وى و ديگر مؤمنان گرفتار در مكّه،[۴]     و آيه ۲۵ فتح(۴۸) را در شأن وى و ديگر مسلمانان ساكن در آن شهر دانسته‌اند.[۵]    
ابوالجواظ
ابوالجواظ، (ابن الجواظ) از منافقان است و براساس روايتى از كلبى، آيه ۵۸ توبه(۹) درباره او نازل شده كه به پيامبر(صلى الله عليه وآله)اعتراض و آن حضرت را به تقسيم ناعادلانه زكات متّهم كرد.[۶]    
ابوجهل
ابوجهل، ابوالحكم عمرو بن هشام از قريش، تيره بنى‌مخزوم و از دشمنان سرسخت پيامبر(صلى الله عليه وآله)است.[۷]     برخى مفسّران، نزول آيات ۸ و ۹ يس(۳۶) و ۹ تا ۱۴ علق(۹۶) را درباره سوگند وى مبنى بر كشتن رسول‌خدا(صلى الله عليه وآله)،[۸]     آيات ۳۱ تا ۳۵ قيامت‌(۷۵) را در روى‌گردانى او از حق،[۹]     آيه ۲۶ فصلت(۲۶) را در جلوگيرى وى از شنيدن قرآن، ۳۶ انفال(۸) را در شعلهور ساختن جنگ بدر و عهده‌دار شدن بخشى از هزينه آن،[۱۰]     ۵۵ فرقان(۲۵) را در مخالفت او با پروردگار و پيروى از شيطان [۱۱]     دانسته‌اند. نيز در ذيل آيات ۱۲ توبه(۹)، ۸ حج(۲۲)، ۲۱۲ بقره(۲)، ۹۵ حجر(۱۵)، ۸ فرقان(۲۵)، ۳ كوثر(۱۰۸) و ۱۵ و ۱۶ ليل(۹۲) به ترتيب ابوجهل ازمصاديق بارز پيشوايان كفر،[۱۲]     مجادله‌گر،[۱۳]     اهل‌ريشخند،[۱۴]     تهمت‌زننده،[۱۵]     ابتر،[۱۶]     شقاوت‌پيشه [۱۷]     و انكاركننده حق [۱۸]     معرّفى شده و آياتى ديگر نيز در مورد وى ذكر شده است.
اَبُوجُهَينَه
ابوجهينه، از كم‌فروشان مدينه است.[۱۹]     او هنگام خريد كالا، از پيمانه بزرگ، و هنگام فروش، از پيمانه كوچك استفاده مى‌كرد كه آيات ۱‌تا‌۳ سوره مطفّفين(۸۳) درباره كم‌فروشى وى نازل شد.[۲۰]    
ابوحذيفة بن عتبه
ابوحذيفه، هُشَيم بن عتبه قرشى، از نخستين مسلمانان و از مهاجران حبشه است.[۲۱]     برخى از مفسّران، وى را در شأن نزول آيه ۲۱۷ و ۲۱۸ بقره(۲) دخيل دانسته‌اند كه همراه گروهى در ماه رجب و در سريّه‌اى برخلاف دستور رسول‌خدا(صلى الله عليه وآله)به جنگ با مشركان پرداختند.[۲۲]     بنا به اقوالى، ابوحذيفه از فراريان جنگ اُحد بوده كه آيه ۱۵۵ آل‌عمران(۳) در شأن آن‌ها نازل شده است.[۲۳]    
ابوالحُصَين انصارى
ابوالحصين انصارى، از تيره بنى سالم بن عوف است [۲۴]     و براساس نقلى، آيه ۲۵۶ بقره(۲) درباره خواسته وى از پيامبر(صلى الله عليه وآله)درباره بازگرداندن پسران مرتدّش به اسلام [۲۵]     و آيه ۶۵ نساء(۴) در نكوهش وى به سبب كدورتى كه از حضرت در دل داشت، نازل شده است.[۲۶]    
ابوالحكم‌=> ابوجهل
ابوخُثَيمه انصارى
ابوخيثمه انصارى، عبدالله بن خيثمه از قبيله خزرج، تيره بنى سالم و از شركت‌كنندگان در بيعت رضوان است.[۲۷]     برخى مفسّران، نزول آيه ۷۹ توبه(۹) را درباره عيب‌جويى منافقان از انفاق اندك وى [۲۸]     و آيه ۱۱۷ همين سوره را درباره ترديد او و جمعى ديگر از مؤمنان براى شركت در جنگ تبوك دانسته‌اند.[۲۹]    
ابودُجانه انصارى
ابودجانه انصارى، سماك بن (اوس) بن خَرَشه از قبيله خزرج، تيره بنى ساعده و از ثابت‌قدمان در جنگ اُحد است.[۳۰]     برخى مفسّران، نزول آيه ۱۵۲ تا ۱۵۵ آل‌عمران(۳)[۳۱]     و آيه ۴ صف(۶۱)[۳۲]     را درباره پايدارى وى در جنگ و آيه‌۵۴ و ۵۵ قمر(۵۳) را در هم‌نشينى وى با پيامبر(صلى الله عليه وآله)دانسته‌اند.[۳۳]     آيه ۹۰ مائده(۵) نيز در شأن وى و شمارى ديگر از صحابه نازل شده است.[۳۴]    
ابودَحْداح انصارى
ابودحداح انصارى، از ترغيب‌كنندگان انصار به پايدارى در برابر مشركان در غزوه اُحد است.[۳۵]     گويند: آيه ۲۲۲ بقره(۲) در پى پرسش وى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) درباره حكم آميزش با زنان حائض،[۳۶]     آيه‌۲۴۵ بقره(۲) در مورد صدقه دادن بهترين نخلستانش [۳۷]     و نيز آيات ۱۰ و ۱۱ اعلى(۸۷)[۳۸]     و ۵ تا ۷ ليل/۹۲ درباره وى نازل شده است.
ابودرداء انصارى
ابودرداء انصارى، عويمر بن زيد از قبيله خزرج و از معلّمان قرآن است.[۳۹]     براساس نقلى، آيات ۹۲ و ۹۴ نساء(۴) را درباره وى دانسته‌اند كه چوپانى را پس از اقرار به اسلام كشت.[۴۰]     نيز برخى مفسّران، ابودرداء را يكى از افراد محتمل در شأن نزول آيات ۶۵ توبه(۹)[۴۱]     و ۲۹ مطففين(۸۳)[۴۲]     دانسته‌اند.
ابوذر غفارى
ابوذر غفارى، جندب بن جناده از پيش‌گامان در اسلام و از صحابه بزرگ رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است.[۴۳]     برخى مفسّران، نزول آيات ۱۷ و ۱۸ زمر(۳۹) را درباره بشارت وى و گروهى ديگر به بهشت به دليل دورى جستن آن‌ها از بت‌ها در جاهليّت،[۴۴]     آيه ۱۱ احقاف(۴۶) را درباره خرده‌گيرى قريش از اسلام وى و قومش،[۴۵]     آيه ۱۰۷ كهف(۱۸) را در ايمان وى و برخى ديگر [۴۶]     از مؤمنان، آيه ۲۸ كهف(۲۸) را در فقر وى و صحابه مستمند ديگر و مأمور شدن پيامبر(صلى الله عليه وآله)به مداراى با ايشان دانسته‌اند.[۴۷]     همچنين آيه ۲ محمّد(۴۷) را در عدم پيمان‌شكنى او با پيامبر(صلى الله عليه وآله)،[۴۸]     آيه ۸۷ و ۸۸ مائده(۵) را در بهرهورى از نعمت‌هاى الهى و رعايت حدّ اعتدال [۴۹]     و آيه ۱۰۰ توبه(۹) را در پايدار ماندن [۵۰]     وى بر حقيقت دانسته‌اند. براساس اخبارى، آياتى ديگر نيز در شأن برخى صحابه بزرگ از جمله ابوذر دانسته شده است.
ابورافع قُرَظى
ابورافع قُرَظى، سلاّم بن ابى الحُقَيقْ، از اشراف يهود مدينه [۵۱]     و از دشمنان سرسخت پيامبر(صلى الله عليه وآله)است.[۵۲]     برخى مفسّران، وى را از جمله كافران مطرح در آيه ۲۸ آل‌عمران(۳) دانسته‌اند كه مؤمنان را از موالات آن‌ها برحذر داشته است.[۵۳]     گفته شده: آيات ۷۷ و ۷۸ آل‌عمران(۳) نيز درباره رشوه‌خوارى وى،[۵۴]     آيات ۷۹ و ۸۰ آل‌عمران(۳) درباره محاجّه او با رسول‌خدا،[۵۵]     آيات ۱۱۱ و ۱۱۲ همين سوره در پى توطئه وى ضدّ اسلام نازل شده است.[۵۶]     نيز مقصود از «جبت و طاغوت» در آيه ۵۱ نساء(۴)، وى و گروهى ديگر از احبار يهود دانسته شده‌اند.[۵۷]    
ابوزمعه اسدى
ابوزمعه اسدى، اسود بن مطّلب، از سران قريش و از دشمنان سرسخت پيامبر(صلى الله عليه وآله) است.[۵۸]     برخى مفسّران، ذيل آيه ۹۵ حجر(۱۵)، وى را از استهزاكنندگان برشمرده‌اند.[۵۹]     نيز آيات ۹۰ تا ۹۳ اسراء(۱۷)،[۶۰]     و آيات ۷ و ۸ فرقان(۲۵)[۶۱]     را درباره بهانه‌جويى او و ديگر مشركان و آيات ۶ و ۷ سوره ص(۳۸)[۶۲]     را درباره تكذيب پيامبر(صلى الله عليه وآله) از سوى وى دانسته‌اند. از نظر برخى، آيات ۱ و ۲ قمر(۵۴)،[۶۳]     ۱ و ۲ عصر(۱۰۳)[۶۴]     و سوره كافرون(۱۰۹)[۶۵]     نيز درباره او نازل شده است.
ابوسفيان
ابوسفيان، صخر بن حرب، بزرگ بنى‌اميّه و از سران مشرك مكّه است.[۶۶]     برخى مفسّران، نزول آيه ۱۰۴ نساء را در پى به سخره گرفتن پيامبر(صلى الله عليه وآله) و تضعيف مسلمانان در جنگ اُحد از سوى وى،[۶۷]     آيه ۳۰ انفال(۸) را درباره توطئه ابوسفيان و ديگر سران كفر در دارالنّدوه براى قتل، تبعيد يا زندانى كردن رسول خدا،[۶۸]     ۳۶ انفال(۸) را درباره اجير كردن افراد براى كارزار با پيامبر(صلى الله عليه وآله)،[۶۹]     آيات ۹۰ تا ۹۳ اسراء(۱۷) و ۱۲ دخان(۴۴) را در مورد خواسته‌هاى نامعقول او و ديگر سران شرك از رسول خدا براى رفع قحطى از اهل مكّه،[۷۰]     آيه ۳ سبأ(۳۴) را درباره انكار قيامت [۷۱]     و آيات ۱ و ۲ ماعون(۱۰۷) را درباره تكذيب روز جزا و راندن يتيم از خود دانسته‌اند.[۷۲]    
ابوسَلَمه مَخزومى
ابوسلمه مخزومى، عبدالله بن عبدالاسد از قريش، برادر رضاعى پيامبر(صلى الله عليه وآله)، از مهاجران حبشه و از بدريّون است.[۷۳]     از نظر برخى مفسّران، منظور از فرد هدايت يافته در آيه ۱۵ اسراء(۱۷)، ابوسلمه است.[۷۴]     نيز نزول آيات ۵۸ و ۵۹ حج(۲۲) درباره شهادت وى، و آيه ۴۰ فصلت(۴۱) در مورد عاقبت به خيرى او دانسته شده است.[۷۵]     آيات ۱۹ تا ۲۴ حاقه [۷۶]     و ۷ تا ۱۴ انشقاق(۸۴) در شأن همو دانسته شده كه در قيامت، نامه عملش را با دست راست خود دريافت مى‌دارد.[۷۷]     آيات ۳۲ تا ۳۴ كهف(۱۸) و ۵۱ صافات(۳۷) نيز درباره او و برادرش كه از نظر كفر و ايمان در برابر هم‌ديگر بوده‌اند، نازل شده است.[۷۸]    
ابوصَرمه خزرجى
ابوصرمه مخزومى، از تيره بنى‌نجّار، و از بدريّون است.[۷۹]     برخى مفسّران، نزول آيه ۱۸۷ بقره(۲) را در پى بيمارى وى پس از روزه گرفتن دو روز متوالى در ماه رمضان دانسته‌اند كه با نزول آيه فوق،حكم قبلى روزه‌دار در ممنوع بودن از خوردن و آشاميدن پس از خواب شبانه يا وقت نماز عشاء نسخ شد و روزه‌داران به خوردن و آشاميدن تا طلوع فجر مجاز شدند.[۸۰]    
ابوطلحه انصارى
ابوطلحه انصارى، زيد بن سهل از قبيله خزرج و از بدريّون است.[۸۱]     برخى مفسّران نزول آيه ۹۲ آل‌عمران(۳) را درباره انفاق نخلستانش دانسته‌اند [۸۲]     و براساس روايتى از خود ابوطلحه، آيه ۱۵۴ همين سوره درباره وى و ديگر همرزمانش نازل شده كه بيانگر نزول خواب آرام‌بخش بر مجاهدان اُحد است.[۸۳]    
ابوالعاص بن مُنبّه
ابوالعاص (عاص) بن مُنبّه، از قبيله قريش، تيره بنى‌سهم است.[۸۴]     بعضى مفسّران، نزول آيه ۹۷ نساء(۴) را در شأن وى و ديگر افرادى دانسته‌اند كه به اسلام گرويده; امّا در جنگ بدر با مشركان همراهى كرده، و در حال كفر كشته شدند.[۸۵]     نيز بنابر نقلى، نزول آيه ۴۹ انفال(۸) را درباره گفتار نادرست وى و هم‌فكران مرتدّش درباره سپاه اسلام دانسته‌اند.[۸۶]    
ابوعامر راهب
ابوعامر راهب، از قبيله اوس،[۸۷]     از فاسقان [۸۸]     و مرتدان است.[۸۹]     از نظر برخى مفسران آيه ۸۶ آل‌عمران درباره ارتداد وى [۹۰]     نازل شده است. نيز در ذيل آيه ۱۰۷ توبه وى از بانيان اصلى مسجد ضرار معرفى شده است.[۹۱]     همچنين برخى نزول آيه ۱۷۵ اعراف را در شأن وى دانسته‌اند.[۹۲]    
ابوعبدالرحمن‌=> عبدالله بن مسعود
ابوعُبيده جرّاح
ابوعبيده جرّاح، عامر بن عبداللّه از قريش، تيره بنى‌حارث بن فهر و از مهاجران حبشه است.[۹۳]     برخى مفسّران، ذيل آيه ۱۷۲ آل‌عمران(۳)، وى را از كسانى دانسته‌اند كه به رغم خستگى و داشتن جراحت در جنگ اُحد به دعوت پيامبر(صلى الله عليه وآله)مبنى بر تعقيب مشركان پاسخ مثبت داد.[۹۴]     همچنين از وى در ذيل آيات ۲۹ فتح(۴۸)،[۹۵]     ۵ انسان(۷۶)،[۹۶]     و ۱۴ صف(۶۱)،[۹۷]     ياد، و در شأن نزول اين آيات دخيل دانسته شده‌است. ابوعبيده از آن رو كه در جريان سقيفه بنى‌ساعده نقشى جدّى آفريد،[۹۸]     از سوى شيعه و سنّى متفاوت شناسانده شده است.[۹۹]     برخى منابع شيعى، ذيل آيات ۱۰۸ نساء(۴)، ۷۴ توبه(۹)، ۷۹ و ۸۰ زخرف(۴۳)، ۲۵ و ۲۶ محمّد(۴۷) و ۷ مجادله(۵۸)، به خطاهاى وى اشاره كرده‌اند.[۱۰۰]    
ابوعقيل انصارى
ابوعقيل انصارى، معروف به صاحب الصاع از تيره بنى‌انيف است.[۱۰۱]     براساس اخبار بسيارى، آيه ۷۹ توبه(۹) در ستايش وى و نكوهش منافقان نازل شده كه ايشان صدقه اندك وى را مسخره كردند.[۱۰۲]    
ابوفكيهه اَزْدى
ابوفكيهه ازدى، از اسلام آورندگان نخستين و از مهاجران حبشه است.[۱۰۳]     برخى مفسّران، نزول آيات ۱۰۳ نحل(۱۶)[۱۰۴]     و ۴ فرقان(۲۵)[۱۰۵]     را در ردّ پندار مشركان دانسته‌اند كه مى‌گفتند: پيامبر(صلى الله عليه وآله) از علوم ابوفكيهه و برخى ديگر از اهل‌كتاب سود جسته است. آيه ۱۱۰ نحل(۱۶) نيز درباره وى و گروهى ديگر از مسلمانان نازل شده كه زير شكنجه مشركان، گاهى بى‌اختيار سخنان كفرآميز بر زبان مى‌رانده‌اند.[۱۰۶]    
ابوقيس بن فاكه
ابوقيس بن فاكه، از قريش، تيره بنى مخزوم است.[۱۰۷]     برخى مفسّران، آيه ۹۷ نساء(۴) را درباره وى و ديگر افرادى دانسته‌اند كه به اسلام گرويده; امّا در جنگ بدر با مشركان همراهى كردند و در حال كفر و ارتداد كشته شدند.[۱۰۸]     نيز برخى، نزول آيه ۴۹ انفال(۸) را درباره گفتار نادرست ابوقيس و هم‌فكران مرتدّش درباره سپاه اسلام دانسته‌اند.[۱۰۹]    
ابولُبابه انصارى
ابولبابه انصارى، از قبيله اوس، تيره بنى عمرو بن عوف و از حاضران در عقبه دوم.[۱۱۰]     برخى مفسّران، آيات ۴۱ و ۵۱ مائده(۵) و ۲۷ و ۲۸ انفال(۸) را در پى خيانت وى به پيامبر۹ در جريان محاصره يهود بنى قريظه [۱۱۱]     و نيز آيات ۱۰۲ و ۱۰۳ توبه(۹) را در شأن وى و همراهانش به جهت سرپيچى از غزوه تبوك و توبه آنان دانسته‌اند.[۱۱۲]    
[۱۱۳]     جمهرة‌انساب‌العرب، ص‌۱۶۶.
[۱۱۴]     انساب‌الاشراف، ج‌۱۱، ص‌۱۰.
[۱۱۵]     الطّبقات‌الكبرى، ج‌۷، ص‌۲۸۴.
[۱۱۶]     جامع‌البيان، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۱۴۳; تفسير‌قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۷۱; مجمع‌البيان، ج‌۵‌ـ‌۶‌، ص‌۵۹۸.
[۱۱۷]     مجمع‌البيان، ج‌۵‌ـ‌۶، ص‌۱۱۰; سيره‌ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۳۲۱; تفسير‌قرطبى، ج‌۱۶، ص‌۱۸۸.
[۱۱۸]     مجمع‌البيان، ج‌۵، ص‌۶۳‌; التّفسير‌الكبير، ج‌۱۶، ص‌۹۷; روح‌المعانى، مج‌۶‌، ج‌۱۰، ص‌۱۷۳.
[۱۱۹]     المحبّر، ص‌۱۳۹; المغازى، ج‌۲، ص‌۴۹۱.
[۱۲۰]     جامع‌البيان، مج‌۱۲، ج‌۲۲، ص‌۱۸۳; مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۳۲۱.
[۱۲۱]     جامع‌البيان، مج‌۱۴، ج‌۲۹، ص‌۲۴۷.
[۱۲۲]     اسباب‌النّزول، واحدى، ص‌۱۹۵; تفسير‌ابن‌كثير، ج‌۳، ص‌۲۱۱.
[۱۲۳]     جامع‌البيان، مج‌۱۱، ج‌۱۹، ص‌۳۵.
[۱۲۴]     همان، مج‌۶‌، ج‌۱۰، ص‌۱۱۳; مجمع‌البيان، ج‌۵‌ـ‌۶، ص‌۱۷.
[۱۲۵]     تفسير‌قمى، ج‌۲، ص‌۷۹.
[۱۲۶]     مجمع‌البيان، ج‌۱‌ـ‌۲، ص‌۵۴۰.
[۱۲۷]     التعريف‌و‌الاعلام، ص‌۱۶۳.
[۱۲۸]     همان، ص‌۲۰۷.
[۱۲۹]     تفسير‌قرطبى، ج‌۲۰، ص‌۱۵۱.
[۱۳۰]     الكشّاف، ج‌۴، ص‌۷۶۴.
[۱۳۱]     الاصابه، ج‌۷، ص‌۶۳‌.
[۱۳۲]     اسباب‌النّزول، واحدى، ص‌۳۸۸; مجمع‌البيان، ج‌۹‌ـ‌۱۰، ص‌۶۸۷‌; الاصابه، ج‌۷، ص‌۶۳‌.
[۱۳۳]     المعارف، ص‌۲۷۲; اسدالغابه، ج‌۶‌، ص‌۶۸‌.
[۱۳۴]     جامع‌البيان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۴۷۵ و ۴۸۳; تفسير‌قرطبى، ج‌۳، ص‌۲۹.
[۱۳۵]     جامع‌البيان، مج۳، ج۴، ص۱۹۴; تفسير مبهمات‌القرآن، ج‌۱، ص‌۳۱۰.
[۱۳۶]     الاصابه، ج‌۷، ص‌۷۸.
[۱۳۷]     اسباب‌النّزول، واحدى، ص‌۷۴; مجمع‌البيان، ج‌۱‌ـ‌۲، ص‌۶۳۰‌.
[۱۳۸]     جامع‌البيان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۲۲ و ۲۳; مجمع‌البيان، همان.
[۱۳۹]     جمهرة انساب‌العرب، ص‌۳۵۴; الاستيعاب، ج‌۴، ص‌۲۰۷.
[۱۴۰]     جامع‌البيان، مج‌۶‌، ص‌۱۰، ص‌۲۵۱.
[۱۴۱]     مجمع‌البيان، ج‌۴‌ـ‌۵، ص‌۱۲۰.
[۱۴۲]     الطّبقات‌الكبرى، ج‌۳، ص‌۴۱۹ و ۴۲۰.
[۱۴۳]     مجمع‌البيان، ج‌۱‌ـ‌۲، ص‌۸۲۶‌; بحارالانوار، ج‌۲۰، ص‌۷۰.
[۱۴۴]     تفسير‌برهان، ج‌۵، ص‌۳۶۳.
[۱۴۵]     تفسير الدرّالمنثور، ج‌۷، ص‌۶۸۸‌.
[۱۴۶]     تفسير‌برهان، ج۲، ص۳۶۰.
[۱۴۷]     الاستيعاب، ج‌۴، ص‌۲۱۰.
[۱۴۸]     جامع‌البيان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۵۱۸; الدرّالمنثور، ج‌۱، ص‌۶۱۹.
[۱۴۹]     مجمع‌البيان، ج‌۱‌ـ‌۲، ص‌۶۰۸.
[۱۵۰]     تفسير مبهمات‌القرآن، ج‌۲، ص‌۷۰۱.
[۱۵۱]     الطّبقات‌الكبرى، ج‌۷، ص‌۲۷۴ ـ ۲۷۵; الاستيعاب، ج۳، ص‌۳۰۰ و ج‌۴، ص‌۲۱۱.
[۱۵۲]     جامع‌البيان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۲۷۸.
[۱۵۳]     الدرّالمنثور، مج‌۴، ص‌۲۲۹ و ۲۳۰.
[۱۵۴]     كشف‌الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۴۱۹.
[۱۵۵]     الطّبقات‌الكبرى، ج۴، ص۱۶۶; الاستيعاب، ج۱، ص۳۲۱.
[۱۵۶]     جامع‌البيان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۲۴۶; الدرّالمنثور، ج‌۷، ص‌۲۱۷.
[۱۵۷]     تفسير‌قرطبى، ج‌۱۶، ص‌۱۲۶.
[۱۵۸]     تفسير‌قمى، ج‌۲، ص‌۴۵.
[۱۵۹]     مجمع‌البيان، ج‌۵‌ـ‌۶، ص‌۷۱۷ ـ ۷۱۸.
[۱۶۰]     تفسير‌قمى، ج‌۲، ص‌۳۰۸.
[۱۶۱]     مجمع‌البيان، ج‌۲‌ـ‌۳، ص‌۳۶۴.
[۱۶۲]     تفسير‌قمى، ج‌۱، ص‌۳۳۱.
[۱۶۳]     البدايه‌و‌النهايه، ج‌۴، ص‌۶۲.
[۱۶۴]     اُسدالغابه، ج‌۱، ص‌۲۲۶.
[۱۶۵]     جامع‌البيان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۳۰۹.
[۱۶۶]     همان، ص‌۴۳۵.
[۱۶۷]     مجمع‌البيان، ج‌۱‌ـ‌۲، ص‌۷۸۲.
[۱۶۸]     مجمع‌البيان، ج‌۱‌ـ‌۲، ص‌۸۱۳‌.
[۱۶۹]     مجمع‌البيان، ج‌۳‌ـ‌۴، ص‌۹۳.
[۱۷۰]     تاريخ‌طبرى، ج‌۱، ص‌۵۶۶; مروج‌الذهب، ج‌۲، ص‌۲۹۵.
[۱۷۱]     مجمع‌البيان، ج‌۵‌ـ‌۶، ص‌۵۳۳.
[۱۷۲]     جامع‌البيان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۲۰۷.
[۱۷۳]     الدرّالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۲۳۶.
[۱۷۴]     جامع‌البيان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۱۵۲.
[۱۷۵]     الدرّالمنثور، ج‌۷، ص‌۶۷۱‌.
[۱۷۶]     تفسير‌قرطبى، ج‌۲، ص‌۱۲۳.
[۱۷۷]     التبيان، ج‌۱۰، ص‌۴۲۰.
[۱۷۸]     المحبّر، ص‌۱۳۱; الاستيعاب، ج‌۲، ص‌۲۷۰ و ۲۷۱ و ج‌۴، ص‌۲۴۰و۲۴۱.
[۱۷۹]     جامع‌البيان، مج‌۴، ج۵، ص۳۵۷
[۱۸۰]     روض‌الجنان، ج۹، ص۱۰۱
[۱۸۱]     جامع‌البيان، مج‌۶، ج‌۹، ص‌۳۲۳; مجمع‌البيان، ج‌۴‌ـ‌۵، ص‌۸۳۱‌.
[۱۸۲]     جامع‌البيان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۲۰۴ ـ ۲۰۷; مجمع‌البيان، ج‌۵‌ـ‌۶، ص‌۶۷۸; كشف‌الاسرار، ج‌۹، ص۹۶.
[۱۸۳]     غرر‌التبيان، ص۴۲۵; تفسير‌قرطبى، ج۱۴، ص۱۶۷
[۱۸۴]     مجمع‌البيان، ج‌۹‌ـ‌۱۰، ص۸۳۴
[۱۸۵]     الطّبقات‌الكبرى، ج‌۳، ص‌۱۸۱ و ۱۸۲; الاستيعاب، ج۳، ص۷۱; انساب‌الاشراف، ج۱۰، ص۲۲۱; تاريخ‌طبرى، ج۲، ص۲۱۳.
[۱۸۶]     مبهمات‌القرآن، ج‌۲، ص‌۱۲۹.
[۱۸۷]     تفسير‌قرطبى، ج‌۱۲، ص‌۵۹ و ج‌۱۵، ص‌۲۳۹.
[۱۸۸]     معانى‌القرآن، ج‌۳، ص‌۱۸۲.
[۱۸۹]     تفسير‌قرطبى، ج‌۱۹، ص‌۱۷۸ و ۱۷۹.
[۱۹۰]     همان، ج‌۱۰، ص‌۲۵۹ و ۲۶۰.
[۱۹۱]     الاستيعاب، ج‌۴، ص‌۲۵۴; اُسدالغابه، ج‌۳، ص۱۸.
[۱۹۲]     اسباب‌النّزول، واحدى، ص‌۴۸; مجمع‌البيان، ج‌۱‌ـ‌۲، ص‌۵۰۳.
[۱۹۳]    ‌. الاستيعاب، ج‌۴، ص‌۲۶۰.
[۱۹۴]     روض‌الجنان، ج‌۴، ص‌۴۲۷.
[۱۹۵]     جامع‌البيان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۱۸۷; روض‌الجنان، ج۵، ص۱۱۴; روح‌المعانى، مج۳، ج۴، ۱۵۵.
[۱۹۶]     سيره‌ابن‌هشام، ج‌۲، ص‌۶۴۱‌.
[۱۹۷]     جامع‌البيان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۳۱۸; مجمع‌البيان، ج‌۳‌ـ‌۴، ص۱۵۰.
[۱۹۸]     همان، مج‌۶‌، ج‌۱۰، ص‌۲۹; همان، ج‌۳‌ـ‌۴، ص‌۸۴۶‌.
[۱۹۹]     الاستيعاب، ج‌۱، ص‌۴۳۲.
[۲۰۰]     مجمع‌البيان، ج‌۳‌ـ‌۴، ص‌۷۶۹.
[۲۰۱]     جامع‌البيان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۶۱.
[۲۰۲]     الاتقان، ج۲، ص۳۲۵.
[۲۰۳]     مجمع‌البيان، ج‌۵‌ـ‌۶، ص‌۱۱۰.
[۲۰۴]     همان، ج‌۳، ص‌۷۶۹.
[۲۰۵]     السّير‌و‌المغازى، ص‌۲۲۶.
[۲۰۶]     الدرّالمنثور، ج‌۲، ص‌۳۸۵.
[۲۰۷]     همان، ج‌۷، ص‌۵۴۴.
[۲۰۸]     تفسير‌ماوردى، ج‌۶، ص‌۱۶۷.
[۲۰۹]     جامع‌البيان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۱۱۶.
[۲۱۰]     تاريخ‌يعقوبى، ج‌۲، ص‌۱۲۳; المعارف، ص‌۲۴۷.
[۲۱۱]     صحيح‌بخارى، ج‌۴، ص‌۲۵۹; قاموس‌الرّجال، ج‌۵، ص‌۶۰۳ ـ ۶۰۵.
[۲۱۲]     تفسير‌البرهان، ج‌۲، ص‌۸۱۹‌; تفسير‌عيّاشى، ج‌۱، ص۲۷۵; الكافى، ج‌۸‌، ص‌۱۸۰; بحارالانوار، ج‌۲۴، ص‌۳۶۵.
[۲۱۳]     الاستيعاب، ج‌۴، ص‌۲۷۹; الاصابه، ج‌۷، ص۲۳۳.
[۲۱۴]     جامع‌البيان، مج۶، ج۱۰، ص۲۴۷‌ـ‌۲۴۸; اسباب‌النّزول، واحدى، ص‌۲۱۰ ـ ۲۱۱.
[۲۱۵]     اسد‌الغابه، ج‌۶، ص‌۲۶۴.
[۲۱۶]     تفسير‌قمى، ج‌۱، ص‌۴۲۲; روح‌المعانى، مج‌۸‌، ج۱۴، ص‌۳۴۴.
[۲۱۷]     تفسير‌قرطبى، ج‌۱۳، ص‌۵; روح‌المعانى، مج۱۰، ج‌۱۸، ص‌۳۴۴.
[۲۱۸]     الدرّ‌المنثور، ج‌۵، ص‌۱۱۰.
[۲۱۹]     سيره‌ابن‌هشام، ج‌۲، ص‌۶۴۱‌; جمهرة انساب‌العرب، ص‌۱۴۴.
[۲۲۰]     جامع‌البيان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۳۱۹; مجمع‌البيان، ج‌۳، ص‌۱۵۰.
[۲۲۱]     همان، مج‌۶، ج‌۱۰، ص‌۲۹; همان، ج‌۴، ص۸۴۶.
[۲۲۲]     جمهرة انساب‌العرب، ص‌۳۳۴، الاستيعاب، ج‌۴، ص‌۳۰۳.
[۲۲۳]     جامع‌البيان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۳۱۵ و ۳۷۳; مجمع‌البيان، ج‌۳‌ـ‌۴، ص‌۳۱۸ و ج‌۴، ص‌۸۲۳.
[۲۲۴]     همان، مج‌۷، ج‌۱۰، ص‌۱۹ ـ ۲۲; همان، ج‌۵‌ـ‌۶، ص۱۰۰ و ۱۰۱.



جعبه ابزار