مقام خلیفة اللهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسماء الهی نیازمند
استقامت در مسیر
بندگی است و همه انسانها استقامت در مسیر بندگی ندارند، در نتیجه مقام
خلافت الهی در همه انسانها تحقق و
فعلیت ندارد. البته از آنجا که
علم، دارای مراتب و درجات است، خلافت هم دارای درجات است و هر کس به هراندازه که مظهر اسمای الهی باشد به هماناندازه سهمی از خلافت الهی دارد. مقامی بالاتر از خلافت الهی قابل تصور نیست.
بر اساس
آیات و
روایات کاملترین مصداق خلیفة الله،
چهارده معصوم (علیهالسّلام) هستند. بعد از رتبه چهارده معصوم و
انبیا و مرسلین، برخی از انسانهای وارسته و متدین و دارای علم و
عمل صالح نیز بهاندازه علم و یافت اسمای الهی، در مرتبه مادون انبیا و با واسطه آنان، مصداق خلیفة اللهاند.
اما در باره این مطلب که آیا از مقام خلیفة الله مقامی بالاتر وجود دارد یا خیر باید گفت: با تحلیل واژه
خلیفة الله میتوان گفت مقامی بالاتر از خلافت الهی قابل تصور نیست چون خلیفه به معنای جانشین است واژه مقدس
الله اسمی است که اشاره به تمام
صفات خداوند دارد و به تعبیر فنی مستجمع جمیع صفات است نتیجه این که خلیفة الله به معنای جانشنی در تمام
صفات کمال است پس مقامیبالاتر از آن قابل تصوّر نیست.
خلیفه و خلافت از ریشه «خلف» به معنای پشت سر، گرفته شده و به معنای جانشینی است. جانشینی گاه در امور حسی است مانند «و او کسی است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد»
، گاه در امور اعتباری نظیر «
ای داود ما تو را در زمین جانشین قرار دادیم؛ پس بین مردم به حق
قضاوت کن»
و گاه در امور حقیقی مانند خلافت
حضرت آدم که در آیه سیام
سوره بقره مطرح شده است.
خداوند، استعداد خلیفه شدن خود را با دمیدن
روح خود در
انسان به ودیعت نهاد؛ چنانکه از آیه «و نفخت فیه من روحی»
استفاده میشود و علاوه در آیه «وَ اِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ اِنِّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَةً قالُوا اَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یفْسِدُ فیها وَ یسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ اِنِّی اَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون.»
صریحاً از
خلافت «آدم» سخن به میان آمده است.
البته از آنجا که اولاً: در آن آیه جعل خلافت به صورت
جمله اسمیه بیان شده و جمله اسمیه دال بر استمرار جعل خلافت است، پس خلافت منحصر در
حضرت آدم (علیهالسّلام) نیست. ثانیاً: جمله «اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء» حاکی از این موضوع است که خلافت منحصر در حضرت آدم نیست؛ زیرا اگر سخن از خلافت حضرت آدم بود و بس، با توجه به این نکته که حضرت آدم (علیهالسّلام)
معصوم است و
فساد و خونریزی نمیکند، جا داشت
خداوند به
فرشتگان بفرماید: آدم فساد و خونریزی نمیکند.
اما از آنجا که از یک سو محور و مدار خلافت الهی علم به اسماء است و از سوی دیگر آگاهی به
اسمای الهی نیازمند
استقامت در مسیر
بندگی است، و همه انسانها استقامت در مسیر بندگی ندارند، در نتیجه مقام خلافت الهی در همه انسانها تحقق و
فعلیت ندارد. چگونه ممکن است مقامیکه فرشتگان شایسته آن نبودند در اختیار بزرگترین جنایتکاران عالم قرار گیرد؟
البته از آن رو که علم، دارای مراتب و درجات است، خلافت هم دارای درجات است و هر کس به هر اندازه که مظهر اسمای الهی باشد به همان اندازه سهمی از خلافت الهی دارد.
بر اساس
آیات و
روایات کاملترین مصداق خلیفة الله،
چهارده معصوم (علیهالسّلام) هستند. بعد از رتبه چهارده معصوم و
انبیا و مرسلین، برخی از انسانهای وارسته و متدین و دارای
علم و
عمل صالح نیز بهاندازه علم و یافت اسمای الهی، در مرتبه مادون انبیا و با واسطه آنان، مصداق خلیفة اللهاند.
اما در باره این مطلب که آیا از مقام خلیفة الله مقامیب الاتر وجود دارد یا خیر، باید گفت: با تحلیل واژه خلیفة الله میتوان گفت مقامیبالاتر از خلافت الاهی قابل تصور نیست چون خلیفه به معنای جانشین است واژه مقدس الله اسمی است که اشاره به تمام
صفات خداوند دارد و به تعبیر فنی مستجمع جمیع صفات است نتیجه این که خلیفة الله به معنای جانشنی در تمام
صفات کمال است پس مقامیبالاتر از آن قابل تصور نیست.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «انسان و مقام خلیفة اللهی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۶.