• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قضاوت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



«قضاوت» که عبارت از داوری کردن برای رفع نزاع و کشمکش در میان مردم است، یکی از منصب‏های بزرگی است که از جانب خداوند متعال برای پیغمبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام و از جانب آنان برای فقیه جامع‌الشرایط تعیین شده است.




منصب قضاوت در دیدگاه اسلام یکی از ارزشمندترین و در عین حال خطرناک‏ترین مناصب اجتماعی است؛ قاضی نیز در یک نگاه نماینده خدا و با فضیلت‏ترین انسان‏ها(ای داود! ما تو را نماینده خود در زمین قرار دادیم، پس در میان مردم بحق داوری کن)و در نگاه دیگر از شقی‏ترین مردم شمرده شده است؛ زیرا به تعبیر امیر مؤمنان علیه‌السلام او در جایگاهی می‏نشیند که یا انبیا و اوصیا در آن قرار می‏گیرند و یا اشقیا بر آن تکیه می‏زنندو فاصله این دو، فاصله بهشت و دوزخ است!



امام خمینی قدس سره قضاوت را به دو قسم مطلق و مأذون تقسیم کرده است.

۲.۱ - قضاوت مطلق‏


منظور، قضاوت مجتهد جامع شرایط است که علاوه بر شرایط عمومی قاضی یعنی بلوغ، عقل، ایمان و عدالت و مرد بودن از «اجتهاد مطلق»( مجتهدان را می‏توان به دو گروه تقسیم کرد؛
۱- کسانی که قدرت استنباط جمیع احکام دینی را دارند و حکم‏هر مسأله‏ای را که برای مردم پیش آید، می‏توانند با مراجعه به منابع معتبر بیابند. اینها از اجتهاد مطلق برخوردارند، یعنی دارای ملکه قدسیه الهی در استنباط مطلق احکام هستند.
۲- کسانی که فقط قدرت استنباط بعضی از احکام را دارند. اینها مجتهد متجزّی نام دارند.)نیز برخوردار است؛ بگونه ای‏ که قادر است در همه مسائل پیش آمده و تمامی ابواب فقه، حکم الهی را با ملکه اجتهاد و استنباط شخصی استخراج کند و در قضاوت خود مستقل باشد.
حضرت امام قدس سره مسائل زیر را بر اساس همین قسم بیان کرده، می‏فرماید:
الف- برای کسی که صلاحیت ندارد حرام است که در میان مردم به قضاوت بپردازد، اگر چه (قضاوت او) در مسائل جزئی و کوچک باشد. از این رو، تصدّی قضاوت برای کسی که خود را مجتهد عادل و جامع شرایط فتوا و حکم نمی‏شناسد، حرام است، هر چند که مردم به صلاحیت او معتقد باشند.
ب- قضاوت برای اهلش (مجتهد جامع شرایط) واجب کفایی است و گاهی نیز واجب عینی می‏شود و آن در جایی است که در شهر او یا جاهای نزدیک آن، به‏قدر کافی قاضی یافت نشود.
ج- تصدّی قضاوت برای کسی که به خودش اطمینان دارد که می‏تواند وظایفش را انجام دهد، مستحب است، ولی در صورتی که افراد دیگر به قدر کفایت وجود داشته باشند، بهتر است از آن دست بردارد تا از خطر و تهمت (ناشی از آن‏) مصون بماند.
د- بردن مرافعه نزد قضات جَور (: کسانی که شرایط قضاوت در آنها جمع نیست) حرام است.
ه- قاضی باید طبق رأی خودش حکم صادر کند و نمی‏تواند به فتوای مجتهد دیگر
قضاوت کند هر چند آن دیگری اعلم باشد.

۲.۲ - قضاوت مأذون‏


منظور از آن، قضاوت مجتهد متجزی و یا غیرمجتهدی است که با اذن و اجازه مجتهد جامع ‏الشرایط به کار قضاوت اشتغال دارد. در این قسم، قاضی در قضاوتش مستقل نیست، بلکه منصوب از سوی دیگری است. مجتهد متجزّی و نیز کسی که از مجتهد جامع‏ الشرایط تقلید می‏کند در صورت اذن مجتهد جامع‏ الشرایط می‏تواند قضاوت کند و براساس تقلید به داوری در میان مردم بپردازد و حکم قضایی صادر کند. امام راحل قدس سره در این باره می‏فرماید:
در قسم اول، قاضی مجتهد جامع ‏الشرایط است و لازم نیست که هیچ کسی او را نصب کند، ولی در قسم دوّم، در بعضی از احوال که قضاوت زیاد است و افراد به آن زیادی نیستند که بتوانند همه مراکز قضاوت را قاضی واجد همه شرایط گذارند و قاضی واجد شرایط کم است. در این صورت فقیه مجتهد عادل، اشخاصی را که مورد اطمینان هستند که اجتهاد را هم نمی‏دانند، ولی از کتاب‏هایی که در این باب نوشته شده است می‏توانند مسائل قضا را بفهمند و مورد اطمینان هم هستند و ظاهراً عدله هم هستند اینها را نصب می‏کند که قضاوت کنند... از طرف من هم مجازند که جعل قضاوت کنند تا قضاوت شرعی بشود.
با این جهت‏گیری فقهی حضرت امام قدس سره زمینه حلّ مشکل قضاوت در کشور فراهم شد. در قانون نیز مقرر گردید که به دلیل نداشتن مجتهد جامع‏ الشرایط به قدر کفایت، شورای عالی قضایی از لیسانسیه‏های قضایی الهیات، علوم قضایی و اداری و طلّاب باسابقه که دو سال خارج فقه خوانده باشند استفاده کند.
[۱۲] حقوق اساسی در جمهوری اسلامی ایران، دکتر سید جلال‏الدین مدنی، ج ۶، ص ۲۸۲- ۲۸۳.




 
۱. تحریر الوسیلة ج۲، ص۴۰۴.    
۲. ص/سوره۳۸، آیه۲۶.    
۳. وسائل الشیعة ج۱۸، ص۷.    
۴. تحریر الوسیلة ج۲،‌ ص۴۰۷.    
۵. صحیفه نور ج۱۲،‌ص۲۶.    
۶. تحریر الوسیلة ج۲، ص۴۰۵.    
۷. تحریر الوسیلة ج۲، ص۴۰۵.    
۸. تحریر الوسیلة ج۲، ص۴۰۵.    
۹. تحریر الوسیلة ج۲، ص۴۰۵.    
۱۰. تحریر الوسیلة ج۲، ص۴۰۷.    
۱۱. صحیفه نور ج۱۲، ص۲۶.    
۱۲. حقوق اساسی در جمهوری اسلامی ایران، دکتر سید جلال‏الدین مدنی، ج ۶، ص ۲۸۲- ۲۸۳.




احکام حقوقی اسلام ج۱، ص۱۵-۱۷.



جعبه ابزار