• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مقدسی 2

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




محمد بن طاهر مقدسی (۴۴۸ ـ ۵۰۷ هـ.ق) محدث، فقیه و صوفی‌مسلک بود.
او در دوازده‌سالگی حدیث شنید و از سال (۴۶۷ هـ.ق) سفرهای علمی خود را آغاز کرد.
وی به بیش از چهل شهر در سرزمین‌های اسلامی از جمله بغداد، مصر، شام، حجاز و ایران رفت.
ایشان نزد استادان بسیاری همچون ابن صریفینی، حسن بن مکی شیرازی و عبدالوهاب بن منده حدیث آموخت.
او در این دانش مهارتی ویژه یافت، به‌طوری‌که بیشتر احادیث را از حفظ داشت.
وی علاوه بر حدیث، به تصوف نیز گرایش داشت و آثاری در این زمینه تألیف کرد.
برخی منابع او را صدوق و ثقه دانسته‌اند، در حالی که دیگران به سبب دیدگاه‌هایش در باب سماع و جواز نظر به امردان او را به اباحی‌گری و بدعقیدگی متهم کرده‌اند.
او شاگردان بسیاری همچون ابونصر غازی، عبدالوهاب انماطی و ابوزرعه طاهر بن محمد پرورش داد.
ایشان آثار بسیار فراوانی داشت و در شعر نیز طبع‌آزمایی کرد.
سرانجام در ۱۵ ربیع‌الاول ۵۰۷ (هجری قمری) در بغداد درگذشت و در مقبره عتیقه به خاک سپرده شد.



ابوالفضل محمد بن طاهر بن علی مقدسی شیبانی معروف به ابن قیسرانی در سال ۴۴۸ (هجری قمری) در بیت‌المقدس زاده شد.
او در خردسالی و درحالی که دوازده سال بیش نداشت، به استماع حدیث پرداخت.
ایشان از شخصیت‌های مشهور علم حدیث در روزگار خود بود.
پس از آن بود که مسافرت‌های خود را برای کسب دانش به شهرهای گوناگون آغاز کرد.
نخستین سفرش در سال ۴۶۷ (هجری قمری) به بغداد بود.


ابوالفضل پس از بازگشت از بغداد به شهرهای گوناگونی در سرزمین‌های مصر، حجاز، شام، ایران و عراق سفر کرد.
بسیاری از منابع تاریخی و رجالی، با اشاره به این مطلب، وی را فردی جهانگرد و رحّال معرفی کرده‌اند.
ذهبی در این‌باره می‌نویسد: «ابن قیسرانی به منظور کسب علم و دانش به بیش از چهل شهر از شهرهای اسلامی مسافرت کرد.»
همچنین اسامی شهرها و استادانی که او از آن‌ها بهره برده را به تفصیل بیان کرده است.


محمد بن طاهر در شهر خودش از نصر مقدسی و ابن ورقاء مطالبی را فرا گرفت.
ایشان محضر استادان بسیاری را درک کرد که از برجسته‌ترین ایشان می‌توان به افرادی چون ابن صریفینی، حسن بن مکی شیرازی، حسین بن سعدون و عبدالوهاب بن منده اشاره کرد.


مقدسی کرسی تدریس برپا کرده و شاگردان بسیاری را تربیت نمود که از آن میان نام افرادی چون ابونصر احمد بن عمر غازی، عبدالوهاب انماطی، ابوزرعه طاهر بن محمد و محمد بن اسماعیل طرسوسی به چشم می‌خورد.


مقدسی چنان‌که از منابع برمی‌آید بیشتر همت و تلاشش برای به دست آوردن حدیث بود و در این زمینه سر از پا نمی‌شناخت و رنج‌های فراوانی را متحمل شد.
تا جایی‌که ذهبی در این مورد حکایاتی را از وی نقل کرده است.
ابن خلکان نیز می‌نویسد: «وی همیشه در طلب حدیث بود و در این علم به مهارت ویژه‌ای دست یافته بود و بیشتر آن‌ها را از حفظ داشت.»


شیبانی علاوه بر حدیث بر مسلک و مذهب تصوف نیز آشنایی کاملی داشت و حتی تألیف یا تألیفاتی در این‌باره دارد.
به این دلیل بعضی از منابع تصوف از جمله ابن ملقن در کتاب خود وی را اهل سیر و سلوک و طریقت دانسته و او را ستوده است.


محمد بن طاهر که درباره شخصیت ایشان دو گونه گفتگو و نظر وجود دارد:
• عده‌ای چون یحیی بن منده او را محدثی با اعتقادات صحیح، روش و سیرتی نیکو، فردی صدوق و ثقه معرفی کرده‌اند.
• در مقابل گروهی او را جرح کرده و بر او خرده گرفته‌اند.
ابن جوزی وی را داودی مذهب دانسته، می‌نویسد: «او در کتاب صفوة التصوف خود به احادیثی استناد و استشهاد کرده که هیچ تناسبی با مطالب و گفته‌های خود او ندارد.
ابن حجر وی را قوی ندانسته، افکار و تألیفات او را مملو از اوهام و تصحیف معرفی کرده است.
به نظر می‌رسد نظر اخیر ریشه در بعضی از تألیفات وی ازجمله السماع و جواز النظر الی المُراد دارد که در آن دو به حلیّت رقص و سماع و جواز نظر به خوب‌رویان و امردان فتوا داده است.
همین امر باعث شده برخی بر او خرده‌گیری کنند؛ ازاین رو ابن جوزی به نقل از ابوسعد سمعانی می‌نویسد: «ابن قیسرانی به اباحی‌گری تمایل داشت و فردی بدعقیده بود و به این دلیل ابوعبداللّه دقاق از برجستگان علم حدیث سخت او را ملامت کرده و مورد سرزنش قرار داده است.»


ابوالفضل در شعر هم دستی داشت و بعضی اشعار او را خوب توصیف کرده‌اند.
ایشان آثار بسیاری داشت که از جمله عبارت‌اند از: • اسامی اشتمل علیه الصحیحان؛ • اسماء رجال من الضعفاء؛ • اطراف حدیث ابی حنیفه؛ • اطراف حدیث مالک؛ • اطراف سنن ابن ماجه؛ • اطراف سنن الترمذی؛ • اطراف سنن النسائی؛ • اطراف الغرائب؛ • الافصاح عن المعجم من ایضاح الغامض و المبهم؛ • الالفاظ التی رویت فی الاحادیث؛ • الانساب المتفقه فی النقط و الضبط؛ • ایضاح الاشکال فیما لم یسمّ من رواة الحدیث؛ • تاریخ اهل الشام و معرفة الائمه منهم و الاعلام؛ • التذکرة فی غرائب الاحادیث و المنکرة؛ • تراجم الجرح و التعدیل للدار قطنی؛ • تصحیح العلل؛ • تکملة الکامل لا بن عدی؛ • تلخیص الکامل لا بن عدی؛ • جواب المتعنت علی البخاری؛ • الحجة علی تارک المحجة؛ • حدیث ابن الازهر و متابعته؛ • حدیث اجمع فیه فی الاسناد؛ • عشرة من الرواة اسمه محمد؛ • خماسیات ابی الحسین؛ • دیوان شعر؛ • الذب عن فقیه الاسلام ابی‌حنیفه؛ • ذخیرة الحفاظ؛ • المخرج علی الحروف و الالفاظ؛ • ذکر الطرق العالیة الی البخاری و مسلم؛ • رباعیات من روایة الصحابة؛ • رفع القرطاس صیانة لما فیه من الأدناس؛ • رواة انس بن مالک؛ • روایة الاکابر و الاعلام؛ • صفوة التصوف؛ • طرق حدیث انی تارک فیکم الثقلین؛ •طرق حدیث لا تزال طائفه من امتی؛ • طرق حدیث معاذ و ابی موسی؛ • طرق حدیث من کذب علی متعمدا؛ • العمل باجازة الاجازه؛ • علة حدیث معاذ فی القیاس؛ • العوالی بالتاریخ؛ • عوالی الطرق الی البخاری؛ • عوالی الطرق الی سفیان؛ • عوالی الطرق الی فضیل بن عیاض؛ • عوالی الطرق الی مالک بن انس؛ • عوالی الطرق الی محمد بن شهاب؛ • عوالی الموافقات الی مشایخ داود؛ • عوالی الموافقات الی الترمذی؛ • فرائض الطعام و سننه؛ • الفوائد الصحاح علی شروط الامامین فی معرفة العلو و النزول؛ • الفوائد المنتقاة من الصحاح و الغرائب و الافراد؛ • الاجازات و مذاهبها؛ • السماع؛ • مسئلة الاباحة و الاستباحة؛ • الشیب؛ • المنثور؛ • الیواقیت المخرج علی الاتفاق و التفرد؛ • الکشف عن احادیث الشهاب و معرفة الخطا فیها و الصواب؛ • کفایة المداخل فی اصول ابی علی الشافعی؛ • اللباب المرتب علی الحروف و الابواب؛ • المتفق و المفترق فی الانساب؛ • محاسن ابی القاسم البغوی؛ • مسند ابی لیلی الجعدی، • مشایخ ابی داود؛ • مشایخ سفیان؛ • المصباح فی اطراف احادیث المسانید السته؛ • معرفة مشایخ الامامین؛ • معرفة من لم یخرج فی الصحیحین؛ • معجم البلاد؛ • موافقات البخاری و مسلم و الناسخ و المنسوخ.


ابن قیسرانی سرانجام در پانزدهم ربیع الاول ۵۰۷ (هجری قمری) در بغداد از دنیا رفت و در جانب غربی مقبره عتیقه به خاک سپرده شد.

(دیگر منابع:
[۳۰] ذهبی، محمد بن احمد، الاعلام بوفیات الاعلام، ج۱، ص۳۳۶.
[۳۲] ذهبی، محمد بن احمد، دول الاسلام، ص۲۶۲.
)


۱. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۲۸۷.    
۲. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۳۵، ص۱۶۹۱۷۲.    
۳. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۳، ص۱۳۹.    
۴. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۳، ص۱۳۹.    
۵. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۱۶۸.    
۶. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۱۶۳.    
۷. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۲۸۷.    
۸. ابن ملقن، عمر ین علی، طبقات الاولیاء، ص۳۱۶.    
۹. ابن ملقن، عمر ین علی، طبقات الاولیاء، ص۳۱۶.    
۱۰. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۱۶۳.    
۱۱. ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم، ج۱۷، ص۱۳۷.    
۱۲. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۵، ص۲۰۷.    
۱۳. ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم، ج۱۷، ص۱۳۶.    
۱۴. ابن منظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق، ج۲۲، ص۲۴۷.    
۱۵. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۲، ص۸۳-۸۲.    
۱۶. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۵۳، ص۲۸۳.    
۱۷. یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان، ج۳، ص۱۴۹.    
۱۸. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۱۲، ص۱۷۶.    
۱۹. ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۶، ص۳۰.    
۲۰. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۱، ص۸۸.    
۲۱. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۱، ص۱۱۶.    
۲۲. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۱، ص۱۸۰.    
۲۳. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۱۷۱.    
۲۴. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۹۸.    
۲۵. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۳، ص۱۴۸.    
۲۶. ابن دمیاطی، احمد بن ایبک، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، ج۱، ص۲۳.    
۲۷. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۲۰۸.    
۲۸. ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۲۸-۲۷.    
۲۹. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۵۸۷.    
۳۰. ذهبی، محمد بن احمد، الاعلام بوفیات الاعلام، ج۱، ص۳۳۶.
۳۱. ذهبی، محمد بن احمد، العبر، ج۲، ص۳۹۰.    
۳۲. ذهبی، محمد بن احمد، دول الاسلام، ص۲۶۲.



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلام، برگرفته از مقاله «محمد بن طاهر مقدسی»، ج۴، ص۳۹۳-۳۹۴-۳۹۵.







جعبه ابزار