بیتالمقدس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بیتالمقدس (بیتالمقدس)، نخستین
قبله و سومین شهر مقدس
مسلمانان (پس از مکه و مدینه)، نیز شهری مقدس برای
یهودیان و
مسیحیان میباشد.
اگرچه بیتالمقدس از ابتدا به عنوان مکانی مقدس بود، اما در زمان
حضرت داوود و
سلیمان (علیهماالسلام) گسترش یافت و از مراکز جمعیتی و تمدنی آن زمان شد که بخش مذهبی آن با مدیریت خاخامهای یهود اداره میشد. با گرایش
قسطنطین امپراطور روم به
مسیحیت، این شهر در
اختیار مسیحیان قرار گرفت تا زمانی که مسلمانان در راستای گسترش
اسلام برای فتح بیتالمقدس به راه افتادند. پس از مدتی درگیری، ساکنان قدس، با شرایطی درخواست صلح دادند که به دنبال آن، عمر برای صلح به این منطقه آمد و با این امتیاز که کنیسههای ایشان را ویران نکند و راهبان را از آنجا بیرون نراند، پیمان
آشتی را امضا کرد. مردم بیتالمقدس نیز جزیه را پذیرفته و شهر را بر مسلمانان گشودند... .
بیتالمقدس، از مهمترین بناهای مذهبی
جهان است که برای تمام
ادیان ابراهیمی اهمیت فراوان داشته و دارد؛ لذا از قرنها پیش درگیریهای سیاسی و نظامی بسیاری برای در
اختیار داشتن آن شکل گرفته است.
حضرت داوود (علیهالسلام) و فرزندش
سلیمان (علیهالسلام)، حکومت بنیاسرائیل را گسترش داده و طلاییترین دوران را برای آنان به ارمغان آوردند. وجود
قدرت و
ثروت فراوان و عواملی دیگر سبب شد که سلیمان، بنای بسیار بزرگی را برای عبادت خداوند بسازد که بعدها به عنوان
معبد سلیمان خوانده شد.
این معبد بنایی بسیار بزرگ و باشکوه بود که در طول زمان، مورد حمله گروههای مختلف قرار گرفت و حتی گاه کاملاً تخریب شد که معروفترین آن حمله بخت نصر به بیتالمقدس و نابود کردن آن است.
خداوند متعال میفرماید:
«ما به بنیاسرائیل در
کتاب (
تورات) اعلام کردیم که دو بار در
زمین فساد خواهید کرد، و برتریجویی بزرگی خواهید نمود. هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را ضد شما میانگیزیم (تا شما را سخت درهم کوبند؛ حتی برای به دست آوردن مجرمان)، خانهها را جستوجو میکنند و این وعدهای قطعی است».
برخی مفسران
شیعه و سنی
ذیل این
آیه احتمال دادهاند که مراد از آن، همان خرابی معبد از سوی
بخت نصر باشد.
به هر حال اداره این معبد عموماً در دست
یهودیان بود و خاخامها به عنوان رهبران دینی جامعه بر آن حکمرانی داشتند؛ البته در بیشتر زمانها، خاخامها با اجازه رهبران سیاسی کشورهایی که بر بیتالمقدس مسلط بودند، به کار خود ادامه میدادند که گاه این رهبران از خود یهودیان بودند.
یهودی بودن معبد تا چند قرن پس از ظهور
حضرت عیسی (علیهالسلام) ادامه داشت، تا آنکه قسطنطین پادشاه روم، مسیحی شد
و قدرت به دست مسیحیان افتاد. با مسیحی شدن این پادشاه، اوضاع کاملاً دگرگون شد و مسیحیان آن دوران که یهودیان را قاتلان اصلی عیسای مسیح میدانستند، انتقامهای سختی از ایشان گرفتند. تسلط مسیحیان بر بیتالمقدس تا زمان حمله
مسلمانان به شامات، ادامه داشت.
ابوعبیده جراح ، فرمانده مسلمانان در شامات بود. با گسترش فتوحات، خلیفه دوم به او نامهای نوشته و دستور داد برای فتح بیتالمقدس، حرکت کند.
ابوعبیده، به ساکنان
بیتالمقدس نامه نوشت و آنها را میان پذیرش اسلام و یا پرداخت
جزیه مخیر کرد که در غیر این صورت، باید آماده نبرد با مسلمانان باشند؛ اما اهل
ایلیاء، (ایلیاء نام دیگر شهر بیتالمقدس است.)
خواسته او را نپذیرفته و
ایمان نیاوردند. ابوعبیده به سمت آنها حرکت کرد و در کنار دیوارهای شهر، نبرد سختی درگرفت که مدتها ادامه داشت تا اینکه جنگجویان ایلیاء به این باور رسیدند که ادامه نبرد به نفعشان نیست.
پیکی را با این پیغام پیش ابوعبیده فرستادند که ما میخواهیم
صلح کنیم، اما به شما
اعتماد نداریم. نامهای بنویسید تا خلیفه شما حاضر شده و با ما پیمانی بنویسد تا ما بر امان او اطمینان کنیم! به دنبال آن بود که ابوعبیده برای خلیفه نامهای نوشت و داستان را باز گفت.
سرانجام خلیفه دوم برای صلح به
شام آمد و آنجا
یزید بن ابوسفیان و ابوعبیده و خالد را دید که بر اسبها سوار بوده و جامههای حریر و زیبا بر تن داشتند.
عمر به جانبشان سنگ انداخت و گفت: آیا در چنین لباسی به استقبالم آمدهاید؟ از دو سال قبل تاکنون این همه سیر شدهاید؟! به خدا سوگند! دویست سال هم بگذرد، شما را دگرگون میکنم! گفتند: این قباست که روی لباسهایمان پوشیدهایم، در زیر آن سلاح به تن داریم.
خلیفه با مردم بیتالمقدس
صلح کرد، به این شرط که کنیسههایشان را ویران نکند و راهبان را از آنجا بیرون نراند.
آنان نیز جزیه پذیرفته و دیوارهای شهر را گشودند. عمر سوار مرکب شد و به داخل شهر آمد و صخره را
آشکار کرد و دستور داد تا بر سر آن مسجدی بسازند.
سپس سوی محراب
داوود (علیهالسلام) رفت، زمانی که نزدیک در
مسجد رسید، گفت:
کعب بن احبار را پیش من بیاورید. کعب پیش او آمد. خلیفه گفت: به نظر تو مسجد را کجا قرار دهیم؟ کعب گفت: پای صخره. خلیفه گفت: ای کعب! به خدا! روش یهودی پیش گرفتی، دیدمت که هر دو پاپوش از پای درآوردی. گفت: میخواستم با پایم
زمین را لمس کنم. گفت: دیدمت. ما بالای مسجد را قبلهگاه میکنیم که
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) قبله مسجدهای ما را چنین کرده است. این سخن را رها کن؛ زیرا درباره صخره امری نداریم؛ اما درباره
کعبه امر داریم. سپس بالای مسجد را
قبلهگاه کرد.
در نهایت، فتح بیتالمقدس در سال شانزدهم هجری به وقوع پیوست.
یکی از سختترین و بیرحمانهترین کشتارها و غارتها در بیتالمقدس، مربوط به صلیبیها میباشد. در اواخر قرن پنجم هجری، غربیها با بهانههایی از جمله نجات این شهر از دست مسلمانان، به
فلسطین حمله کردند.
آنان به دنبال کسب برخی پیروزیها عازم بیتالمقدس شده و بیش از چهل روز آنجا را محاصره کردند و سپس از جانب شمالی وارد شهر شدند و یک هفته
قتل و
غارت کردند.
بنابر گزارش برخی منابع تاریخی، تنها در
مسجد الاقصی حدود هفتاد هزار نفر کشته شدند.
مردم آواره بیتالمقدس، با حالتی اسفبار وارد بغداد شدند. البته سپاهی از مصر برای مقابله با صلیبیها حرکت کرد که به دلیل فقدان امکانات اقتصادی و نظامی شکست خورد و پراکنده شد.
فتح بیتالمقدس توسط صلاحالدین ایوبی:
جنگهای صلیبی حدود دویست سال ادامه داشت که اوج آن مربوط به دوران فرماندهی
صلاحالدین ایوبی بود.او پس از جنگهای مختلف و تصرف شهرهای کوچک و بزرگ، به سمت
بیتالمقدس لشکر کشید. او پنج روز را به دنبال این تصمیم بود که از کدام سو حمله کند که در نهایت قسمت شمالی شهر را پسندید و بیشتر نیروهایش را با منجنیقهای بسیاری در آنجا متمرکز کرد و در پی آن، نبرد سختی درگرفت که چند
روز به طول انجامید و تلفات سنگینی را از دو طرف به دنبال داشت.
سرانجام، روزی سپاهیان صلاحالدین حملهای سخت کردند و مدافعان شهر را عقب راندند و قسمتهایی از آن را نیز به تصرف درآوردند. پس از آن بود که روحیه صلیبیها درهم شکست و از صلاحالدین امان خواستند، ولی او خواسته آنان را نپذیرفت و گفت راهی جز
جنگ وجود ندارد و او تصمیم دارد مانند صلیبیها رفتار کرده و هیچیک از مسیحیان را زنده باقی نگذارد! به دنبال این تصمیم، «بالیان» والی بیتالمقدس به صلاحالدین گفت: اگر به ما امان ندهی، برخواهیم گشت و همه اسیرانی را که در
اختیار داریم، خواهیم کشت؛ سپس خانوادههای خود را کشته، تمام مکانهای مقدس را خراب کرده، قبة الصخره را نابود میکنیم، همه چیز را
آتش میزنیم. هرچه از آذوقه، و
اموال داریم، از بین میبریم و آن زمان که دیگر دلیلی برای زنده ماندن نداریم، به
جنگ شما خواهیم آمد و تا آنجا که توان داریم، از شماها خواهیم کشت. حال تو یکی از این دو راه را انتخاب کن؛ یا امان بده و یا ما به آنچه گفتیم،
عمل خواهیم کرد.
صلاحالدین با فرماندهان خود
مشورت کرد و تصمیم بر این شد که امان دهند؛ به این شرط که هر مرد ده دینار، هر
زن پنج دینار، هر کودک چه دختر و چه پسر دو دینار بدهد. این مبلغ باید تا مدت چهل روز پرداخت شود. هرکس تا آن هنگام از پرداخت آن خودداری ورزد، به منزله اسیر خواهد بود. همچنین تمام غلات، سلاحها برای
مسلمانان خواهد بود.
صلاحالدین نمایندگانی بر دروازههای شهر گماشت تا آن اموال وصول شود، ولی آنان چنانکه باید بر مردم سخت نگرفتند و بسیاری بیآنکه چیزی بپردازند، از شهر بیرون رفتند.
مسلمانان وارد شهر شدند؛ بر سر
قبة الصخره، صلیب بزرگی بود، تعدادی از مسلمانان از آن بالا رفتند و آن را از جای کندند و بانگ
الله اکبر در مسجد الاقصی برخاست. زمانی که بیتالمقدس از دشمن خالی شد؛ صلاحالدین فرمان داد بناهای مقدس را به همان شکل نخستشان درآورند؛ زیرا
مسیحیان در آنها تغییراتی پدید آورده بودند و فرمان داد تا
مسجد و صخره را پاکیزه کردند. مسلمانان
روز جمعه چهارم
شعبان نماز جمعه را در آنجا به جای آوردند و
محییالدین بن زکی، قاضی
دمشق خطبههای
نماز را خواند. این خطبه به فرمان صلاحالدین بود.
در نهایت، مسلمانان توانستند
بیتالمقدس را به تصرف خود در آورند.
از آن هنگام به بعد بیتالمقدس عملاً در
اختیار مسلمانان بود تا زمانی که در سده اخیر این منطقه تحت قیمومیت انگلیس قرار گرفته و به دنبال آن، یهودیان
صهیونیست توانستند با کمک حکومتهای غربی، سرزمین
فلسطین ـ و از جمله شهر بیتالمقدس ـ را به کنترل خود درآورند.
بیتالمقدس در نزدیکی مرکز
فلسطین در حدود ۲۴ کیلومتری غرب
بحرالمیت و ۵۶ کیلومتری شرق
دریای مدیترانه، در آب پخشان بین جلگه مدیترانه و دره
رود اردن قرار گرفته است و شهری کوهستانی است که ۵۰۰، ۲ پا از دریای مدیترانه و ۸۰۰، ۳ پا از
بحرالمیت بالاتر قرار دارد.
آب و هوای شهر، نیمه حارهای (گرمسیری)، نیمهخشک، همراه با تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای سرد و بارانی است.
قدیمترین نام که بر این شهر
اطلاق شده، «أوروشالم»، نزد کنعانیها به معنای خدای
آرامش و
صلح بوده است. در کتیبههای مصری
تل العمارنه (کنار نهر
نیل در شمال شهر
اسیوط) متعلق به قرن نوزدهم و هجدهم پیش از میلاد، از این شهر به نام «
روشالیموم» یاد شده است. در
تورات واژه
اورشلیم که به عبری «یروشالایم» تلفظ میشود، بارها آمده است و از حیث ریشهشناسی، گفتهاند که بهطور مستقیم از نام کنعانی آن یعنی «اوروشالم» گرفته شده است.
در
تورات با نامها و مضامین زیر از این شهر یاد شده است: سالیم
، شالیم،
یَبوسی
، یَبُوس
، شهر یهودا،
شهر خدا،
قریه پادشاه عظیم
و شهر مقدس.
شهر یبوس در کتب مصری
هیروگلیفی نیز با عناوین «یابثی» و «یابتی» آمده، که در واقع برگردان واژه یبوس است.
در آثار راجع به
تاریخ نخستین سدههای اسلامی، نام این شهر به صورت «ایلیاء مدینه بیتالمقدس» آمده است. ایلیاء، اشاره به نامها دریانوس اول، امپراتور روم است که بر شهر ویران شده اورشلیم، شهری رومی بنا کرد و نام آیلیا کاپیتولینا را بر آن نهاد.
القدس همان کلمه آرامی قدشه است که در
اصطلاح قرته د ـ قدشه (مثلاً اشعیای نبی، ۴۸:۲)، معنای «شهر قدس»، و نه «شهر مقدس»، از آن مستفاد میشده است.
نام بیتالمقدس در
قرآن کریم نیامده است، لیکن مفسران «
المسجد الاقصی» در
آیه نخست
سوره اسراء را به «مسجد بیتالمقدس» تعبیر کردهاند. به نظر آنان، این آیه به سیر شبانه
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از
مکه به بیتالمقدس و
معراج اشاره دارد.
در
آیات مربوط به تغییر
قبله نیز تلویحاً از بیتالمقدس یاد شده است. آنگونه که از مرویّات برخی مفسران دوره نخست بر میآید، پیامبر در ماههای نخست
هجرت به
مدینه رو به بیتالمقدس ـ قبله یهودیان ـ
نماز میگزارد و پس از آن، خداوند
مسجدالحرام را قبله ویژه
مسلمانان قرار داد و راه طعنه برخی یهودیان مدینه را بست.
عموم مفسران در
تفسیر این آیات، روایات مربوط به تغییر قبله از بیتالمقدس به مسجدالحرام را معتبر دانستهاند. به جز این دو موضع اصلی، مفسران نخستین، برخی از دیگر
آیات قرآن را نیز به بیتالمقدس مربوط دانستهاند.
اکنون پیشینه بیتالمقدس را بررسی میکنیم:
تاریخ نخستین بیتالمقدس به بیش از چهار هزار سال قبل باز میگردد. ساکنان اصلی این شهر از نخستین
قبایل عرب شبه جزیره
عربستان بودند که بعدها به کنعانیان شهرت یافتند. بیتالمقدس در حدود هزار سال پیش از میلاد مرکز حکومت
بنیاسرائیل شد.
پس از غلبه
کوروش بر
بابلیان در سال ۵۳۸ پیش از میلاد، بیتالمقدس زیر سیطره امپراتوری
ایران درآمد کهاندن سیطره تا ۳۳۲ پیش از میلاد ادامه یافت. در این سال
اسکندر مقدونی با شکست امپراتوری ایران این شهر را فتح کرد. پس از اسکندر، بیتالمقدس متناوباً زیر سیطره بطالسه
مصر و پادشاهان سلوکی قرار داشت. ساکنان آن، در دوره استیلای امپراتوری سلوکی، از فرهنگ یونانی تأثیر زیادی پذیرفتند.
آنتیوخوس چهارم، برای تضعیف
یهودیت، در
هیکل سلیمان مذبحی برای قربانیهای بتهای یونانیان برپا کرد. پیآمد این وضع، شورش دامنهدار یهودیان بر
سلوکیان، به رهبری «
یهودای مکابی» بود.
اورشلیم در سال ۱۳۵ پیش از میلاد به
استقلال دست یافت و تا ۷۶ پیش از میلاد مستقل ماند. توسعهطلبی مکابیان و چشمداشت آنها به
اردن، موجب جنگ با
اعراب نبطی شد. پس از مدتی مکابیان خود گرفتار درگیریهای داخلی شدند. ازاینرو
یوحنا هیرکانوس دوم از حارث، سلطان
نبطیان، خواست که برای سرکوب برادرش به وی کمک کند. حارث نیز مدتی اورشلیم را محاصره کرد.
نخستین دوره استیلای رومیان با هجوم
پومپیوس ، سردار رومی، در سال ۶۳ پیش از میلاد آغاز شد و تا ۳۷ پیش از میلاد که مصادف با پادشاهی هرود (هرودس/ هیردوس) بود، ادامه یافت. در این دوره بیتالمقدس، گرفتار
جنگ و ویرانی شد، اما با روی کار آمدن هرود شکوه و آبادانی از دست رفته خود را باز یافت.
طی ۳۳ سال حکومت او، بیتالمقدس گسترش یافت و آثار و ابنیه فراوانی در آن بنا شد و به صورت یکی از زیباترین پایتختهای آن روزگار درآمد.
پس از مرگ هرود، بیتالمقدس معرکه جنگهای گستردهای شد.
در سال ۶۶ میلادی، ظلم کارگزاران رومی،
آتش جنگهای تمام عیار را در این شهر برانگیخت. در حدود ۷۰ میلادی، تیتوس، پسر امپراتور
وِسپاسیانوس،
شهر را به محاصره درآورد و سرانجام در هجومی سخت، شهر و
معبد را بکلی ویران کرد. در ۱۳۰ میلادی
هادریانوس، امپراتور روم، پس از بازسازی اورشلیم آن را مستعمره
روم ساخت و به احترام خاندان هادریانوس و خدایان کاپیتولین، آیلیا کاپیتولینا نامید. پس از سرکوب شورش برکوخبا که از ۱۳۲ تا ۱۳۵ میلادی اورشلیم را در دست داشت، هادریانوس، یهودیان را به اجبار از اورشلیم به نواحی شمالی، چون
جولان و
الجلیل، گسیل داشت.
در سال ۳۱۲ میلادی با گرایش امپراتور
قسطنطین (حک: ۳۰۶ـ۳۳۷ میلادی) به
دین مسیح، کلیساهای متعددی در بیتالمقدس بنا شد و یهودیان از آنجا پراکنده شدند.
در ۶۱۴ میلادی سپاهیان
ایران، به فرمان
خسرو دوم (حک: ۵۹۰ ـ ۶۲۸ میلادی) به اورشلیم حمله بردند و شهر را تصرف کردند. یهودیان که سپاهاندران را در فتح
اورشلیم یاری داده بودند، دوباره در شهر اسکان یافتند. در ۶۲۹ میلادی، امپراتور هرقل (هراکلیوس) شهر را مجدداً به تصرف درآورد.
با ورود
عثمانی به
جنگ جهانی اول، تلاشهای
بریتانیا برای تجزیه عثمانی شروع شد. بریتانیا نخست به وسیله نمایندگان خود با شریف حسین، حاکم
مکه از سوی
عثمانی، و پسران او مذاکره کرد و به آنان وعده داد که از ایجاد حکومت واحد
عربی در تمام سرزمینهای
عرب حمایت خواهد کرد (۱۳۳۳/۱۹۱۵). در ۱۳۳۴/۱۹۱۶ قرارداد سایکس ـ پیکو میان
فرانسه و
بریتانیا به امضا رسید.
قرارداد سایکس ـ پیکو با وعدههای بریتانیا به شریف حسین در تضاد بود؛ زیرا براساس آن
فلسطین به صورت بینالمللی اداره میشد. سپس انگلستان برای کسب حمایت مالی و سیاسی یهودیان با صهیونیستها وارد مذاکره شد و در ۱۶
محرم ۱۳۳۶/ ۲ نوامبر ۱۹۱۷ با صدور اعلامیه بالفور ایجاد «وطن ملی
یهود» را تعهد کرد. این اعلامیه در اصل، نامه بالفور، وزیر خارجه وقت انگلیس، به لرد رتشیلد (روچیلد)، از رهبران
صهیونیسم بود.
اعلامیه بالفور محصول گرایش متقابل
امپریالیسم و صهیونیسم بریتانیا به یکدیگر بود و با وعدههای سابق انگلستان در موافقتنامه سایکس ـ پیکو تضادی آشکار داشت
در واقع دولت
انگلیس به این وسیله توانست بحران
مسیحیت ـ یهود را به جهان
اسلام منتقل سازد.
بلافاصله پس از صدور اعلامیه بالفور،
خاییم وایزمن همراه عدهای از سران صهیونیسم، سنگ بنای
دانشگاه عبری را در بیتالمقدس نصب کرد.
در ۲۳ صفر ۱۳۳۶/ ۹ دسامبر ۱۹۱۷، حدود یک ماه پس از صدور اعلامیه بالفور، بیتالمقدس به اشغال نیروهای انگلیس تحت فرمان
ژنرال النبی درآمد
از آن پس، بیتالمقدس که همواره مرکز فلسطین به حساب میآمد، به کانون حرکتهای ضد استعماری و ضد صهیونیستی مسلمانان فلسطین بدل شد. با تشکیل «جمعیت اسلامی ـ مسیحی» بیتالمقدس به ریاست
موسی کاظم پاشا الحسینی ، در اوایل ۱۳۳۷/ ۱۹۱۹، مقاومت مسلمانان و سایر عربهای فلسطین در بیتالمقدس سازماندهی شد. این تشکل در همان سال، در مخالفت با اعلامیه بالفور، تظاهراتی در شهر قدس برگزار کرد. در
شعبان ۱۳۳۸/
آوریل ۱۹۲۰، نخستین قیام جدی مسلمانان بیتالمقدس در مبارزه با سلطه مشترک انگلیسیها و صهیونیستها بر فلسطین و بر شهر قدس شکل گرفت که از سوی سربازان انگلیسی سرکوب شد. طی این سالها، در سالروز صدور اعلامیه بالفور تظاهرات اعتراضآمیز در بیتالمقدس برگزار میشد.
در ۳۱ تیر ۱۳۰۱/۲۲ ژوئیه ۱۹۲۲ شورای جامعه ملل، قیمومت فلسطین را رسماً به دولت انگلیس واگذاشت و بیتالمقدس به عنوان مرکز قیمومت
بریتانیا بر فلسطین (۱۳۰۱ـ۱۳۲۷ ش /۱۹۲۲ـ ۱۹۴۸) برگزیده شد.
کوششهای شخصیتهای اسلامی برجستهاند چون
حاج امین الحسینی،
عبدالقادر الحسینی،
موسی کاظم پاشاالحسینی، برای حل مسالمتآمیز مسئله بیتالمقدس و فلسطین، بینتیجه ماند. محور تلاش آنان جلب توجه مسلمانان سراسر
جهان به اهمیت مسئله قدس و تعلق آن به همه مسلمانان بود؛ اما این تلاشها به لحاظ تشتتی که در آن سالها تا بعداز
جنگ جهانی دوم بر
جهان اسلام حاکم بود، ثمری نداشت. در ۱۳۰۸ ش /۱۹۲۹، به دنبال تصرف دیوار بُراق (دیوار ندبه) و
مسجد جامع از سوی صهیونیستها، درگیریهای دامنهداری میان مسلمانان و یهودیان روی داد که سراسر فلسطین را دربر گرفت. این مقاومت مردم
مسلمان فلسطین به
انقلاب براق معروف شد
بروز جنگ جهانی دوم، بحرانهای موجود در بیتالمقدس را که ناشی از
استعمار بریتانیا و اقدامات پنهانی صهیونیستها بود، گسترش داد.
در ۷ آذر ۱۳۲۶/۲۹
نوامبر ۱۹۴۷، مجمع عمومی
سازمان ملل متحد قطعنامهای دایر بر تقسیم فلسطین به دو کشور
عربی و یهودی که از طریق اتحادیهای اقتصادی
وحدت یافته باشند، تصویب کرد. در این قطعنامه بیتالمقدس به صورت مرکزی بینالمللی و غیر نظامی در نظر گرفته شد که از سوی کارگزاری شورای قیمومت سازمان ملل متحد اداره میشود.
این در حالی بود که فعالیتهای تروریستی گروههای صهیونیست شدت یافته بود. از جمله در فروردین ۱۳۲۷/ آوریل ۱۹۴۸ سازمان تروریستی «ایرگون» در روستای دیریاسین، در نزدیکی بیتالمقدس، کودکان و
زنان را قتل عام کرد. در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۲۷/۱۴ مه ۱۹۴۸، بن گوریون به عنوان نخست وزیر، تشکیل رژیم صهیونیستی
اسرائیل را اعلام کرد.
با پایان یافتن نظام قیمومت (۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۷/ ۱۵ مه ۱۹۴۸) جنگ
فلسطین را دربرگرفت و اسرائیل بخش غربی شهر بیتالمقدس را به اشغال خود درآورد؛ در حالی که اردن بخش شرقی شهر، شامل شهر محصور قدیمی را در تصرف داشت،
در بهمن ۱۳۲۸/ ژانویه ۱۹۵۰، رژیم صهیونیستی پایتخت خود را به بیتالمقدس غربی انتقال داد و در بخش غربی آن کارگزاریهای حکومتی تأسیس کرد
تا ۱۳۴۶ ش /۱۹۶۷ بیتالمقدس عملاً وضعی نامتعادل داشت؛ لیکن به جهت حاکمیت سیاسی، تابعی از دولت
اردن به شمار میآمد.
به دنبال
جنگ شش روزه در خرداد ۱۳۴۶/ ژوئن ۱۹۶۷، اسرائیل بخش شرقی شهر را در ۱۵ خرداد/ ۵ ژوئن به اشغال خود درآورد. با اشغال کامل این شهر، فصل جدیدی در تاریخ آن گشوده شد؛ در ۶ مرداد/ ۲۸ ژوئیه همان سال رژیم صهیونیستی به رهبری معراخ، نخستین گام سلطه بر این شهر را برداشت و با صدور اعلامیهای در همان سال که به «قانون قضا» مشهور شد، حدود هفتاد هزار هکتار از اراضی اطراف قدس را تصاحب کرد و در ۲۷ مرداد/ ۱۸ اوت عملیات تسریع اسکان و خانهسازی به شهرداری قدس تفویض شد. نخستین طرح شهرکسازی قدس یک سال پس از اشغال آن ارائه شد. در این طرح، سیاست پیوند دادن میان نقاط مسکونی یهودی و جداسازی واحدهای مسکونی
اعراب و ایجاد حصار در اطراف شهر از طریق شهرکسازی، در نظر گرفته شده بود. طرحهای بعدی نیز بر افزایش یهودیان در قدس شرقی متمرکز بود
در حالی که هنگام خروج
دولت عثمانی از بیتالمقدس تنها ۴۷ محله یهودینشین با حدود دوازده هزار تن ساکن وجود داشت، در ۱۳۴۳ ش/ ۱۹۶۴ شمار محلههای یهودینشین به ۷۲۴ رسید.
در ۱۳۷۰ ش/ ۱۹۹۱، با پیشنهاد دو شرکت اسرائیلی به وزیر مالیه رژیم صهیونیستی، سیاست مصادره اراضی برای یهودی کردن بیتالمقدس آغاز شد
شهرکسازی و اسکان یهودیان در بیتالمقدس طی مذاکرات
صلح نیز ادامه یافت. در تیر ۱۳۷۱/ ژوئیه ۱۹۹۳ تعداد ساکنان شهرکهای یهودی در قدس شرقی به ۱۶۰ هزار تن افزایش یافت که در هشت منطقه زندگی میکردند. در همین حال تعداد فلسطینیان ۱۵۵ هزار تن بود؛ به عبارت دیگر برای نخستین بار یهودیان در این شهر اکثریت یافتند.
براساس گزارش منابع اسرائیلی، تاکنون دولت صهیونیستی توانسته است یک سوم کل اراضی بیتالمقدس شرقی را که حوزه اقامت مردم فلسطین است، مصادره کند. هدف از این سیاست در واقع ایجاد کمربند صهیونیستی در اطراف شهر بیتالمقدس خصوصاً حوزه شرقی آن است
اجرای سیاست شهرکسازی در جبل ابوغنیم نیز، که از اهمیت راهبردی ـ ارتباطی بین بخش شرقی و سایر نواحی مسلماننشین برخوردار است، با هدف قطع ارتباط این شهر با مناطق
الخلیل و
بیت لحم صورت میگیرد تا زمینه انزوای بیشتر فلسطینیان ساکن شهر را فراهم سازد.
براساس یک برآورد آماری، همه ساله در برابر اجازه احداث ۱۷۰، ۲ بنای مسکونی به یهودیان مهاجر، تنها اجازه ساخت ۲۳۰ بنا به فلسطینیهای بیتالمقدس داده میشود
مجموعهاندن سیاستها، بافت جمعیتی شهر را دچار تغییر و دگرگونی کرده و زمینه پاکسازی تدریجی قومی را در بیتالمقدس فراهم آورده است. مقامات اسرائیلی صرفنظر از مصادره اراضی، ایجاد شهرکها و اقدامات تشویقی برای مهاجرت یهودیان مانند برقراری معافیت مالیاتی و عوارض شهری، اقدامات دیگری چون ممانعت از ترمیم و مرمت ابنیه و منازل
مسلمانان، تحمیل
مالیاتهای سنگین و اخذ اوراق هویت را نیز در پیش گرفتهاند
پس از آنکه مجلس
اسرائیل رسماً بیتالمقدس را
پایتخت اعلام کرد، شورای امنیت
سازمان ملل در ۱۳۵۹ ش /۱۹۸۰ این اقدام اسرائیل را محکوم کرد و از دولتهایی که دفاتر نمایندگی سیاسی خود را به بیتالمقدس منتقل کرده بودند خواست تا آنها را به
تل آویو باز گردانند. در این میان برخی دولتها از جمله امریکا با این درخواست مخالفت کردند. در سالهای اخیر، برخی
کشورهای مسلمان، برای بازپس گیری بیتالمقدس، کوششهایی کردهاند.
شهر بیتالمقدس سرشار از آثار و ابنیه کهن و نفیس اسلامی است. امروزه از میان آثار و ابنیه فراوانی که ذکر آنها در کتب
تاریخ رفته و از بسیاری از آنها اثری به جا نمانده است، قریب یکصد بنای تاریخی و کهن اسلامی، از جمله
مساجد، مدرسهها، زوایا، تکایا، رباطها، مقابر و
قلاع و استحکامات و مانند آن در این شهر برجاست. بنای
قبة الصخره قدیمترین و نفیسترین و زیباترین و معظمترین این بناهاست که
عبدالملک بن مروان، خلیفه پنجم اموی، در سال ۷۲ آن را برپا کرد. احتمالاً این بنا تنها اثر اموی است که تاکنون باقیمانده است.
از ساختمان اصلی و اولیه
مسجدالاقصی که ولید اول اموی (۸۶ ـ۹۶) آن را ساخته بود، به سبب آسیبهای زلزله و عوارض طبیعی دیگر چندان چیزی باقی نمانده و بناگزیر بنای آن در روزگار
عباسیان و
فاطمیان و
صلیبیان و
ایوبیان و ممالیک تجدید و ترمیم شده است. بخش اعظم آنچه امروز دیده میشود، از زمان الظاهر، خلیفه فاطمی (۴۱۱ـ۴۲۷) باز مانده است. از آثار
عصر عباسی چیزی که نشانهای از تمدن شکوفای آن عصر باشد، در این شهر مشهود نیست؛ زیرا سلطة آنها براین سرزمین در اواخر قرن سوم هجری از میان رفت و
حکومت این بلاد به ترتیب به والیان طولونی و اخشیدی و فاطمی
مصر انتقال یافت. از آثار آنها به سبب تاراجهای
قرامطه در قرن چهارم هجری و جنگ و گریزهای ترکمانان و صلیبیان در اواخر قرن پنجم هجری و پس از آن، چیزی در این شهر باقی نمانده است؛ ازهمینرو بعد از عصر اموی ـ جز بنای
قبة الصخرة و
مسجدالاقصی ـ اثری از ابنیه و آثار اسلامی در این شهر نمی بینیم مگر آنچه بعد از
جنگ حطّین و فتح مجدد بیتالمقدس به دست
صلاحالدین ایوبی، در این شهر ساخته شده است.
آثار و ابنیه بازمانده از بیتالمقدس از این قرار است:
الزاویة الخثنیة؛
ماءالعروب؛ الجامع العُمری (امروزه
جامع عمر )؛ المدرسة المیمونیة؛ قبة المعراج؛ قبة سلیمان؛ الزاویة الجرّاحیة؛ المدرسة الناصریة (پیشتر به نام مدرسه غزالیه)؛ زاویة الدرکاء؛ تربة الملک حسامالدین برکه خان (امروزه محل کتابخانه خالدیه)؛ زاویة الهنود؛ بناهای الملک
عیسی بن الملک العادل، شامل قبة النحویة (مرکزی که برای مطالعات زبان و ادبیات عربی در ۶۰۴ بنا شد)؛ یک برج (که منارة
مسجد جامع القلعه بر آن واقع است و در ۶۰۰ ساخته شده)؛ آب انباری معروف به «سبیل مشعلان» (۶۱۳)؛ «المدرسة المعظمیة» (برای پیروان مذهب حنفی؛ ۶۱۴) و دروازه یا باب شرف الانبیاء (امروزه معروف به «باب الملک فیصل»؛ ۶۱۰).
رباط علاءالدین البصیر؛ دارالحدیث؛ المدرسة الدواداریة (امروزه معروف به مدرسة الاناث الاسلامیة: مدرسة دخترانة اسلامی، ۶۹۵)؛ تربة وحدیة؛ مدرسة السُلاّ میَّة؛ زاویة المغاربة؛ التربة الجالقیة (امروزه معروف به دارالخالدی)؛ جامع قلعة القدس (یا مسجد جامع قلعة بیتالمقدس)؛ رواقهای مسجدالاقصی؛ المدرسة الجاولیة (دانشکدة «روضة المعارف الوطنیة» تا سال ۱۳۵۵/۱۹۳۶، در محل این مدرسه بود)؛ المدرسة التنکزیة (۷۲۹)؛
الخانقاه الفخریة؛ المدرسة الملکیة (۷۴۱)؛ تربة ترکان خاتون (۷۵۳)؛ التربة الکیلانیة (امروزه معروف به دارالدّنف)؛ المدرسة الفارسیة؛ المدرسة و التربة الارغونیة؛ المدرسة المنجکیة؛ المدرسة محدثیة؛ المدرسة الاسعردیة؛ المدرسة اللؤلؤیة؛ المدرسة الخاتونیة.
المدرسة الباسطیة؛ المدرسة الطولونیة؛ المدرسة الغادریة؛ المدرسة العثمانیة (امروزه معروف به دارالفتیانی که بانو اصفهان شاه خاتون آن را وقف کرده است)؛ المدرسة الجوهریة؛ المدرسة الاشرفیة.
حصاری که سلطان
سلیمان بن سلطان سلیم بنای آن را بر گرد شهر قدیمی بیتالمقدس تجدید کرد و از مهمترین آثار بازمانده از عهد عثمانی است؛
المسجد القیمری؛ قبة الارواح؛ قبة الخضر؛ رباط بیرم؛ المدرسة الرصاصیة؛ تکیة خاصکی سلطان و قبة یوسف آغا.
(۱) قرآن.
(۲) کتاب مقدس.
(۳) حمیدی، جعفر، تاریخ اورشلیم (بیتالمقدس)، تهران ۱۳۶۴ش.
(۴) زعیتر، اکرم، سرگذشت فلسطین، یا، کارنامه سیاه استعمار، ترجمه اکبر هاشمی رفسنجانی، قم، تاریخ مقدمه ۱۳۸۳.
(۵) سیوطی، عبدالرحمان بن ابیبکر، الدّر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، ۱۴۰۴.
(۶) طبرسی، حسن بن فضل، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۷) طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت (بیتا).
(۸) طیباوی، عبداللطیف، القدس الشریف فی تاریخ العرب و الاسلام، دمشق، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۹) فاروق، محمد عزالدین، القدس تاریخیّاً و جغرافیّاً، مکتبة الانجلوالمهمریة، ۱۹۸۱.
(۱۰) معین، احمدمحمود، تاریخ مدینة القدس، بیروت، ۱۹۷۹.
(۱۱) محمد اسود، عبدالرزاق، الموسوعة الفلسطینیة، دمشق، ۱۹۸۴.
(۱۲) عمری، ابن فضلالله، مسالک الابصار فی ممالک الامصار، قاهره، ۱۹۲۴.
(۱۳) ابن کثیر، البدایة و النهایة فی التاریخ، قاهره، ۱۳۵۸.
(۱۴) ابوشامه، عبدالرحمان بن اسماعیل، أزهار الروضتین فی أخبار الدولتین، قاهره، ۱۲۸۷.
(۱۵) حنبلی، مجیرالدین عبدالرحمان بن محمد، الانس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل، نجف، ۱۹۶۸.
(۱۶) مقدسی، محمد بن احمد، أحسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، لیدن، ۱۹۰۹.
(۱۷) مقریزی، احمد بن علی، السلوک لمعرفة دول الملوک، قاهره، ۱۹۳۴ـ ۱۹۳۹.
(۱۸) احمدی، حمید، ریشههای بحـران در خاورمیـانه، تهـران، ۱۳۷۷ش.
(۱۹) «اوضاع اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی فلسطینیان در قسمت قدیمی بیتالمقدس: گزارش دوم»، نداءالقدس، ش ۱۱ (۱۵ خرداد ۱۳۷۶).
(۲۰) بیتالمقدس، ترجمه و تألیف مرتضی اسعدی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۲۱) حمیدی، جعفر، تاریخ اورشلیم (بیتالمقدس)، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۲۲) خسروشاهی، هادی، حرکت اسلامی فلسطین از آغاز تا انتفاضه، تهران ۱۳۷۵ش.
(۲۳) مراد دباغ، مصطفی،، فلسطینیات، بیروت، ۱۳۹۹.
(۲۵) سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی، تألیف مؤسسه مطالعات فلسطینی، ترجمه مرکز مطالعات و تحقیقات اندیشهسازان نور، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۲۶) «شهرکسازی در بیتالمقدس: اقدام تازه صهیونیستها علیه حقوق ملی فلسطینیان (بخش اول)»، اطلاعات، ش ۲۱۰۴۳، ۱۶ اردیبهشت ۱۳۷۶.
(۲۷) صبری، عکرمه، «نگاه استراتژیک صهیونیستها به بیتالمقدس: گفتوگو با شیخ ' صبری، عکرمه، مفتی بیتالمقدس»، اطلاعات، ش ۲۱۰۴۰، ۱۳ اردیبهشت ۱۳۷۶.
(۲۸) «قدس: کلید گفتوگوهای صلح»، ترجمان، سال ۲، ش ۷۳ (اردیبهشت ۱۳۷۶).
(۲۹) معروف، عبد، دولت فلسطین و شهرکهای یهودینشین، ترجمه فرزاد ممدوحی، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۳۰) ملکی، محمدرضا، «موجودیت صهیونیستی: گسترش دامنه اقدامات پاکسازی قومی در بیتالمقدس»، دیدگاهها و تحلیلها: بولتن ماهانه دفتر
(۳۱) مطالعات سیاسی و بینالمللی، سال ۱۱، ش ۱۱۴ (آبان ـ آذر ۱۳۷۶).
(۳۲) ولایتی، علیاکبر، ایران و مسئله فلسطین، تهران، ۱۳۷۶ ش.
(۳۳) سازمان ملل.
(۳۴) The Encyclopedia of the modern Middle East , eds Reeva S Simon, Philip Mattar, and Richard W Bulliet, NewYork ۱۹۹۶, sv "Jerusalem" (by Reeva S Simmon) ;.
(۳۵) United Nations, The United Nations and the question of the Palestine , (New York) ۱۹۹۴.
(۳۶) Steven Brooke, Views of Jerusalem and the holy Land , New York ۱۹۹۸;.
(۳۷) EI ۲ , sv "Al-K ¤uds" (by S O Goitein) ;.
(۳۸) The New Encyclopaedia Britannica , Chicago ۱۹۸۵, Micropaedia, sv "Jerusalem".
(۳۹) Max van Berchem, La Jerusalem musulmane , Lausanne ۱۹۷۸.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «بیتالمقدس»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۲۴. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بیتالمقدس»، شماره۲۳۸۰.