• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ملامحمد تقی برغانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ملا محمدتقی بَرَغانی معروف به شهید ثالث، از مشاهیر علمای مجاهد ایران در قرن دوازدهم و سیزدهم هجری است.
فهرست مندرجات۱ - معرفی اجمالی
۲ - بازگشت به عراق
۳ - اخذ درجه اجتهاد
۴ - فعالیت‌های سیاسی نظامی
۵ - مبارزه با صوفیه و بابیگری
۶ - شهادت
۷ - آثار و مقام علمی
۸ - پانویس
۹ - منبع
معرفی اجمالی [۱]    
وی فرزند ملامحمد ملائکه بود و در ۱۱۷۲ ق در برغان از قوای قزوین به دنیا آمد. علوم مقدماتی و قسمتی از دروس سطح را نزد پدرش در برغان فراگرفت، سپس به قزوین رفت و در حوزه علمیه آن شهر به درس و بحث ادامه داد. آنگاه به قصد تکمیل مدارج علمی به شهرهای اصفهان و کربلا و قم سفر کرد و نزد استادان بزرگ آن روز به تحصیل پرداخت. به گفته خود او، در اصفهان بیشتر به فلسفه اشتغال داشته و فلسفه تدریس می کرده است. بزرگترین استاد او در فقه، سید علی طباطبایی (۱۲۳۱) در کربلا بوده است.
بازگشت به عراق [۲]    
ملا محمد تقی برغانی در حدود سال های ۱۲۲۰ ق به ایران بازگشت و در تهران ساکن شد و به تدریس و افتاء و اقامه نماز جماعت و تصدی امور دینی پرداخت. به دلیل حسن تقریر و طلاقت لسان و حل مسائل مشکل و موشکافی در مباحث علمی، حوزه درس او رونق یافت؛ ولی پس از چندی،‌دیگر بار به عتبات بازگشت. این اقدام بر اثر برخی اعتراضات به فتحعلی شاه قاجار بود. علت دیگر این بود که اجتهاد او را میرزا ابوالقاسم قمی (۱۲۳۱ ق) تصدیق نمی کرد؛ زیرا محمدتقی فقط چند روز در محضر درس میرزای قمی حاضر شده بود و میرزا شناخت کافی از او نداشت و لذا مکاتبه علمی آن دو بی نتیجه مانده بود. گفته شده است که برغانی – که سرشناس‌ترین دانشمند این خاندان بود – و دو برادرش، ملامحمدصالح و محمدعلی، در جلسه ای که با حضور علمای تهران و شخص شاه در کاخ گلستان تشکیل شد، شرکت داشتند. در این جلسه برغانی، به شاه اعتراضاتی کرد و میان برادران برغانی و ملامحمد علی مازندرانی، مشهور به جنگلی، مشاجره لفظی درگرفت و اندکی به خشونت گرایید. به همین سبب، شاه آنها را نکوهید و گویا فرمان تبعیدشان را صادر کرد.
اخذ درجه اجتهاد [۳]    
محمدتقی پس از بازگشت به عتبات، بار دیگر به حوزه درس استاد خود، طباطبایی، پیوست و پس از چندی به توصیه استاد، شخصاً تدریس را آغاز کرد و مسجدی نیز در این شهر ساخت و به امامت جماعت و وعظ در آن پرداخت. این مسجد به نام مسجد برغانی شهرت داشت که پس از شهادت او به نام «مسجد شهید ثالث» معروف شد. در این دوره تحصیل، موفق به گرفتن گواهی اجتهاد از سیدعلی طباطبایی و فرزند او سید محمد مجاهد (۱۲۴۲ق) و شیخ جعفر نجفی ( ۱۲۲۸ق) صاحب کتاب کشف الغطاء‌ شد و پس از چند سال همراه شخص اخیر که عازم ایران بود، از عتبات بازگشت ولی این بار در قزوین سکونت گزید. ظاهراً شاه با حضور ملا محمدتقی و دو برادرش در تهران مخالف بود، اما بر اثر وساطت فقیه نامبرده،‌با بازگشت آنان به ایران موافقت کرده بود. چون ملا عبدالوهاب قزوینی عالم بزرگ شهر، از برغانی تجلیل کرد، در زمانی کوتاه،‌ رهبری دینی و تربیت طلاب علوم دینی به او انتقال یافت و به سبب توجه وی به زهد و تقوا و ترویج دین و قدرت بیان و اهتمام به امر به معروف و نهی از منکر و نیز رسیدگی به حال فقرا و درماندگان، مورد توجه همه طبقات قرار گرفت.
فعالیت‌های سیاسی نظامی [۴]    
حضور او در جنگ دوم ایران و روس (۱۲۴۱-۱۲۴۳)، همراه با سید محمد مجاهد و دیگر علما، گرایش او را به تلاش های سیاسی و اجتماعی، در کنار سایر فرایض دینی و مداومت در عبادت شبانه،‌ نشان می دهد. سید محسن امین در اعیان الشیعه یادآور می شود که در تهران نسخه‌ای خطی از کتاب منهج الرشاد تألیف ملا محمدتقی برغانی را دیده است که در پایان آن چنین آمده بود: «فارغ شد مؤلف گنهکاران محمدتقی فرزند محمد،‌نزدیک نیمه شب ۲۶ رجب ۱۲۴۳ ق، امیدوار به درگاه خداوند که ما را از نفسمان و دشمنانمان، به ویژه روسیه اشغالگر که در این زمان تبریز و برخی از ولایات آذربایجان را در تصرف خود دارد حفظ نماید. بار خدایا آنان را از شهرهای مسلمانان اخراج کن و ما را از بدی های ایشان و سایر ستمکاران محافظت فرما.» میرزا محمد تنکابنی ، مؤلف قصص العلماء و سید ابراهیم موسوی قزوینی از شاگردان او بودند.
مبارزه با صوفیه و بابیگری [۵]    
بوغانی همچنین که با بدعت‌ها سخت مبارزه می کرد از اشاره به ضعف‌های حکومت نیز ابا نداشت. از صوفیه روزگار خود نیز به شدت انتقاد می کرد و به همین جهت حاج میرزا آقاسی،‌ صدر اعظم محمدشاه، از او آزرده خاطر شد. گویا در صدد اخراج وی و دو برادرش از ایران برآمد، ولی شاه با این خواسته و اقدامات مشابه موافق نبود. شهرت عمده ملامحمدتقی از برخورد تاریخی و قاطعی سرچشمه گرفته که با جریان شیخیه و بابیگری داشته و در ایجاد اقامتش در قزوین روی داده است. این ماجرا از حوادث مهم تاریخ ایران و شیعه در عصر قاجار محسوب می شود. در سفری که شیخ احمد احسایی مؤسس فرقه شیخیه به ایران کرد،‌ در بسیاری شهرها از او استقبال شد و شخص شاه نیز او را تجلیل کرد. از طرفی برخی افکار و عقاید انحرافی نیز از او در مجامع دینی و علمی نقل می شد. لذا با ورود او به قزوین (۱۲۴۰ق)، بنا به درخواست عده‌ای از علمای آن شهر و برخی شهرهای دیگر، محمدتقی برغانی، به نمایندگی معلما، احسایی را به مناظره طلبید، که حاصل آن تکفیر احسایی از جانب برغانی و در پی آن از سوی سایر فقها بود. این واقعه که بیشتر مورخان و حتی خود شیخیه،‌ تأثیر جدی و پردامنه آن را گزارش کرده اند،‌ به طرد احسایی انجامید و او ناگزیر ایران را به عزم سفر حج ترک گفت و پس از چندی درگذشت.
هرچند واکنش علنی برغانی، دشمنی مدافعان احسایی را برانگیخت، اما او نه تنها از مخالف آشکار با این نحله دست نکشید بلکه با پیدایش بابیگری بر شدت و قوت مبارزه خود افزود و پیروان این فرقه را کافر شمرد و رشد و نفوذ آنان را به شدت کاهش داد.
شهادت [۶]    
همین موضع گیری قاطع و علنی بود که موجب شد در سحرگاه ۱۵ ذیقعده ۱۲۶۳ ق، هنگامی که طبق معمول در مسجد به عبادت مشغول بود، با ضربه های مهلک چند نفربابی از پا درآید. چون در راه دفاع از عقاید دینی کشته شده بود به «شهید ثالث» شهرت یافت و پیکرش با تجلیل فراوان به خاک سپرده شد. طرفداران او در شهرهای ایران و عتبات مجالس یادبودی برایش برپا کردند و شاعرانی نیز اشعاری به فارسی و عربی در رثای او سرودند.
آثار و مقام علمی [۷]    
گذشته از تقوا و شهامت و بیان رسا، مقام علمی برغانی نیز مورد تأیید تراجم نویسان و دیگر دانشمندان بوده است، ولی شیخیه کرمان و هانری کُربَن، اسلام شناس معاصر فرانسوی (که شدیداً‌ تحت تأثیر افکار شیخیه قرار داشت و این مکتب را وجهه تکامل فلسفه اسلامی می‌داند) کوشیده اند تا جایگاه علمی او را انکار کنند و ادعا کرده اند که انتقاد و تکفیر صریح او از احسایی را، همه علما، خصوصاً دانشمندان برجسته شیعه،‌ قبول نکرده اند،‌با این همه، آثار علمی شایان توجهی از ملامحمدتقی در دست است که گواه بر قدرت علمی اوست،‌از جمله: منهج الاجتهاد، شرح کامل عربی بر شرایع الاسلام محقق حلی. تألیف این کتاب بیست وچهار جلدی در ۱۲۲۶ ق آغاز شد و چندین سال مداوم به طول انجامید. خوانساری به شهرت این کتاب اشاره کرده و شیخ محمدحسن نجفی،‌ در تدوین جواهر الکلام ،‌در شرح قسمت جهاد، از این کتاب استفاده کرده است. در این کتاب، گاهی بر خلاف مشهور فقها، فتوا می دهد که خود قابل تأمل است. کتاب های دیگر او عبارتند از: شرح الشرایع در یک جلد، مجموعه‌ای در فقه به فارسی؛ حاشیه بر معالم؛ رساله فی الطهاره و الصلاه، رساله فی قضاء عن الاموات،‌ملخص العقاید، عیون الاصول (به صورت نقد بر قوانین الاصول محقق قمی)؛ مجالس المتقین و جز آن. برخی از این کتاب ها به خط مؤلف موجود است و از میان آنها مجالس المتقین، حاوی احکام،‌که آن را در ۱۲۵۸ ق به نام محمدشاه قاجار نوشته، چند بار چاپ شده است. [۸]     [۹]    
پانویس [۱۰]    

۱.
↑ موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۹۷۹.
۲.
↑ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۱۹۷.
منبع [۱۱]    
اسلام، فرهنگنامه علمای مجاهد، برگرفته از مقاله «ملامحمد تقی برغانی».



جعبه ابزار