منشاء دین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
منشأ دین از موضوعات مهمّ
فلسفه دین و حوزه
دین پژوهی است.
علمای دینی بر آن اند که دین پدیده ای است بیرون
از وجود انسان و منشأ آن،
خداوند و
وحی آسمانی است.
بنابر
جهان بینی اسلامی، برای فهم منشأ دین، سه مقدّمه لازم است:
۱. خداوند، انسان را بیهوده نیافریده و
هدف او
تکامل انسان است.
۲. تکامل انسان در
دینداری است.
۳. خداوند- بنابر
قاعده لطف- راه تکامل را بر او پوشیده نمی دارد.
از این سه مقدمه برمی آید که خداوند انسان را
از دین بهره مند می سازد و به عبارتی دیگر، منشأ دین، خداوند است. او بر اساس
حکمت،
عدالت و
رحمت و
از گذر وحی، حقایق دینی را به انسان می رساند تا او را به
کمال راستین راه نماید.
پاسخ به این مسئله را در دو عرصه باید پی جست:
بنابر
آیات قرآنی و
روایات اسلامی، علّت
دین گرایی انسان،
فطرت و
خرد او است.
انسان در
عمل دینی، در پی
رضای خداوند است و
خوشنودی پروردگار خویش را میجوید.
از آموزه های اسلامی برمی آید که عوامل روانی، اقتصادی و اجتماعی علّت اصلی گرایش
انسان به
دین نیستند؛ بلکه اینها زمینه ساز- یا علل معدّه- به شمار میروند. خداوند، افزون بر
هدایت فطری، حسّی و عقلی، برای
سعادت انسان
هدایت دینی را نیز به خدمت گمارده است. پس دین،
از ناحیه الهی برای
بشر پدید آمده است.
منشأ دین بنابر دیدگاههای دیگر عوامل جامعه شناختی، روانشناختی و اقتصادی دارد و بدین سان میتوان چند دیدگاه عمده دیگر را نیز در این باره برشمرد که مهمترین آنها عبارت اند:
این دیدگاه بر آن است که محور آموزه های همه
ادیان، تقسیم اشیاء به
مقدّس و نامقدّس است و
توتم پرستی منشأ همه آنها است.
پرستش توتم، در حقیقت
نمادی از پرستش
جامعه است. اقوام ابتدایی، روح جمعی
خود یا جامعه را در قالب توتم
تقدیس میکنند که دارای توانایی های فرا فردی است.
اصل توتمی- یا
روح جمعی- در قالب
مراسم مذهبی به اوج خویش می رسد.
توتم پرستان، در این مرحله، به عالمی برتر باور میآورند و در مراحل بعدی، به خدایی واحد می رسند.
این دیدگاه، با دلایلی مفصّل رد شده است
آنچه این
دیدگاه به همه ادیان نسبت می دهد، حاصل تحقیقی درباره یک
قبیله استرالیایی است.
روشن است که معتقدات یک قبیله دور افتاده را نمی توان به همه ادیان نسبت داد. دیگر آنکه بسیاری
از باورهای مذهبی بیشتر
از جامعهای که فرد در آن زندگی می کند، بر او
سلطه دارند؛ چنان که حتّی گاه فرد برای
دفاع از باورهای دینی خویش در برابر جامعه می ایستد. این دیدگاه در حقیقت
دین را وسیلهای برای یکپارچگی و
یگانگی جامعه میداند؛ در حالی که دین آسمانی، جامعه بشری را به دو قطب
حق و
باطل تقسیم میکند.
بنابراین دیدگاه، دین برآیند
هیجان ها و
تعارض های روحی انسان است. پدر این دیدگاه، هیجان ها و تعارض های روحی انسان به دو گونه تقسیم میشود:
الف. انسان ها
پدر را عامل حفظ
خانواده می دانند که همواره مراقب است تا
آفت و آسیبی بدان نرسد.
این مسئله، باوری را پدید آورده است که بنابر آن، پدر پس
از مرگ نیز
حامی خانواده
خود است.
روح او بر خانواده سلطه و
نظارت دارد و
از آن
حمایت می کند و این
باور- یعنی اعتقاد به سلطه پدر در زمان
حیات و
مقدس بودن خاطره او پس
از مرگ- منشأ
نیاپرستی شده است.
پس رفته رفته به قالب دین درآمده و اثرات آن را می توان میان همه جوامع و ملل
متمدن نیز مشاهده کرد.
ب. تفسیر دوم در این دیدگاه بر آن است که
ترس و
هراس و ناتوانی انسان در برابر نیروهای طبیعی به خدا آفرینی انجامیده و منشأ دین همین است.
از آموزه های اسلامی می توان ردّی بر این دیدگاه بیرون کشید:
الف. چنین نیست که همواره رویارویی با نیروهای طبیعی، انسان را به ترس و
عجز اندازد؛ بلکه بیشتر بدو
شجاعت و
استواری و
پایداری می بخشد.
ب. به فرض که علّت
گرایش به
دین، ترس و عوامل
روانی باشد، نمی توان بدین نتیجه رسید که
خدا و
تعالیم دینی،
توهّم محض اند؛ زیرا شاید باور به چیزی باطل باشد؛ ولی
خود آن چیز بر حق باشد.
ج. اینکه پدر سلطه ای بر خانواده دارد و این موجب شده است باورهایی درباره او پدید آید و آن گاه به باورهای دینی دامان زده است، در اندیشه
یهودی و
مسیحی ِ «پدر آسمانی» ریشه دارد. چنین آموزهای اساساً در تعالیم اسلامی پیدا نمی شود.
این دیدگاه در حقیقت به دیدگاه
جامعه شناختی بازمی گردد؛ ولی نظر به اهمّیّت آن، مستقلّانه آمده است.
بنابراین دیدگاه،
دین محصول
از خود بیگانگی انسان است
که ریشه در شرایط زندگی اجتماعی و تضادهای طبقاتی دارد.
در حقیقت، دین دستاورد و معلول وضعیّت
اقتصادی طبقات جامعه است.
بدین سان، اگر
اختلاف طبقاتی جامعه
از میان برود، دین نیز
از میان خواهد رفت.
دیدگاه اقتصادی با
چالش هایی جدّی رو به رو است و
ایرادها و
نقض های متعدّدی بر آن وارد است.
از جمله آنکه:
الف. آنچه طرفداران این دیدگاه به صورت
عام به دین نسبت میدهند، در
آیین اسلام یافته نمیشود.
تعالیم اسلامی همواره
از طبقات زیرین جامعه حمایت می کنند و
زورگویان و سرمایه داران
دنیاپرست را بر نمی تابند.
ب. این دیدگاه در مقام عمل نتوانسته است با طرد دین، جامعه را به سوی
عدالت اجتماعی راه نماید.
نظامهای سیاسیِ پیرو این دیدگاه، با نظامهای
سرمایه داری کنار آمده اند و به اختلاف طبقاتی دامن زده اند.
کتاب فرهنگ شيعه، تاليف شده توسط جمعى
از نويسندگان، ص۴۳۱-۴۳۳.