مَرْیَمَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَرْیَمَ:
(إِنِّي سَمَّيْتُهٰا مَرْيَمَ) مَرْیَمَ: (من اعلام القرآن) «(به ياد آوريد) هنگامى كه همسر عمران عرض كرد:
خداوندا! آنچه در رحم دارم براى تو نذر كردم كه «محرر» (و آزاد براى خدمت خانه تو) باشد، از من بپذير كه تو شنوا و دانايى. ولى هنگامى كه او را فروگذارد (و او را دختر يافت) عرض كرد خداوندا! من او را دختر آوردم - ولى خدا از آنچه او به
دنیا آورده بود آگاه بود - (و سپس گفت) پسر همانند دختر نيست (و دختر نمىتواند وظيفه خدمتگزارى معبد را همانند پسر انجام دهد) و من او را مريم نام گذاردم و او و فرزندانش را از (وسوسههاى)
شیطان رانده شده در پناه تو قرار مىدهم»
به موردی از کاربرد
مَرْیَمَ در
قرآن، اشاره میشود:
(فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنثَى وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالأُنثَى وَ إِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وِ إِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَ ذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ) (ولى هنگامى كه او را به دنيا آورد و او را دختر يافت، گفت: «
پروردگارا! من او را دختر آوردم- و خدا از آنچه او به دنيا آورده بود، آگاهتر بود- و پسر، همانند دختر نيست. دختر نمىتواند وظيفه خدمتگزارى خانه خدا را همانند پسر انجام دهد. من او را مريم نام گذاردم و او و فرزندانش را از وسوسههاى شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مىدهم.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه مريم در لغت آن شهر، بطورى كه گفتهاند به معناى زن عابد است و نيز زن خدمتكار است، از همين جا معلوم مىشود كه چرا اين مادر دختر خود را بلافاصله بعد از وضع حمل مريم ناميد و چرا خداى تعالى اين عمل او را حكايت كرد، خواست تا بعد از نوميدى از زاييدن پسرى كه محرر براى عبادت و خدمت باشد بلادرنگ همين دختر را براى اين كار محرر كند، پس اين كه گفت: سميتها مريم، به منزله اين است كه گفته باشد: من اين دختر را براى تو محرر زاييدم دليل بر اينكه جمله نامبرده به منزله صيغه نذر است.
(فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَ كَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ) (خداوند، او (مريم) را به طرز نيكويى پذيرفت و به طرز شايستهاى، نهال وجود او را رويانيد و پرورش داد و سرپرستى او را به «زكريا» سپرد. هر زمان زكريا وارد محراب او مىشد، غذاى مخصوصى در كنار او مىديد. پس از او پرسيد: «اى مريم! اين روزى از كجا نصيب تو شده؟!» گفت: «اين از سوى خداست. خداوند به هر كس بخواهد، بىحساب روزى مىدهد.»)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: با نياوردن لفظ واو جمله را از وسط پاره كرد، خواست تا بفهماند كه زكريا همه اين حرفها را يكباره به مريم گفت و او هم پاسخى داد كه وى را قانع ساخت و يقين كرد كه اين طعامها كرامتى است از خدا نسبت به مريم، در اينجا بود كه او نيز كرامت الهى را طمع كرده، از حضرتش درخواست فرزندى طيب كرد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
بهطورى كه از تواريخ و اخبار اسلامى و گفته مفسران استفاده مىشود، «حنه» و «اشياع» دو خواهر بودند كه: اولى به همسرى «عمران» كه از شخصيّتهاى برجسته بنى اسرائيل بود درآمد و دومى را «زكريا» پيامبر خدا به همسرى انتخاب كرد.
همسر عمران (حنه) سالها گذشت كه فرزندى از او متولد نشد، روزى زير درختى نشسته بود، پرندهاى را ديد كه به جوجههاى خود غذا مىدهد. مشاهده اين محبت مادرانه، آتش عشق فرزند را در دل او شعلهور ساخت و از صميم دل، از درگاه خدا تقاضاى فرزندى كرد و چيزى نگذشت كه اين دعاى خالصانه به هدف اجابت رسيد و باردار شد.
از بعضى از روايات، استفاده مىشود كه خداوند به همسرش «عمران» وحى فرستاده بود كه پسرى پربركت كه مىتواند بيماران غيرقابل علاج را درمان كند و مردگان را به فرمان خدا حيات بخشد به او خواهد داد كه به عنوان
پیامبر، به سوى
بنی اسرائیل فرستاده شود. او اين جريان را با همسر خود «حنه» در ميان گذاشت و چون همسرش باردار شد تصور كرد، فرزند مزبور همان است كه در رحم دارد، بىخبر از اينكه كسى كه در رحم اوست مادر آن فرزند (
مريم) مىباشد و به همين دليل، نذر كرد كه پسر را خدمتگزار خانه خدا «بيت المقدس» نمايد، امّا به هنگام تولد مشاهده كرد كه دختر است، در اين موقع نگران شد كه با اين وضع چه كند، زيرا خدمتكاران بيت المقدس، از ميان پسران انتخاب مىشدند و سابقه نداشت، دخترى به اين عنوان انتخاب شود.
بههرحال، نامگذارى «مريم» به اين نام از طرف مادرش به هنگام وضع حمل انجام شد:
(إِنِّي سَمَّيْتُهٰا مَرْيَمَ)«من او را مريم نام گذاردم.»
بايد توجه داشت كه «
مريم» در لغت آنها به معنى «زن عبادت كار» بوده است و اين نهايت عشق و علاقه اين مادر پاک را براى وقف كردن فرزندش در مسير بندگى خدا نشان مىدهد و لذا به دنبال اين نامگذارى از خدا خواست كه اين نوزاد و فرزندانى را كه در آينده از او بهوجود مىآيند، از وسوسههاى شيطانى بركنار و در پناه لطف خود قرار دهد.
در پيش گفتيم كه همسر زكريا و نيز مادر مريم، خواهر يكديگر بودند و اتفاقا هردو در آغاز، عقيم و نازا بودند، هنگامى كه مادر مريم از لطف پروردگار صاحب چنين فرزند شايستهاى شد و زكريا، اخلاص و ويژگیهاى شگفتآور او را ديد آرزو كرد كه او هم فرزندى پاک و
باتقوا همچون مريم داشته باشد كه چهره او آيت و نشانه عظمت خداوند و توحيد گردد و با اينكه ساليان درازى از عمر زكريا و همسرش گذشته بود، عشق پروردگار و مشاهده وجود ميوههاى تازه در غير فصل در كنار محراب عبادت مريم، قلب او را لبريز از اميد ساخت كه ممكن است به هنگام پيرى، ميوه فرزند بر شاخسار وجودش آشكار شود. او هنگامى كه مشغول نيايش بود از خداوند تقاضاى فرزند كرد و چيزى نگذشت كه دعاى زكريا به اجابت رسيد و در محراب عبادت، فرشتگان به او بشارت دادند كه خداوند بزودى پسرى به نام «يحيى» به او خواهد داد.
بههرحال، همين زكريا بود كه كفالت مريم را بر عهده گرفت و مريم تحت سرپرستى زكريا بزرگ شد، زيرا چنانكه در تاريخ آمده است، پدر مريم «عمران» قبل از تولد او، چشم از جهان فروبست و مادر او را به بيت المقدس نزد دانشمندان و علماى يهود آورد و گفت:
«اين كودک، هديه بيت المقدس است، سرپرستى او را يک نفر از شما به عهده بگيرد» گفتگو در ميان دانشمندان بنى اسرائيل، درگرفت و هركس مىخواست، افتخار سرپرستى مريم را به عهده داشته باشد و طى مراسمى خاص - كه شرح آن در تفسير آيه ۴۴
سوره آل عمران آمده - زكريا به عنوان كفالت او انتخاب شد.
مريم تحت سرپرستى زكريا، آن چنان غرق عبادت و بندگى خدا بود كه به گفته ابن عباس، هنگامى كه ۹ ساله شد، روزها را روزه مىگرفت و شبها را به عبادت مىپرداخت و آنچنان در پرهيزگارى و معرفت پروردگار پيش رفت كه از احبار و دانشمندان پارساى آن زمان پيشى گرفت.
هنگامى كه زكريا در كنار محراب مريم قرار مىگرفت و براى ديدار او مىآمد، غذاهاى مخصوصى كنار محراب او مشاهده مىكرد كه از آن به تعجب مىافتاد. روزى از او پرسيد:
«اين غذا را از كجا آوردى؟» مريم در جواب گفت:
«اين از طرف خداست و اوست كه هركس را بخواهد بىحساب روزى مىدهد.»
امّا اين غذا چه نوع غذايى بوده و از كجا براى مريم آمده، در آيه شرح داده نشده است، ولى از روايات متعددى كه در تفسير عياشى و نيز در كتب شيعه و
اهل تسنن آمده، استفاده مىشود كه آن يک نوع ميوه
بهشتی بوده كه در غير فصل، در كنار محراب مريم به فرمان پروردگار، حاضر مىشده است و اين موضوع جاى تعجب نيست كه خدا از بنده پرهيزگارش اين چنين پذيرايى كند.
مريم در طول زندگى، با حوادث و صحنههاى اعجابانگيزى روبرو شد و اين حوادث او را براى پرورش يک پيامبر اولو العزم آماده ساخت تا بتواند وظيفه مادرى خود را در انجام اين امر خطير بخوبى ادا كند.
مسير حوادث، او را تا آخرين مرحله مشكلات پيش برد، آنچنانكه ميان خود و پايان زندگى يک گام بيشتر نمىديد، امّا ناگهان ورق برمىگشت، همهچيز به كمک او مىشتافتند و در محيطى آرام و مطمئن گام برمىداشت.
سرانجام، مريم باردار شد و آن فرزند موعود در رحم او جاى گرفت. در اينكه چگونه اين فرزند به وجود آمد، آيا جبرئيل در پيراهن او دميد يا در دهان او، در قرآن سخنى از آن به ميان نيامده است، چرا كه نيازى به آن نبوده، هرچند كلمات مفسران در اينباره مختلف است.
هرچه بود دوران حمل او پايان گرفت و لحظات طوفانى زندگى مريم شروع شد، درد سخت زاييدن به او دست داد، آنچنان كه او را از آبادى به بيابان كشاند و به كنار تنه
درخت خشكيده نخل قرار گرفت.
او در غم و اندوه و بيم و اميد بهسر مىبرد، احساس مىكرد لحظهاى كه از آن مىترسيد فرارسيده است لحظهاى كه هرچه پنهان است در آن آشكار مىشود و رگبار تيرهاى تهمت مردم بىايمان متوجه او خواهد شد.
امّا اين حالت زياد به طول نينجاميد و همان نقطه روشن اميد كه همواره در اعماق قلبش وجود داشت درخشيدن گرفت
«ناگهان صدايى به گوشش رسيد كه از طرف پايين پا بلند است و آشكار مىگويد غمگين مباش، درست بنگر پروردگارت از پايين پاى تو، چشمه
آب گوارايى را جارى ساخته است.»
و نظرى به بالاى سرت بيفكن، بنگر چگونه ساقه خشكيده، به درخت نخل بارورى تبديل شده كه ميوهها، شاخههايش را زينت بخشيدهاند
«تكانى به اين درخت نخل بده تا رطب تازه بر تو فروريزد.»
جمله اخير كه به مريم دستور مىدهد، درخت خرما را تكان دهد تا از ميوه آن بهره گيرد اين درس آموزنده را به او و همه
انسانها مىدهد كه حتى در سختترين لحظات زندگى دست از تلاش و كوشش نبايد برداشت.
آرى اين دستور الهى به مريم، نشان مىدهد تا حركتى از ما نباشد بركتى نخواهد بود و به تعبير ديگر هركس هنگام بروز مشكلات بايد حداكثر كوشش خود را به كار گيرد و ماوراى آن را كه از قدرت او بيرون است از خدا بخواهد.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مَرْیَمَ»، ج۴، ص۲۸۵.