• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مَفاتِحُ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




مَفاتِحُ:(وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ)
«مَفاتِحُ» جمع‌ «مِفْتَح» (بر وزن بهتر) به معناى «كليد» است، و نيز ممكن است جمع‌ «مَفْتَح» (بر وزن دفتر) به معناى «خزينه» و مركز نگاهدارى چيزى بوده باشد.
در صورت اول، معناى آيه چنين مى‌شود:
تمام كليدهاى غيب به دست او است، و در صورت دوم تمام خزانه‌هاى غيب.
اين‌ احتمال نيز وجود دارد كه: هر دو معنا در يك عبارت مراد باشد، و همان طور كه در علم اصول اثبات كرده‌ايم، استعمال يک لفظ در چند معنا مشكلى ندارد. و در هر صورت اين دو لازم و ملزوم يكديگرند؛ زيرا هر كجا خزانه‌اى است، كليدى وجود دارد.
ولى بيشتر به نظر مى‌رسد «مفاتح» به معناى كليدها باشد، نه خزائن؛ زيرا هدف در اينجا بيان علم خدا است و آن با مسأله كليد كه وسيله آگاهى از ذخائر مختلف است، متناسب‌تر مى‌باشد، در دو مورد ديگر كه كلمه «مفاتح» در قرآن به كار رفته، نيز منظور از آن كليد است.



ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با مَفاتِحُ:

۱.۱ - آیه ۵۹ سوره انعام

(وَ عِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ) (كليدهاى غيب، تنها نزد اوست؛ و جز او، كسى آنها را نمى‌داند. او آنچه را در خشكى و درياست مى‌داند؛ هيچ برگى از درختى نمى‌افتد، مگر اين‌كه از آن آگاه است؛ و هيچ دانه‌اى در تاريک‌هاى زمين، و هيچ تر و خشكى وجود ندارد، جز اين‌كه در كتابى آشكار در كتاب علم خدا ثبت است. )
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: اول این‌که مراد از مفاتح غيب، همان خزينه‌هاى الهى است كه مشتمل است بر غيب تمامى موجودات، چه آنها كه به اين عرصه پا نهاده‌اند، و چه آنها كه ننهاده‌اند. و خلاصه، مفاد آيه مورد بحث، همان مفاد آيه‌ (وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ) مى‌باشد.
دوم اين‌كه: مراد از كتاب مبين امرى است كه نسبتش به موجودات، نسبت برنامه عمل است به خود عمل، و هر موجودى در اين كتاب يك نوع اندازه و تقدير دارد، الا اينكه خود اين كتاب موجودى است كه قبل از هر موجودى و در حين وجود يافتن و بعد از فناى آن، وجود داشته و خواهد داشت، و موجودى است كه مشتمل است بر علم خداى تعالى به اشياء، همان علمى كه فراموشى و گم كردن حساب، در آن راه ندارد. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)

۱.۲ - آیه ۷۶ سوره قصص

(إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَ آتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ) (قارون از قوم موسى بود، امّا بر آنان ستَم كرد؛ ما آن قدر از گنج‌ها به او داده بوديم كه حمل كليدهاى آن براى گروهى نيرومند، دشوار بود! به خاطر آوريد هنگامى را كه قومش به او گفتند: «اين همه از سر غرور شادى مكن، كه خداوند شادى‌كنندگان مغرور را دوست نمى‌دارد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: در مجمع البيان گفته: كلمه بغى به معناى برترى‌طلبى بدون حق است و نيز گفته: كلمه مفاتح جمع مفتح است، هم چنان كه كلمه مفاتيح جمع مفتاح است، و معناى هر دو يكى است، و آن عبارت است از هر چيزى كه قفلها را باز مى‌كند. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )


۱. انعام/سوره۶، آیه۵۹.    
۲. قصص/سوره۲۸، آیه۷۶.    
۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۲۲.    
۴. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۳۹۷.    
۵. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج۵، ص۳۳۴.    
۶. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج۱۶، ص۱۶۶.    
۷. انعام/سوره۶، آیه۵۹.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۳۴.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۱۸۲.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۲۹.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۱۱۸.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۸۰.    
۱۳. قصص/سوره۲۸، آیه۷۶.    
۱۴. مكارم شيرازى، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۹۴.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۱۱۰.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۷۵.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۲۳۴.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۴۱۶.    



مكارم شيرازى، ناصر، لغات در تفسير نمونه‌، بر گرفته از مقاله «مَفاتِحُ»، ص۵۴۲.    






جعبه ابزار