• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مکه پیش از ظهور پیامبر خاتم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جامعه‌شناختی شهر مکه در سال‌های منتهی به ظهور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌تواند به درک بیشتر و بهتر ما از اسلام کمک کند. مکه از آب سطحی برخوردار نیست و آب شرب آن فقط از چاه‌هایی تامین می‌شود، که از باران‌های زمستان و بهار مایه می‌گیرد.
این باران‌ها گاه به صورت رگبارهای شدیدی در می‌آیند که به فاصله چند لحظه سیلاب‌های عظیمی را تشکیل می‌دهد که از کوه‌های اطراف به سمت دره (مکه) سرازیر می‌شوند و شهر را به خرابی تهدید می‌کنند.
[۱] قره چانلو، حسین، حرمین شریفین، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۶۲، ص۱۳.




شهر مکه در عرض جغرافیایی ۳۳ درجه و ۲۸ دقیقه و طول ۴۹ درجه جغرافیایی واقع شده است. این شهر جزئی از منطقه تهامه بوده و ارتفاع آن از سطح دریا حدود سیصد و سی متر می‌باشد. شهر مکه در دره‌ای تنگ و هلالی شکل پیرامون خانه کعبه
[۲] مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، قاهره، مکتبة مدبولی، چاپ سوم، ۱۹۹۱، ص۷۱.
در میان دو کوه ابوقبیس و قیعقعان واقع شده است. هوای این دره بواسطه احاطه کوه‌ها به شدت گرم و خشک است.
[۴] قره چانلو، حسین، حرمین شریفین، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۶۲، ص۱۳.



در علت نام‌گذاری مکه به این نام (بین علما و مورخین) اختلاف است. گفته شده که مکه را از این جهت مکه گفته‌اند که تمکّ‌ الجبارین و الفاجرین (تمک اعناق الجبابره) ستمگران و فاجران را می‌بلعد و از بین می‌برد.
و نیز گفته شده؛ «لانها تجذب الناس الیها» مردم را به خود جذب می‌کند.
هم‌ چنین گفته شده مکه را از این جهت مکه گفته‌اند که جایی کم آب است و گویا زمین آن آبش را مکیده است.
عده‌ای مکه را مترادف کلمه بکه به معنی ازدحام دانسته‌اند و گفته‌اند مکه را از این رو مکه گفته‌اند که مردم (در موسم حج) در آن ازدحام می‌کنند.


در مکه نیز چونان دیگر نقاط شبه جزیره عربستان، اساس اجتماع بر نظام قبیلگی استوار بود؛ قریش در مکه با تیره‌ها و طوایفش، عمده ساکنین این شهر را تشکیل می‌دادند؛ همسایگی خانه خدا موجب حرمت‌شان در نزد عموم قبایل عرب شده به آنان چنان امنیتی بخشیده بود که دیگر قبایل را از آن بهره‌ای نبود؛
[۱۳] شریف، احمد ابراهیم، مکه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، قاهره، دار الفکر العربی، چاپ دوم، ص۲۳۵.
مردم عرب به قریش، به دیده احترام و بزرگی می‌نگریستند و در نزدشان به بسیاری از اختلافات‌شان خاتمه می‌دادند.
[۱۴] شریف، احمد ابراهیم، مکه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، قاهره، دار الفکر العربی، چاپ دوم، ص۲۳۵.

احساس زعامت دیگر اعراب    ، انسجام بیشتری به طوایف قریش بخشیده بود بطوری که تمام بطون و طوایفش خود را ملزم به حفظ این اتحاد دانسته ضمن پرهیز از اختلافات داخلی، می‌کوشیدند هیچ بطنی از دائره آن خارج نگردد.
[۱۵] شریف، احمد ابراهیم، مکه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، قاهره، دار الفکر العربی، چاپ دوم، ص۲۳۵.
چیزی که در سایر قبایل امری رایج و عادی به حساب می‌آمد؛ همین وحدت و انسجام از قریش چهره‌ای پرقدرت و با صلابت در نظر سایر اعراب ساخته، حس ریاست و سروری‌شان را بر خود تشدید می‌کرد.
[۱۶] شریف، احمد ابراهیم، مکه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، قاهره، دار الفکر العربی، چاپ دوم، ص۲۳۶.



گفته شده مقارن با ظهور اسلام قریش مشتمل بر ۲۵ طایفه می‌شده است که عبارت بودند از:
بنی‌هاشم بن عبدمناف، بنی‌مطلب بن عبدمناف، بنی‌حارث بن عبدالمطلب، بنی‌امیة بن عبدشمس، بنی‌نوفل بن عبدمناف، بنی‌حارث بن فهر، بنی‌اسد بن عبدالعزی، بنی‌عبدالدار بن قصی، بنی‌زهرة بن کلاب، بنی‌تیم بن مرّه، بنی‌مخزوم بن یقظه، بنی‌یقظه بن مره، بنی‌مرة بن کعب، بنی‌عدی بن کعب، بنی‌سهم بن عمرو، بنی‌جمح بن عمرو، بنی‌مالک بن حنبل، بنی‌معیط بن عامر، بنی‌نزار بن عامر، بنی‌سامة بن لؤی، بنی‌أ‌درم تیم بن غالب بن فهر، بنی‌محارب بن فهر، بنی‌حارث بن عبدالله بن کنانه، بنی‌نباته، بنی‌عائذه.
سپس مسعودی می‌افزاید: از بنی‌هاشم تا بنی‌جمح بطون قریش بطاح
[۱۷] المسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۲، ص۲۶۹.
و از بنی‌مالک تا به آخر جزء بطون قریش ظواهرند.
[۱۸] المسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۲، ص۲۶۹.



مردم مکه، همواره بر آیین ابراهیم (علیه‌السّلام) بودند تا این‌که از زمان عمرو بن لحی امیر خزاعی مکه بت‌پرستی در پیش گرفتند؛ از آن پس دین ابراهیم (علیه‌السّلام) از میان غالب مردم مکه رخت بربست و از آن اثری جز در امور حج، چیزی باقی نماند.

۵.۱ - بت‌های قریش

عزی، هبل، اساف، نائله و مناة از بتان معروف قریش به شمار می‌آمدند.
«عزّی» بزرگ‌ترین‌ بت‌شان بود؛ بدین جهت قریش را امت عزّی هم می‌خواندند؛ آنان عزی را زیارت می‌کردند و برایش هدیه می‌بردند و قربانی انجام می‌دادند و بدین وسیله بدان تقرب می‌جستند.
دیگر بت قریش، «هبل» نام داشت که با عقیق سرخ، به شکل انسان ساخته شده بود و بزرگ‌ترین بت درون کعبه به شمار می‌رفت. اساف و نائله هم دو بت دیگر قریش بود که آن را می‌پرستیدند. این دو را که به صورت دو سنگ مسخ شده بودند پیشاپیش کعبه نهادند تا مردمان از آن پند بگیرند.
[۲۳] کلبی، هشام بن محمد، الاصنام، تحقیق احمد زکی پاشا، قاهره، افست تهران، نشر نو، چاپ دوم، ۱۳۶۴ش، ص۱۱۱.

مناة نیز از دیگر بتانی بود که علاوه بر دیگر اعراب، قریش نیز آن را بزرگ می‌داشتند.

۵.۲ - بدعت‌گذاری قریش

تحمس (بدعت گذاری و نوآوری در دین) و ‌سخت‌گیری قریش در امر دین نیز از دیگر خصیصه‌های بارز دینی در مکه بر شمرده می‌شد از این‌رو به قریش «حمس» اطلاق می‌گردید.
قریش رفته‌رفته شروع به بدعت‌گذاری کرده‌ وقوف در عرفه و انجام مراسم آن را با این‌که ‌می‌دانستند که از مشاعر دین ابراهیم (علیه‌السّلام) است، ترک کرده وقوف در آن را برای سایر اعراب، فرض و واجب کردند؛ می‌گفتند: «ما فرزندان ابراهیم هستیم و اهل حرم و خادمان کعبه و ساکنین آن؛ برای ما سزاوار نیست که از حرم خارج شویم و غیر حرم را به مانند حرم بزرگ بشماریم؛ چرا که این کار از حرمت و شان‌مان در نزد عرب می‌کاهد.»
این بدعت‌گزاری‌ها بخصوص از زمانی‌که خداوند لشکر ابرهه را تار و مار کرد شدت گرفت؛ چرا که مقام کعبه و قریش بعد از این واقعه بیش از پیش در انظار عرب بالا رفت. اعراب می‌گفتند: «اینان (قریش) اهل الله هستند چه آنکه خداوند از ایشان دفاع نمود و دشمنانشان را نابود ساخت.»
[۲۹] ابن حبیب، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۹۸۵، ص۱۲۷.

آنان، ساکنان خارج از حرم را وادار می‌کردند که غذای خود را وارد حرم نکنند، بلکه باید از غذای اهل حرم استفاده کنند، در موقع طواف باید از لباس‌های مردم مکه، که لباس ملی و قومی بود بهره بگیرند، اگر هم کسی توانایی خریدش را نداشت می‌بایست برهنه طواف می‌کرد.
آن‌ها هنگام انجام دادن اعمال حج، غذای روغنی نمی‌پختند و شیری‌ اندوخته نمی‌کردند مو و ناخن نمی‌گرفتند و روغن استعمال نمی‌کردند و با زنان معاشرت نمی‌کردند و خود را خوشبو نمی‌کردند و گوشت می‌خوردند و در خانه‌ای از خانه‌های مکه داخل نمی‌شدند و در حال انجام مناسک حج در خیمه‌های چرمی ساکن می‌شدند.
[۳۵] ابن حبیب، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۹۸۵، ص۱۲۸- ۱۲۹.
[۳۶] ابن منیع، محمد بن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۱، ص۵۹.


۵.۳ - خداپرستان مکه

با این حال، مکه از خداپرستانی که از پرستش بتان سرباز زده بودند حنیفی یا نصرانی شده بودند، خالی نبود در بین قریش و بویژه در طایفه بنی‌هاشم آیین حنیف ابراهیم (علیه‌السّلام) پیروانی داشته است.
ورقة بن نوفل بن اسد از جمله کسانی بود که از پرستش بتان سرباز زده آیین مسیحیت اختیار کرده بود.
زید بن نفیل نیز از کسانی بود که از پرستش بتان سرباز زده بود و به دنبال دین بود تا اینکه در شام، توسط مسیحیان کشته شد.


دار‌الندوه محل بررسی امورات مهم و اساسی مکه بود البته برخی مسائل روزمره هم‌چون ازدواج و حرکت کاروان‌های تجاری و... نیز در آن انجام می‌شد.
[۴۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۵۲.
این مجلس مختص فرزندان بنی‌قصی بود؛ اما غیر از بنی‌ قصی، تنها صاحب‌نظرانی امکان حضور در آن را داشتند که چهل سال از عمرشان گذشته باشد.


قریش برای اداره امور مکه، مناصب و تشکیلاتی را بوجود آوردند؛ عمده مناصب این شهر سقایت، رفادت، سدانت، حجابت و لواء بود. (سقایت مسئول دادن آب به حاجیان، رفادت مسئول مهمانداری از حجاج، سدانت خادمی و پرده‌داری خانه خدا، حجابت دربانی و کلیدداری کعبه و لوا پرچمدار مکه بودند.)
در کنار این مناصب ایسار، تحجیر اموال، شورا، اشناق، عقاب، قبه و اعنه]] و سفارت (ایسار تولیت چوبه‌های تیر قرعه‌کشی، تحجیر اموال مسئول نذورات بتان، اشناق تعیین کننده میزان دیه و ضررهای مالی، عقاب پرچمدار ملی، قبه و اعنه مسئول رزم‌آرایی و حرکت لشکر و سفارت نماینده قریش در امور پیش‌آمده بین قبیلگی بود.) نیز از دیگر مسئولیت‌هایی بود که تا قبل از ورود اسلام در این شهر مرسوم بوده است و آن را از یکدیگر به ارث می‌بردند.
[۵۳] حسنی الندوی، سید علی، السیرة النبویه، دمشق، دار ابن کثیر، چاپ۱۲، ۱۴۲۵ق، ص۱۳۹.



با این‌که جامعه مدنی مکه تا حدودی از روحیات و خلق و خوی خشن و بدوی‌گری فاصله گرفته بود؛ اما این امر مانع از ورود آنان به جنگ‌های جاهلی نشده بود؛ مشهورترین این جنگ‌ها، چهار جنگ فجار القرد،
[۵۵] التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۰۵.
فجار الرجل،
[۵۷] التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۰۳.
فجار المراه،
[۵۹] التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۰۲.
[۶۰] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر- دار بیروت، ۱۹۶۵، ج۶، ص۱۰۴
فجار براض بود که فجار براض خود پنج فجره را شامل می‌شد: یوم‌النخله،
[۶۳] ابن منیع، محمد بن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۱، ص۱۰۲.
[۶۴] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸، ج۲، ص۱۷.
[۶۵] حسنی الندوی، سید علی، السیرة النبویه، دمشق، دار ابن کثیر، چاپ۱۲، ۱۴۲۵ق، ص۱۸۶.
[۶۶] التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۰۶.
یوم‌الشمطه،
[۶۷] التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۳۳۱
[۶۸] ابن حبیب، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۹۸۵، ص۱۶۹.
یوم‌العبلاء،
[۶۹] التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۱۷.
یوم الشرب
[۷۰] التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۱۷.
[۷۱] حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ج۳، ص۳۲۲.
و یوم‌الحریره.
[۷۲] التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۲۴.



علاوه بر وجود کعبه قرار داشتن مکه بر سر راه بازرگانانی که از یمن به شام و فلسطین و مصر می‌رفته است بر اهمیت این شهر بیش از پیش ‌افزوده بود، پس قریش نیز به امر تجارت ‌پرداختند؛ اما در ابتدا تجارت‌شان از مکه عدول نمی‌کرد. تجار غیر عرب کالاهایشان را می‌خریدند و در اطراف بلاد عرب می‌فروختند.

۹.۱ - بنیان‌گذار تجارت قریش

تا اینکه‌ هاشم بن‌ عبدمناف سنت تجارت قریش به شام و یمن را بنیان نهاد.‌ هاشم از ملوک شام اجازه تجارت در بلاد شام را گرفت.
سپس برادرش عبدشمس موفق به کسب اجازه از حاکم حبشه جهت تجارت به آن‌جا شد.
نوفل بن عبدمناف کوچک‌ترین فرزند عبدمناف نیز با سفر به عراق از کسری نامه‌ای دریافت کرد جهت تجارت به عراق.
[۷۸] محمد بن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۲، ص۲۵۲–۲۵۱.
[۷۹] حسنی الندوی، سید علی، السیرة النبویه، دمشق، دار ابن کثیر، چاپ۱۲، ۱۴۲۵ق، ص۱۳۶.


۹.۲ - کالا و مسیر قافله تجاری مکه

از آن پس رفته‌رفته مکه تبدیل به شهر بازرگانی بزرگی شد؛
[۸۰] علی، جواد المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۲۱.
ازخصیصه‌های منحصر بفرد تجارت مکه این بود که به صورت گروهی انجام می‌گرفت به این معنی که تمامی قریش در قافله تجاری‌ای که راهی سفر تجاری می‌شد، سهیم می‌شدند تجار بزرگ مکه عده‌ای را اجیر می‌کردند و به همراه اموال خود روانه می‌ساختند. این عده جهت فروش این کالاها به بلاد مختلف سفر می‌کردند و پس از انجام کار به مکه بازمی‌گشتند.
[۸۱] شریف، احمد ابراهیم، مکه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، قاهره، دار الفکر العربی، چاپ دوم، ص۲۱۳.

طریق معروف جنوب به شمال و نیز راه دیگری که از سمت شمال به خیبر و از وسط صحرای وادی‌الرمله و بعد به حیره می‌رسید. راه‌های تجاری اصلی مکه محسوب می‌شدند.
کاروان‌های مکی از یمن و سواحل اقیانوس هند و شرق افریقا، سقز و کشمش و از معادن بنی‌سلیم طلا به سواحل مدینه تجارت می‌کردند و از آن‌جا اسلحه و گندم و روغن و شراب و پارچه‌های پنبه‌ای و کتانی و ابریشمی برمی‌گرداندند. مهم‌ترین کالای تجارت قریش پوست دباغی شده بود.
[۸۴] علی، جواد المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۳۰۷.
نقره هم از مهم‌ترین کالاهایی بود که به شام تجارت می‌شد.
[۸۵] علی، جواد المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۳۰۸.
عمده‌ترین کالایی که تجار مکی از شام به مکه تجارت می‌کردند، روغن بود.
[۸۶] علی، جواد المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۲۹۳.

علاوه بر آن، قریش در مکه، اجتماعات‌شان و بازارگاه‌هایی مانند عُکاظ برپا نمود که تمام قبایل شمال و جنوب غربی برای تجارت به همراه قبایل نجد، در این بازار جمع می‌شدند و راه‌های تجاری یمن و شام و خلیج فارس و بابل از آن می‌گذشت.
[۸۸] دائرةالمعارف الاسلامیه، بیروت، دارالمعرفه، ج۲، ص۳۸۲.
این بزرگ‌ترین بازار عرب در نزدیک عرفات از نیمه ذی‌القعده تا آخر این ماه تشکیل می‌شد.
ربا نیز جزئی از حیات اقتصادی مکه و اصلا مظهری از مظاهر حرکت اقتصادی و تجاری مکه به شمار می‌آمد. در این شهر بسیاری از تجار بواسطه ربا ثروت بر روی ثروت می‌انباشتند. نزول آیات فراوان درباره تحریم ربا قبل و بعد از فتح مکه از شیوع آن در مکه و دیگر شهرهای عربستان آن روز داشت.
منابع:


۱. قره چانلو، حسین، حرمین شریفین، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۶۲، ص۱۳.
۲. مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، قاهره، مکتبة مدبولی، چاپ سوم، ۱۹۹۱، ص۷۱.
۳. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ج۵، ص۱۸۱.    
۴. قره چانلو، حسین، حرمین شریفین، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۶۲، ص۱۳.
۵. ابن فقیه، احمد بن محمد، البلدان، تحقیق یوسف الهادی، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۹۹۶، ص۷۴.    
۶. صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۴، ج۱، ص۱۹۸.    
۷. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ج۵، ص۱۸۱.    
۸. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ج۵، ص۷۴.    
۹. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ج۱، ص۱۸۲.    
۱۰. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ج۵، ص۱۸۲.    
۱۱. ابن فقیه، احمد بن محمد، البلدان، تحقیق یوسف الهادی، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۹۹۶، ص۷۴.    
۱۲. کلاعی، سلیمان بن موسی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و الثلاثة الخلفا، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۰، ج۱، ص۶۲.    
۱۳. شریف، احمد ابراهیم، مکه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، قاهره، دار الفکر العربی، چاپ دوم، ص۲۳۵.
۱۴. شریف، احمد ابراهیم، مکه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، قاهره، دار الفکر العربی، چاپ دوم، ص۲۳۵.
۱۵. شریف، احمد ابراهیم، مکه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، قاهره، دار الفکر العربی، چاپ دوم، ص۲۳۵.
۱۶. شریف، احمد ابراهیم، مکه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، قاهره، دار الفکر العربی، چاپ دوم، ص۲۳۶.
۱۷. المسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۲، ص۲۶۹.
۱۸. المسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۲، ص۲۶۹.
۱۹. کلبی، هشام بن محمد، الاصنام، تحقیق احمد زکی پاشا، قاهره، افست تهران، نشر نو، چاپ دوم، ۱۳۶۴ش، ص۸.    
۲۰. کلبی، هشام بن محمد، الاصنام، ص۲۷.    
۲۱. کلبی، هشام بن محمد، الاصنام،، ص۲۷-۲۸.    
۲۲. کلبی، هشام بن محمد، الاصنام، ص۲۹.    
۲۳. کلبی، هشام بن محمد، الاصنام، تحقیق احمد زکی پاشا، قاهره، افست تهران، نشر نو، چاپ دوم، ۱۳۶۴ش، ص۱۱۱.
۲۴. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویة، ص۹۵.    
۲۵. کلبی، هشام بن محمد، الاصنام، ص۱۶.    
۲۶. ابن منیع، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۱، ص۷۲.    
۲۷. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸، ج۱، ص۲۵۶.    
۲۸. ابن حبیب، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۹۸۵، ص۱۲۷.    
۲۹. ابن حبیب، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۹۸۵، ص۱۲۷.
۳۰. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا، ج۱، ص۵۷.    
۳۱. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا، ج۱، ص۱۳۰.    
۳۲. ابن منیع، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۱، ص۷۲.    
۳۳. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸، ج۱، ص۲۵۷.    
۳۴. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸، ج۱، ص۲۵۶.    
۳۵. ابن حبیب، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۹۸۵، ص۱۲۸- ۱۲۹.
۳۶. ابن منیع، محمد بن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۱، ص۵۹.
۳۷. ابن قتیبه، عبدالله‌ بن مسلم، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲، ص۵۹.    
۳۸. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ج۳، ص۲۵    
۳۹. ابن قتیبه، عبدالله‌ بن مسلم، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲، ص۵۹.    
۴۰. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ج۳، ص۸۴.    
۴۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۵۲.
۴۲. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۲، ص۳۳۱.    
۴۳. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸، ج۱، ص۲۴۰.    
۴۴. دیاربکری، حسین بن محمد، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، بیروت، دارصادر، ج۱، ص۱۵۵.    
۴۵. حلبی شافعی، ابوالفرج، السیرة الحلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۲، ص۳۴.    
۴۶. حلبی شافعی، ابوالفرج، السیرة الحلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۲، ص۳۴.    
۴۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۵۳.    
۴۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۲، ص۱۹.    
۴۹. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا، ج۱، ص۸۵.    
۵۰. ابن جوزی، علی بن محمد، المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء و مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۲، ج۲، ص۲۱۷.    
۵۱. ابن عبد ربه، احمد بن محمد، عقد الفرید، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۴، ج۳، ص۲۶۸.    
۵۲. ابن عبد ربه، احمد بن محمد، عقد الفرید، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۴، ج۳، ص۲۶۸.    
۵۳. حسنی الندوی، سید علی، السیرة النبویه، دمشق، دار ابن کثیر، چاپ۱۲، ۱۴۲۵ق، ص۱۳۹.
۵۴. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۵۸۸.    
۵۵. التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۰۵.
۵۶. ابن حبیب، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۹۸۵، ص۱۶۰.    
۵۷. التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۰۳.
۵۸. ابن حبیب، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۹۸۵، ص۱۶۱.    
۵۹. التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۰۲.
۶۰. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر- دار بیروت، ۱۹۶۵، ج۶، ص۱۰۴
۶۱. ابن عبد ربه، احمد بن محمد، عقد الفرید، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۴، ج۶، ص۱۰۲.    
۶۲. ابن حبیب، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۹۸۵، ص۱۶۴.    
۶۳. ابن منیع، محمد بن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۱، ص۱۰۲.
۶۴. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸، ج۲، ص۱۷.
۶۵. حسنی الندوی، سید علی، السیرة النبویه، دمشق، دار ابن کثیر، چاپ۱۲، ۱۴۲۵ق، ص۱۸۶.
۶۶. التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۰۶.
۶۷. التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۳۳۱
۶۸. ابن حبیب، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۹۸۵، ص۱۶۹.
۶۹. التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۱۷.
۷۰. التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۱۷.
۷۱. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ج۳، ص۳۲۲.
۷۲. التمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، بیروت، عالم الکتب- مکتبة النهضة العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۲۴.
۷۳. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ج۲، ص۲۵۰.    
۷۴. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸، ج۲، ص۲۴۴.    
۷۵. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸، ج۲، ص۲۴۴.    
۷۶. ابن حبیب، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۹۸۵، ص۴۴-۴۵.    
۷۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۵۹.    
۷۸. محمد بن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۲، ص۲۵۲–۲۵۱.
۷۹. حسنی الندوی، سید علی، السیرة النبویه، دمشق، دار ابن کثیر، چاپ۱۲، ۱۴۲۵ق، ص۱۳۶.
۸۰. علی، جواد المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۲۱.
۸۱. شریف، احمد ابراهیم، مکه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، قاهره، دار الفکر العربی، چاپ دوم، ص۲۱۳.
۸۲. شوقی ضیف، احمد، عصرجاهلی، ص۷۶.    
۸۳. شوقی ضیف، احمد، عصرجاهلی، ص۷۶.    
۸۴. علی، جواد المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۳۰۷.
۸۵. علی، جواد المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۳۰۸.
۸۶. علی، جواد المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۲۹۳.
۸۷. شوقی ضیف، احمد، عصرجاهلی، ص۷۶.    
۸۸. دائرةالمعارف الاسلامیه، بیروت، دارالمعرفه، ج۲، ص۳۸۲.
۸۹. قزوینی، زکریا بن محمد، آثار البلاد و اخبار العباد، بیروت، دار صادر، ص۸۵.    
۹۰. ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۱، ص۱۷۹.    
۹۱. شریف، احمد ابراهیم، مکه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، ص۸.    







جعبه ابزار