• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ناقه (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: ناقه صالح.

ناقَه (به فتح نون و قاف) از واژگان قرآن کریم و به معنای شتر ماده است. اين لفظ هفت بار در كلام اللّه مجيد آمده و همه در باره ناقه صالح (عليه‌السّلام) است.



ناقَه به معنای شتر ماده است.


(هذِهِ‌ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ‌) «اين ناقه خدا است براى شما نشانه قدرت خدا است او را بگذاريد در زمين خدا بچرد.»
در باره آن ناقه آمده‌ (قالَ هذِهِ‌ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ‌) يعنى صالح فرمود: «اين ناقه‌ايست كه براى آن نصيبى است از آب و براى شما نصيب روز معيّنى است»

و نيز آمده: (إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ. وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ) «ما ناقه را براى امتحان آن‌ها خواهيم فرستاد منتظر و مراقب آنها باش و اگر اذيّتت كنند صبر كن و به آن‌ها بگو كه آب ميان ناقه و آن‌ها مقسوم است در هر قسمت صاحب آن حاضر می‌شود نه ديگرى.»
از اين آيات به دست می‌آيد اوّلا:
در شهری كه حضرت صالح در آن بود فقط يک چشمه وجود داشته كه آبش مورد مصرف اهالى بوده است، در اين صورت آن‌جا يک ده بوده نه شهر زيرا يک شهر از يک چشمه آب نتواند تأمين شود و اين‌كه درباره محيط صالح فرموده: (وَ كانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ‌) (و در آن شهر، نُه گروهک بودند كه در زمين به فساد مى‌پرداختند و اصلاح نمى‌كردند.) دليل نمی‌شود كه آن جا شهر بزرگى بوده است رجوع شود به «مدن».
ثانيا: ناقه تمام آب چشمه را در يک روز می‌نوشيده است و اين می‌رساند كه آن حيوانى خارق‌العاده و بس عظيم‌الجثّه بوده كه شكمش ظرفيّت آن همه آب را داشته است. پس لابدّ شير بسيار هم می‌داده است.
در روضه كافى حديث ۲۱۴. از امام صادق (عليه‌السّلام) نقل شده «... قوم صالح بوى گفتند: به تو ايمان نمی‌آوريم تا از اين سنگ شترى حامله براى ما بيرون آورى، آن سنگى بود كه آن را تعظيم و پرستش می‌كردند و هر سال نزد آن جمع شده و قربانى می‌كردند. همان‌طور كه خواسته بودند خدا ناقه‌اى از آن سنگ بيرون آورد، خدا به صالح وحى نمود به آن‌ها بگو: خدا آب را روزى براى شما و روزى براى ناقه قرار داده است ناقه در نوبت خود (همه) آب را می‌نوشيد و در آن روز همه آن قوم از صغير و كبير از شير آن می‌خوردند، فرداى آن روز به طرف آب می‌رفتند و ناقه در آن روز آب نمی‌نوشيد مدّتى كه خدا می‌خواست بر اين منوال گذشت.»
مضمون اين روايت مطابق قرآن مجيد است زيرا از آيات استفاده می‌شود كه خلقت آن و آب خوردنش معجزه و در مقابل آب خوردن قهرا شير هم می‌داده است.
ابن اثير در تاريخ كامل می‌گويد:
صالح (عليه‌السّلام) به كنار سنگ آمد و دعا كرد سنگ شكافته شد و ناقه از آن بيرون آمد و فى‌الفور بچّه زائيد رئيس قوم كه جندع نام داشت و جمعى از قوم به صالح (عليه‌السّلام) ايمان آوردند آن وقت راجع به آب خوردن و شير دادن آن چنان كه در روايت كافى نقل شد تصريح كرده است. طبرسى نيز آن را در سوره اعراف، ۷۳ نقل فرموده است. ايضا مجلسى (رحمه‌اللّه) در بحار روايات آن را در ضمن حالات صالح (عليه‌السّلام) آورده است.
نگارنده گويد: ظاهرا روايات و تواريخ متفق‌اند در اين‌كه ناقه صالح از مادر زائيده نشده بلكه خلقت آن از سنگ به وسيله اعجاز بوده است مثل اژدها شدن عصاى موسى (عليه‌السّلام) و نظير آن و اين عجيب نيست زيرا خداوند به هر چيز توانا است مادّه اوّليّه سنگ و ناقه هر دو يكى است و خالق توانا می‌تواند سنگ را به ناقه و بالعكس تبديل كند چنان‌كه در «عصا» گفته شد.


اين لفظ هفت بار در كلام اللّه مجيد آمده و همه درباره ناقه صالح (عليه‌السّلام) است.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۱۳۰.    
۲. طريحي نجفي، فخرالدين، مجمع البحرين، ت-الحسینی، ج۵، ص۲۴۲.    
۳. اعراف/سوره۷، آیه۷۳.    
۴. طباطبایي، سید محمدحسین، تفسیر الميزان، ج۸، ص۱۸۱.    
۵. طباطبایي، سید محمدحسین، تفسیر الميزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۲۲۸.    
۶. طبرسي، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ج۴، ص۶۷۸.    
۷. طبرسي، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۱۵۷.    
۸. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۵۵.    
۹. طباطبایي، سید محمدحسین، تفسیر الميزان، ج۱۵، ص۳۰۷.    
۱۰. طباطبایي، سید محمدحسین، تفسیر الميزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۴۳۲.    
۱۱. طبرسي، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ج۷، ص۳۱۳.    
۱۲. طبرسي، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۴۹.    
۱۳. قمر/سوره۵۴، آیه۲۷- ۲۸.    
۱۴. طباطبایي، سید محمدحسین، تفسیر الميزان، ج۱۹، ص۸۰.    
۱۵. طباطبایي، سید محمدحسین، تفسیر الميزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۳۱.    
۱۶. طبرسي، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ج۹، ص۲۸۹.    
۱۷. طبرسي، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۳۷.    
۱۸. نمل/سوره۲۷، آیه۴۸.    
۱۹. مكارم شيرازى، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۸۱.    
۲۰. طباطبایي، سید محمدحسین، تفسیر الميزان، ج۱۵، ص۳۷۴.    
۲۱. طباطبایي، سید محمدحسین، تفسیر الميزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۳۴.    
۲۲. طبرسي، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ج۷، ص۳۵۴.    
۲۳. طبرسي، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۲۲.    
۲۴. كليني، محمد بن یعقوب، روضة من الكافي، ج۸، ص۱۸۷.    
۲۵. ابن اثير، عزالدین، الكامل في التاريخ، ص۸۳.    
۲۶. طبرسي، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ج۷، ص۳۱۳.    
۲۷. طبرسي، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۴۹.    
۲۸. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، ط مؤسسةالوفاء، ج۱۱، ص۳۷۲.    
۲۹. اعراف/سوره۷، آیه۷۳.    
۳۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۵۵.    
۳۱. قمر/سوره۵۴، آیه۲۷.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ناقه»، ج۷، ص۱۳۰.    






جعبه ابزار