• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نفش (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: نفش.


نَفْش (به فتح نون و سکون فاء) از واژگان قرآن کریم به معنای پراکنده شدن است. از مشتقات این واژه در آیات قرآن مَنْفوش (به فتح میم و سکون نون) به معنای حلّاجی شده است. این کلمه بیشتر از دو بار در قرآن مجید نیامده است.



نَفْش: نفش صوف آنست که اجزاء پشم را از هم جدا کنیم تا حجمش بزرگ شود. نفش غنم پراکنده شدن آنست. در مجمع فرموده: نفش غنم و ابل آنست که در شب پراکنده شده و بی‌چوپان بچرد.


(وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ‌ الْمَنْفُوشِ‌) منظور از «مَنْفوش» در آیه حلّاجی شده است، یعنی: «کوه‌ها مانند پشم رنگارنگ حلّاجی شده شوند».
(وَ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ اِذْ یَحْکُمانِ فِی الْحَرْثِ اِذْ نَفَشَتْ‌ فِیهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ کُنَّا لِحُکْمِهِمْ شاهِدِینَ‌) یعنی: «داود و سلیمان وقتی که حکم می‌کردند درباره کشت، که گوسفندان قومی در شب آن را چریدند و ما به حکم آنها شاهد بودیم». قضیّه در «داود» بررسی شده است.


این کلمه بیشتر از دو بار در قرآن مجید نیامده است.


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۹۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۱۹.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۱۵۵.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۵، ص۴۵۷.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۹۰.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۴۷.    
۷. قارعه/سوره۱۰۱، آیه۵.    
۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۴۹.    
۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۵۹۶.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۰۸.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۲۴۷.    
۱۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۸.    
۱۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۱۰.    
۱۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۴۳۸.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۹۱.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۴۸.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "نفش"، ج۷، ص۹۶.    






جعبه ابزار