واجب الوجود بالذات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
واجب در لغت به معنای ضروری و حتمی است. و در اصطلاح
فلسفه «
واجب بالذات»،
موجودی است كه در ذات خود با قطع نظر از هر چیز دیگر،
وجود برایش ضروری است. در مقابل «
ممکن الوجود» كه
وجود برای آن ضروری نیست و میتواند
معدوم باشد.
انحصار
موجود در این دو قسم، عقلی میباشد و بیشتر از این دو، قسم دیگری متصوّر نیست، زیرا از نظر عقلی یا
وجود برای یک
موجود ضرورت دارد یا نه؛ قسم اول را
واجبالوجود نامند و اگر
وجود ضرورت نداشته باشد یا عدم برای آن ضروری است كه این قسم از دایرۀ
موجودات بیرون بوده و نمیتوان آنرا از اقسام
وجود به حساب آورد. و یا عدم نیز همانند
وجود ضرورت ندارد، چنین
موجودی را كه نه
وجود برایش ضروری است و نه عدم،
ممکنالوجود نامند.
لازم به ذکر است تقسیمی كه گفته شد با نظر به خود
وجود و با قطع نظر از هر چیز دیگر میباشد اما از سوی دیگر هر
موجود ممكنی تا به مرحلۀ ضرورت نرسد و تمام راههای عدم بر او بسته نشود
وجود نخواهد یافت و چنین ضرورتی برای
موجود از ناحیه علتش داده میشود بنابراین هر
موجود ممكنی نیز ضرورت دارد كه به آن
ضرورت بالغیر (
وجوب بالغیر) گفته میشود.
برای
اثبات واجبالوجود برهانهای متعددی آورده شده كه ما در اینجا به یكی از مهمترین و متقنترین آنها كه از راه تحلیل خود
وجود هستی ما را به
واجب میرساند، اشاره میكنیم:
بیان برهان: بدون شك واقعیتی در عالم خارج
وجود دارد حال این واقعیت یا خودش
واجب بالذات است یا مستلزم
واجب بالذا ت میباشد. اگر خود واقعیت
واجب بالذات باشد مطلوب ما ثابت میشود و اگر این واقعیت
واجب نباشد لاجرم
ممکنالوجود خواهد بود و هر
ممکنالوجود ی نیازمند به
واجب است زیرا
موجود ممكن در ذات خود نه اقتضای
وجود دارد و نه اقتضای عدم بنابراین نیازمند به
موجود دیگری است كه بالذات
وجود داشته باشد و به او هستی بدهد.
اطبائی، محمد حسین؛ بدائة الحكمة، تحقیق علی زارعی، قم، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۲، چ ۱۸، ص ۵۵.
۲- شیرازی، صدرالدین محمد؛ الحكمة المتعالیة فیالاسفار الاربعة، بیروت، داراحیاء التراث، ۱۴۱۰، چ۴، ج۶، ص۲۶.
سایت پژوهه