واژه ترجمان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کسی که کلمات و جملات را از زبانی به زبان دیگر برمی گرداند، به او
دیلماج،
پَچواک و
تاجُران نیز گفته اند.
در
فرهنگها واژه تَرجُمان را تَرجَمان، تُرجُمان و تُرجَمان نیز ضبط کرده اند.
برخی، ترجمان را معرّب
تَرزَفان/
تَرزبان، به معنای «
فصیح و خوش سخن» دانسته اند.
در برخی منابع آمده که اصل واژه ترجمان، آرامی است. این واژه در اکدی turgumanu/ targumanu و مشتق از فعل ragamu به معنای «شرح و توضیح دادن» در آرامی و در
عبری است. واژه
ترگوم، که به ترجمه ها و
تفاسیر تورات به
زبان آرامی اطلاق میشود، نیز از همین واژه مشتق شده است
ترجمان در
متون پهلوی به صورت،
در
پارتی و در سغدی
آمده است.
واژه ترجمان در فارسی دری و متون ادبی فارسی، از جمله در
شعر فردوسی،
ناصرخسرو،
مولوی و
سعدی،
آمده است.
در
ترکی عثمانی واژه تَرجُمان به معنای «
مترجم شفاهی» است.
ظاهراً فعل عربی تَرْجَمَ به معنای «ترجمه کرد» در
دوره عباسیان رایج بوده است. از ریشه واژه ترجمان (ر ـ جـ م)، در عربی کلمات دیگری ساخته شده است؛ از جمله،
تَراجِم و
تَراجِمه (هر دو جمعِ ترجُمان) و
ترجمه و
مترجم .
اَشکال دگرگون شده واژه ترجمان در زبانهای اروپایی نیز وجود دارد؛ از جمله، دو واژه فرانسوی و واژه انگلیسی
معانی دیگری نیز برای ترجمان ذکر شده که عبارتاند از: سفیر و رسول و واسطه، تاوان و کفاره، خوابگزار و پیشگو.
در
خوزستان واژه ترجمان، «
ترجبان» تلفظ میشود و «به ترجبان نشستن» به معنای «ورد خواندن برای دفع آزارِ
جن» یا «
پیشگویی حوادث» است
فرهنگستان زبان و ادب فارسی،
ترجمان را معادل «
اُرگان»، به معنای
نشریه بیان کننده نظر و مواضع یک
سازمان یا
حزب، قرار داده است.
منابع :
(۱) محمدعلی امام شوشتری، فرهنگ واژه های فارسی در زبان عربی، تهران ۱۳۴۷ ش.
(۲) عبدالرشید بن عبدالغفور رشیدی، منتخب اللغات شاهجهانی، چاپ محمد عبدالاحد، دهلی ۱۳۱۵/ ۱۸۹۸.
(۳) مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، چاپ محمدعلی فروغی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۴) محمدپادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۵) ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۶) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، چاپ ژول مول، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۷) فرهنگستان زبان و ادب فارسی، واژه های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی: واژه های عمومی (۱)، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۸) بهرام فره وشی، فرهنگ پهلوی، تهران ۱۳۴۶ ش.
(۹) بدرالزمان قریب، فرهنگ سغدی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۱۰) متون پهلوی (ترجمه، آوانوشت)، گردآوری جاماسب ـ آسانا، گزارش سعید عریان، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۱) لویس معلوف، المنجد فی اللغة و الاعلام، بیروت ۱۹۹۶.
(۱۲) دیوید نیل مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمه مهشید میرفخرایی، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۱۳) جلال الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۴) ناصرخسرو، دیوان، چاپ مهدی سهیلی، اصفهان ۱۳۴۸ ش.
(۱۵) علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۱۶) ردهاوس.
(۱۷) بویس.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «واژه ترجمان »، شماره۳۴۳۳.