• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وضع حروف

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



وضع حروف به موضوعٌ له حروف اطلاق می‌شود و در علم اصول فقه کاربرد دارد.



وضع حروف، قرار دادن الفاظ حروف برای معانی حرفی است، مانند:حرف «مِن» که برای ابتدا در جمله «سرت من البصره» (یعنی ابتدای سیر، که شهر بصره می‌باشد) وضع شده است.


در این که حروف برای چه معنایی وضع شده است، دیدگاه‌های متعددی وجود دارد، از جمله:

۲.۱ - دیدگاه اول

مرحوم آخوند خراسانی معتقد است:موضوع له حروف با موضوع له اسمایی که هم سنخ آن‌ها می‌باشد، یکی است و تفاوت در چگونگی استعمال است؛ به این معنا که در اسما، معنا را به تنهایی اراده می‌کنند و در حروف، معنا را غیرمستقل و آلی لحاظ می‌کنند.
[۱] آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص۲۷.


۲.۲ - دیدگاه دوم

گروهی برآنند که حروف برای هیچ معنایی وضع نشده است، بلکه صرفاً یک سلسله نشانه‌ها است که بر کیفیت و خصوصیتی در مدخول خود دلالت می‌کند، مانند:علامت رفع که بر فاعل بودن زید در جمله «ضرب زید»، دلالت می‌کند، ولی معنایی را افاده نمی‌کند.

۲.۳ - دیدگاه سوم

مشهور متأخران اصولی معتقدند موضوع له حروف با موضوع له اسمای هم سنخ خودشان کاملا متباین است و در اصل ذات و حقیقت از یکدیگر جدا هستند؛ به این معنا که اسما، برای معناهایی که ذاتاً استقلال دارند، وضع شده است؛ به خلاف حروف.

۲.۴ - دیدگاه چهارم

مرحوم محقق نائینی معتقد است معانی حروف، معانی ایجادی است و به وسیله آن‌ها، بین اجزای کلام پیوند ایجاد می‌شود.
[۵] صدر، محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج۱، ص۲۸۷.


۲.۵ - دیدگاه پنجم

شهید صدر معتقد است حروف برای مصداق ربط در کلام وضع شده است نه مفهوم آن‌ها.
[۷] صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۱، ص۸۴-۸۳.
[۱۰] محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۱، ص۳۹.
[۱۱] محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۱، ص۴۶.
[۱۴] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۱، ص۴۵.
[۱۵] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۱، ص۴۳.
[۱۶] جزایری، محمدجعفر، منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، ج۱، ص۳۷.
[۱۸] شیرازی، محمد، الاصول، ج۱، ص۲۲-۲۱.
[۱۹] فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۲، ص۵۵۴.



۱. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص۲۷.
۲. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱، ص۲۴-۲۳.    
۳. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱، ص۲۴-۲۳.    
۴. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج۱و ۲، ص۵۰    
۵. صدر، محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج۱، ص۲۸۷.
۶. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۲، ص۶۸-۶۷.    
۷. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۱، ص۸۴-۸۳.
۸. نائینی، محمد حسین، اجود التقریرات، ج۱، ص۲۱.    
۹. نائینی، محمد حسین، اجود التقریرات، ج۱، ص۲۸.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۱، ص۳۹.
۱۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۱، ص۴۶.
۱۲. خمینی، روح الله، مناهج الوصول الی علم الاصول، ج۱، ص۶۸.    
۱۳. خمینی، روح الله، مناهج الوصول الی علم الاصول، ج۱، ص۸۰.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۱، ص۴۵.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۱، ص۴۳.
۱۶. جزایری، محمدجعفر، منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، ج۱، ص۳۷.
۱۷. آذری قمی، احمد، تحقیق الاصول المفیدة فی اصول الفقه، ص۸۶.    
۱۸. شیرازی، محمد، الاصول، ج۱، ص۲۲-۲۱.
۱۹. فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۲، ص۵۵۴.



فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، برگرفته از مقاله «وضع حروف».



جعبه ابزار