پایه استاندارد طلا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پایه استاندارد طلا از اصطلاحات
تجارت بینالملل و یک
نظام پولی که براساس آن کشورها با ثابت نگه داشتن قیمت
ارزهای داخلی خود در برابر مقدار مشخصی از
طلا نسبت به آن تعهد پایبند بودند،
پول ملی و دیگر اشکال پول (
سپردههای بانکی و
پولهای کاغذی) به طور رایگان و در قیمتهای ثابت به طلا تبدیل می شدند.
نظام استاندارد طلا نظامی داخلی بود که مقدار و نرخ رشد
عرضه پول یک کشور را قاعدهمند می کرد. به دلیل آنکه تولید طلا جدید تنها میزان اندکی شکاف را به موجودی انباشت شده از آن می افزاید و همچنین به دلیل آنکه مقامات تبدیل آزادانه طلا به
پول غیرطلایی را تضمین میکنند.
پایه استاندارد طلا یک نظام پولی است که در آن
بانک مرکزی هر کشور موظف به تحویل طلا در برابر پول منتشره کشور میباشد. لذا هر فردی میتواند با تحویل
اسکناس رایج بانک مرکزی، به نرخ ثابت و معینی طلا دریافت کند.
همه وسائل پرداخت جهانی مثل اسکناس و
چک در واقع بیانگر نمایندگی از طلا بودند. البته طلا پشتوانه همه پولهای در گردش نبود؛ فقط درصدی از اسکناسهای منتشره معادل طلا داشتند.
در سیر تحول تاریخی دو نوع نظام پایه طلا وجود داشته است:
الف)
نظام پایهی سکه طلا (Gold Coin Standard)؛ که در آن قانوناً سکههای طلا، رواج داشته و اسکناس نمایندهای از این سکهها بود.
ب)
نظام شمش طلا (Gold Bullion Standard)؛ که در آن برابری تمام سکهها با طلا حفظ میشود. (در آلیاژ سکههای طلا مداخله و تصرف نمیشود.)
نظام پایه طلا یکی از مسایل مهم در زمینه عقاید اقتصادی و پول تاسیسی است. این نظام از اواخر قرن ۱۹ (۱۸۸۰) تا اوایل قرن بیستم (۱۹۱۴) در همه کشورها وجود داشته است. این قانون، به علت سوء استفاده کشورهای ثروتمند و به هم خوردن تعادل در
بازارهای جهانی از میان رفت. آلمان اولین کشوری بود که بعد از
جنگ جهانی اول (۱۹۱۴) قابلیت تبدیل مارک به طلا را لغو کرد.
چند ماه بعد
فرانسه و برخی کشورها نیز به آن پیوستند. کشورهای بیطرف نیز که در بستن
قراردادهای تجاری به دنبال پول قدرتمند بودند، دست به انتشار بیرویه اسکناس زدند. برای مقابله با این معضل کنفرانس ژن در سال ۱۹۲۲ برگزار شد. امکان بازگشت به نظام جهانی پایه طلا وجود نداشت؛ در نتیجه نظامی به نام پایه طلا و
ارز که در آن بانکهای مرکزی هر کشور برای ذخایر خود علاوه بر طلا، پولهای قابل تبدیل به طلا را هم نگهداری میکردند، شکل گرفت. پول قابل تبدیل به طلا را پول کلید میگویند. پس از گذشت سه سال نظام طلا و ارز به طور جدی آغاز به کار کرد؛ اما اینکه چه پولی به عنوان همردیف طلا قرار گیرد، بحث برانگیز بود.
پس از نوسانات شدید ۱۹۲۳ تا ۱۹۲۷ در سال ۱۹۲۸ به غیر روبل، تمام پولها از ثبات خوبی برخوردار بودند.
تورم پولی در جهان و پرداخت خسارتهای پول کلید، مسئلهای بود که کشورهای پذیرنده این نظام، باید متحمل میشدند.
با بحران سقوط ارزش
سهام والاستریت در ۲۴ اکتبر ۱۹۲۹، به تدریج، سه پول مهم جهان
رایش مارک،
لیره استرلینگ و
ین قابلیت تبدیل به طلا را لغو کردند.
آمریکا در ۳۴-۱۹۳۳ تلاشهای زیادی برای ثبات پول خود که اکنون ۳/۱ طلای جهان را در اختیار داشت، انجام داد؛ اما مسائل اقتصادی در آمریکا و تنزل لیره و ین، سبب شد کالاهای آمریکائی در رقابت با محصولات کشورها باز ماندند.
در ۶ مارس ۱۹۳۳ دولت امریکا، با جمعآوری سکههای طلا و ممنوعیت داشتن طلا، قابلیت مبادله
دلار به طلا را به حالت تعلیق درآورد. در سال ۱۹۴۴ در برتون وودز آمریکا همایشی جهت طراحی یک نظام پولی بینالمللی جدید آغاز به کار کرد. در این مذاکرات نظام طلا و ارز به تصویب نهایی رسید؛ به این صورت که یک یا دو کشور از ذخیره طلا استفاده میکردند؛ بقیه پول قابل تبدیل به طلا را به عنوان ذخیره انتخاب میکردند. با توجه به اینکه اروپا پس از جنگ خسارت زیادی خورده بود، عملاً دلار به عنوان پول کلید انتخاب شد.
در سال ۱۹۶۵ با شدت یافتن
جنگ آمریکا و ویتنام، نرخ دلار در بازارهای ارزی کاسته شد و در سال ۱۹۷۱ تراز تجاری آمریکا با کسری ۳۰ میلیارد دلاری مواجه شد. در اوت ۱۹۷۱ میلادی آمریکا قابلیت تبدیل دلار به طلا را لغو نمود و عملاً پایان عمر پایه استاندارد طلا را رقم زد.
الف) طلا باید آزادانه به استاندارد سکههای رایج ضرب گردد.
ب) صادرات و واردات طلا باید آزاد باشد.
ج) پول کاغذی رایج کشور باید به محض درخواست از طرف دارنده اسکناس، با طلای معادل آن عوض گردد.
این نظام در صورت عمل میتواند نظام عدم تعادلهای تجارت بینالملل را به طور خودکار، با انتقال طلا هماهنگ کند.
در دهه اول قرن ۲۰ نرخ تبدیل پولها با همدیگر کاملاً ثابت بود؛ زیرا هر واحد پولی در جهان معادل طلای وزنی داشت. همین امر موجب قابلیت تبدیل پولها به همدیگر میشده است. ثبات ارزها باعث گسترش
مبادلات بینالمللی میشد؛ زیرا در ثبات ارز خطرات و ضرر تبدیل، قابل توجه نیست. اگر کشوری با کسری پرداخت مواجه میشد ناگزیر به اعمال
سیاست انقباضی و
ضد تورمی میشد. با خروج طلا از کشور، حجم پول کم شده، قیمتها پائین آمده، صادرات افزایش یافته و واردات کم میشد.
الف) انعطافناپذیر است؛ (به علت اینکه حجم اسکناس با حجم طلای استخراج شده از معادن مرتبط بود افزایش تولید ملی نمیتوانست حجم متناسب پول را در جامعه ارائه کند.)
ب) توزیع ناعادلانه و نابرابر ذخائر جهان؛ (در سال ۱۹۱۴ اروپا ۸/۵۸ ٪ از طلای دنیا را در اختیار داشت و امریکا ۲۲ ٪، آسیا ۸/۵٪ ولی بقیه ممالک جهان ۳/۱۱٪ این توزیع از طلای جهان بسیار ناعادلانه بود.)
ج) ضرب پول هزینه زیادتری نسبت به نشر پول کاغذی داشت.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «پایه استاندارد طلا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۳/۱۰.