• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پیامبری یحیی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حضرت یحیی (علیه‌السلام) پسر حضرت زکریا (علیه‌السلام) و از پیامبران بنی‌اسرائیل بود، و در قرآن کریم به نبوتش تصریح شده است. حضرت زکریا وقتی به سن پیری رسید، چون فرزندی نداشت و بیم داشت نبوت به دست نااهلان برسد، از خداوند خواست فرزندی به وی عطا کند تا وارث او و وارث آل‌یعقوب باشد. خداوند نیز حضرت یحیی را به وی ارزانی داشت.

فهرست مندرجات

۱ - حضرت یحیی
۲ - اجابت دعای زکریا
۳ - نبوت حضرت یحیی
۴ - مقام والای یحیی
۵ - ویژگی‌ها
۶ - مروج آیین موسی و عیسی
۷ - سن یحیی و عیسی
۸ - شباهت حضرت عیسی با یحیی
       ۸.۱ - زهد و پارسایی فوق العاده
       ۸.۲ - ترک ازدواج
       ۸.۳ - تولد اعجاز آمیز
       ۸.۴ - خویشاوندی نزدیک
       ۸.۵ - مقام نبوت
       ۸.۶ - انس و الفت خاص
              ۸.۶.۱ - بیان یک روایت
              ۸.۶.۲ - روایتی از معراج
       ۸.۷ - شهادت به دست طاغوت زمان
۹ - پیامبری حضرت یحیی در خردسالی
۱۰ - تحلیل و بررسی
       ۱۰.۱ - اول
       ۱۰.۲ - دوم
۱۱ - خردسالان نابغه
       ۱۱.۱ - ابوعلی سینا
       ۱۱.۲ - توماس یونگ
       ۱۱.۳ - محمدحسین طباطبایی
۱۲ - دیدار وزیر عربستان با محمدحسین
       ۱۲.۱ - اول
       ۱۲.۲ - دوم
       ۱۲.۳ - سوم
       ۱۲.۴ - چهارم
       ۱۲.۵ - پنجم
       ۱۲.۶ - ششم
       ۱۲.۷ - هفتم
       ۱۲.۸ - هشتم
       ۱۲.۹ - نهم
       ۱۲.۱۰ - دهم
۱۳ - نتیجه بحث
۱۴ - پانویس
۱۵ - منبع


حضرت یحیی بن زکریا (علیه‌السلام) یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل است که نام مبارکش پنج بار در قرآن آمده است.


چنان‌که قبلاً ذکر شد، حضرت زکریا (علیه‌السلام) با بانویی به نام ایشاع (یا حنانه) خالة حضرت مریم (علیه‌السلام) ازدواج کرد. سال‌ها گذشت و هر دو به سن پیری رسیدند، ولی دارای فرزند نشدند. سرانجام زکریا (علیه‌السلام) در کنار محراب مریم (علیه‌السلام) غذاها و میوه‌های بهشتی دید، دریافت که باید امیدوار به خدا بود، با این‌که ۱۲۰ سال از عمرش گذشته بود و همسرش ۹۸ سال داشت،
[۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱ و ۲، ص۴۳۹.
از درگاه خداوند تقاضای داشتن فرزند کرد. سرانجام فرشتگان به او بشارت دادند که خداوند پسری به نام یحیی (علیه‌السلام) به تو عطا خواهد کرد، و چنین نامی تاکنون کسی نداشته است.


حضرت یحیی (علیه‌السلام) در کودکی به مقام نبوت رسید، و خداوند در همین سن آن‌چنان او را از عقل و درایت و هوش برخوردار نمود که شایستگی مقام نبوت را پیدا کرد.


مقام یحیی (علیه‌السلام) در پیشگاه خداوند آن‌چنان در سطح بالایی است که خداوند می‌فرماید:
«وَ سَلامٌ عَلَیهِ یوْمَ وُلِدَ وَ یوْمَ یمُوتُ وَ یوْمَ یبْعَثُ حَیا؛ و سلام بر او آن روز که تولد یافت، و آن روز که می‌میرد، و آن روز که زنده و برانگیخته می‌شود».


از امتیازات حضرت یحیی (علیه‌السلام) این‌که خداوند او را به عنوان تصدیق‌کنندة نبوت حضرت مسیح (علیه‌السلام) و به عنوان رهبر، و بسیار عفیف و پرهیزکار و پیامبری از صالحان معرفی می‌کند.


گرچه از ظاهر آیه ۱۲ سورة مریم استفاده می‌شود که او دارای کتاب مستقل بوده، ولی منظور از کتاب در این آیه، همان تورات است. او مروج آیین موسی (علیه‌السلام) بود، وقتی که عیسی (علیه‌السلام) به مقام نبوت رسید، به او ایمان آورد، و مروج آیین حضرت مسیح (علیه‌السلام) گردید.


حضرت یحیی (علیه‌السلام) سه سال یا شش ماه از حضرت عیسی (علیه‌السلام) بزرگ‌تر بود.


شباهت عیسی (علیه‌السلام) و یحیی (علیه‌السلام) و همدلی آنها با هم‌دیگر
حضرت یحیی (علیه‌السلام) و حضرت مسیح (علیه‌السلام) نسبت به هم شباهت‌هایی در امور زیر داشتند:

۸.۱ - زهد و پارسایی فوق العاده



۸.۲ - ترک ازدواج

ترک ازدواج،‌ که آنها بر اثر شرایط خاص زندگی برای تبلیغ احکام الهی مجبور به سفرهایی بودند و ناچار مجرد زندگی می‌کردند.

۸.۳ - تولد اعجاز آمیز

تولد اعجازآمیز، که یحیی در سنین پیری پدر و مادر، از آنها به دنیا آمد، و عیسی (علیه‌السلام) بدون پدر متولد شد.

۸.۴ - خویشاوندی نزدیک

یحیی و عیسی، با هم‌دیگر خویشاوندی نزدیک داشتند (یحیی پسر خالة حضرت مریم (علیه‌السلام) مادر عیسی (علیه‌السلام) بود).

۸.۵ - مقام نبوت

شباهت دیگر این‌که هر دو در کودکی به مقام نبوت رسیدند.

۸.۶ - انس و الفت خاص

یحیی و عیسی (علیه‌السلام) با هم‌دیگر الفت و انس خاصی داشتند، و همچون دو برادر عرفانی، ارتباط تنگاتنگی در میانشان بود. تا آن‌جا که در روایت آمده:

۸.۶.۱ - بیان یک روایت

مدتی پس از فوت حضرت یحیی (علیه‌السلام)، حضرت عیسی (علیه‌السلام) که از فراق او دلتنگ شده بود، کنار قبر یحیی (علیه‌السلام) آمد و از درگاه خدا خواست تا یحیی (علیه‌السلام) را زنده کند. دعایش به اجابت رسید، یحیی (علیه‌السلام) زنده شد و از میان قبر بیرون آمد و به عیسی (علیه‌السلام) گفت: «از من چه می‌خواهی»؟
عیسی (علیه‌السلام) گفت: «اُرید ان تؤبسنی کما کنتُ فی الدنیا؛ می‌خواهم با من انس و الفت بگیری؛ همان‌گونه که در دنیا با هم مأنوس بودیم».
یحیی (علیه‌السلام) گفت: «ای عیسی! هنوز از مرارت و سختی مرگ، آرامش نیافته‌ام، می‌خواهی مرا به دنیا برگردانی! تا بار دیگر به سختی مرگ مبتلا شوم.» این را گفت و سپس به قبر خود بازگشت.

۸.۶.۲ - روایتی از معراج

در روایات معراج آمده، پیامبر اسلام فرمود: در شب معراج هنگام سیر در آسمان‌ها، وقتی که به آسمان دوم رسیدم، ناگاه دو مرد شبیه هم را دیدم، به جبرئیل گفتم: این‌ها کیستند؟ گفت: «دو پسرخالة هم‌دیگر، یحیی و عیسی (علیه‌السلام) هستند.» بر آنها سلام کردم، و آنها بر من سلام کردند، برای آن‌ها از درگاه خدا طلب آمرزش کردم، آن‌ها نیز برای من طلب آمرزش نمودند، و به من گفتند: «مرحباً بالاَخِ الصالح و النبی الصالح؛ آفرین بر برادر شایسته و پیغمبر شایسته».

۸.۷ - شهادت به دست طاغوت زمان

از شباهت‌های یحیی (علیه‌السلام) با عیسی (علیه‌السلام) این‌که یحیی (علیه‌السلام) را طاغوت زمانش کشت و سرش را از بدنش جدا کرد.
در مورد حضرت مسیح (علیه‌السلام) نیز طاغوتیان زمان می‌خواستند او را به دار آویزان کنند، که اشتباهی رخ داد و شخص دیگری را به جای عیسی (علیه‌السلام) کشتند، و عیسی (علیه‌السلام) به سوی آسمان‌ها صعود نمود.


در آیة ۱۲ سورة مریم می‌خوانیم؛ خداوند می‌فرماید:

«یا یحْیی خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَیناهُ الْحُکْمَ صَبِیا؛ ای یحیی! کتاب (خدا) را با قوت بگیر و ما فرمان نبوت را در کودکی به او دادیم».
حضرت زکریا (علیه‌السلام) وقتی که به شهادت رسید، حضرت یحیی (علیه‌السلام) خردسال بود، مقام نبوت به او رسید. (این قول بنابر آن است که زکریا (علیه‌السلام) در این هنگام از دنیا رفته است.) و این از امتیازات حضرت یحیی (علیه‌السلام) است که نخستین پیامبری بود که در کودکی به پیامبری رسید.
درست است که دوران شکوفایی عقل انسان معمولاً حد و مرز خاصی دارد، ولی می‌دانیم که همیشه در میان انسان‌ها افراد استثنایی وجود دارند. چه مانعی دارد که خداوند در شرایط خاصی، بعضی از پیامبران یا امامان (علیهم‌السلام) را در همان خردسالی، شایستة مقامات عالی کند.


کوتاه سخن آن‌که در مورد پاسخ به این سؤال که چگونه انسان خردسال به مقام نبوت و امامت می‌رسد، ما دو پاسخ پیش رو داریم:

۱۰.۱ - اول

به آنان که به خدای قادر و حکیم معتقدند، می‌گوییم: چه مانعی دارد خداوند با آن قدرت و حکمت مطلقه‌ای که دارد، براساس مصالحی، شخصی را در خردسالی به مقام نبوت یا امامت برساند. چنان‌که مطابق قرآن، خداوند حضرت عیسی و یحیی (علیهماالسلام) را در دوران کودکی به مقام نبوت رسانید؛ و به استناد قرآن، عیسی (علیه‌السلام) در گهواره سخن گفت و فرمود: «من بندة خدایم، خداوند به من کتاب آسمانی داد و مرا پیامبر نمود». و در مورد یحیی (علیه‌السلام) فرمود: «یا یحْیی خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَیناهُ الْحُکْمَ صَبِیا؛ ای یحیی! کتاب (خدا) را با قوت بگیر، و ما فرمان نبوت را در کودکی به او دادیم».
امام جواد (علیه‌السلام) برای یکی از یاران خود به نام علی بن اسباط، به همین آیه استدلال کرد، و پس از ذکر آیه فرمود: «کاری را که خداوند در مسئلة امامت کرده؛ همانند کاری است که در مسئله نبوت کرده است؛ همان‌گونه که ممکن است خداوند حکمت را در چهل سالگی به انسانی بدهد، ممکن است که حکمت را در کودکی به انسانی دیگر عطا فرماید».

۱۰.۲ - دوم

در طول تاریخ دیده شده است که برخی کودکان رشد فکری فوق العاده‌ای داشته‌اند، گاه افرادی در سنین کمتر از ده سال، نابغه شده‌اند و از رشد و عقل و درک ممتاز و استثنایی برخوردار بوده‌اند، این موضوع بیانگر آن است که شایستگی مقامهای ارجمند، مانند مقام امامت برای بعضی از کودکان محال نیست که آن را غیر ممکن سازد، در این زمینه نمونه‌هایی فراوان وجود دارد، که برای تقریب اذهان به ذکر سه نمونة زیر می‌پردازیم.


نمونه‌های استثنایی از خردسالان نابغه، عبارت است از:

۱۱.۱ - ابوعلی سینا

در حالات حسین بن عبدالله بن سینا معروف به شیخ الرئیس ابوعلی سینا، (۳۷۳ ـ ۴۲۷ ه.ق) نقل کرده‌اند که خود در شرح حال خود گفت: «در ده سالگی آن‌قدر از علوم مختلف را فرا گرفتم که مردم بخارا از استعداد سرشار من، شگفت‌زده شده بودند. در دوازده سالگی بر مسند فتوا نشستم، و در شانزده سالگی کتاب قانون را در علم طب نوشتم، و بیماری نوح بن منصور رئیس دولت سامانی را که همه اطبا از درمانش عاجز شده بودند، درمان نمودم. او به این خاطر، امکانات فرهنگی بسیار در اختیارم گذاشت، شب و روز به بررسی و مطالعه پرداختم. هنگامی که به بیست و چهار سالگی رسیدم، همة علوم جهان را می‌دانستم و چنین می‌اندیشیدم که علم و دانشی وجود ندارد که من به آن دست نیافته باشم».

۱۱.۲ - توماس یونگ

نمونة دیگر یکی از دانشمندان غرب به نام «توماس یونگ» است که در دو سالگی خواندن و نوشتن را می‌دانست، و در هشت سالگی به‌تنهایی به آموختن ریاضیات پرداخت، و به امتیازات استثنایی و اعجاب‌انگیزی دست یافت.
[۱۵] تاریخ علوم، پی یر روسو، ص۴۳۲.


۱۱.۳ - محمدحسین طباطبایی

نمونة دیگر که در عصر حاضر رخ داده و بسیار عجیب است و پاسخ به سؤال فوق را به طور عینی و گویا تبیین می‌کند، مربوط به کودکی به نام آقای سید محمدحسین طباطبایی، فرزند حجة الاسلام آقای سید محمدمهدی طباطبایی، ساکن قم است. آقای سید محمدحسین طباطبایی استعداد و حافظة فوق‌العاده و استثنایی دارد و مصاحبه با این کودک چندین بار از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش شده است، و در حوزه علمیه قم به تحصیل دروس مقدماتی حوزوی مشغول است. در پنج و نیم سالگی حافظ همة قرآن شد، جالب این‌که علاوه بر حفظ قرآن، آن‌چنان بر آیات قرآن و معانی آیات مسلط است، که اگر ترجمة آیه‌ای برای او خوانده شود، او متن آیه را تلاوت می‌کند و ترجمة هر آیه از آیات قرآن را می‌داند، از همه مهم‌تر این‌که انس عمیق او با آیات قرآن به‌گونه‌ای است که پرسش‌هایی که از او می‌شود، با آیات قرآن، به آنها پاسخ می‌دهد.


امسال در فروردین سال ۱۳۷۶ (ذی‌حجه ۱۴۱۷ ه.ق) در سفر حج، وزیر کشور عربستان سعودی با همراهانش به دیدار او آمدند و به مناسبت این‌که او کودک است، اسباب‌بازی برای او آورده بودند و به او اهدا کردند، و از او پرسش‌هایی کردند که او با آیات قرآن به همة آن پرسش‌ها پاسخ داد، پرسش‌های آنها چنین بود:

۱۰.۱ - اول

«آیا از وسایل اسباب بازی که برای تو آورده‌ایم خشنود شدی؟»
او در پاسخ، این آیه را خواند:«فَما آتانِی اللَّهُ خَیرٌ مِمَّا آتاکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیتِکُمْ تَفْرَحُونَ؛ آن‌چه خدا به من داده بهتر است از آن‌چه به شما داده است؛ بلکه شما هستید که به هدیه‌هایتان خشنود می‌شوید». (این پاسخ در قرآن، در مورد پاسخ حضرت سلیمان (علیه‌السلام) به مأمور بلقیس است؛ آن هنگام که از طرف بلقیس برای سلیمان (علیه‌السلام) هدیه آورده بودند).

۱۰.۲ - دوم

آیا پیراهن عربی بهتر است یا پیراهن ایرانی؟
او در پاسخ، این آیه را خواند: «وَ لِباسُ التَّقْوی ذلِکَ خَیرٌ؛ لباس پرهیزکاری برای شما بهتر است».

۱۲.۳ - سوم

آیا خشنودی که در کشور ما بمانی و مهمان ما باشی؟
او در پاسخ، این آیه را خواند: «حَتَّی یأْذَنَ لِی أَبِی؛ تا پدرم به من اجازه دهد».
و در موردی دیگر، از ایشان پرسیده شد:

۱۲.۴ - چهارم

می‌خواهیم از این خانة فعلی که در آن سکونت داری، به جای دیگری برویم، برای پدرت خانه بخریم، نظر شما چیست؟
او در پاسخ این آیه را خواند: «إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ؛ ما همین جا نشسته‌ایم».

۱۲.۵ - پنجم

شخصی از او سؤال کرد: «آیا می‌خواهی پسر من شوی»؟
او در پاسخ این آیه را خواند: «وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ؛ سوگند به پدر و فرزندش».
اشاره به این که هر کسی فرزند پدر خویش است.

۱۲.۶ - ششم

از او سؤال شد، آیا بازی را دوست داری؟
او در پاسخ، این آیه را خواند: «وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا؛ بهره‌ات را از دنیا فراموش نکن».

۱۲.۷ - هفتم

آیا کودکان همسال تو، به تو آزار نمی‌رسانند؟
او در پاسخ این آیه را خواند: «فَبِئْسَ الْقَرِینُ؛ پس چه بد هم‌نشینی بودی»؟ اشاره به این که هم‌نشین بد موجب آزار است، و گاهی بعضی از کودکان مرا آزار می‌دهند.

۱۲.۸ - هشتم

آیا هیچ‌گاه از پدرت کتک خورده‌ای؟
او در پاسخ این آیه را خواند: «قالُوا بَلی؛ گفتند آری». اشاره به این که آری کتک خورده‌ام.

۱۲.۹ - نهم

آیا هیچ‌گاه پدرت با تو دعوا کرده است و سپس تو را بخشیده است؟
او در پاسخ، این آیه را خواند: «وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یغْفِرُونَ؛ مؤمنان هنگامی که خشمگین شوند، عفو می‌کنند.» اشاره به این‌که آری پدرم به من خشم کرده و مرا بخشیده است.

۱۲.۱۰ - دهم

تو این همة فضل و کمال، استعداد و حافظه را در این سن و سال از کجا آورده‌ای؟
او در پاسخ، این آیه را خواند:«یؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یشاءُ وَ مَنْ یؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیراً کَثِیراً؛ خداوند دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می‌دهد، و به هر کس دانش داده شود، به او خیر فراوانی داده شده است». اشاره به این‌که این فضل و کمال از طرف خداست که به من داده شده است.


وقتی یک کودک عادی در خردسالی به لطف خدا دارای چنین موهبت و امتیاز فوق العاده‌ای شد، ((این کودک که اکنون هشت سال دارد در دانشگاه حجاز در انگلستان به مدرک دکترای افتخاری نائل شد، اساتید دانشگاه مذکور این مدرک را به خاطر تسلط آقای محمدحسین طباطبایی قمی (هشت ساله) به پنج موضوع قرآنی (از جمله حفظ تمام قرآن) در تاریخ ۳۰/۱۱/۱۳۷۶ شمسی مطابق با ۲۲ شوال ۱۳۱۸ ه.ق، ۱۹ فوریه ۱۹۹۸ میلادی،‌ اعطا کردند، امتحان او سه ساعت و نیم طول کشید، ‌در این مدت به ۱۳۰ سؤال پاسخ داد، و از امتیاز صد، دارای ۹۳ شده، و به درجة دکترای افتخاری دانشگاه حجاز، دست یافت.)) نباید تعجب کرد که چگونه حضرت یحیی و عیسی (علیهما‌السلام) در کودکی به مقام نبوت رسیده‌اند و یا امام جواد و امام هادی (علیهما‌السلام) و حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در دوران کودکی به مقام امامت رسیده‌اند که چنین موضوعی محال نیست، و به اذن الهی به علت مصالحی به بعضی از افراد داده می‌شود.


۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱ و ۲، ص۴۳۹.
۲. مریم/سوره۱۹، آیه۷.    
۳. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳۹.    
۴. مریم/سوره۱۹، آیه۱۵.    
۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳۹.    
۶. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۴، ص۱۶۹.    
۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۴، ص۱۸۷.    
۸. کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، ج۳، ص۷۲.    
۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۸، ص۳۲۵.    
۱۰. حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۳، ص۳۲۵.    
۱۱. مریم/سوره۱۹، آیه۳۰.    
۱۲. مریم/سوره۱۹، آیه۱۲.    
۱۳. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۹۴.    
۱۴. قمی، شیخ عباس، الکنی و الالقاب، ج۱، ص۳۲۰.    
۱۵. تاریخ علوم، پی یر روسو، ص۴۳۲.
۱۶. نمل/سوره۲۷، آیه۳۶.    
۱۷. اعراف/سوره۷، آیه۲۶.    
۱۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۰.    
۱۹. مائده/سوره۵، آیه۲۴.    
۲۰. بلد/سوره۹۰، آیه۳.    
۲۱. قصص/سوره۲۸، آیه۷۷.    
۲۲. زخرف/سوره۴۳، آیه۳۸.    
۲۳. تغابن/سوره۶۴، آیه۷.    
۲۴. شوری/سوره۴۲، آیه۳۷.    
۲۵. بقره/سوره۲، آیه۲۶۹.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «پیامبری حضرت یحیی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۱.    



جعبه ابزار