لفظپیر در کتیبههای ساسانی دیده نشده است، ولی بر روی مهرهای آن روزگار و در ترکیب اعلام منقوش بر آنها مانند r-talm ¦ i p و § taxs ¦ r-a ¦ i § r-c ¦ i p حضور دارد.
وجود اصطلاح پیرپیدا g ¦ pir payta به معنای پیرنما در دینکرد ۷ و ترکیب مردیپیر، مردم پیر در کارنامه اردشیر بابکان و گزیدههای زادسپرم درست به معنای سالخوردگان و هفتاد سالگان، شواهد خوبی برای معنای اصلی این واژهاند.
به اعتقاددارمستتر لفظ اوستایی prvya بر مبنای قاعده میان نهشت، یعنی افزوده شدن یک مصوت در میان کلمه ، که قاعدهای خاص اوستایی است، ابتدا به صورت paoirya و بعداً به صورت پیر درآمده است.
در بخش ششم کتاب بندهش که اضداد دو جهان برشمرده شده اند، ذکر پیری (البته با لفظ زرمانیه) بر ضد جوانی آمده است (بند ۴۸).