• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پیرنیا، خاندان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پیرنیا، خاندان، از دودمانهای نامور ایرانی بودند که از نائین ــ شهری در کنارۀ کویر مرکزی ایران ــ برخاستند و اعضای آن از وزیران‌وسیاستمداران‌ومورخان، ودربرخی‌زمینه‌ها از دانشمندان طراز اول بودند.

فهرست مندرجات

۱ - بزرگ خاندان
۲ - سلطنت محمدمیرزا
۳ - فرزندان
       ۳.۱ - مشیرالدوله
۴ - بزرگان پیرنیا
       ۴.۱ - معاضدالسلطنۀ
              ۴.۱.۱ - فعالیتها
                     ۴.۱.۱.۱ - لندن
                     ۴.۱.۱.۲ - سوئیس
                     ۴.۱.۱.۳ - ترکیه
              ۴.۱.۲ - فعالیتهای دیگر
                     ۴.۱.۲.۱ - تخلیه گیلان
                     ۴.۱.۲.۲ - مجلس
              ۴.۱.۳ - فرزندان
۵ - داوود پیرنیا
       ۵.۱ - کار در عدلیه
       ۵.۲ - علاقه ها
       ۵.۳ - خانواده
       ۵.۴ - شخصیت
۶ - فهرست منابع
۷ - پانویس
۸ - منبع


نیای خاندان، میرعبدالوهاب (د ۱۲۱۲ق/ ۱۷۹۷م) در نائین، از عارفان مشهور سلسلۀ نوربخشیه بود و خلافت این سلسله را از میرمحمدتقی شاهی یافته بود. قبر او در بقعۀ موسوم به مصلا ــ که امـروزه هم برجای مانده، و پررونق است ــ قرار دارد. ازآن‌پس گروه‌دیگری ازناموران خانوادۀ پیرنیا هم در کنار جدّ خود به خاک سپرده شدند.


داماد و جانشین میرعبدالوهاب به نام حاج محمدحسن، سلطنت محمدمیرزا را پیش‌بینی کرد. محمدمیرزا چون به پادشاهی رسید، دستور داد بر فراز گور او و میرعبدالوهاب عمارت باصفایی برآوردند. این بقعه امروزه هم برجای مانده، و زیارتگاه مردم نائین و مریدان اوست.
[۱] باستانی پاریزی، محمدابراهیم، «ترجمۀ احوال حسن پیرنیا مشیرالدوله»، تاریخ ایران حسن پیرنیا، تهران، ۱۳۶۲ش.



از عبدالوهاب پسری به نام آقامحمد و از او فرزندی به نام آقا ابوطالب در وجود آمد. ابوطالب نیز فرزندی به نام آقامحمد داشت که پدر میرزانصرالله‌خان مشیرالدولۀ نائینی، نخستین فرد برجسته و سیاستمدار دودمان پیرنیاست.
[۲] باستانی پاریزی، محمدابراهیم، تلاش آزادی، ص۱۲، تهران، ۱۳۴۷ش.
[۳] صفایی، ابراهیم، رهبران مشروطه، ص۹۹، تهران، ۱۳۶۲ش.


۳.۱ - مشیرالدوله

مشیرالدوله نخستین رئیس‌الوزرای مشروطیت، همچون اجداد خود تا دورۀ جوانی در نائین به‌سر می‌برد، سپس به تهران رفت و کارش به تدریج بالا گرفت و سرانجام با وقوع انقلاب مشروطه ، آزادی‌خواهان او را به صدارت برداشتند.
[۴] باستانی پاریزی، محمدابراهیم، «ترجمۀ احوال حسن پیرنیا مشیرالدوله»، تاریخ ایران حسن پیرنیا، تهران، ۱۳۶۲ش.
پس از او گروه بسیاری از فرزندان و عموزادگانش پا به دایرۀ سیاست گذاشتند و هریک به مقاماتی نایل آمدند. امروزه فرزندزادگان پسری می‌رعبدالوهاب عنوان «پیرنیا»، و اولاد دختری او شهرت «پیرزاده» را برای خود برگزیده‌اند. ‌از خاندان پیرنیا بجز میرزانصرالله‌خان، چند تن به شهرت فراوان رسیدند و به‌ویژه پسر او میرزاحسن‌خان مشیرالدوله چند نوبت مقام صدارت و وزارت یافت.
[۵] باستانی پاریزی، محمدابراهیم، «ترجمۀ احوال حسن پیرنیا مشیرالدوله»، تاریخ ایران حسن پیرنیا، تهران، ۱۳۶۲ش.
برخی دیگر از نام‌برداران خاندان پیرنیا به این شرح‌اند: میرزا حسین‌خان مؤتمن‌الملک پیرنیا؛ میرزا عبدالحسین اعتلاءالسلطنه؛ ابوالحسن‌خان معاضدالسلطنه؛
[۶] حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
حسین پیرنیا (۱۳۷۲ش)، نمایندۀ مجلس و استاد دانشگاه بود.
[۷] پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
[۸] افشار، ایرج، مقدمه بر سفرنامۀ حاجی پیرزاده، ج۱، ص۸، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، تهران، ۱۳۴۲ش.
[۹] باستانی پاریزی، محمدابراهیم، تلاش آزادی، ص۱۶-۱۷، تهران، ۱۳۴۷ش.



تنها به ذکر دو تن از برگزیدگان این دودمان اکتفا می‌شود:

۴.۱ - معاضدالسلطنۀ

۱. ابوالحسن‌خان معاضدالسلطنۀ نائینی (د ۱۳۱۸ش/ ۱۹۳۹م)، فرزند میرزاباقر، از نوادگان‌عموی میر‌زانصرالله‌خان مشیرالدوله. خدمت دولتی معاضدالسلطنه با کارمندی وزارت امور خارجه آغاز گردید. نخست در حدود سال ۱۳۲۲ق/۱۹۰۴م کنسول ایران در بادکوبه شد.
[۱۰] علوی، ابوالحسن، «رجال صدر مشروطیـت»، ‌ج۱، ص۵۱۷، یغما، تهران، ۱۳۳۱ش، س ۵، شم‌ ۱۱.
در این مقام به لحاظ حسن خدمت و داشتن افکار آزادی‌خواهی شهرتی یافت. آن زمان که مقارن با انقلاب روسیه بود، به سببی میان ارامنه و مسلمانان نبرد سختی درگرفت. معاضدالسلطنه در این ماجرا درایتی به خرج داد و ایرانیان را به خوبی یاری کرد. این‌گونه فعالیت‌ها و نیز شخصیت ممتاز او سبب شد که در جریان انقلاب مشروطه، مورد توجه انقلابیون و مشروطه‌خواهان قرار گیرد.
[۱۱] مستوفـی، عبداللـه، شرح زندگانی من، ج۲، ص۱۰، تهـران، ۱۳۴۳ش.
[۱۲] سپهر، عبدالحسین، مرآة الوقایع مظفری، ج۱، ص۳۰۲-۳۰۳، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۸ش.


۴.۱.۱ - فعالیتها

چون مأموریت بادکوبه به انجام رسید و معاضدالسلطنه به ایران بازگشت، به همراهی با مشروطه‌خواهان برخاست و وارد مبارزه شد.
[۱۳] علوی، ابوالحسن، «رجال صدر مشروطیـت»، ‌ج۱، ص۵۱۷، یغما، تهران، ۱۳۳۱ش، س ۵، شم‌ ۱۱.
و به ریاست انجمن آذربایجان ــ که تقی‌زاده از آن استعفـا داده بود ــ رسید. این انجمن‌که معاضدالسلطنه خود از پایه‌گذاران اصلی آن بود، یکی از مهم‌ترین مراکز آزادی‌خواهی ایران به‌شمار می‌رفت. با برگذاری نخستین انتخابات مجلس، معاضدالسلطنه به نمایندگی مجلس انتخاب شد و به عنوان عضو هیئت‌رئیسۀ مجلس، مباشرمجلس‌نوپای ایران گردید.
[۱۴] پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه،ج۱، ص۵-۶، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.


۴.۱.۱.۱ - لندن

در ۱۳۲۶ق/ ۱۹۰۸م مقارن با استبداد صغیر گروهی از سران انقلابیون چون ملک‌المتکلمین و صوراسرافیل دستگیر شدند و بلافاصله به قتل رسیدند. دیگران ازجمله معاضدالسلطنه و تقی‌زاده در سفارت انگلیس پناه جستند.
[۱۵] ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۴، ص۸۲۹، تهران، ۱۳۷۱ش.
براون، ص۲۱۷- ۲۱۸) و سرانجام به اروپا تبعید شدند.
[۱۶] کسروی، احمد، تاریخ مشروطۀ ایران، ج۱، ص۶۶۷، تهـران، ۱۳۶۲ش.
[۱۷] پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، ج۱، ص۷، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
شرح سفر از تهران به اروپا را تقی‌زاده به تفصیل در خاطرات خود آورده است.
[۱۸] تقی‌زاده، حسن، زندگی طوفانی، ج۱، ص۸۵، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.
‌معاضدالسلطنه در لندن با همکاری تقی‌زاده اعلامیه‌ای مفصل در روزنامۀ مشهور تایمز به چاپ رساند و در آن مظالم محمدعلی‌شاه برضد ملت ایران را برشمرد. این مقالۀ مؤثر موجب پاسخ‌گویی برخی طرفداران محمدعلی‌شاه شد و معاضدالسلطنه دیگر بار به پاسخ برخاست و مقاله‌ای در‌ همان روزنامه به چاپ رسانید.
[۱۹] تقی‌زاده، حسن، زندگی طوفانی،ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.


۴.۱.۱.۲ - سوئیس

توقف معاضدالسلطنه در لندن طولانی نشد؛ در همین مدت کوتاه با ادوارد براون آشنا شد؛ با او به کیمبریج رفت و آن‌جا هم اقداماتی در حمایت مشروطه‌خواهان انجام داد.
[۲۰] پیرنیا، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، حسین، ج۱، ص۷، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
او سپس همراه دهخدا و حسین پرویز به سویس رفت تا مقدمات‌انتشارمجددروزنامۀ صوراسرافیل رافراهم آورد.
[۲۱] تقی‌زاده، حسن، زندگی طوفانی، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.
پیش از آن، دولت فرانسه با ادامۀ انتشار روزنامه در پاریس موافقت نکرده بود.
[۲۲] ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۵، ص۹۹۰، تهران، ۱۳۷۱ش.
در سویس، شهر کوچکی به نام ایوردُن۱ به عنوان مرکز فعالیت انتخاب شد. دفتر روزنامه در ماههای آخر سال ۱۳۲۶ق در همان‌جا گشایش یافت و نخستین شمارۀ صوراسرافیل در تبعید در اول محرم ۱۳۲۷ق/ ۲۳ ژانویۀ ۱۹۰۹م انتشار یافت. معاضدالسلطنه برای رتق‌وفتق امور پیوسته میان ایوردن، پاریس و لندن در سفر بود، چون روزنامه در پاریس حروف‌چینی و چاپ می‌شد و از سویس پخش می‌گردید.
[۲۳] پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
روزنامۀ صوراسرافیل در ایوردن تنها ۳ شماره منتشر شد و به سبب مشکلات از ادامۀ انتشار باز ماند.
[۲۴] ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج۱، ص۱۰۲۷، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۲۵] افشار، ایرج، «نامه‌ای از حاج زین‌العابدین مراغه‌ای به معاضدالسلطنۀ پیرنیا»، ص۶۶۶، آینده، تهران، ۱۳۶۷ش، س ۱۴، شم‌ ۹-۱۲.


۴.۱.۱.۳ - ترکیه

پس از آن، دهخدا و معاضدالسلطنه به استانبول رفتند. در آن‌جا در اواخر محرم ۱۳۲۷ یا اندکی بعد، معاضدالسلطنه به ریاست انجمن سعادت منصوب شد.
[۲۶] افشار، ایرج، «نامه‌ای از حاج زین‌العابدین مراغه‌ای به معاضدالسلطنۀ پیرنیا»، ص۶۶۶، آینده، تهران، ۱۳۶۷ش، س ۱۴، شم‌ ۹-۱۲.
[۲۷] ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۱۱۴۱، تهران، ۱۳۷۱ش.
و در آن‌جا به نفع مبارزان ایرانی به فعالیت پرداخت
[۲۸] تقی‌زاده، حسن، زندگی طوفانی، ج۱، ص۱۲۴، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۲۹] دولت‌آبادی، یحیی، حیات یحیی، ج۳، ص۱۰۱، تهران، ۱۳۶۱ش.
انجمن روزنامه‌ای به نام سروش منتشر می‌کرد که مسئولیت آن برعهدۀ دهخدا گذاشته شد. سروش در اندک زمان شهرت فراوان به‌دست آورد و در سراسر ایران خواستارانی پیدا کرد.
[۳۰] ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۵، ص۱۱۴۱، تهران، ۱۳۷۱ش.

با پیروزی‌ مشروطه‌خواهان‌ و فرار محمدعلی‌شاه، معاضدالسلطنه و دهخدا به ایران بازگشتند. وی در دور دوم هم به نمایندگی مجلس انتخاب شد و هم در این زمان با همکاری دهخدا و گروهی دیگر حزبی به نام اعتدالیون تشکیل داد که اکثریت مجلس را در اختیار گرفتند. رهبری حزب را مستشارالدوله دردست داشت.
[۳۱] پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، به کوشش ایرج افشار، ج۱، ص۸- ۹، هران، ۱۳۵۹ش.
[۳۲] هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۱، ص۳۴۴، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۳۳] ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۶، ص۱۳۳۰، تهران، ۱۳۷۱ش.


۴.۱.۲ - فعالیتهای دیگر

از فعالیتهای دیگر معاضدالسلطنه، عضویت او در «کمیتۀ انقلاب ملی» در کنار سیدجمال اصفهانی، ملک‌المتکلمین، تقی‌زاده، دهخدا، حکیم الملک، صوراسرافیل و چند تن دیگر بود. انجمن هر نیمه‌شب در خانۀ حکیم‌الملک تشکیل جلسه می‌داد.
[۳۴] ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۴۱۷، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۳۵] صفایی، ابراهیم، تاریخ مشروطیت به روایت اسناد، ص۶۹۱، تهران، ۱۳۸۱ش.

معاضدالسلطنه در ۱۳۲۹ق در کابینۀ صمصام‌السلطنه، وزیر پست و تلگراف شد
[۳۶] علوی، ابوالحسن، «رجال صدر مشروطیـت»، ‌ج۱، ص۵۱۷،یغما، تهران، ۱۳۳۱ش، س ۵، شم‌ ۱۱.
و از وکالت استعفا داد. کوششهای او در این زمان بیش‌تر مصروف دفع تهاجم قوای سالارالدوله بود که پیوسته تهران را تهدید می‌کرد. او مدتی کوتاه پس از آن از وزارت استعفا داد.

۴.۱.۲.۱ - تخلیه گیلان

با وقوع جنگ جهانی اول، مجلس سوم در محرم ۱۳۳۴/ نوامبر ۱۹۱۵ منحل شد، و ایران به اشغال نیروهای خارجی درآمد. معاضدالسلطنه با گروهی از آزادی‌خواهان تصمیم به مهاجرت گرفت و مدتی در میان ایلات بختیاری و سایر ایلات جنوب ایران به سر برد.
[۳۷] پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
پس از وقوع کودتای اسفند ۱۲۹۹ وی مدتی خانه‌نشین شد، اما پس از روی کار آمدن قوام‌السلطنه، مأموریت تخلیۀ گیلان از قشون خارجی به او محول گردید که با موفقیت از عهدۀ آن برآمد؛ پس از آن، وزارت عدلیه را عهده‌دار شد و تا اسفند ۱۳۰۳ در این مقام باقی ماند.
[۳۸] سردار اسعد بختیاری، جعفرقلی، خاطرات، ج۱، ص۶۵، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۳۹] سردار اسعد بختیاری، جعفرقلی، خاطرات، ج۱، ص۱۰۳، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۴۰] پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، ج۱، ص۸- ۹، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.


۴.۱.۲.۲ - مجلس

معاضدالسلطنه در انتخابات دورۀ پنجم مجلس از شهر خود نائین به نمایندگی انتخاب شد؛ اما در دورۀ بعد از نامزدی کناره گرفت و بیش‌تر اوقات را به خانه‌نشینی می‌گذراند. در سالهای آخر زندگی چند بار به حکومت مازندران، گیلان و کرمان رفت و در آخر ایالت فارس به او واگذار گردید. در همین سمت بود که در یکی از روزهای آذر ۱۳۱۸ همراه با نوکر خود به طرز مرموزی درگذشت. پیکرش به نائین منتقل، و در مصلای آن‌جا کنار اجدادش به خاک سپرده شد.
[۴۱] پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، ج۱، ص۱۰- ۱۱، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.


۴.۱.۳ - فرزندان

از معاضدالسلطنه دو فرزند پسر برجای ماند: ۱. حسین پیرنیا فرزند ارشد او که نمایندۀ مجلس و استاد دانشگاه و بنیادگذار دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه تهران بود و در ۱۳۷۲ش در تهران درگذشت؛ ۲. باقر پیرنیا از سیاست‌پیشگان عصر پهلوی دوم که مدتی نایب‌التولیۀ آستان قدس رضوی بود و در سالهای اخیر در خارج از کشور درگذشت.
معاضدالسلطنه یکی‌از شخصیتهای خوش‌نام و پاک‌دامن عصرمشروطه بود و تا آخر عمر تقوای سیاسی خود را حفظ کرد و همواره با اخلاص تمام مشروطه‌خواهان را کمک می‌کرد
[۴۲] تقی‌زاده، حسن، زندگی طوفانی، ج۱، ص۸۴، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۴۳] ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۵، ص۹۹۰، تهران، ۱۳۷۱ش.

از او مجموعۀ اسناد مفصل و منظمی برجای مانده که همه پیرامون حوادث مشروطه و فعالیتهای آزادی‌خواهان ایرانی در اروپا ست. این مجموعه به همت فرزندش حسین پیرنیا و با اهتمام و مقدمۀ مفصل ایرج افشار در ۱۳۵۸ش در تهران به چاپ رسیده است.


۲. پیرنیا، داوود (۱۲۷۹-۱۱ آبان ۱۳۵۰ش/۱۹۰۰-۲ نوامبر ۱۹۷۱م)، حقوق‌دان، موسیقی‌شناس و سیاست‌پیشۀ عصر پهلوی، فرزند میرزاحسن‌خان مشیرالدوله، رئیس‌الوزرای ایران در ادوار متوالی و مؤلف تاریخ مشهور ایران باستان است. او در تهران دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی او در همین شهر و زیر نظر پدر دانشمندش به انجام رسید؛ سپس برای آموزش زبان فرانسه و ادامۀ تحصیلات متوسطه به مدرسۀ سن‌لوئی رفت که استادان فرانسوی آن را اداره می‌کردند. او پس از تکمیل دورۀ مدرسۀ مذکور، به خواست پدرش به سویس رفت و تحصیلات عالی را در رشتۀ حقوق ادامه داد و سرانجام از دانشگاه لوزان موفق به اخذ درجۀ دکتری شد.
[۴۴] حبیب‌الله، مردان موسیقی سنتی و نوین ایران، ص۵۰۹، تهران، ۱۳۶۹ش.
رسالۀ دکتری او دربارۀ حقوق بین‌الملل در قلمرو امور جزایی بود.
[۴۵] نصیری‌فر، حبیب‌الله، گشت و گذاری در موسیقی سنتی ایران، ج۱، ص۴۷۷، نتهران، ۱۳۷۹ش.
[۴۶] وجدانی، بهروز، فرهنگ موسیقی ایرانی، ج۱، ص۱۳۳، تهران، ۱۳۷۶ش.
پیرنیا ضمن تحصیل رشتۀ حقوق، به موسیقی کلاسیک علاقه‌مند شد و در نواختن پیانو به مرتبۀ استادی رسید؛ جز آن در مدت اقامت در اروپا بر زبانهای آلمانی و انگلیسی نیز به خوبی تسلط یافت.

۵.۱ - کار در عدلیه

او پس از پایان تحصیلات عالی به ایران بازگشت و طی سالیان متمادی در عدلیه به کار پرداخت.
[۴۷] نصیری‌فر، حبیب‌الله، گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ، ج۱، ص۲۶، تهران، ۱۳۷۳ش.
پس از شهریور ۱۳۲۰ وی نیز همانند برخی دیگر از شخصیت‌ها و بزرگان کشور به دنیای سیاست وارد شد و در سالهای ۱۳۲۵- ۱۳۲۹ش در کابینۀ قوام‌السلطنه مناصب مهم یافت
[۴۸] نصیری‌فر، حبیب‌الله، گشت و گذاری در موسیقی سنتی ایران، ج۱، ص۳۳۷، تهران، ۱۳۷۹ش.
اما چند سال بعد به کلی از سیاست و کارهای اداری روی گرداند و به موسیقی پرداخت.

۵.۲ - علاقه ها

داوود پیرنیا به موسیقی ایران و شعر کلاسیک فارسی دلبستگی فراوان داشت. سرانجام فکر احیای موسیقی اصیل ایران سبب شد وی دست از مقامات و مشاغل خود برداشته، به رادیو برود. از این زمان تمام اوقات او مصروف موسیقی اصیل ایران و گسترش آن شد. وی از ۱۳۳۴ش رسماً به رادیو رفت و برنامۀ گل‌ها را که به زودی به شهرت رسید، بنیاد گذاشت. اولین برنامۀ گل‌ها به همت پیرنیا و با همکاری کسانی چون ابوالحسن صبا و مرتضی محجوبی تهیه شد.
[۴۹] نصیری‌فر، حبیب‌الله، گشت و گذاری در موسیقی سنتی ایران، ج۱، ص۱۸۶، تهران، ۱۳۷۹ش.
بعد‌ها روح‌الله خالقی وارد گروه شد و در اواخر، رهی معیری شاعر معروف ایران نیز به همکاری دعوت شد. رهی در این برنامه به انتخاب اشعار مناسب برای برنامه‌ها سرگرم بود. به این ترتیب، پیرنیا توانست در مدت خدمت، برجسته‌ترین هنرمندان کشور را به رادیو بیاورد.
[۵۰] نصیری‌فر، حبیب‌الله، گشت و گذاری در موسیقی سنتی ایران، ج۱، ص۴۷۶، تهران، ۱۳۷۹ش.
او در تمام مراحل تهیۀ برنامه از انتخاب شعر تا آهنگ‌ساز، نوازنده و خواننده حضور داشت و در تهیۀ آن وسواس فراوان به خرج می‌داد
[۵۱] دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، ج۵، ص۹۲۷، ۱۳۷۹ش.

نمونۀ متن این برنامه‌ها به چاپ رسیده، و نوار آن‌ها بار‌ها تکثیر شده است.
[۵۲] نصیری‌فر، حبیب‌الله، گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ، ج۱، ص۲۴۴-۲۵۶، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۵۳] نصیری‌فر، حبیب‌الله، گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۶، تهران، ۱۳۷۳ش.

با گرفتاری‌ها و مشکلاتی که بر سر راه فعالیت پیرنیا در رادیو ایجاد شد، وی در ۱۳۴۴ش از آن‌جا کناره‌گیری کرد. پس از او هرچند برنامۀ گل‌ها ادامه یافت، اما سیر نزولی پیمود. داوود پیرنیا در سالهای آخر زندگی به سبب حجم و سنگینی کار، چند نوبت دچار بیماری شد و عاقبت خانه‌نشین گردید. مرگ او در ۱۳۵۰ش و در ۷۱ سالگی رخ داد
[۵۴] نصیری‌فر، حبیب‌الله، گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ،ج۱، ص۲۵، تهران، ۱۳۷۳ش.


۵.۳ - خانواده

وی دو همسر داشت و صاحب ۹ فرزند پسر و دختر بود.
پیرنیا را در برخی منابع
[۵۵] دانشنامۀ جهان اسلام، ج۵، ص۹۲۷، تهران، ۱۳۷۹ش.
[۵۶] نصیری‌فر، حبیب‌الله، گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ، ج۱، ص۲۵، تهران، ۱۳۷۳ش.
مؤسس و بنیان‌گذار کانون وکلا دانسته‌اند. گرچه در منابع مربوط به تاریخ دادگستری ایران، سندی مؤید این دعوی به دست نیامد؛ اما مسلم است که او سالیان متمادی با رتبۀ قضایی در دادگستری خدمت کرد و پس از آن به وزارت دارایی منتقل گردید و در آن‌جا ادارۀ احصائیه را تأسیس کرد.
[۵۷] نصیری‌فر، حبیب‌الله، گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ، ج۱، ص۲۵، تهران، ۱۳۷۳ش.


۵.۴ - شخصیت

پیرنیا شخصیت برجسته‌ای داشت، لباس ساده می‌پوشید و بی‌تکلف با همه می‌جوشید. او اعتقادات مذهبی داشت، از سالکان طریق حق و از ارادتمندان امام علی (ع) بود و به عتبات عالیات نیز سفری داشت. او به ایران و فرهنگ ایران دلبستگی عمیق داشت. آثاروکارهای بازمانده از اوهمه از ایران دوستی‌اش حکایت دارد.
پیرنیا را پایه‌گذار و مبدع روشی دانسته‌اند که براساس آن موسیقی با شعر تلفیق می‌شود.
[۵۸] نصیری‌فر، حبیب‌الله، گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ، ج۱، ص۵۱۱-۵۱۲، تهران، ۱۳۷۳ش.



(۱) افشار، ایرج، اوراق تازه‌یاب مشروطیت، تهران، ۱۳۵۹ش.
(۲) افشار، ایرج، مقدمه بر سفرنامۀ حاجی پیرزاده، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۳) افشار، ایرج، «نامه‌ای از حاج زین‌العابدین مراغه‌ای به معاضدالسلطنۀ پیرنیا»، آینده، تهران، ۱۳۶۷ش، س ۱۴، شم‌ ۹-۱۲.
(۴) باستانی پاریزی، محمدابراهیم، «ترجمۀ احوال حسن پیرنیا مشیرالدوله»، تاریخ ایران حسن پیرنیا، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۵) باستانی پاریزی، محمدابراهیم، تلاش آزادی، تهران، ۱۳۴۷ش؛ براون، ادوارد، انقلاب ایران، ترجمۀ احمد پژوه، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۶) پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
(۷) تقی‌زاده، حسن، زندگی طوفانی، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۸) دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۹) دولت‌آبادی، یحیی، حیات یحیی، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۱۰) سپهر، عبدالحسین، مرآة الوقایع مظفری، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۱۱) سردار اسعد بختیاری، جعفرقلی، خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۱۲) صفایی، ابراهیم، تاریخ مشروطیت به روایت اسناد، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۱۳) صفایی، ابراهیم، رهبران مشروطه، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۴) کسروی، احمد، تاریخ مشروطۀ ایران، تهـران، ۱۳۶۲ش.
(۱۵) مستوفـی، عبداللـه، شرح زندگانی من، تهـران، ۱۳۴۳ش.
(۱۶) ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۱۷) نصیری‌فر، حبیب‌الله، گشت و گذاری در موسیقی سنتی ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۱۸) نصیری‌فر، حبیب‌الله، گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۱۹) نصیری‌فر، حبیب‌الله، مردان موسیقی سنتی و نوین ایران، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۲۰) وجدانی، بهروز، فرهنگ موسیقی ایرانی، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۲۱) هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۲۲) علوی، ابوالحسن، «رجال صدر مشروطیـت»، ‌یغما، تهران، ۱۳۳۱ش، س ۵، شم‌ ۱۱؛


۱. باستانی پاریزی، محمدابراهیم، «ترجمۀ احوال حسن پیرنیا مشیرالدوله»، تاریخ ایران حسن پیرنیا، تهران، ۱۳۶۲ش.
۲. باستانی پاریزی، محمدابراهیم، تلاش آزادی، ص۱۲، تهران، ۱۳۴۷ش.
۳. صفایی، ابراهیم، رهبران مشروطه، ص۹۹، تهران، ۱۳۶۲ش.
۴. باستانی پاریزی، محمدابراهیم، «ترجمۀ احوال حسن پیرنیا مشیرالدوله»، تاریخ ایران حسن پیرنیا، تهران، ۱۳۶۲ش.
۵. باستانی پاریزی، محمدابراهیم، «ترجمۀ احوال حسن پیرنیا مشیرالدوله»، تاریخ ایران حسن پیرنیا، تهران، ۱۳۶۲ش.
۶. حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
۷. پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
۸. افشار، ایرج، مقدمه بر سفرنامۀ حاجی پیرزاده، ج۱، ص۸، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، تهران، ۱۳۴۲ش.
۹. باستانی پاریزی، محمدابراهیم، تلاش آزادی، ص۱۶-۱۷، تهران، ۱۳۴۷ش.
۱۰. علوی، ابوالحسن، «رجال صدر مشروطیـت»، ‌ج۱، ص۵۱۷، یغما، تهران، ۱۳۳۱ش، س ۵، شم‌ ۱۱.
۱۱. مستوفـی، عبداللـه، شرح زندگانی من، ج۲، ص۱۰، تهـران، ۱۳۴۳ش.
۱۲. سپهر، عبدالحسین، مرآة الوقایع مظفری، ج۱، ص۳۰۲-۳۰۳، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۳. علوی، ابوالحسن، «رجال صدر مشروطیـت»، ‌ج۱، ص۵۱۷، یغما، تهران، ۱۳۳۱ش، س ۵، شم‌ ۱۱.
۱۴. پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه،ج۱، ص۵-۶، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
۱۵. ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۴، ص۸۲۹، تهران، ۱۳۷۱ش.
۱۶. کسروی، احمد، تاریخ مشروطۀ ایران، ج۱، ص۶۶۷، تهـران، ۱۳۶۲ش.
۱۷. پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، ج۱، ص۷، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
۱۸. تقی‌زاده، حسن، زندگی طوفانی، ج۱، ص۸۵، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۹. تقی‌زاده، حسن، زندگی طوفانی،ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.
۲۰. پیرنیا، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، حسین، ج۱، ص۷، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
۲۱. تقی‌زاده، حسن، زندگی طوفانی، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.
۲۲. ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۵، ص۹۹۰، تهران، ۱۳۷۱ش.
۲۳. پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
۲۴. ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج۱، ص۱۰۲۷، تهران، ۱۳۷۱ش.
۲۵. افشار، ایرج، «نامه‌ای از حاج زین‌العابدین مراغه‌ای به معاضدالسلطنۀ پیرنیا»، ص۶۶۶، آینده، تهران، ۱۳۶۷ش، س ۱۴، شم‌ ۹-۱۲.
۲۶. افشار، ایرج، «نامه‌ای از حاج زین‌العابدین مراغه‌ای به معاضدالسلطنۀ پیرنیا»، ص۶۶۶، آینده، تهران، ۱۳۶۷ش، س ۱۴، شم‌ ۹-۱۲.
۲۷. ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۱۱۴۱، تهران، ۱۳۷۱ش.
۲۸. تقی‌زاده، حسن، زندگی طوفانی، ج۱، ص۱۲۴، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.
۲۹. دولت‌آبادی، یحیی، حیات یحیی، ج۳، ص۱۰۱، تهران، ۱۳۶۱ش.
۳۰. ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۵، ص۱۱۴۱، تهران، ۱۳۷۱ش.
۳۱. پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، به کوشش ایرج افشار، ج۱، ص۸- ۹، هران، ۱۳۵۹ش.
۳۲. هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۱، ص۳۴۴، تهران، ۱۳۶۳ش.
۳۳. ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۶، ص۱۳۳۰، تهران، ۱۳۷۱ش.
۳۴. ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۴۱۷، تهران، ۱۳۷۱ش.
۳۵. صفایی، ابراهیم، تاریخ مشروطیت به روایت اسناد، ص۶۹۱، تهران، ۱۳۸۱ش.
۳۶. علوی، ابوالحسن، «رجال صدر مشروطیـت»، ‌ج۱، ص۵۱۷،یغما، تهران، ۱۳۳۱ش، س ۵، شم‌ ۱۱.
۳۷. پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
۳۸. سردار اسعد بختیاری، جعفرقلی، خاطرات، ج۱، ص۶۵، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.
۳۹. سردار اسعد بختیاری، جعفرقلی، خاطرات، ج۱، ص۱۰۳، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.
۴۰. پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، ج۱، ص۸- ۹، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
۴۱. پیرنیا، حسین، مقدمه بر مبارزه با محمدعلی شاه، ج۱، ص۱۰- ۱۱، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۹ش.
۴۲. تقی‌زاده، حسن، زندگی طوفانی، ج۱، ص۸۴، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲ش.
۴۳. ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۵، ص۹۹۰، تهران، ۱۳۷۱ش.
۴۴. حبیب‌الله، مردان موسیقی سنتی و نوین ایران، ص۵۰۹، تهران، ۱۳۶۹ش.
۴۵. نصیری‌فر، حبیب‌الله، گشت و گذاری در موسیقی سنتی ایران، ج۱، ص۴۷۷، نتهران، ۱۳۷۹ش.
۴۶. وجدانی، بهروز، فرهنگ موسیقی ایرانی، ج۱، ص۱۳۳، تهران، ۱۳۷۶ش.
۴۷. نصیری‌فر، حبیب‌الله، گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ، ج۱، ص۲۶، تهران، ۱۳۷۳ش.
۴۸. نصیری‌فر، حبیب‌الله، گشت و گذاری در موسیقی سنتی ایران، ج۱، ص۳۳۷، تهران، ۱۳۷۹ش.
۴۹. نصیری‌فر، حبیب‌الله، گشت و گذاری در موسیقی سنتی ایران، ج۱، ص۱۸۶، تهران، ۱۳۷۹ش.
۵۰. نصیری‌فر، حبیب‌الله، گشت و گذاری در موسیقی سنتی ایران، ج۱، ص۴۷۶، تهران، ۱۳۷۹ش.
۵۱. دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، ج۵، ص۹۲۷، ۱۳۷۹ش.
۵۲. نصیری‌فر، حبیب‌الله، گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ، ج۱، ص۲۴۴-۲۵۶، تهران، ۱۳۷۳ش.
۵۳. نصیری‌فر، حبیب‌الله، گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۶، تهران، ۱۳۷۳ش.
۵۴. نصیری‌فر، حبیب‌الله، گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ،ج۱، ص۲۵، تهران، ۱۳۷۳ش.
۵۵. دانشنامۀ جهان اسلام، ج۵، ص۹۲۷، تهران، ۱۳۷۹ش.
۵۶. نصیری‌فر، حبیب‌الله، گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ، ج۱، ص۲۵، تهران، ۱۳۷۳ش.
۵۷. نصیری‌فر، حبیب‌الله، گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ، ج۱، ص۲۵، تهران، ۱۳۷۳ش.
۵۸. نصیری‌فر، حبیب‌الله، گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ، ج۱، ص۵۱۱-۵۱۲، تهران، ۱۳۷۳ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله شماره«۵۶۱۷»    



جعبه ابزار