پیشانی(اصلی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
واژه پیشانی از دو بخش پیش و آنی (پسوند نسبت مانند یاء) تشکیل شده و
مرکب نسبی است.
پیشانی جزء فوقانی رخسار، میان رستنگاه موی و ابروان را گویند که در زبان فارسی تعابیری چون بُنچه، پیچه، چماچم، چکاک، چکاد و درعربی معادلهای سیما، صلایه، لَطاة، مسجَد، مُقدِمه، رَمه، نَزَعَه، جبین، ناصیه، جَبهه و... در ارتباط با آن به کار میرود.
در فرهنگ و ادبیات عمومی، کنایه از
لیاقت و شایستگی،
سعادت و
شقاوت و نیز
شهرت و بزرگی
است.
در قرآن کلمههای جباه (جمع
جبهه ) ،
وجوه (جمع
وجه) ،
ناصیه و جمع آن
نواصی و
جبین آمده که جبهه معادل دقیق پیشانی و موضع
سجود است
و جبین به هریک از دو طرف پیشانی (
شقیقه ) گفته میشود.
ناصیه نیز رستنگاه مو و بالای پیشانی است
و همچنین وجه که اعم از پیشانی است و با قرینه به این معنا میآید.
در آیاتی که مفهوم پیشانی آمده است از وصف مؤمنان، شناختن مجرمان، کیفیت
عذاب ، اوصاف
قیامت ،
قدرت و
قهر خداوند و داستان
ذبح اسماعیل سخن رفته است. نیز در آیههای ۴۳
نساء و ۶
مائده :
«فامسَحوا بِوُجوهِکُم و اَیدیکُم» که کیفیت
تیمم را بیان میکند مراد از
مسح وجه، به قرینه حرف باء در «بِوُجوهِکُم» و ارشاد روایات مسح پیشانی دانسته شده است.
آیه ۲۹
فتح در وصف
حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و
اصحاب ایشان، وجود
اثر سجود در پیشانی آنها را متذکر شده است: «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ والَّذینَ مَعَهُ... سیماهُم فی وُجوهِهِم مِن اَثَرِ السُّجود...».
بعضی اثر
سجده در چهره مؤمنان را به معنای ظاهری آن یعنی پینه بستن پیشانی
یا اثر سجدههای طولانی مؤمنان بر
خاک ، نه بر
فرش و
پارچه و مانند آن دانستهاند که بر پیشانی آنان نمایان میشود.
برخی هم معناهایی چون وجود نور و زیبایی چهره بر اثر مداومت بر
نماز شب ،
زرد و نحیف شدن چهره از کثرت
عبادت ،
خضوع ،
خشوع و
تذلل در برابر خداوند
را بیان کردهاند. در روایاتی نورانی بودن موضع سجده چون
ماه شب چهاردهم
و نیز ساطع شدن نور از آن در
قیامت به سبب عبادت دنیوی
بازگو شده است. در روایتی از
امام صادق علیهالسّلام نیز مصداق آیه، شب بیداران به
نماز ذکر شده است.
یادکرد دیگر از پیشانی، به داستان ذبح
اسماعیل اختصاص دارد؛ هنگامی که
ابراهیم علیهالسّلام فرزندش را به پهلو خواباند و یک سوی پیشانی (جبین) او را بر خاک نهاد تا خواست خداوند را درباره
ذبح اسماعیل اجرا کند: «فَلَمّا اَسلَما و تَلَّهُ لِلجَبین».
بعضی گفتهاند: این پیشانی بر زمین گذاردن، خواست اسماعیل بوده است تا هنگام
ذبح نگاه
پدر به چهره فرزند نیفتد و رقّت پدری مانع امتثال فرمان الهی نگردد. نیز نقل است که اسماعیل از پدر خواست تا دست و پای او را ببندد تا حرکت او مانع انجام وظیفه نگردد و
لباس پدر خون آلود نشود.
کلمه
جبهه یک بار و کلمه
ناصیه ۴ مرتبه در آیات مربوط به
روز قیامت و
عذاب آمده است: «والَّذینَ یَکنِزونَ الذَّهَبَ والفِضَّةَ... • یَومَ یُحمی عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکوی بِها جِباهُهُم وجُنوبُهُم و ظُهورُهُم هـذا ما کَنَزتُم لاَِنفُسِکُم فَذوقوا ما کُنتُم تَکنِزون».
از اوصافِ قیامت، تحققِ وعده عذاب به
زر اندوزان است؛ همان
طلا و
نقره و اموالی را که جمع کرده و حق آنها را ادا نکردهاند، با آتشِ برافروخته داغ میکنند و بر پیشانی و پهلو و پشت هایشان مینهند. مفسران در تعیین مصداق زراندوزان، نظرهای گوناگونی دادهاند که عمدتاً ناظر به ثروتمندانِ بی توجه به تهیدستان است.
«جِباهُهُم» را در این
آیه به علت اهمیت آن در بدن دانستهاند،
زیرا وقتی پیشانی داغ شود، به داخل بدن سرایت کرده،
مغز سر
انسان را هم میسوزاند.
در برخی تفاسیر نیز سرّ داغ نهادن به پیشانی را ظاهر بودن جایگاه علامت گذاری
و نیز مشهورتر و زشتتر بودن داغ زدن بر پیشانی دانستهاند،
زیرا صورت نمودِ زیبایی و بهترین و عزیزترین جای آن، پیشانی است.
برخی نیز داغ نهادنِ جایگاه سجود را بر اثر ادا نکردن حق آن
و چهره درهم کشیدن و گره بر پیشانی انداختن هنگام دیدن تهیدستان دانسته
و نیز بیان کردهاند که زراندوزان مال را مایه وجاهت و آبروی خود میپنداشتند و بدینوسیله رسوا میگردند.
در کیفیت عذابِ روز
قیامت آمده که مجرمان را از موی بالای پیشانی و پاهایشان گرفته، در
آتش میافکنند یا آنها را در
دوزخ میکشانند:
«یُعرَفُ المُجرِمونَ بِسیماهُم فَیُؤخَذُ بِالنَّواصی و الاَقدام».
مجرمان بدون اینکه از آنها پرسشی شود، از سیما و چهره هاشان شناخته و عذاب میشوند. آثار جرم با سیاهی چهره و کدر شدن چشمها، ظهور نشانههای ذلت و خواری
یا آثار ناراحتی به سبب رسوا شدن آشکار میگردد.
در آیاتی از قرآن به این مطلب تصریح شده است.
در برخی روایات شیعه بیان شده که این شناختن در مورد خداوند نیست، زیرا او خالق و آگاه به بندگان و اعمال آنهاست، بلکه مربوط به زمان ظهورِ
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که چون
قیام کند، چهره مجرمان را با این نشانی شناسایی میکند.
این نوع مجازات حاکی از ضعف و ذلت آنهاست که در
سوره علق هم از آنها بحث میشود: «کَلاّ لـَئِن لَم یَنتَهِ لَنَسفَعـًا بِالنّاصِیَه• ناصِیَة کـذِبَة خاطِئَه».
نزول این
آیه را با یادآوری دو رخداد مربوط به
ابوجهل دانستهاند: نخست هنگامی که وی،
پیامبر را از
نماز خواندن
نهی میکرد و دیگری زمانی که خواست هنگام
سجده ضربهای به گردن حضرت بزند و با
اراده خداوند نتوانست، آنگاه
وحی فرود آمد که اگر از کار خود دست برندارد و به
نهی کردن مؤمنان از
عبادت و نماز ادامه دهد، او را از موی پیشانی گرفته، به شدّت در آتش میافکنیم.
در آیه بعد دو صفت «دروغگو» و «خطاکار» به
ناصیه نسبت داده شده که در واقع صاحب ناصیه مراد است. افزون بر این آیه که کنایه از ذلت و خواری نهی کننده و تسلط خداوند بر طغیانگران است، در جایی دیگر از سلطه فراگیر
خدا بر همه جنبندگان و کوچک و خوار شمردن و ناتوان بودن آنها در پیشگاه وی سخن میرود: «... ما مِن دابَّة اِلاّ هُوَ ءاخِذٌ بِناصِیَتِها...».
این آیه اشاره به داستان
هود علیهالسّلام دارد، هنگامی که قومِ خود را از
بت پرستی برحذر داشت و خدایان آنها را تکذیب کرد. جمله «آخذ بِناصِیَتِها» کنایه از
قدرت و قهر پروردگار و ذلت و خواری دیگران در مقابل اوست، از این رو هود علیهالسّلام در برابر قدرت قوم خود بر
خداوند توکل میکند.
الاختصاص؛ اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد؛ بصائر الدرجات الکبری؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر اثنی عشری؛ تفسیر البصائر؛ تفسیر جوامع الجامع؛ تفسیر شریف لاهیجی؛ تفسیر کنزالدقایق و بحرالغرائب؛ تفسیر منهج الصادقین؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جِلاء الاذهان و جَلاء الاحزان (تفسیر گازر)؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه؛ فی ظلال القرآن؛ القاموس المحیط؛ لسان العرب؛ لغت نامه؛ مجمع البحرین؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فی تفسیرالقرآن؛ النهایة فی غریب الحدیث و الاثر.
مرکز دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «پیشانی».