۱۴. رابطه قرآن و عترت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عنوان موضوع اصلي: قرآن
عنوان موضوع فرعي اول: معارف قرآن
عنوان موضوع فرعي دوم: اعتقادات
عنوان موضوع فرعي سوم: امامت
زبان: فارسي
نام خانوادگي نويسنده: استاد شهيد مرتضى مطهرى
عنوان مقاله: رابطه قرآن و عترت
چكيده مقاله: متن مقاله: انحراف و انحطاط مسلمين از آنجا شروع شد كه ميان ايندو- قران وعترت - خواستند تفكيك كنند .
اكنون خوب است درباره تفكيك ناپذيرى آنها بحث كنيم . چرا آورنده يك شريعت و قانون و كتاب آسمانى غير از آن شريعت چيز ديگر را نيز ضميمه مى كند ؟
اين مسئله
[۱]
به عميق بودن قرآن و نيازمند به مفسر بودن شريعت است . در مقام تمثيل بايد گفت يك وقت هست كه ما يك وسيله ساده اى از يك كشورى وارد مى كنيم مثلا پارچه و يا كفش و يا ظروف وارد مى كنيم , ديگر نيازى به افرادى كه همراه آنها باشند و به ما ياد بدهند نداريم . پارچه است مى دوزيم , ظرف است استفاده مى كنيم , كفش و كلاه است مى پوشيم . اما يك وقت هست كه يك كارخانه وارد مى كنيم . حتما بايد متخصص از خود آنجا براى نصب و اداره بيايد براى مدت زيادى كه مردم بومى ياد بگيرند . يا مثلا سلاحهاى مدرن جنگى فرستاده مى شود . حتما بايد تكنسينهايى هم همراه آنها بفرستند و ساليان دراز به آنها تعليم بدهند و آنها هم دقيقا تعلم كنند تا ياد بگيرند .
شنيديم كه فرانسه هواپيماهاى ميراژ به ليبى فروخت ولى گفته شده كه خود خلبانان ليبى حداقل تا دو سال نمى توانند از اينها استفاده كنند .
مسئله امامت به معنى مرجعيت دينى در اسلام كه پيغمبر اكرم در اين حديث متواتر فرموده است , جز اين نيست كه براى تفسير قرآن و فهم قرآن و هدفهاى آن و توضيح و تشريح اهداف و معارف آن و مقررات آن و اخلاق آن , فهم ساده عرفى كه هر كه زبان عربى مى داند پس كافى است , كافى نيست . لهذا ديديم كه چه انحرافها پيدا شد از قبيل قول به تجسم كه انكم سترون ربكم يوم القيامة كما ترون القمر ليلة البدر .
حسبنا کتاب الله
( اينطور نتيجه مى دهد كه نتيجه اش اشعرى گرى است و يا اعتزال است كه هر دو مكتب , مكتب انحرافى بود .
پس ائمه در واقع تكنسينهاى قرآن هستند در خارج از كشور ظاهر و محسوس كه علمشان علم افاضى و لااقل تعليمى خصوصى است . على عليه السلام در ذيل جمله هاى خطاب به كميل فرمود : هجم بهم العلم على حقيقة البصيرة و باشروا روح اليقين و استلانوا ما استوعره المترفون و انسوا بما استوحش منه الجاهلون .
و دانش با بینایی حقیقی به ایشان یکباره روی آورده و با آسودگی و خوشی یقین و باور به کار بسته اند و سختی و دشواری اشخاص به ناز و نعمت پرورده را سهل و آسان یافته اند و به آنچه نادانان از آن دوری گزینند انس و خو گرفته اند
. ( ۱ )
ايضا در خطبه ۲ نهج البلاغه مى فرمايد :
[۴]
موضع سره و لجأ امره و عيبة علمه و موئل حكمه و كهوف كتبه و جبال دينه بهم أقام انحناء ظهره و اذهب ارتعاد فرائصه . . . لا يقال بال محمد صلى الله عليه و آله من هذه الامة احد و لا يسوى بهم من جرت نعمتهم عليه ابدا . هم اساس الدين و عماد اليقين اليهم يفيىء الغالى و بهم يلحق التالى و لهم خصائص حق الولاية و فيهم الوصية و الوراثة .
[ آل پيغمبر اكرم نگهدارنده راز نهان و پناه فرمان آن حضرت مى باشند و خزينه دانش آن وجود محترم هستند و مرجع حكمتهاى آن جناب و حافظ كتابهايش مى باشند و مانند كوههايى هستند براى دينش . حضرت رسول اكرم به كمك آنان پشتش را راست كرد و لرزش بدنش را زائل نمود . . .
هيچيك از اين امت با آل محمد صلى الله و عليه و آله طرف مقايسه نبوده و كسانى كه هميشه از نعمت و بخشش ايشان بهره مندند با آنان برابر نيستند . آل محمد عليهم السلام اساس و پايه دين و ستون ايمان و يقين هستند . دور افتادگان از راه حق به آنان رجوع كرده و واماندگان به ايشان ملحق مى شوند و خصائص امامت در آنان جمع و حق ايشان است و بس , و درباره آنان وصيت و ارث بردن ثابت است] .
ايضا در خطبه ۴ مى فرمايد : بنا اهتديتم فى الظلماء و تسنمتم العلياء و بنا انفجرتم عن السرار و قر سمع لم يفقه الواعية
.. ( این خطبه را حضرت بعد از کشته شدن طلحه و زبیر فرموده است ):موقعی که در تاریکی گمراهی و نادانی بودید به سبب ما هدایت شدید و به راه راست قدم نهادید و بر کوهان بلندی سوار شدید و به واسطه ما از تیرگی شبهای آخر ماه داخل روشنایی صبح گردیدید. کر شود گوشی که از فریاد رهنما پند نگرفته.
. . .
ايضا در خطبه ۱۴۵ : و لن تأخذوا بميثاق الكتاب حتى تعرفوا الذى نقضه و لن تمسكوا به حتى تعرفوا الذى نبذه فلتمسوا ذلك من عند اهله فانهم عيش العلم و موت الجهل هم الذين يخبركم حكمهم عن علمهم و صمتهم عن منطقهم ( عن حكم منطقهم خطبه ۲۳۷ ) و ظاهرهم عن باطنهم لا يخالفون الدين و لا يختلفون فيه ( لا يخالفون الدين اشاره است به مقام عصمت و لا يختلفون فيه اشاره است به مقام علم , و اين دو شرط در متخصصان الهى لازم است ) . فهو بينهم شاهد صادق و صامت ناطق .
هرگز به عهد و پیمان قرآن وفا نمی کنید تا کسی را که نقض عهد کرده و پیمان شکسته بشناسید، و هرگز به کتاب خدا چنگ نمی زنید تا کسی را که آنرا دور انداخته بشناسید. پس راه راست و وفای به عهد و پیمان و کیفیت وابسته شدن به قرآن را از اهل آن درخواست نمائید زیرا ایشان زنده دارنده علم و دانش و میراننده جهل و نادانی هستند. آنانند کسانی که حکم ایشان شما را آگاه می سازد از علم و دانائیشان، و خاموشی آنان از گفتارشان و ظاهرشان و از باطنشان. مخالف دین نیستند و در آن با یکدیگر اختلاف ندارند. پس دین درباره آنان گواهی است راستگو و خاموشی است گویا
.
ايضا خطبه ۲۳۷ : هم عيش العلم و موت الجهل يخبركم حلمهم ( خطبه ۱۴۵ : حكمهم ) عن علمهم و صمتهم عن حكم منطقهم لا يخالفون الحق ( اى العصمه ) و لا يختلفون فيه ( اى العلم الصافى المصيب ) هم دعائم الاسلام و ولائج الاعتصام بهم عاد الحق فى نصابه و انزاح الباطل عن مقامه و انقطع لسانه عن منبته عقلوا الدين عقل وعاية و رعاية لا عقل سماع و رواية فان رواة العلم كثير و رعاته قليل .
محمد ( ص ) زنده کننده علم و دانایی و از بین برنده جهل و نادانی هستند. شما را آگاه می سازد بردباریشان از دانائیشان، و ظاهرشان از باطنشان و خاموشیشان از راستی و درستی گفتارشان. حق را مخالفت نمی کنند و در آن اختلاف ندارند. ایشان ستونهای اسلام و پناهگاهها هستند. به وسیله ایشان حق به اصل و موضع خود باز می گردد و باطل و نادرستی از جای آن دور و نابود می شود و زبانش آنجا که حق آشکار شد بریده می گردد. دین را شناختند شناختنی که از روی دانایی و رعایت نمودن است نه شناختنی که از روی شنیدن و نقل نمودن باشد و روایت کنندگان علم بیشمار و رعایت کنندگان آن کمند
.
ايضا خطبه ۱۴۵ : و انه سيأتى عليكم من بعدى زمان ليس فيه شىء اخفى من الحق و لا اظهر من الباطل . . . فالكتاب يومئذ و اهله طريدان منفيان و صاحبان مصطحبان فى طريق واحد لا يؤويهما مؤو فالكتاب و اهله فى ذلك الزمان فى الناس و ليسا فيهم و معهم و ليسا معهم .
است که بعد از من بر شما روزگاری بیاید که چیزی در آن پنهانتر از حق و درستی نبوده و آشکارتر از باطل و نادرستی نباشد... پس قرآن و اهل آن در آن روز دور انداخته شده و در میان جمعیت نیستند و این هر دو با هم در یک راه یار هستند و کسی قرآن و اهلش را احترام نکرده نزد خود نگاه ندارد. پس قرآن و اهل آن در آن زمان در بین مردم بوده و با ایشان هستند و ( در عین حال ) در میانشان نبوده و با آنها نمی باشند
.
۱ - ترجمه اين روايت و چند روايت آينده از ناشر است .
منابع: امامت ورهبرى ص۳۶
پيوند مرتبط: تاريخ بارگذاري: ۱۳۸۹/۰۸/۱۱
درج مطلب
درباره ما
صفحه نخست
اشتراکگذاری
ایتا
تلگرام
واتساپ
آخرین مطالب اضافه شده
بحث
مقاله
مدرسه فقاهت
کتابخانه
ویکی فقه
جعبهابزار
صفحه تصادفی
فهرست الفبایی
راهنمای ویکیتست
راهنمای تصویری
ورود به سامانه / ایجاد حساب کاربری
العربیة
|
اردو
|
Türkçe
آخرین مطالب اضافه شده
بحث
مقاله
پیشرفته
نمایش تاریخچه
ویرایش
خواندن
صفحه نخست
درج مطلب
آخرین مطالب اضافه شده
اشتراکگذاری
ایتا
تلگرام
واتساپ
مدرسه فقاهت
کتابخانه
ویکی فقه
جعبهابزار
صفحه تصادفی
فهرست الفبایی
راهنمای ویکیتست
راهنمای تصویری