• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

۱۶. امت واحده از همگرایی تا واگرایی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عنوان موضوع اصلي: قرآن
عنوان موضوع فرعي اول: معارف قرآن
عنوان موضوع فرعي دوم: تفسير موضوعي
عنوان موضوع فرعي سوم: مسائل سياسى در قرآن
زبان: فارسي
نام خانوادگي نويسنده: نعمت الله پيغان
عنوان مقاله: امت واحده از همگرايى تا واگرايى
چكيده مقاله: متن مقاله: در اين مقاله نگرش قرآن به همگرايى و وحدت ميان انسان ها و عوامل بر هم زننده آن مورد بررسى قرار گرفته است. از ديدگاه قرآن, انسان ها در آفرينش از يك گوهرند و وحدت دارند, يعنى همه از حضرت آدم به وجود آمدند, ليكن به سبب امتحان بشر و ظهور استعدادها و ظرفيت هاى او و نيز حسد و دنياطلبى, فرقه گرايى, تفرقه افكنى هاى دشمنان و بدخواهان, القائات شيطانى, مسخره كردن متقابل افراد و گروه ها, دادن لقب هاى زشت به يكديگر و سوء ظن به يكديگر, اين وحدت فرو پاشيده است. قرآن كريم براى تحقق دوباره امت واحد, اين مولفه ها را پيشنهاد مى دهد: اخوت بين مسلمانان, مودت مسلمانان, الفت بين مسلمانان, رحمت مسلمانان در قبال همديگر, رإفت بين مسلمانان, عفو, فضل, صفح, اصلاح, تعارف, احترام به ساير اديان و پيامبران الهى و رد انحصارطلبى گروهى خاص در مورد خداوند.
مقدمه
آيا انسان ها ذاتا از يكديگر بيگانه اند يا در ذات خود به همكارى و همگرايى تمايل دارند؟ در صورت همگرايى ذاتى انسان ها, چه عواملى باعث تفرقه و واگرايى و فروپاشى وحدت مى شود؟ به نظر مى رسد با توجه به آموزه هاى اسلامى, دلايل فراوانى مبنى بر وجود زمينه ها و عناصر همگرايى, وفاق, اتحاد و تعاون و در يك كلام امت واحده در انسان ها وجود دارد كه در اين مقاله به مطالعه و بررسى اين موضوع مى پردازيم.
منظور از ((وحدت انسان ها)), توحيد اعتقادى و دينى و كنار گذاشتن اختلافات فكرى و اعتقادى و سليقه اى ميان آنها نيست, بلكه مراد اين است كه با حفظ اين اختلافات, نسبت به هم همدلى پيدا كنند و به حقوق يكديگر احترام بگذارند و مصالح متقابل را رعايت كنند. همچنين منظور از ((وحدت امت اسلامى)), وحدت مواضع اعتقادى و فقهى و عدم بيان آنها نيست, بلكه مقصود اين است كه نخست فرقه هاى اسلامى به طور صحيح يكديگر را بشناسند, از مواضع فكرى و اعتقادى هم كاملا مطلع شوند و براى حفظ و گسترش كيان اسلام از نزاعى كه قرآن كريم آن را نهى كرده ((لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم))(۲) بپرهيزند و براى دفاع از ساحت قران و اصول ثابت و مشترك اسلامى, يد واحده باشند.
از ديدگاه قرآن كريم, انسان ها وحدت در خلقت دارند, چون خداوند آنها را از ((نفس واحده)) آفريده است. ((نفس)) به معناى عين است و نفس هر شى يعنى عين آن شى, و نفس انسان آن چيزى است كه قوام انسان به آن است و انسان به واسطه آن, انسان است و آن مجموع روح و جسم انسان در اين دنيا و روح به تنهايى در برزخ است. (۳)
در آيات ذيل بر مفهوم نفس واحده تإكيد شده است:
].۱[ يا إيها الناس اتقوا ربكم الذى خلقكم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا كثيرا و نسإ;(۴) اى مردم, از پروردگارتان پروا كنيد, همو كه شما را از يك تن يگانه بيافريد و همسر او را هم از او پديد آورد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكند.
علامه طباطبايى و فخر رازى معتقدند مراد از ((نفس واحده)) در آيه شريفه حضرت آدم(ع) و مراد از ((زوجها)) همسرش حواست كه اين دو والدين انسان ها هستند و خلقت حوا نيز از آدم(ع) است; بنابراين خلقت همه انسان ها به حضرت آدم منتهى شده و وحدت در خلقت دارند.(۵)
محمد رشيد رضا نيز با تإكيد بر اين كه همه انسان ها از نفس واحده خلق شده اند و وحدت در خلقت دارند, مى گويد: در اين كه آن ((نفس واحده)) كيست, اقوال مختلفى است لكن منافاتى ندارد كه مراد حضرت آدم(ع) باشد.(۶)
فخر رازى در تفسير آيه فوق مى گويد: اين امر كه همه انسان ها از ((نفس واحده)) خلق شده اند مى طلبد كه نوعى انس و اتحاد بين انسان ها برقرار باشد تا موجب زيادتر شدن محبت و ترك تفاخر و تكبر بريكديگر شود.(۷)
].۲[ و هو الذى انشإكم من نفس واحده فمستقر و مستودع قد فصلنا الآيات لقوم يفقهون;(۸) و اوست كه شما را از تن يگانه اى پديد آورد و آن گاه را     قرارگاه و وديعت گاهى است. به راستى كه آيات [۲]     را براى قومى كه در مى يابند به روشنى بيان كرده ايم.
علامه طباطبايى(۹) و فخر رازى(۱۰) و محمدرشيد رضا(۱۱) درباره اين آيه مى گويند: مراد از ((إنشإكم)) در آيه شريفه, ((خلقكم)) است و به اين معناست كه ذريه انسان با همه فزونى و گستردگى اش به حضرت آدم(ع) منتهى مى شود و بعضى از اين ذريه, خلق شده و در زمين مستقرند و برخى نيز هنوز به دنيا نيامده اند و در صلب ها و رحم ها هستند و در آينده متولد خواهند شد.(۱۲)
همان طور كه بيان شد, طبق مفاهيم قرآن, همه انسان ها از ((نفس واحده)) يعنى حضرت آدم خلق شده اند. از ديدگاه قرآن, اين وحدت بشر در آفرينش, بايد به وحدت در امت بينجامد; انسان ها فطرتا با هم دوستى و الفت دارند و امتى واحد, متحد و همبسته را تشكيل مى دهند.
قرآن كريم تشكيل امت واحد را يك برنامه وسيع و جهانى براى تحقق حكومت جهانى واحد مى داند. براى تحقق اين آرمان در اديان مختلف به ظهور مصلح آخر الزمان نويد داده است كه وى اين امت جهانى را بنيان مى نهد.(۱۳)
آيات ((امت واحده))
در قرآن ((امت)) به چند معنا آمده است:(۱۴)
۱. ملتى كه دينى واحد دارند: ((ان هذه إمتكم إمه واحده)).(۱۵)
۲. امت به معناى جماعت: ((و ممن خلقنا إمه يهدون بالحق و به يعدلون)).(۱۶)
۳. امت به معناى چند سال: ((و لئن إخرنا عنهم العذاب الى إمه معدوده)). (۱۷)
۴. امامى كه پيشوا و مقتداى سايرين است: ((ان ابراهيم كان امه قانتا لله)). (۱۸)
((امت واحده)) در نه آيه قرآن آمده است كه اين آيات را مى توان به سه دسته تقسيم كرد:
دسته اول: آياتى كه خطاب به پيامبران بوده و فرمان الهى را براى تشكيل امت واحد به آنان يادآور مى شود و بيان مى كند كه مردم به طور فطرى و غريزى امت يگانه اى هستند و سرشت آنها اقتضا مى كند كه در اين جهت حركت كنند, اما اختلافاتى كه پيش مىآيد آنان را به تفرقه مى كشاند. تإكيد بر وحدت فطرى امت ها در اين آيات به اين معناست كه پيامبران بايد موانع اين وحدت را بردارند. اين دسته آيات هشدار مى دهد كه تنها خدا شايسته سرورى است و بايد فقط او را عبادت كرد كه اين خود مى تواند موضع وحدت امت نيز باشد; سپس بيان مى كند كه امت هاى پيامبران در طور تاريخ عصيان كرده و به تفرقه كشيده شده اند; اين آيات عبارتنداز:
].۱[ ان هذه إمتكم إمه واحده و إنا ربكم فاعبدون و تقطعوا إمرهم بينهم كل الينا راجعون;(۱۹) اين امت شماست كه امتى يگانه است و من پروردگار شما هستم, پس مرا بپرستيد, ولى آنان در كار خود اختلاف پيدا كردند و همگى شان به سوى ما باز مى گردند.
].۲[ ان هذه إمتكم إمه واحده و إناربكم فاتقون فتقطعوا إمرهم بينهم زبرا كل حزب بما لديهم فرحون;(۲۰) و همانا اين امت شماست, امتى يگانه و من پروردگار شما هستم, از من پروا كنيد, ولى آنان در كارشان ميان خود اختلاف و تفرقه يافتند, هر گروهى به آنچه در دست دارد شادمان است.
فخر رازى مى گويد: مراد از وحدت امت, وحدت در دين است و مراد از دين, اصولى است كه مورد قبول همه شرايع است, مثل التزام به وجود ذات خداوند و صفاتش و امثال آن; بنابراين مختلف بودن شريعت هاى پيامبران, خللى به وحدت امت وارد نمى كند, چون به هرحال پيروان همه شرايع به اصول واحدى ملتزم هستند.(۲۱)
دسته دوم: آياتى كه هر نوع مشيت جبرآميز خداوند براى رسيدن به امت واحد را نفى مى كند و نشان مى دهد اراده خدا بر اين تعلق گرفته كه انسان با انتخاب و اختيار خود به امت واحد برسد. دسته دوم چهار آيه را شامل مى شود كه دو آيه از آن ويژه امت هاى پيشين بوده و يك آيه شامل امت اسلام و امت هاى پيشين است. اين سه آيه ناظر به امت واحد بشرى است, اما آيه چهارم ناظر به وحدت امت اسلام است.
اين آيات عبارتنداز:
].۱[ ولوشإ ربك لجعل الناس إمه واحده و لايزالون مختلفين الا من رحم ربك;(۲۲) و اگر پروردگارت مى خواست, مردم را امت يگانه اى قرار مى داد, ولى همچنان اختلاف مى ورزند مگر كسانى كه خداوند آنان     رحمت آورد.
اين آيه ناظر به امت واحد بشرى است. علامه طباطبايى در اين باره مى گويد: مراد از وحدت و اختلاف در اين آيه, وحدت و اختلاف در دين است.(۲۳) فخر رازى نيز معتقد است اين آيه ناظر به امت واحد بشرى است.(۲۴) رشيد رضا هم معتقد است اين آيه ناظر بر امت واحد بشرى است و علت عدم اتحاد, امتحان انسان است.(۲۵)
].۲[ و لوشإ الله لجعلهم إمه واحده و لكن يدخل من يشإ فى رحمته و الظالمون مالهم من ولى و لانصير;(۲۶) و اگر خداوند مى خواست آنان را امت يگانه اى قرار مى داد, ولى هر كس را كه بخواهد در جوار رحمتش در مىآورد و ستمكاران [۴]     يار و ياورى ندارند.
اين آيه نيز ناظر به امت واحد بشرى است.
علامه طباطبايى و فخر رازى معتقدند در اين آيه خداوند به پيامبر مى فرمايد كه اگر خدا مى خواست همه مردم را يك امت قرار مى داد با صفاتى يكسان به نحوى كه يا همه مومن باشند و وارد بهشت شوند و يا همه كافر باشند و وارد جهنم شوند, ولى سنت الهى اين گونه است كه انسان ها را آزاد بگذارد تا خود راهشان را برگزينند و آن گاه صالحان را از فاسقان جدا ساخته, صالحان را به بهشت و فاسقان را به جهنم وارد سازد.(۲۷)
].۳[ ولوشإ الله جعلكم إمه واحده ولكن ليبلوكم فيما آتاكم فاستبقوا الخيرات. ..;(۲۸) و اگر خداوند مى خواست شما را امت يگانه اى قرار مى داد, ولى کرد     تا شما را در آنچه به شما بخشيده است بيازمايد.
خطاب آيه شامل هم امت هاى پيشين و هم امت اسلام بوده و ناظر به امت واحد بشرى است.
علامه طباطبايى و فخررازى و رشيد رضا در تفسير آيه مى گويند: اين آيه, ناظر به امت واحد بشرى است, اما خداوند براى امتحان افراد بشر و تفكيك نيكان و بدان از يكديگر, وحدت را در ميان آنان ايجاد نكرد.(۲۹)
].۴[ ولوشإ الله لجعلكم إمه واحده ولكن يضل من يشإ ويهدى من يشإ و لتسئلن عما كنتم تعلمون;(۳۰) و اگر خداوند مى خواست شما را امت يگانه اى قرار مى داد, ولى هر كه را بخواهد بيراه مى گذارد و هر كه را بخواهد به راه مىآورد و از چون و چند آنچه كرديد از شما خواهند پرسيد.
اين آيه ناظر به امت واحد اسلامى است.
علامه طباطبايى و فخر رازى در تفسير اين آيه بر اين باورند كه خداوند پس از اين كه در آيات قبلى به اختلافات ميان مردم اشاره كرده, در اين آيه مى فرمايد كه اين اختلافات غرض الهى در امر خلقت را نقض نمى كند, اگر خداوند بخواهد اينان را امت واحد قرار مى دهد ولكن اين گونه نخواسته است تا هر كسى با اراده و خواست خود به سوى هدايت يا گمراهى برود و خداوند جزاى عمل هر دو گروه را داده و آنان را در قبال اعمالشان باز خواست مى كند.(۳۱)
دسته سوم: آياتى كه دلالت مى كند انسان ها در ابتدا امت واحدى بودند, سپس بين آنان اختلافاتى به وجود آمد و اتحادشان بر هم خورد. اين آيات عبارتنداز:
].۱[ كان الناس إمه واحده فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين و إنزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جإ تهم البينات بغيا بينهم;(آغاز     مردم امت يگانه اى بودند آن گاه خداوند پيامبران مژدهآور و هشدار دهنده بر انگيخت و بر آنان, به حق, كتاب آسمانى نازل كرد تا در هر آنچه اختلاف مى ورزند در ميان آنان داورى كند و در آن اختلاف نكردند مگر كسانى كه به آنان دين و كتاب داده شده بود كه پس از آن كه روشنگرىها نصيبشان شد از رشك و رقابتى كه با هم داشتند اختلاف دامن می زدند    .
علامه طباطبايى و رشيد رضا در تفسير اين آيه مى گويند: بر اساس اين آيه, مردم در آغاز در امور دنيوى و ماديات, امت واحدى بودند, يعنى همگى به نحو يكسان از ماديات بهره مند بودند تا اين كه با افزايش جمعيت بشر و گسترش نيازهاى آنان, انسان ها براى رفع نيازهاى خود به همكارى متقابل پرداختند و اين امر موجب اختلاف بين آنان شده است.
براى رفع اين اختلافات خداوند پيامبران و قوانينى را در قالب شريعت براى مردم فرستاد, لكن عده اى از اهل كتاب با آگاهى و از سر ظلم در شريعت الهى نيز ايجاد اختلاف كردند و موجب تفرقه مردم شدند; بنابراين از ديدگاه علامه طباطبايى و رشيد رضا, امت واحدى كه قرآن حكايت مى كند در امور دنيوى و ماديات واحد بوده اند.(۳۳)
فخر رازى نيز در تفسير آيه مى گويد: بر اساس اين آيه مردم در ابتدا امت واحدى بودند, لكن در زمان هاى بعدى اختلاف پيدا كردند كه اين اختلاف به سبب حسد و نزاع عده اى در ماديات ايجاد شده است. وى در اين كه وحدت اين امت در چه بوده است, اقوالى را ذكر مى كند و معتقد است قول مشهور اين است كه در اعتقاد به حق و تبعيت از آن وحدت داشته اند.(۳۴)
].۲[ ماكان الناس الا إمه واحده فاختلفوا و لولا كلمه سبقت من ربك لقضى بينهم فيما فيه يختلفون;(۳۵) و مرم جز امت واحدى نبودند كه سپس اختلاف پيدا كردند و اگر وعده خداوند از پيش مقرر نگشته بود تإخیر حکم و عذاب     بين آنان در آنچه اختلاف كردند داورى مى شد.
علامه طباطبايى و فخر رازى گفته اند: با توجه به اين آيه, مردم درگذشته امت واحد بوده و دين واحد يعنى دين توحيدى داشته اند, سپس در آن اختلاف كرده برخى موحد و برخى مشرك شدند.(۳۶)
محمدرشيد رضا اين آيه را به نحوى تفسير مى كند كه آيه قبلى را تفسير كرد.(۳۷)
].۳[ و لولا إن يكون الناس إمه واحده لجعلنا لمن يكفر بالرحمن لبيوتهم سقفا من فضه و معارج عليهما يظهرون ...;(۳۸) و اگر نبود كه خواستیم    , مردم امت يگانه اى کفر     مى شدند براى خانه هاى كسانى كه بر خداوند رحمان كفر مى ورزيدند سقف هايى سيمين پديد مىآورديم و نيز نردبان هايى كه از آن بالا روند.
علامه طباطبايى مى گويد اين امت واحد, در برخوردارى از اسباب و عوامل زندگى واحد بودند و خداوند براى بقاى اين وحدت, به كفار برترى اين چنينى نداده است. (۳۹)
بر اساس اين سه دسته آيات انسان ها در ابتدا امت واحد بودند, اما بعد اختلافاتى بين آنان ايجاد شد, خداوند پيامبرانى را براى رفع اين اختلافات فرستاد و پس از پيامبر خاتم, ائمه(عليهم السلام) را مإمور به اين امر كرد. هر چند در اين خصوص تاكنون نتيجه مطلوب به دست نيامده است, ليكن اميد مى رود در حكومت حضرت مهدى(ع) امت واحدى پديدار گردد.
فلسفه امت واحده
بى ترديد از مهم ترين مسائل امروز جهان اسلام, وحدت است, كه به دلايل زير ضرورى مى نمايد:
۱. وحدت اسلامى فراهم كننده قدرتى حقيقى است كه مى تواند تكيه گاه استوارى براى مسلمانان در رويارويى هاى فرهنگى بين تمدن ها باشد, زيرا گرچه مسلمانان از نيروى عظيم انسانى, امكانات مادى فراوان, موقعيت هاى استراتژيك, روحيه معنوى بالا, فرهنگ و ديدگاه اعتقادى و فكرى مترقى برخوردارند, اما چنانچه ميان اين اجزا و عناصر پراكنده اتحادى ايجاد نشود ـ همان طور كه در حال حاضر چنين است ـ اين مجموعه عظيم كارآيى نخواهد داشت.(۴۰)
۲. وحدت اسلامى مى تواند زمينه گسترده اى براى پژوهش و اجتهاد در منابع اسلامى فراهم آورد و بدين وسيله در رويارويى هاى فكرى, فرهنگى و حل مشكلات انسانى يارى رساند.
۳. وحدت اسلامى موجب الگو شدن ديدگاه هاى اسلامى است.(۴۱)
۴. وحدت اسلامى بر توانايى و مقاومت جامعه در مواجهه با دشوارىها و بحران ها و برخورد با دشمنان خارجى مى افزايد. قرآن كريم بر اين نكته تإكيد دارد كه وحدت مايه استوارى و نيرومندى است و اختلاف موجب شكست و سستى است:
و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم و اصبروا ان الله مع الصابرين;(۴۲) و اختلاف كلمه نداشته باشيد كه بددل خواهيد شد و شإن و شوكتتان بر باد مى رود و شكيبايى كنيد كه خداوند با شكيبايان است.
۵. وحدت اسلامى دستاورد طبيعى تكامل انسان و گوياى پيشرفت و رشد فكرى جامعه دينى است.(۴۳)
۶. وحدت عامل اساسى در پيروزى پيامبر اسلام و نيز پيروزى انقلاب اسلامى ايران بود; وحدت هميشه عامل پيروزى بوده و خواهد بود.(۴۴)
علل فروپاشى امت واحده
برخى از عواملى كه موجب فروپاشى امت واحده (وحتى وحدت) مى شود از اين قرار است:
۱. ظلم, حسد و نزاع در طلب دنيا: عده اى براى كسب ماديات, از روى علم و آگاهى در كتاب خداوند اختلاف ايجاد كرده و موجب تفرقه و فروپاشى امت واحد شدند:
كان الناس امه واحده فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين و إنزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جإ تهم البينات بغيا بينهم;(آغاز     مردم امت يگانه اى بودند و آن گاه خداوند پيامبران مژده آور و هشدار دهنده برانگيخت و برآنان به حق كتاب هاى آسمانى نازل كرد تا در هر آنچه اختلاف مى ورزند در ميان مردم داورى كند و در آن اختلاف نكردند مگر كسانى كه به آنان دين و كتاب داده شده بود كه پس از آن كه روشنگرىها نصيبشان شد از رشك و رقابتى كه با هم داشتند اختلاف دامن زدند    .
۲. عدم موفقيت در ابتلا و آزمايش الهى: خداوند به رغم اين كه مى توانست مردم را قهرا به اتحادى كه مطلوب اوست وادارد, لكن به آنان اختيار داد كه خود اين راه را برگزينند تا بيازمايد كه چه كسانى نعمت هاى خدا را در راهى كه مطلوب خداست در راستاى ايجاد وحدت به كار مى برند و چه كسانى تخلف كرده و به اختلاف و تفرقه چنگ مى زنند:
و لوشإ الله لجعلكم إمه واحده ولكن ليبلوكم فيما آتاكم;(۴۶) و اگر خداوند مى خواست شما را امت يگانه اى قرار مى داد, ولى نکرد     تا شما را در آنچه به شما بخشيده است بيازمايد.
۳. فرقه گرايى ها و تفرقه طلبى هاى مردم:
و لاتكونوا من المشركين من الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا(۴۷); و از مشركان مباشيد, از همان كسانى كه دينشان را پاره و پراكنده كردند و فرقه فرقه شدند.
۴. تفرقه افكنى هاى دشمنان: دشمنان اسلام از آغاز ظهور اسلام تاكنون همواره براى تفرقه اندازى و فروپاشى وحدت اسلامى تلاش كرده و مى كنند:
يا إيها الذين آمنوا لا تتخذوا بطانه من دونكم لا يإلونكم خبالا ودوا ما عنتم قد بدت البغضإ من إفواههم و ما تخفى صدورهم إكبر;(۴۸) اى مومنان, از غير خودتان كسانى را به همدلى نگيريد كه از هيچ نابكارى در حق شما فروگذار نكنند و به رنج و محنت افتادن شما را خوش دارند و دشمنى از لحن و سخنشان آشكار شده است و آنچه دل هايشان پنهان مى دارد بدتر است.
۵. وسوسه ها و القائات شيطانى:
ان الشيطان ينزغ بينهم ان الشيطان كان للانسان عدوا مبينا;(۴۹) همانا شيطان ميان آنها را به هم مى زند, بى گمان شيطان دشمن آشكار انسان است.
عوامل ديگرى نيز هست كه گاه موجب بروز اختلاف بين مردم يك منطقه يا يك شهر مى شود از آن جمله است:
۱. مسخره كردن گروهى, گروه ديگرى را:
يا إيها الذين آمنوا لايسخر قوم من قوم;(۵۰) اى مومنان, نبايد كه قومى قوم ديگر را به ريشخند بگيرند.
۲. بد گمانى به يكديگر:
يا إيها الذين آمنوا اجتنبوا كثيرا من الظن ان بعض الظن اثم;(۵۱) اى مومنان, از بسيارى از گمان ها بپرهيزيد, چرا كه بعضى از گمان ها گناه است.
۳. اتصاف يكديگر به لقب هاى زشت: ((ولاتنابزوا بالإلقاب;(۵۲) و يكديگر را به لقب هاى بد مخوانيد)).
۴. غيبت كردن:
و لا يغتب بعضكم بعضا إيحب إحدكم إن ياكل لحم إخيه ميتا فكرهتموه;(۵۳) و بعضى از شما از بعضى ديگر غيبت نكند; آيا هيچ كدام از شما خوش دارد كه گوشت برادر مرده اش را بخورد, كه از آن تنفر داريد.
استراتژىهاى قرآنى در تحقق امت واحد
قرآن كريم براى تحقق امت واحد عوامل زير را ذكر كرده است:
۱. اخوت بين مسلمانان
از ديدگاه قرآن كريم, همه مومنان با هم برادرند, بنابراين بايد با هم متحد باشند و اگر در موردى بين دو مومن اختلاف يا نزاعى پيش آمد ساير مومنان بايد بين آن دو صلح و دوستى برقرار كنند:
انما المومنون اخوه فإصلحوا بين إخويكم;(۵۴) همانا مومنان [۱۴]     برادرند, پس بين برادرانتان آشتى برقرار سازيد.
و اذكروا نعمت الله عليكم اذ كنتم اعدإ فإلف بين قلوبكم فإصبحتم بنعمته اخوانا;(۵۵) و نعمت خداوند را بر خود ياد كنيد كه دشمنان همديگر بوديد و او ميان دل هاى شما الفت داد و به نعمت او با هم دوست شديد.
از ديدگاه علامه طباطبايى, اخوت ميان مومنان, اخوت تشريعى است و حقوقى را در بر دارد.(۵۶)
۲. مودت بين مسلمانان
مودت يعنى دوست داشتن چيزى و نيز به معناى آرزو كردن وجود وحصول آنچه محبوب است به كار مى رود.(۵۷)
از ديدگاه قرآن كريم مومنان بايد با يكديگر مودت و محبت داشته باشند كه اين خود, وحدت و همدلى را به دنبال دارد:
و جعل بينكم موده و رحمه ان فى ذلك لآيات لقوم يتفكرون;(۵۸) و در ميان شما دوستى و مهربانى افكند و در اين امر براى انديشه وران مايه هاى عبرت است.
ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا;(۵۹) كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند, زودا كه خداوند رحمان در حق آنان مهربانى كند.
۳. الفت ميان مسلمانان
الفت يعنى ضميمه كردن چيزى به چيز ديگر يا ضميمه كردن چند چيز با هم(۶۰). قرآن كريم مومنان را به الفت با يكديگر ترغيب كرده و مى فرمايد:
واذكروا نعمت الله عليكم اذ كنتم إعدإ فإلف بين قلوبكم(۶۱); و نعمت خداوند را برخود ياد كنيد كه دشمنان همديگر بوديد و او ميان دل هاى شما الفت داد.
۴. رحمت مسلمانان بريكديگر
رحمت به معناى رقت, عطوفت و رإفت است.(۶۲) علامه طباطبايى مى گويد:
رحمت اثرى نفسانى است كه با مشاهده محروميت و حاجت شخص محروم, در قلب انسان ايجاد مى شود و مشاهده كننده را به كمك به محروم فرا مى خواند.(۶۳)
قرآن در اين باره مى فرمايد: ((وجعل بينكم موده و رحمه;(۶۴) و در ميان شما دوستى و مهربانى افكند)). در جاى ديگر مى فرمايد:
محمدرسول الله و الذين معه إشدإ على الكفار رحمإ بينهم;(۶۵) محمد پيامبر الهى است و كسانى كه با او هستند بر كافران سختگير و با خودشان مهربان هستند.
۵. رإفت مسلمانان
رإفت به معناى رحمت و برتر و شديدتر از رحمت است, چرا كه رحمت ممكن است از روى كراهت باشد, ولى رإفت چنين نيست, بلكه با رضايت قلبى است(۶۶). بدون شك رإفت مسلمانان به يكديگر در اتحاد و همدلى آنان نقش به سزايى دارد. قرآن كريم درباره اصحاب حضرت عيسى مى فرمايد: ((وجعلنا فى قلوب الذين اتبعوه رإفه و رحمه;(۶۷) و در دل كسانى كه از او پيروى كردند رإفت و رحمت قرار داديم)). علامه طباطبايى(۶۸) در اين باره مى نويسد: در مورد اصحاب پيامبر نيز قضيه چنين است, چون خداوند درباره شان مى فرمايد: ((رحمإ بينه(۶۹)م)).
۶. عفو
عفو به معناى ((ترك چيزى))(۷۰) يا ((صرف نظر كردن از چيزى كه اقتضاى نظر و توجه دارد))(۷۱) آمده است. قرآن كريم مسلمانان را به عفو فرا خوانده, مى فرمايد: ((فمن عفا و اصلح فإجره على الله;(۷۲) پس هر كه عفو و نيكوكارى پيشه كند پاداش او بر خداوند است)).
۷. فضل
فضل در لغت به معناى زياده و نيز به معناى خير مىآيد و افضال يعنى احسان و نيكى كردن(۷۳). قرآن كريم در تشويق مسلمانان به فضل و نيكى كردن به يكديگر مى فرمايد: ((و لا تنسو الفضل بينكم; و بزرگوارى را در بين خودتان فراموش نك(۷۴)نيد)).
۸. صفح
صفح به معناى ((كنار و جانب چيزى))(۷۵) يا ((عدول از چيزى به طرف يا جانب ديگرى))(۷۶) و ((گذشت كردن و عفو))(۷۷) آمده است. قرآن كريم مسلمانان را به صفح, گذشت و عفو يكديگر ترغيب كرده است:
و ليعفوا و ليصفحوا إلا تحبون إن يغفر الله لكم;(۷۸) و بايد عفو كنند و درگذرند آيا دوست نداريد كه خداوند از شما درگذرد.
۹. صلح دادن
صلح به معناى مصالحه كردن, صلح كردن, اصلاح كردن و آشتى دادن آمده است.(۷۹) قرآن از مسلمانان مى خواهد كه در صورت نزاع بين عده اى از مسلمانان, ميان آنان صلح و آشتى برقرار كنند:
و ان طائفتان من المومنين اقتتلوا فإصلحوا بينهما(۸۰); و اگر دو طايفه از مومنان با هم درافتند ميان آنان را سازش دهيد.
در آيه ديگر آمده است: ((فاتقوا الله و إصلحوا ذات بينكم;(۸۱) پس از خداوند پروا كنيد و بين خودتان آشتى كنيد)).
۱۰. تعارف
عرف در لغت به معناى ((اطلاع بر چيزى))(۸۲) و نيز ((شناختن يكديگر(۸۳))) است.
قرآن كريم ضمن توجه دادن مومنان به اين كه همه از مرد و زنى زاده شده اند و مثل هم هستند, به آنان هشدار مى دهد كه اگر قبيله قبيله اند به اين علت است كه همديگر را بشناسند و الا اين امر مايه برترى گروهى بر گروه ديگر نيست:
يا إيها الناس انا خلقناكم من ذكر و إنثى و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان إكرمكم عندالله إتقكم;(۸۴) هان اى مردم, همانا ما شما را از يك مرد و يك زن آفريده ايم و شما را به هيإت اقوام و قبايل در آورده ايم تا با يكديگر انس و آشنايى يابيد, بى گمان گرامى ترين شما در نزد خداوند پرهيزگارترين شماست.
۱۱. احترام به اديان ديگر و ساير پيامبران الهى
قرآن مى فرمايد:
قالوا آمنا بالله و ما إنزل الينا و ما إنزل الى ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و الاسباط و ما اوتى موسى و عيسى و ما اوتى النبيون من ربهم;(۸۵) بگو به خداوند و به آنچه بر ما و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل شده و آنچه به موسى و عيسى و آنچه به پيامبران از سوى پروردگارشان داده شده ايمان آورده ايم.
۱۲. رد داعيه اختصاص خداوند به اهل كتاب يا مسلمانان
ليس بإما نيكم و لا إمانى إهل الكتاب من يعمل سوءا يجز به;(الهی     بر وفق آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل كتاب نيست, هر كس مرتكب ناشايستى شود جزاى آن را مى يابد و براى خود در برابر خداوند يار و ياور نمى يابد.
عمل به آموزه هاى قرآنى در تحقق امت واحده, ضمن اين كه تحقق بخش وحدت در ميان مسلمان هاست, زمينه ساز همگرايى و وحدت در ميان تمامى انسان ها نيز خواهد بود. ظهور موعود حضرت بقيه الله(عج) از حلقه هاى نهايى در تشكيل امت واحده اسلامى و پايان دوره واگرايى است.
پى نوشت ها
۱.دانشآموخته حوزه علميه قم و پژوهشگر علوم قرآنى.
۲. انفال (۸) آيه ۴۶.
۳. سيدمحمدحسين طباطبايى, الميزان (قم: موسسه مطبوعاتى اسماعيليان, ۱۳۹۴ق) ج ۸, ص ;۱۳۵ فخرالدين محمد رازى, تفسير كبير (بيروت: دارالمعرفه, ۱۴۱۴ق) ج ۸, ص ۶۴.
۴. نسإ (۴) آيه ۱.
۵. سيدمحمدحسين طباطبايى, پيشين, ج ۴, ص ;۱۳۵ فخرالدين محمد رازى, پيشين, ج ۵, ص ۱۶۷.
۶. محمدرشيد رضا, المنار (بيروت: دارالمعرفه, ۱۴۱۴ق) ج ۴, ص ۲۲۳ـ۳۲۶.
۷. فخرالدين محمدرازى, پيشين, ص ۱۶۷.
۸. انعام (۶) آيه ۹۸.
۹. سيدمحمدحسين طباطبايى, پيشين, ج ۷, ص ۲۲۸.
۱۰. فخرالدين محمد رازى, پيشين, ج ۷, ص ۱۰۷.
۱۱. محمد رشيد رضا, پيشين, ج ۷, ص ۶۳۸.
۱۲. آيات ديگرى نيز در اين باره وجود دارد از جمله: اعراف (۷) آيه ۱۸۹ و زمر (۳۹) آيه ۶.
۱۳. عبدالله حامد, اختلاف در امت واحد (تهران: انتشارات قلم) ص ۲۴.
۱۴. محمدرشيد رضا, پيشين, ج ۲, ص ۲۶۷.
۱۵. انبيإ (۲۱) آيه ۹۲.
۱۶. اعراف (۷) آيه ۱۸۱.
۱۷. هود (۱۱) آيه ۸.
۱۸. نحل (۱۶) آيه ۱۲۰
۱۹. انبيا (۲۱) آيه ۹۲ـ۹۳.
۲۰. مومنون (۲۳) آيه ۵۲ـ۵۳.
۲۱. فخرالدين محمد رازى, پيشين, ج ۱۲, جزء ۲۳, ص ۱۰۵.
۲۲. هود (۱۱) آيه ۱۱۸.
۲۳. سيدمحمدحسين طباطبايى, پيشين, ج ۱۱, ص ۶۵.
۲۴. فخرالدين محمد رازى, پيشين, ج ۹, جزء ۱۸, ص ۷۸.
۲۵. محمدرشيدرضا, پيشين, ج ۱۲, ص ۱۹۳.
۲۶. شورى (۴۲) آيه ۸.
۲۷. سيدمحمدحسين طباطبايى, پيشين, ج ۱۸, ص ;۱۷ فخرالدين محمد رازى, پيشين, ج۱۴, جزء ۲۷, ص۱۴۹.
۲۸. مائده (۵) آيه ۴۸.
۲۹. سيدمحمدحسين طباطبايى, پيشين, ج ۵, ص ;۳۸۲ فخرالدين محمد رازى, پيشين, ج ۶, جزء ۱۲, ص;۱۴ محمدرشيد رضا, پيشين, ج ۶, ص ۴۱۸.
۳۰. نحل (۱۶) آيه ۹۳.
۳۱. سيدمحمدحسين طباطبايى, پيشين, ج ۱۲, ص ;۳۵۹ فخرالدين محمد رازى, پيشين, ج ۱۰, جزء ۲۰, ص ۱۱۲.
۳۲. بقره (۲) آيه ۲۱۳.
۳۳. سيدمحمدحسين طباطبايى, پيشين, ج ۲, ص ;۱۱۱ محمدرشيد رضا, پيشين, ج ۲, ص ۲۷۶.
۳۴. فخرالدين محمد رازى, پيشين, ج ۳, جزء ۶, ص ۱۲.
۳۵. يونس (۱۰) آيه ۱۹.
۳۶. سيدمحمدحسين طباطبايى, پيشين, ج ۱۰, ص ;۲۸فخرالدين محمد رازى, پيشين, ج ۹, جزء ۱۷, ص۶۴.
۳۷. محمدرشيد رضا, پيشين, ج ۱۱, ص ۳۲۸.
۳۸. زخرف (۴۳) آيه ۳۳.
۳۹. سيدمحمدحسين طباطبايى, پيشين, ج ۱۸, ص ۱۰۵.
۴۰. سيدمحمدباقر حكيم, وحدت اسلامى (از ديدگاه قرآن و سنت), ترجمه عبدالهادى فقهى زاده (تهران: تبيان, ۱۳۷۷) ص ۳۱.
۴۱. همان.
۴۲. انفال (۸) آيه ۴۶.
۴۳. سيدمحمدباقر حكيم, پيشين, ص ۱۱۷.
۴۴. صلاح الدين حسام, ((وحدت و ضرورت آن)), وحدت مسلمين (دفتر كنگره جهانى ائمه جمعه و جماعات), ص۵۱۳.
۴۵. بقره (۲) آيه ۲۱۳.
۴۶. مائده (۵) آيه ۴۸.
۴۷. روم (۳۰) آيه ۳۲.
۴۸. آل عمران (۳) آيه ۱۱۸.
۴۹. اسرإ (۱۷) آيه ۵۳.
۵۰. حجرات (۴۹) آيه ۱۱.
۵۱. همان, آيه ۱۲.
۵۲. همان, آيه ۱۱
۵۳. همان, آيه ۱۲.
۵۴. همان, آيه ۱۰.
۵۵. آل عمران (۳) آيه ۱۰۳.
۵۶. سيدمحمدحسين طباطبايى, پيشين, ج ۳, ص ۳۷۱.
۵۷. راغب اصفهانى, المفردات فى غريب القرآن (بيروت: دارالمعرفه, ۱۴۱۸ق) ص ۵۳۲.
۵۸. روم (۳۰) آيه ۲۱.
۵۹. مريم (۱۹) آيه ۹۶.
۶۰. احمدبن فارس, معجم مقاييس اللغه (قم: مكتب الاعلام الاسلامى, ۱۴۰۴ق) ج ۱, ص ۱۳۱.
۶۱. آل عمران (۳) آيه ۱۰۳.
۶۲. احمد بن فارس, پيشين, ج ۲, ص ۴۹۸.
۶۳. سيدمحمدحسين طباطبايى, پيشين, ج ۱۴, ص ۱۱۳.
۶۴. روم(۳۰) آيه ۲۱.
۶۵. فتح (۴۸) آيه ۲۹.
۶۶. ابن منظور, لسان العرب (بيروت: داراحيإ التراث العربى, ۱۴۱۶ق) ج ۵, ص ۸۲.
۶۷. حديد (۵۷) آيه ۲۷.
۶۸. سيدمحمدحسين طباطبايى, پيشين, ج ۱۹, ص ۱۷۳.
۶۹. فتح (۴۸) آيه ۲۹.
۷۰. احمدبن فارس, پيشين, ج ۴, ص ۵۶.
۷۱. حسين مصطفوى, التحقيق فى كلمات القران الكريم (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى, ۱۳۶۸) ج ۸, ص۱۸۱.
۷۲. شورى (۴۲) آيه ۴۰.
۷۳. احمدبن فارس, پيشين, ج ۴, ص ۵۰۸.
۷۴. بقره (۲) آيه ۲۳۷.
۷۵. احمدبن فارس, پيشين, ج ۳, ص ۲۹۳.
۷۶. حسين مصطفوى, پيشين, ج ۶, ص ۲۸۶.
۷۷. خليل بن احمد فراهيدى, ترتيب كتاب العين, ج ۲, ص ۳۴۳.
۷۸. نور (۲۴) آيه ۲۲.
۷۹. ابن منظور, پيشين, ج۷, ص ۳۸۴.
۸۰. حجرات (۴۹) آيه ۹.
۸۱. انفال (۸) آيه ۱.
۸۲. حسن مصطفوى, پيشين, ج ۸, ص ۹۶.
۸۳. راغب اصفهانى, پيشين, ص ۳۳۴.
۸۴. حجرات (۴۹) آيه ۱۳.
۸۵. بقره (۲) آيه ۱۳۶.
۸۶. نسإ (۴) آيه ۱۲۳
منابع: علوم سياسي ، شماره ۱۵
پيوند مرتبط: تاريخ بارگذاري: ۱۳۹۱/۰۴/۱۰



جعبه ابزار