۵. چند نکته پیرامون شب قدر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عنوان موضوع اصلي: قرآن
عنوان موضوع فرعي اول: معارف قرآن
عنوان موضوع فرعي دوم: تفسير موضوعي
عنوان موضوع فرعي سوم: جهان در قرآن
زبان: فارسي
نام خانوادگي نويسنده: آيت الله عبدالله جوادي آملي
عنوان مقاله: چند نكته پيرامون شب قدر
چكيده مقاله: متن مقاله: پيرامون شب قدر و سر تبرع و برجستگى آن و راز تعدد وكثرت، و رمز تنوع و تحول آن و نكته خفا و ابهام، و معناى قدر و ارزش آن و تأثير ادراك شب قدر، و نيز برخى ديگر از شئون آن به طور اجمال نكاتى بازگو مىشود .
يكم: گرچه هر موجود طبيعى در مخزن غيب الهى داراى وجود عقلى است كه از آن نشئه تجرد معقول به مرحله تجسم محسوس تنزل مىيابد: «ان من شىء الاّ عندنا خزائنه و ما ننزلّه الاّ بقدرٍ معلوم» (۱) و شب قدر نيز از اين اصل كلى مستثنا نيست، لذا مىتواند داراى ارزش نفسى باشد،ليكن ارج ظاهرى آن به حرمت متزمن آن است كه در اين زمان خاص نزول يافت و آن قرآن كريم است، همان طورى كه ارزش مكان به متمكن آن است؛ لذا خداوند سر سوگند به بلدمكه را، تمكن و استقرار رسول اكرم (ص) كه در آن متمكن بود اعلام داشته و چنين فرموده است: «لاأقسم بهذا البلد • و أنت حلّ بهذا البلد» (۲) بنابراين، يكى از اسرار براعت و برجستگى ليله قدر نزول قرآن ذوالقدر در آن خواهد بود .
دوم: چون راز براعت زمان همانا حرمت متزمن است و تقدير بر امور از طرف خداوند سبحان داراى حرمت ويژه است و تقدير امور نيز داراى مراتب گوناگون است و هر مرحلهاى از آن در زمان خاص ظهور مىكند لذا تمام آن زمانهاى مخصوص از برجستگى والا برخوردار مىشوند و به عنوان نمونه مىتوان ،نيمهماه شعبان و نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم ماه مبارك رمضان و نيز برخى ديگر از شبهاى وتر آن را ياد نمود كه امور گيتى در اين مراحل، جريان تنسيق خود را باز مىيابند. البته آن حرمت خاصى كه براى شب قدر به پاس نزول قرآن است فقط در شبهاى ماه مبارك رمضان خواهد بود .
سوم: براى اينكه تمام روزهاو شبهاى سال، فيض ظرفيت چنين رخداد مبارك را ادراك كنند لذا تقدير امور و نيز تنزل معانى قرآن و مفاهيم عالى آن برابر ماههاى قمرى توزيع شده است تا با تنوع و تحول همراه باشد و تمام شبهاى سال از جهت گردش جام تقدير و كأس تنزيل و مناوله آن بهرهمند گردند و فيض سيال الهى را كد نگردد، و اگر برابر سال شمسى تنظيم مىشد ،چنين اداره كأسى و چنان مناولهاى در كار نبود .
چهارم: به منظور فحص بالغ و مراقبت مستمر و اجتهاد مداوم در سنگر جهاد اكبر، ليلهقدر مختفى و روز قدر مخفى شد؛ زيرا ماء الحياة در هر كوى و برزنى ارزان عرضه نمىشود و تاريكى ظلمات از يك سو و جستجوى همرهى همراهى چون خضر (عليه السلام) از سوى ديگر و تحمل خطرهاى گوناگون از سوى سوم مقدارى ازبهاى چنين كالاى سترگ است كه تا تأديه نشود دامن آن به كف نمىآيد .
پنجم: معناى قدر و منزلت شب قدر كه بيش از ارج هزار ماه است هرگز به معناى ارزش اعتبارى دربرخى از دانشهاى بايد و نبايد اعتبارى، نخواهد بود، بلكه به معناى ارج وجودى و شدت درجه هستى است كه ارزش دانشهاى بود و نبود است نه بايد ونبايد. البته چنان ارج وجودى كه در حكمت نظرى مطرح است پشتوانه تدوين قوانين ارزشى بايد و نبايد فقهى خواهد بود لذا امتثال دستورهاى دينى وسيله مناسبى براى تكامل وجود روح است .
ششم: چون ارزش زمان به متزمن است هر اندازه سالك واصل، شاهد معناى تقدير الهى از يك سو و شاهد معارف قرآن كريم از سوى ديگر باشد به همان اندازه شرافت وجودى ليله قدر را تحصيل مىكند، يعنى همان طور كه درجات بهشت جاودان به عدد آيات قرآن كريم است، مراحل ليله قدر و درجات وجودى آن نيز در گرو ادراك صحيح حقيقت تقدير امور الهى از يك سو و معرفت درست معالى و معانى قرآن كريم ازسوى ديگر خواهد بود، حتى اگر شب قدر مصون از تعدد عرضى و كثرت همتايى باشد؛ زيرا تعدد مراتب طولى آن محفوظ است .
هفتم: محصول معرفت صحيح متزمن و حاصل ادراك درست زمان سبب شدت وجودى سالك عارف مىگردد كه با آن، طى زمان وزمين ميسورش خواهد شد، نمونههاى فراوانى در قرآن و سنت معصومين (عليه السلام) و در تاريخ پيروان راستين قرآن و عترت مشهود است كه جريان صحابى حضرت سليمان در آوردن تخت ملكه سبأ از فاصله دور در كمتر از چشم گرداندن «قال الّذى عنده علم من الكتاب أنا اتيك به قبل أن يرتدّ اليكن طرفك» (۳) از اين قبيل است. جناب شعراى (رضوان اللّه تعالى عليه) در پايان كتاب «اليواقيت و الجواهر فى بيان عقائد الاكابر» كه تلخيص «فتوحات مكيه» ابن عربى است مىگويد:
اين كتاب را با سپاس الهى در كمتر از يك ماه تأليف كردم و براى همه مباحث آن فتوحات را مطالعه مىكردم... و هر روز بيش از دو بار همهمجلدات آن را ازنظر مىگذراندم. (۴)
آشنايان به گستردگى آن كتاب عظيم فخيم مىدانند كه مطالعه آن بدون طى زمان، عادتاً ميسور نيست .
لازم است توجه شود آنچه به عنوان نمونه ياد شد راجع به شدت درجه وجودى شاگردان انبيا و امامان معصوم (عليهم السلام) بوده و گرنه مقام وجودى آن ذوات نورى به مراتب بيش از اينها است .
شيخ اشراق و «اجمال در عين كشف تفصيلى»
شيخ اشراق «قدس سره» در پايان كتاب «حكمة الاشراق» مىگويد:
خلاصه آنچه كه من دراين كتاب نوشتهام، شبى از سوى خداى سبحان به من افاضه شد و من آن را آموختم و سپس در طى مدتى مديد، در اين كتاب مبسوط نگاشتم. (۵)
كتاب حكمة الاشراق سهروردى كه به تعبير خودش و نيز به تعبير مرحوم صدرالمتألهين، قرة العيون اصحاب معارف در مبدأ و معاد است .
او مىگويد خلاصه اين مطالب را خداى متعالى، يك شبه به من آموخت. پس مىشود كه يك شبه ره چندين ساله را پيمود و البته هيچ كس مانند رسول اللّه (ص) ره شش هزار و اندى آيه را يك شبه طى نكرد.
آيات قرآن كريم، خلاصه جهان تكوين است و هيچ حقيقتى در عالم نيست كه قرآن، حاوى آن نباشد و به آن نظر نداشته باشد، خواه براساس دلالت ظاهر و خواه بر مبناى دلالت باطن. نه تنها شيخ اشراق، بلكه عده ديگرى ازعرفا و حكماى الهى و اسلامى نيز به اين فيض رسيدهاند. آنها كه شاگردان ويژه انبيا و اوليايند، گاهى نسيم نفحات الهى به مشام جانشان مىرسد، ليكن گرچه خودش مىدرخشد، ولى دولت مستعجل است و دوامى ندارد.
اگر رسول خدا (ص) يك شبه راه قرآن را پيمود و خزينه الهى را بازديد كرد، شاگردان آن حضرت (ص) نيز با پيمودن راه آن انسان كامل و بزرگ مىتوانند بسيارى از معارف قرآن و جهان بينى را يك شبه بفهمند و بيابند. اين راه به روى انسانهاى سالك بسته نيست، ليكن شرطش آن است كه:
بدادم عقل را ره توشه از مىبه شهر هستى اش كردم روانه
اگر اين خود ظاهرى به ميخانه رفت و لعل ناب بجوش آمد و انسان، ازراه دل سفر كرد و در معرفت نفس كوشيد ،مىتواند شب قدرى داشته باشد و بخشى از انوار الهيه را اجمالاً بيابد كه تفصيلش كتابى باشد.
همانطور كه اصل حقيقت قرآن بدون حجاب ،مشهود پيامر اكرم (ص) و نيز كسى كه به منزله جان پاك آن حضرت است مىباشد و براى انسانهاى عادى در حجابهاى لفظ و مفهوم ذهنى و وجود مثالى يا برتر ازآن ظهور مىكند، روزى نيز كه تأويل قرآن محقق مىگردد و بهشت كه درجات آن به عدد آيات قرآن است، به چهره اولياى الهى گشوده مىشود، حقيقت اهل بيت (عليهم السلام) كه همان حقيقت قرآن است و هرگز از يكديگر جدا نمىگردند، بدون حجاب، براى خودشان روشن است و در پرده حجابهاى گوناگون، براى ساير اهل بهشت كه در معنا اهل قرآن بودهاند ظهور مىكند.
شايد از همين جهت است كه شعرانى در «يواقيت» از محى الدين وشيخ ابن ابى منصور نقل مىكند كه اصل شجره طوبى در منزل امام على بن ابى طالب (عليه السلام) است چون درخت طوبى حجاب مظهر نور فاطمه زهرا (عليها السلام) است و هيچ خانه و مكان و درجهاى از درجات بهشتهاى هشت گانه نيست مگر آنكه در آنجا، فرعى ازشجره طوبى است .
شب، براق عروج سالكان
بخش مهمى از فيوضات معنوى و الهى، طبق بيان قرآن كريم، در شب افاضه شده است. تنزل قرآن در شب پر بركت ومبارك قدر است «انا انزلناه فى ليلة القدر» (۶) ، «انا أنزلناه فى ليلة مباركة» (۷) ، اسراء و معراج انسان كامل نيز در شب است: «سبحان الذى أسرى بعبده ليلاً من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الذى باركنا حوله» (۸) .
موساى كليم (عليه السلام) نيز شبانه در محضر خداوند به ضيافت و مهمانى مىرود. «و واعدنا موسى ثلاثين ليلة و أتممناها بعشر فتمّ ميقات ربه أربعين ليلة» (۹) . چهل شب، مهمان خداوند بود و از فيوضات الهى بهرهمند گرديد، كه تورات نيز از آن جمله است. گرچه انسان در روز، هم در محضر خداست ولى فيض شب، بهره خاصى است كه نصيب انسان مىشود.! حضور و توجه و تمركز انسان در شب زياد است و همين سبب قوت و ازدياد فيض مىشود .
نشئه زندهدارى شب و مناجات و دعا و خضوع شب، نشئه خاصى است كه باخضوع و مناجات و ذكر روز فرق دارد «ان ناشئه الليل هى أشدّ و طاً و أقوم قيلا» (۱۰) و به همين جهت است كه خداوند به رسول خود فرمود: «و من الليل فتهجد به نافلة لك عسى أن يبعثك ربك مقاماً محموداً» (۱۱) سحر خيز باش و شب را از دست مده؛ زيرا كه نافله شب، خضوع و حضور شب، بعثت تازهاى است براى تو واگر مىخواهى كه به مقامى والا و محمود مبعوث شوى، شب را رها نكن .
روايتى پر فروغ از امام حسن عسكرى (عليه السلام)
يكى از بيانات امام يازدهم، حسن بن على (عليهما السلام) كه استاد علامه طباطبايى (رضوان اللّه تعالى عليه) آن را بسيار پر فروغ و روشن و از غرر احاديث مىدانستند اين است كه فرمودند: «ان الوصول الى اللّه عزوجل سفر لايدرك الا بامتطاء الليل» (۱۲) اگر چه همه روايات اهل بيت (عليهم السلام) نور است، ولى در بين سخنان آن بزرگان، بعضى نورانى ترند و از غرر روايات شمرده مىشوند و اين روايت شريفه نيز از همان سنخ است .
آن حضرت (عليه السلام) مىفرمايد كه سير به سوى اللّه و حركت به سمت خدا، سفرى است كه جز با زنده داشتن شب ميسر نيست. با مركب روز كه سبح طويل دارد: «ان لك فى النهار سبحا طويلا» (۱۳) نمىشود اين سفر سنگين را طى نمود. بايد شب را مركب پر توان خود در اين سفر الهى قرار داد.
تلاوت قرآن وخضوع در حضور خداوند، و محاسبه اعمال گذشته وتصميم قطعى براى آينده، در دل شب تار ميسرتر است و لذا مردان الهى حداكثر بهره را از شب مىبرند، «عمّار الليّل و منار النّهار» (۱۴) ،«امّا الليل فصافّون أقدامهم، تالين لاجزاء القرآن» (۱۵) ، «طوبى لنفس... و هجرت فى الليل غمضها» (۱۶) ، «انّ داود (عليه السلام) قام فى مثل هذه الساعة من الليل (۱۷) ...».
استاد حكيم، الهى قمشهاى (رضوان اللّه عليه) كه اهل معنا و تهجد و عرفان بود، چنين سروده است :
چه خوش است يك شب بكشى هوى را به خلوص خواهى زخداخدا را به حضور خوانى ورقى ز قرآن فكنى در آتش كتب ريا را شود آنكه گاهى بدهند راهى به حضور شاهى چو من گدا را
پىنوشتها
[۱] سوره حجر، آيه ۲۱
[۲] سوره بلد، آيات۱ و ۲
[۳] سوره نمل، آيه ۴۰
[۴] ص ۲۰۱
[۵] حكمة الاشراق، ص.۴۰۳ نقل به مضمون.
[۶] سوره قدر، آيه ۱
[۷] سوره درخان، آيه ۳
[۸] سوره اسراء، آيه ۱
[۹] سوره اعراف، آيه ۱۴۲
[۱۰] سوره مزمل، آيه ۶
[۱۱] سوره اسراء، آيه ۷۹
[۱۲] بحار، ج.۷۸ ص.۳۷۹ ح ۴
[۱۳] سوره مزمل، آيه ۷
[۱۴] نهج البلاغه: خطبه.۱۹۲ بند ۱۳۶
[۱۵] نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳
[۱۶] همان، نامه.۴۵ بند ۳۰
[۱۷] همان، حكمت ۱۰۴
منابع: تفسير موضوعى قرآن كريم (قرآن در قرآن)
پيوند مرتبط: تاريخ بارگذاري: ۱۳۸۹/۰۸/۱۶