رکون
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ركون در
فقه اسلامی به معناى اعتماد، تکیه و وابستگى به نيروى ديگر به جای اتکاء به خود است.
قرآن به طور صریح از ركون به ظالمان نهى كرده و آن را شامل
استقلال سياسى، نظامى و ساير انواع وابستگى مىداند.
ركون مىتواند شامل كسب
قدرت، اتكا به قدرت ظالمان يا استمداد از بيگانگان در
دین بدون
تضمین و اعتماد باشد.
نهی از ركون به خاطر آثار مفسدهانگيز آن نيست، بلكه حكمى تعبدى و تأسيسى است كه از استفاده از نيروى كفار و مشركان در امور جهاد و
عبادات جلوگيرى مىكند.
مفسران لغوى و تفسيرى، ركون را تركيبی از ميل و اعتماد دانسته و شامل همكارى، رضايت، دوستى، خيرخواهى و
اطاعت از ظالمان مىشود.
مفاد
آیه نفى ركون فراتر از سياست است و شامل اعتقادات، علم، فرهنگ، اقتصاد و روابط اجتماعى با ستمكاران نيز مىشود.
يكى از دستورات اساسى
اسلام در رابطه با برخورى با دشمن عدم وابستگى و ركون به آنها است.
در قرآن بهطور صريح و مؤكد از أن نهى شده است.
(وَ لاٰ تَرْكَنُوا إِلَى اَلَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ اَلنّٰارُ) خود را به متجاوزان ستمپيشه وابسته نكنيد و آنان را پشتيبان خويش نگيريد و پشت گرم به آنان نباشيد كه آتش برخواسته از ظلم و تجاوز دامنگير شما نيز خواهد شد.
ركون به معناى مصدرى، عبارت از حالت تكيه كردن و اعتماد كردن و وابسته شدن به نيروى ديگرى بجاى اتكاء به خود و استقلال در ايستادگى در برابر دشمن.
ركون به اين معنا، مفهومى مقابل معناى استقلال دارد و از آنجا كه نهى از ركون در آيه فوقالذكر مطلق است و هيچگونه قيدى در آن نيامده خواهناخواه شامل ركون سياسى، ركون نظامى و ساير انواع وابستگىها نيز مىشود.
به نظر مىرسد مفاد آيه درباره نهى از ركون در موارد زير، غير قابل ترديد است:
الف - كسب قدرت سياسى، اقتصادى و نظامى از دشمنان متجاوز به نحوى كه موجب سلب استقلال شده و بقاى جامعه اسلامى متكى به قدرت ظالمان باشد.
در اين مورد همه «بيگانگان در دين» يكسانند، بلكه مىتوان گفت:
اين حكم شامل مسلمان متجاوز نيز مىشود؛
ب - اتكا كردن به قدرت متجاوزان و ظالمان بجاى روى يا خودى ايستادن، هر چند كه بالفعل كمكى از آنان به جامعه اسلامى نرسيده، ولى موجوديت جامعه اسلامى وابسته به بيگانگان باشد.
ج - استمداد از «بيگانگان در دين» در حالى كه اعتمادى به آنان نيست و بيم خيانت، فريب و پشيمانى مىرود، هرچند كه اين استمداد به نحوى باشد كه به استقلال
جامعه اسلامی لطمهاى وارد نياورد.
به جز موارد سه گانه مذكور به ويژه در جايى كه استمداد از ظالمان متجاوز موجب سلب استقلال نشده و پشيمانى نيز به دنبال نداشته و تضمينهاى لازم براى جلوگيرى از خيانت و خدعه پيشبينى شده باشد، اثبات حرمت به استناد آيه نفى ركون، خالى از اشكال نيست.
حرمت ركون به ظالم به خاطر پى آمدهاى
مفسده انگيز آن نيست؛ بلكه خود از
احکام تعبدی و تأسيسى مربوط به كفار و مشركان است كه نبايد در عمليات جنگى و ساير فعاليتها از نيروى آنان استفاده شود، فرضا در عمليات جهاد الزاما بايد جهاد توسط رزمندگان
مؤمن انجام گيرد و
جهاد غير مسلمان به مثابه ساير اعمال عبادى وى بىثمر و باطل است.
در كتاب معروف «
صحاح اللغه» آمده است: (۲)
ركون به معناى مصدرى، عبارت از ميل كردن چيزى و تسكين دادن خاطر به وسيله آن است و كلمه ركن به بخش قوىتر هر چيز و به معناى امر عظيم و به معناى عزت و منبع نيز آمده است، شبيه اين سخن را در
لسان العرب نيز مىبينيم. (۳)
راغب اصفهانى در مفردات مىنويسد:
ركن به آن قسمت گفته مىشود كه دلگرمى به آن قسمت معطوف باشد. (۴)
نويسنده
مصباح المنیر مىنويسد:
ركون به معنى اعتماد است. (۵)
راغب اصفهانی نيز در دنباله بحث در پايان به اين معنى اشاره كرد و آن را صحيحتر شمرده است.
استاد
علامه طباطبایی (ره) در تفسير آيه مىنويسد:
ركون به معنى صرف اعتماد نيست بلكه اعتمادى است كه توأم با ميل باشد و به همين جهت است كه با حرف «الى» متعددى مىشود نه «على». (۶)
ركون به معنى همكارى، اظهار رضايت، دوستى، خيرخواهى و اطاعت است. (۷)
بايد ركون را با تفسير موسع به هر نوع عملى كه به نحوى موجب همكارى، همدلى، رضايت ظاهر، انتظار و چشمداشت، دوستى، خيرخواهى، اطاعت، سپردن اختيارات اميدوارى است، شامل دانست كه موجب تصانيف اساسى در روابط با ستمكاران مىشود.
مفاد آيه نفى ركون تنها بيان يک مطلب سياسى در روابط فيمابين اجتماعى با ظالمان نيست، بلكه شامل مواردى جون امور اعتقادى، فكرى، علمى، فرهنگى و اقتصادى هم هست.
علامه طباطبايى (ره) در تفسير آيه مىنويسد:
ركون به ظالمان نوعى اعتماد به آنان است كه از روى ميل نسبت به آنان نشأت گرفته باشد.
اين تمايل ممكن است در مورد عقايد دينى آنان صدق كند مانند:
آنكه بخشى از مطالب دينى آنان را به گونهاى كه نفى براى آنها داشته باشد، نقل كند و يا قسمتى از مطالب دينى آنان را پردهپوشى نمايد، تا افشاى آن زيانى به آنان نرساند و زمانى هم در مورد امور مربوط به زندگى آنان صدق مىكند، از قبيل اينكه به آنان اجازه داده شود نوعى مداخله در شؤون زندگى
مسلمانان داشته باشند و يا آن نوع رابطه دوستانه كه موجب اختلاط و اثرپذيرى مسلمانان شود.
چنين عملكردى اگر هم حقطلبانه باشد مستلزم جست و جوى حق از راه باطل و يا احياى حق به وسيله احياى باطل و بالاخره موجب نابودى حق به خاطر احياى باطل خواهد بود. (س ۹)
منابع دیگر:
۱ - هود / ۱۱۳؛
۲ - صحاح اللغة جوهرى، ماده ركن؛
۳ - لسان العرب، ماده ركن؛
۴ - مفردات راغب، ماده ركن؛
۵ - مصباح المنير ابن اثير، ماده ركن؛
۶ - تفسير الميزان ۶۰/۱۲-۵۸؛
۷ - تفسير نمونه ۲۶۰/۹؛
۸ - تفسير الميزان ۵۳/۹؛
۹ - فقه سياسى ۱۰۰/۵-۹۳.
•
زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، ج۲، ص۱۰۵.