• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آثار اسراف

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اسراف، زیاده‌روی و تجاوز از حدّ اعتدال است. این صفت، جزء رذائل اخلاقی بوده و در شرع مقدس اسلام حرام شمرده شده است.

با توجه به آیات قرآن کریم و روایات معصومین (علیهم‌السلام) آثار زیان‌باری بر اسراف مترتب می‌شود. از جمله آثار اسراف می‌توان به ترس، تزيين اعمال زشت‌، تطیر و تکذیب انبیاء، حق‌ناپذيرى‌، سلب محبت خدا و ... اشاره کرد.



خوى اسراف‌گرى (ستمگرى) فرعون، باعث ايجاد خفقان و ترس عليه مؤمنان بنی‌اسرائیل گردید.
«فمآ ءامن لموسى‌ إلّاذرّيَّة مّن قومه على‌ خوف مّن فرعون و ملائهم ان يفتنهم و ان فرعون لعال فى الأرض و انه لمن المسرفين؛ (در آغاز،) هیچ كس به موسی ایمان نیاورد، مگر گروهى از فرزندان قوم او؛ (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شكنجه كنند؛ زیرا فرعون، برتریجویى در زمین داشت و از اسرافكاران بود!»
خوى اسراف‌گرى، زمينه‌ساز زينت‌داده‌شدن اعمال زشت نزد مسرفان می‌شود.
«... كذلك زيّن للمسرفين ما كانوا يعملون».


خصلت اسراف‌گرى کافران، عامل شوم‌دانستن انبيا بود.
«قالوا ربّنا يعلم إنّا إليكم لمرسلون قالوا انّا تطيّر بكم لئن لّم تنتهوا لنرجمنّكم ... قالوا طئركم مّعكم أئِن ذكّرتم بل أنتم قوم مّسرفون».
اسراف انسان‌هاى كافر، سبب تکذیب و رويارويى با رسولان الهى و سبب تهدید ایشان از سوى مسرفان است.
«واضرب لهم مّثلا أصحب القرية إذ جاءها المرسلون‌• إذ أرسلنا إليهم اثنين فكذّبوهما ...• قالوا طئركم مّعكم أئِن ذكّرتم بل أنتم قوم مّسرفون.»
«بل أنتم قوم مسرفون» بيانگر سبب اصلى تكذيب انبيا است.


اسراف كافران، موجب حق‌ناپذيرى آنان در برابر دعوت انبياى الهى است.
«واضرب لهم مّثلا أصحب القرية إذ جاءها المرسلون‌ • قالوا طئركم مّعكم أئِن ذكّرتم بل أنتم قوم مّسرفون».


زياده‌روى در انفاق با بخشيدن تمام اموال، درپى‌دارنده درماندگی است و موجب سرزنش ديگران ‌می‌گردد.
«ولاتجعل يدك مغلولةً إلى‌ عنقك ولاتبسطها كلّ البسط فتقعد ملومًا مّحسورًا.»
«حسر»، معناى ناتوانى و درماندگى دارد.
[۹] فراهیدی، خلیل بن احمد، ترتیب کتاب العین.



اسراف‌گرى و گزاف‌كارى در زندگى، باعث بدبختی و ابتلا به سرنوشت شوم است.
«قالوا طئركم مّعكم أئِن ذكّرتم بل أنتم قوم مّسرفون.»>

اسراف‌كارى مردم انطاکیه سبب بدبختى و ابتلاى آنان به سرنوشت شوم گردید.
«واضرب لهم مّثلا أصحب القرية إذ جاءها المرسلون‌• قالوا طئركم مّعكم أئِن ذكّرتم بل أنتم قوم مّسرفون.»
به نظر مفسّران مقصود از «القرية»، انطاكيه است.


اسراف‌گرى عامل فساد و تباهی در زمین است.
«ولاتطيعوا أمر المسرفين‌• الّذين يفسدون فى الأرض ولايصلحون.»


اسراف و تجاوز از حد از موانع پیروزی مجاهدان راه خدا است.
«وكأيّن مّن نّبىّ قتل معه ربّيّون كثير فما وهنوا لمآ أصابهم فى سبيل اللَّه وما ضعفوا وما استكانوا ...• وما كان قولهم إلّاأن قالوا ربَّنا اغفر لنا ذنوبنا وإسرافنا فى أمرنا و ثبّت أقدامنا وانصرنا على القوم الكفرين‌• فاتهم اللَّه ثواب الدّنيا وحسن ثواب الأخرة ....»

با توجّه به سياق آيات كه با شكست مسلمانان در احُد ارتباط دارد، ذكر قصّه ربیّون، براى الگوگيرى از آنان است و از اين‌كه پيروان انبیا، پس از درخواست آمرزش گناه اسراف، پيروزى را مى‌طلبند، استفاده مى‌شود كه اسراف، مانع پيروزى است و به مسلمانان پيام مى‌دهد كه خروج از اعتدال و زياده‌روى در دنیاطلبی، سبب شكست آنان شده است.



اسراف، عامل ناسپاسی و غفلت از توجه به خدا به هنگام رفع گرفتارى است.
«وإذا مسّ الإنسن الضّرّ دعانا لجنبه أو قاعدا أو قآئِما فلمّا كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لّم يدعنآ إلى‌ ضرّ مّسّه كذلك زيّن للمسرفين ما كانوا يعملون.»
اسراف (انکار رسالت و ادعای دروغین نبوت) درپى‌دارنده، محروميّت از هدایت الهی می‌گردد.
«... أتقتلون رجلا أن يقول ربّى اللّه وقد جاءكم بالبيّنت من رّبّكم وإن يك كذبا فعليه كذبه وإن يك صادقا يصبكم بعض الّذى يعدكم إنّ اللّه لايهدى من هو مسرف كذّاب‌ • ولقد جاءكم يوسف من قبل بالبيّنت فما زلتم فى شكّ مّمّا جاءكم به ... كذلك يضلّ اللَّه من هو مسرف مّرتاب.»



زياده‌روى در شهوترانی نابجا، زمينه‌ساز گرايش به لواط در ميان قوم لوط بود.
«ولوطا إذ قال لقومه أتأتون الفحشة ...• إنّكم لتأتون الرّجال شهوة مّن دون النّسآء بل أنتم قوم مّسرفون.»
«بل» روى برتافتن در جمله اسميّه «بل أنتم قوم مسرفون» براى انتقال از سرزنش عمل قوم لوط و بيان ثبات و ريشه‌دار بودن زياده‌روى در شهوت‌رانى در ميان آنان است كه زمينه عمل لواط را فراهم آورده است.


اسراف در گناه و ستم به خويشتن، زمينه‌ساز ناامیدی از رحمت خداوند است.
«قل يعبادى الّذين أسرفوا على‌ أنفسهم لاتقنطوا من رّحمة اللّه إنّ اللّه يغفر الذّنوب جميعا إنّه هو الغفور الرّحيم.»
اگر اسراف، مستلزم نااميدى نباشد، نهى از آن معنا ندارد.


اسراف در همه اقسام آن، با سنت‌های الهی در جهان مخالف است، زیرا با برهم زدن حالت اعتدال، موجب بروز فساد ‌در زمینه‌های گوناگون حیات می‌شود.
و به همین سبب، سلب محبت خداوند از انسان را در پی دارد.
«... كلوا من ثمره إذا أثمر وءاتوا حقّه يوم حصاده ولاتسرفوا إنّه لايحبّ المسرفين.»
«... وكلوا واشربوا ولاتسرفوا إنّه لايحبّ المسرفين.»


اسراف‌گرى در انفاق، موجب محروميّت انسان از رسيدن به مقام بندگى خداوند است.
«وعباد الرّحمن الّذين يمشون على الأرض هونا ... • والّذين إذا أنفقوا لم يسرفوا ولم يقتروا وكان بين ذلك قواما.»


این امر موجب ضعف انسان و مانع او از کسب موفقیت در عرصه‌های گوناگون زندگی است، از این‌رو مؤمنان پیش از درخواست پیروزی و موفقیت، دست به سوی خداوند گشوده و از او در باب اسراف‌کاری‌های خود، آمرزش می‌طلبند.
[۲۷] هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، ج‌۳، ص‌۱۰۴.
[۲۸] هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، ج‌۷، ص‌۳۹۱.

زیرا بنابر فرموده امام‌ صادق (علیه السلام) دعای اسرافکاران در درگاه خداوند پذیرفته نیست.


استمرار اسراف‌کاری موجب رسوخ ملکه ناسپاسی و کفران نعمت در انسان گشته او را از هدایت‌های الهی محروم می‌سازد.
گاه کفر اعتقادی و‌ اخلاقی او را در پی دارد.
ازاین‌رو پیامبران خدا نیز در برابر عاملان آن ایستاده‌اند.


استمرار اسراف گاه موجب حلول عذاب الهی شده و در آخرت نیز انسان را به عذاب جهنم گرفتار می‌کند.


اسراف در زمینه‌های اقتصادی، موجب اتلاف منابع ثروت می‌شود و چون این منابع محدودند، عمل اسراف، خود نوعی تجاوز به حقوق دیگران و نقض رفاه عمومی جامعه است.

ازاین‌رو امام ‌صادق (علیه السلام) اسراف را موجب کاهش برکت و فقر را نتیجه اسرافکاری و تموّل را نتیجه رعایت اقتصاد می‌شمرد.
و از همین رو خداوند در آیه ۵ سوره نساء دارایی اختصاصی برخی انسان‌ها را ثروت کلّ جامعه می‌داند و فرمان می‌دهد که دارایی خود را ـ‌که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده است‌ـ به دست سفیهان نسپارید، بلکه خود به اداره زندگی آنان بپردازید.
سپس می‌افزاید: پیش از پرداختِ دارایی یتیمان به ایشان، آنان را بیازمایید و اگر در آنان رشد کافی یافتید، دارایی‌هاشان را به آنها بدهید.


افزون بر همه این موارد، اسراف، به ویژه بعد اقتصادی آن، سلامت جسم و روان انسان‌ها را به خطر می‌افکند.
[۴۷] رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج‌۱۰، ص۳۵۴.
[۴۸] صادقی تهرانی، محمد، الفرقان، ج‌۸‌ـ‌۹، ص‌۸۴.



۱. یونس/سوره۱۰، آیه۸۳.    
۲. یونس/سوره۱۰، آیه۱۲.    
۳. یس/سوره۳۶، آیه۱۶ و ۱۸ و ۱۹.    
۴. یس/سوره۳۶، آیه۱۳ و ۱۴ و ۱۹.    
۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۷۵.    
۶. یس/سوره۳۶، آیه۱۳.    
۷. یس/سوره۳۶، آیه۱۹.    
۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۹.    
۹. فراهیدی، خلیل بن احمد، ترتیب کتاب العین.
۱۰. یس/سوره۳۶، آیه۱۹.    
۱۱. یس/سوره۳۶، آیه۱۳.    
۱۲. یس/سوره۳۶، آیه۱۹.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۲۶۳.    
۱۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۵۱ - ۱۵۲.    
۱۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۴۶- ۱۴۸.    
۱۶. یونس/سوره۱۰، آیه۱۲.    
۱۷. غافر/سوره۴۰، آیه۲۸.    
۱۸. غافر/سوره۴۰، آیه ۳۴.    
۱۹. اعراف/سوره۷، آیه۸۰ و ۸۱.    
۲۰. زمر/سوره۳۹، آیه۵۳.    
۲۱. رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج‌۱۰، ص۳۵۴.    
۲۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۵۲.    
۲۳. انعام/سوره۶، آیه۱۴۱.    
۲۴. اعراف/سوره۷، آیه۳۱.    
۲۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۳.    
۲۶. فرقان/سوره۲۵، آیه ۶۷.    
۲۷. هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، ج‌۳، ص‌۱۰۴.
۲۸. هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، ج‌۷، ص‌۳۹۱.
۲۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۴۷.    
۳۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۴، ص‌۵۶.    
۳۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۷.    
۳۲. غافر/سوره۴۰، آیه۲۸.    
۳۳. ابن‌عاشور، محمدطاهر، التحریر و التنویر، ج‌۱۵، ص‌۸۱.    
۳۴. اسراء‌/سوره۱۷، آیه۲۷.    
۳۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۵، ص‌۳۰۶‌‌۳۰۷.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، ج‌۱۲، ص‌۹۶.    
۳۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹-۳.    
۳۸. غافر/سوره۴۰، آیه۴۵-۴۱.    
۳۹. یس/سوره۳۶، آیه۱۹-۱۳.    
۴۰. ذاریات/سوره۵۱، آیه۳۴-۳۲.    
۴۱. ابن‌عاشور، محمدطاهر، التحریر و التنویر، ج‌۱۵، ص‌۷۹.    
۴۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۴، ص‌۵۷.    
۴۳. نراقی، احمد، عوائد الایام، ص‌۲۱۷.    
۴۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۴، ص‌۵۳.    
۴۵. نساء/سوره۴، آیه۵.    
۴۶. ابن‌عاشور، محمدطاهر، التحریر و التنویر، ج‌۱۵، ص‌۸۰.    
۴۷. رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج‌۱۰، ص۳۵۴.
۴۸. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان، ج‌۸‌ـ‌۹، ص‌۸۴.



دانشنامه موضوعی قرآن    
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۲۷۲، برگرفته از مقاله « آثار اسراف ».    






جعبه ابزار