• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آزادی در دولت نبوی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



‌آزادی، مختار بودن و مجبور نبودن انسان توسط دیگران یا شرایط خاص است. یکی از ارکان اصلی دولت نبوی، آزادی است که در همه زمینه‌ها، چه فردی و چه اجتماعی، در عصر رسالت و پس از آن وجود داشته است، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بعد از دوره جهل و تاریکی، پیام‌آور آزادی برای تمام انسان‌ها بود.
آزادی به دو نوع آزادی تکوینی به معنای اختیار در مقابل جبر و آزادی تشریعی به معنای آزادی در چارچوب قانون تقسیم می‌شود. از دیدگاه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، آزادی تا وقتی اعتبار دارد که حق خداوند، حق دیگران و کرامت انسانی مراعات شود. از مصادیق آزادی که در حکومت نبوی و سیره پیامبر مورد توجه و احترام بود، می‌توان به آزادی تن، آزادی عقیده و آزادی بیان اشار کرد.



آزادی تکوینی (فلسفی): به معنای اختیار در برابر جبر است؛ یعنی انسان از نظر تکوینی در محدوده فعالیت‌های ارادی خویش، آزاد است. خداوند سبحان و تعالی، مسیر هدایت و ضلالت را بر او روشن کرده است: «ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس.» و «کل نفس بما کسبت رهنیه؛ هرکس در گرو اعمال خویش است».
آزادی تشریعی: منظور از این آزادی، مشروعیت استفاده از همه گزینه‌های اطراف انسان در محدوده قانون است؛ به همین دلیل، آن را آزادی قانونی یا حقوقی نیز می‌نامند. در تعالیم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گزینه‌های نامشروع، مانند معاملات غیرقانونی، هیچ‌گونه اعتبار حقوقی ندارد: «و لاتاکلوا اموالکم بینکم بالباطل.»


۱. حق خداوند: تجاوز به حق خداوند از دیدگاه قرآن، ممنوع است. هیچ ‌کس نمی‌تواند به استناد آزادی از اطاعت پروردگار سرباز زند و حق الهی را نادیده بگیرد.
۲. حقوق دیگران: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با تمام توان کوشید تا روابط اجتماعی را عادلانه تنظیم کند. در جامعه نبوی، کسی حق ندارد به بهانه آزادی، حقوق، آزادی و کرامت دیگران را پایمال کند.
[۷] ابراهیمی، حسین، سیره نبی اعظم، ص۴۴۰، قم، انتشارات ثقلین، ۱۳۸۶ش.

۳. کرامت انسانی: در نگاه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آزادی به‌اندازه‌ای اعتبار دارد که انسان را از حکمت آفرینش خویش غافل نکند؛ یعنی توانایی‌های او را در مسیر تکامل و حیات معنوی نادیده نگیرد و به کرامت انسانی‌اش لطمه‌ای وارد نسازد؛ مثلاً خوردن شراب، ممنوع و حرام است؛ به این دلیل که تجاوز به حقوق خود و سبب خدشه به کرامت انسانی اوست.
[۸] ابراهیمی، حسین، سیره نبی اعظم، ص۴۴۱، قم، انتشارات ثقلین، ۱۳۸۶ش.



از مصادیق آزادی می‌توان آزادی تن، آزادی عقیده و آزادی بیان را نام برد. در این‌جا به اختصار به توضیح این مصادیق می‌پردازیم.

۳.۱ - آزادی تن

اسلام، شخصیت بردگان را احیا کرد. سلمان، بلال، عمار یاسر و قنبر از بردگان آزاده‌ای‌اند که از یاران برجسته پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به شمار می‌آیند. رفتار انسانی با بردگان از سفارش‌های اسلام است.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به هر مناسبتی به هر دو طبقه می‌فرمود که اربابان و بردگان، برادر یکدیگر و همه از یک نژادند و منشا اصلی همه، خاک است. سفیدپوستان بر سیاه‌پوستان هیچ‌گونه برتری ندارند و بدترین مردم نزد خدا همانا فروشندگان آدم‌اند. بردگان، برادران شمایند که زیردست شما واقع شده‌اند و حقوقی دارند. شما باید از هر نوع غذا که می‌خورید، به آن‌ها بخورانید و از هر آن‌چه که خودتان می‌پوشید، به آنان بپوشانید و آن‌ها را به کار طاقت‌فرسا وادار نکنید و در کارها به ایشان کمک کنید. هرگاه ایشان را صدا می‌زنید، ادب را رعایت کنید و نگویید «بنده من»، «کنیز من»؛ زیرا همه مردان، بندگان خدا و تمام زنان، کنیزان خدایند و مالک همگی آن‌ها اوست؛ بلکه بگویید «پسرک من»، «جوانک من».
ابوعزیز، پرچم‌دار قریش که در جنگ بدر به اسارت سپاه اسلام درآمده بود می‌گوید: «از روزی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سفارش اسیران را کرد، ما به قدری در میان آن‌ها محترم بودیم که تا ما را سیر نمی‌کردند، خودشان غذا نمی‌خوردند.»
رسول‌ اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از سویی با تدابیر عملی، مردم را به آزادکردن برده‌ها تشویق کرد و از سوی دیگر، سرچشمه وارداتی آن را نیز بست یا بسیار محدود کرد؛ برای نمونه، زید بن حارثه، غلام خود را که همسرش خدیجه به او بخشیده بود آزاد ساخت و او را میان جمع قریش، پسر خوانده خویش معرفی کرد و دختر عمه خود، زینب را به همسری‌اش درآورد تا به دیگران، درس عملی بدهد و قانون مساوات را پایه‌گذاری کند.
[۱۶] ربانی گلپایگانی، علی، آزادی و دمکراسی از دیدگاه اسلام و لیبرالیسم، ص۱۷۲، قم، موسسه مذاهب، ۱۳۸۲ش، چاپ اول.


۳.۲ - آزادی عقیده

در نظام حقوقی اسلام، عقیده آزاد داشتن و انتخاب دین حق از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در قرآن کریم نیز بر آزادی عقیده تصریح شده است: «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی؛ در قبول دین اکراهی نیست، زیرا راه درست از راه انحرافی، روشن شده است».
از نظر اسلام، عقیده‌ای آزاد است که مبتنی بر تفکر باشد. در سیره پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نمونه‌هایی از این موارد دیده می‌شود؛ از جمله بر اثر تبلیغات مهاجران مسلمان مقیم حبشه، یک هیئت تحقیقی از مرکز مسیحیان حبشه وارد مکه شدند و با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مسجد، ملاقات کردند. آن‌ها سؤالاتی داشتند و حضرت به آنان پاسخ گفت و ایشان را به دین اسلام دعوت کرد و آیاتی را از قرآن برای آنان تلاوت فرمود.
آیات قرآنی، چنان در روحیه آن‌ها تاثیر گذاشت که اشک شوق از دیدگان‌شان سرازیر شد و همگی، نبوت او را تصدیق کردند.جلسه دوستانه هیئت مزبور با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر ابوجهل گران آمد و با خشونت گفت: «مردم حبشه، شما را برای تحقیق فرستاده‌اند، قرار نبود از آیین نیاکان خود دست بردارید. گمان نمی‌کنم، مردمی نادان‌تر از شما روی زمین باشند»؛ ولی آن‌ها با گفتاری نرم و مسالمت‌آمیز به ماجرا پایان دادند.
در منشور مدینه که برای ساماندهی شهر مدینه به تصویب رسید، رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آزادی عقیده را در آن برای تمامی اقلیت‌های مذهبی و قبیله‌ای به رسمیت شناخت و همه را در حکم وحده قرار داد. در ماده ۱۸ این منشور آمده است: یهودیان بنی‌عوف با مسلمانان، متحد و در حکم یک ملت‌اند و هر کدام در آیین خود آزادند. ماده ۱۹ یهودیان مدینه را در حکم قبیله بنی‌عوف اعلام می‌کند.
[۲۱] ابراهیمی، حسین، سیره نبی اعظم، ج۱، ص۴۸۱، قم، انتشارات ثقلین، چاپ سوم.

قراردادهای ذمه‌ بین حکومت نبوی و اقلیت‌های مذهبی، مانند قرارداد ذمه با اهالی نجران و سینا کاملاً آزادی اعتقادی آن‌ها را تامین می‌کرد و خراج هم، یک باج ظالمانه نبود؛ بلکه طبق توافق طرفین قرارداد، در قبال ارائه خدمات حکومتی و تامین امنیت اقلیت‌ها به جای دادن سرباز و مالیات، خراج می‌پرداختند.
نمونه بسیار عالی از آزادی عقیده در حکومت نبوی در مذاکره مسیحیان نجران با رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به وقوع پیوست؛ چون مذاکره طول کشید و زمان برپایی مراسم عبادی مسیحیان فرا رسید، پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آن‌ها اجازه داد مراسم عبادی‌شان را در مسجدالنبی برپا کنند.

۳.۳ - آزادی‌ اندیشه و بیان

اسلام، دین‌ اندیشه و تفکر است، در آموزه‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آزادی‌ اندیشه و بیان از اهمیت والایی برخوردار است. قرآن در این‌باره می‌فرماید: «کسانی که از نعمت عقل و حواس خود بهره نمی‌گیرند و در حکمت آفرینش انسان و جهان تدبر نمی‌کنند، از منظر قرآن کریم گمراه‌تر از چارپایان به شمار می‌آیند.»
رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این ‌باره می‌فرماید: «یک ساعت تفکر، بهتر از یک شب عبادت است.» قرآن کریم در آیات متعددی به خاتم انبیا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور می‌دهد تا از مخالفان بخواهد برای اثبات ادعای خود دلیل بیاورند: «قل‌ هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین.»
در سال چهارم هجرت، یهودیان بنی‌نضیر بر اثر جنایت به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و مسلمانان، مجبور به ترک وطن شدند؛ از این رو انصار می‌خواستند به اجبار، پسران و برادران خویش را مسلمان کنند و مانع رفتن آن‌ها بشوند و به آنان می‌گفتند: باید بمانید و مسلمان شوید؛ اما آن‌ها نمی‌پذیرفتند و می‌خواستند با آن‌ها بروند؛ اینجا بود که آیه شریفه فوق نازل شد که اکراه و اجبار در پذیرش اسلام و ایمان وجود ندارد؛ چون آن‌ها به رشد رسیده، هدایت را از ضلالت تشخیص می‌دهند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به انصار فرمود: «پسران و برادران شما آزادند که یا شما را برگزینند که در این صورت از شمایند و یا آن‌ها را انتخاب کنند که در این صورت از یهودیان‌اند»؛ ولی آنان با انتخاب یهودیان از پذیرش اسلام سرباز زدند و یهودیان مدینه را ترک کردند.
همچنین نقل شده است، روزی شخصی به نام صفان، نزد رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و درخواست کرد تا اجازه دهد مدت دو ماه در مکه بماند و درباره اسلام تحقیق کند و حقیقت و درستی این دین برایش روشن شود و ایمان بیاورد. پیامبرخدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «من چهار ماه به تو فرصت می‌دهم که آزادانه راه خود را انتخاب کنی.»
[۲۹] قربانی، زین‌العابدین، اسلام و حقوق بشر، ص۴۸۱، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۶ش.



پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای افکار و آرای دیگران، احترام قائل بود. آن حضرت در عهدنامه‌ای که در سال دوم هجرت برای مسیحیان نوشت، چنین آمده است: «من عهد می‌کنم کشیش و راهب آنان را تغییر ندهم و تارکان دنیا را از صومعه نرانم و هیچ تحقیری و تحمیلی بر آن‌ها نخواهد شد و همچنین لشکریان ما اراضی آن‌ها را اشغال نخواهند کرد، آن‌هایی که درخواست عدالت کنند، به آن‌ها اعطا خواهد شد....»
این امر نشان می‌دهد که آن حضرت، خودکامه نبوند؛ بلکه از نظریات دیگران هم استفاده می‌کرد؛ چنان ‌که در جنگ بدر بر اساس نظر و رای «حباب بن منذر» عمل کرد و محل استقرار سپاه اسلام را به نقطه‌ای منتقل کرد که حباب پیشنهاد کرده بود. همچنین در جنگ احد بنا به پیشنهاد یارانش برای جنگ با مشرکان به خارج از مدینه به منطقه‌ای به نام احد رفتند.
[۳۲] ابن‌کثیر، اسماعیل، سیرة النبویه، ج۳، ص۲۲، تحقیق مصطفی عبدالواحد، دار المعرفه، بیروت، ۱۳۹۳ق.



۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۵۵۳، قم، اسلامی، ۱۳۶۳ش.    
۲. انسان/سوره۷۶، آیه۳.    
۳. مدثر/سوره۷۴، آیه۳۸.    
۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۵۵۴، قم، اسلامی، ۱۳۶۳ش.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۱۸۸.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۴۰.    
۷. ابراهیمی، حسین، سیره نبی اعظم، ص۴۴۰، قم، انتشارات ثقلین، ۱۳۸۶ش.
۸. ابراهیمی، حسین، سیره نبی اعظم، ص۴۴۱، قم، انتشارات ثقلین، ۱۳۸۶ش.
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۴۲۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۲ش، چاپ دهم.    
۱۰. صدوق، محمد بن علی، من‌لایحضره‌الفقیه، ج۴، ص۳۶۳، قم، موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ ق.    
۱۱. صدوق، محمد بن علی، من‌لا‌یحضره‌الفقیه، ج۳، ص۱۵۹، قم، موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ ق.    
۱۲. بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج۳، ص۱۴۹، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۸ق، چاپ اول.    
۱۳. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۶۴، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۱۶ق، چاپ اول.    
۱۴. ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۱، ص۶۴۵، تحقیق و تعلیق طه عبدالرئوف، دارالمعرفه.    
۱۵. ابن‌اثیر، ابوالحسن، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۲، ص۳۵۰- ۲۵۳، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۱۶. ربانی گلپایگانی، علی، آزادی و دمکراسی از دیدگاه اسلام و لیبرالیسم، ص۱۷۲، قم، موسسه مذاهب، ۱۳۸۲ش، چاپ اول.
۱۷. ابن‌سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۵، ص۱۶۵، بیروت، دارصادر، بی‌تا.    
۱۸. ابن‌کثیر، عمادالدین، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۲۴، بیروت، مکتبة المعارف، ۱۹۷۷م.    
۱۹. بقره/سوره۲، آیه۲۵۶.    
۲۰. ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۱، ص۳۹۲، تحقیق و تعلیق طه عبدالرئوف، مصر، مکتبه الازهریه، بی‌تا.    
۲۱. ابراهیمی، حسین، سیره نبی اعظم، ج۱، ص۴۸۱، قم، انتشارات ثقلین، چاپ سوم.
۲۲. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۲۶۲، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۸۴ش، چاپ سوم.    
۲۳. ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۱، ص۵۷۴، تحقیق و تعلیق طه عبدالرئوف، مصر، مکتبه الازهریه، بی‌تا.    
۲۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۹.    
۲۵. انفال/سوره۸، آیه۲۲.    
۲۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۲۷، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق.    
۲۷. بقره/سوره۲، آیه۱۱۱.    
۲۸. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۴۷، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۳۹۲ق، چاپ دوم.    
۲۹. قربانی، زین‌العابدین، اسلام و حقوق بشر، ص۴۸۱، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۶ش.
۳۰. بلاذری، ابی‌الحسن، فتوح البلدن، ص۷۷، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۱م.    
۳۱. ابن‌کثیر، اسماعیل، سیرة النبویه، ج۲، ص۴۰۲، تحقیق مصطفی عبدالواحد، دار المعرفه، بیروت، ۱۳۹۳ق.    
۳۲. ابن‌کثیر، اسماعیل، سیرة النبویه، ج۳، ص۲۲، تحقیق مصطفی عبدالواحد، دار المعرفه، بیروت، ۱۳۹۳ق.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «آزادی در دولت نبوی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۲/۱۰.    
رده:مقالات پژوههرده:فقه سیاسیرده:آزادیرده:دولت نبویرده:حقوق شهروندیرده:مقالات_پژوهه



جعبه ابزار