اسوه های هدایت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پیامبران پیشین و رسولان اولوالعزم مانند (ابراهیم، اسحاق، نوح، یعقوب، داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسی، هارون، زکریا، یحیی، عیسی، الیاس، اسماعیل، الیسع، یونس و لوط علیهمالسلام، اسوههای هدایت هستند؛ و
انسانها باید به این بزرگواران ـ در گفتار و کردار ـ تأسی کنند.
ابراهیم،
اسحاق،
نوح،
یعقوب،
داود،
سلیمان،
ایوب،
یوسف،
موسی،
هارون،
زکریا، یحیی،
عیسی،
الیاس، اسماعیل،
الیسع، یونس و
لوط علیهمالسلام، اسوههای
هدایت هستند. اکنون آیاتی از
قرآن کریم را بیان میکنیم:
• «وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ؛ اينها دلايل ما بود که به
ابراهیم در برابر قومش داديم! درجات هر کس را بخواهيم (و شايسته بدانيم،) بالا مىبريم؛ پروردگار تو،
حکیم و داناست».
• «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ و
اسحاق و
یعقوب را به او (= ابراهيم) بخشيديم؛ و هر دو را
هدایت کرديم؛ و
نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم؛ و از فرزندان او،
داوود و
سلیمان و
ایوب و يوسف و
موسی و
هارون را (هدايت کرديم)؛ اينگونه نيکوکاران را
پاداش مىدهيم!
بعضى از مفسران احتمال دادهاند که گروه اول یعنى داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون، این شش نفر، از پیامبرانى بودند که علاوه بر مقام نبوت و رسالت داراى
حکومت و زمامدارى نیز بودند و شاید جمله کذلک نجزى المحسنین که بعد از ذکر نام اینها آمده است، به خاطر نیکیهاى فراوانى بوده که در دوران حکومت خود بر مردم کردند.
• «وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ؛ و (همچنين)
زکریا و يحيى و
عیسی و
الیاس را؛ همه از صالحان بودند».
گروه دوم یعنى زکریا و یحیى و عیسى و الیاس از پیامبرانى بودند که در
زهد و بى اعتنایى به دنیا - علاوه بر مقام
نبوت و رسالت - نمونه بودند. جمله کل من الصالحین بعد از ذکر نام آنها میتواند اشاره به همین حقیقت بوده باشد.
• «وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ؛ و اسماعيل و
الیسع و
یونس و
لوط را؛ و همه را بر جهانيان برترى داديم».
درباره گروه سوم یعنى اسماعیل و الیسع و یونس و لوط این امتیاز را داشتند که دست به
مهاجرت دامنهدارى زدند و براى تحکیم آیین خدا برنامه
هجرت را عملى ساختند، و ذکر جمله کلا فضلنا على العالمین (بنا بر اینکه اشاره به این چهار نفر باشد نه به تمام پیامبرانى که در این سه آیه گفته شده است) نیز میتواند اشاره به همین سیر آنها در
جهان و در میان اقوام مختلف بوده باشد.
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و
تبلیغ)، پاداشى از شما نمىطلبم! اين (
رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».
در اینجا براى بار دوم به تعریف ایشان (پیامبر) پرداخته و طورى ایشان را تعریف مىکند که در حقیقت
هدایت الهی را تعریف کرده؛ زیرا این هدایت الهى است که مردانى چنین بار آورده. آرى، هدایت و راهنمایى خداى تعالى آدمى را به هدف مىرساند، و از اثرش که همان ایصال به مطلوب است تخلف نمىپذیرد، همچنانکه فرموده: ((فان الله لا یهدى من یضل)).
شریعت اسلام ناسخ شرایع قبل است و امر خداوند در ((فبهدیهم اقتده)) به معناى امر به
تبعیت از شرایع گذشته نیست.
در این
آیه رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) را دستور مىدهد تا هدایت ایشان را پیروى کند، و اگر دستور نداد که شریعت ایشان را پیروى کند، براى این بود که شریعت رسول خدا (صلى الله علیه وآله و سلم) ناسخ شریعتهاى سایر
انبیا، و کتابش حافظ و حاکم بر کتابهاى ایشان است، تازه هدایت ایشان هم هدایت خداست، و اگر فرمود: ((به هدایت ایشان
اقتدا کن)) صرفا به منظور احترام گزاردن برایشان بوده و گرنه بین خدا و بین کسى که خدا هدایتش کرده و یا مىکند، واسطهاى نیست، به
شهادت اینکه در همین آیات فرموده: ((ذلک هدى الله ....)).
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اسوههای هدایت».