اقرار مجهول
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
معلوم بودن موضوع اقرار
شرط صحت اقرار نیست.
معلوم بودن موضوع اقرار
شرط صحت اقرار نیست. در صورتی که مورد اقرار به کلی مجهول باشد اقرار صحیح است و اقرارکننده ملزم میشود که مقر به را
تفسیر کند و از آن رفع ابهام نماید.
قانون مدنی عراق در ماده ۴۶۴، ضمن بیان اینکه موضوع اقرار میتواند مجهول باشد میگوید: «اگر کسی به
امانت گرفتن یا
سرقت یا
غصب مال مجهولی اقرار کند، از او خواسته میشود که آن مال را تعیین کند، اما اگر اقرار کند که مال مجهولی را فروخته یا
اجازه داده چنین اقراری صحیح نیست، زیرا اقرار به عقودی صورت گرفته که جهل به موضوع باعث بطلان آن میشود».
در صورتی که تفسیر اقرارکننده با
عرف و زبان مورد محاوره سازگار باشد پذیرفته میشود و به مفاد اقرار ملزم میگردد؛ مثلا اگر گفت: شیئی از تو نزد من است، میتواند «شی ء» را به شی ء متمول و یا غیر متمول مانند یک لنگه کفش بی ارزش
تفسیر کند، ولی اگر گفت: مالی از تو نزد من است، نمیتواند مال را به چیزی که مالیت ندارد تفسیر کند.
اگر موضوع اقرار به کلی مجهول نباشد و بتوان قدر متیقنی برای آن به دست آورد، اقرار معتبر است و نیازی به تفسیر نمیباشد، مثلا اگر کسی در مقابل دیگری بگوید: چند میلیون ریال به تو بدهکارم، به ۲ میلیون ریال ملزم میگردد، زیرا حد اقل جمع در زبان فارسی ۲ است و اقرار نسبت به بیش از آن مورد تردید است و یا اگر در عربی گفته شود:
لک عندی دراهم، اقرارکننده به سه درهم ملزم میشود؛ زیرا اقل جمع در زبان عربی ۳ است
در صورتی که کسی اقرار کند که دیگری مال خطیر یا عظیم یا کثیر نزد او دارد، فقیهان
امامیه،
شافعی و
حنبلی بر این باورند که اقرارکننده موضوع اقرار را به هر مالی هر چند اندک تفسیر کند، تفسیر او مورد قبول قرار میگیرد، زیرا مال هر چند کم از نظر معنوی محترم و عظیم است و سلب مال دیگری هر چند اندک بر خلاف ضروریات
دین است.
به علاوه کثرت و عظمت اموری اضافی و نسبی است: برخی از مردم مال کم را بزرگ و زیاد میپندارند و برخی دیگر مال زیاد را کوچک و حقیر میشمارند.
فقیهان حنفی در این باره دو نظریه دارند: برخی تفسیر آن را به کمتر از ۱۰ درهم میپذیرند، زیرا در نزد ایشان نصاب قطع دست در سارق ۱۰ درهم است
و برخی دیگر تفسیر آن را به کمتر از ۲۰۰ درهم نمیپذیرند، زیرا
نصاب زکات ۲۰۰ درهم است.
بر اساس
فقه مالکی در این گونه موارد اقرارکننده لااقل باید مال را به سه درهم تفسیر کند، زیرا نصاب قطع دست
سارق ملاک قرار داده شده است.
اگر موضوع اقرار میان دو
امر مردد باشد؛ مثلا اقرارکننده بگوید:«یکی از این دو مال از آن تو است»، یا بگوید: یک تن
گندم یا
برنج به تو مدیون میباشم، اقرارکننده باید آن را تفسیر و از آن رفع ابهام کند.
قواعد فقه،یزدی، سید مصطفی محقق داماد، ج۳، ص۱۵۲