امدادهای خدا در غزوه بدر (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
غزوه بدر امدادهای
خداوند همواره با مؤمنان بوده است.
یاری و مدد خداوند به
مؤمنان ، در
جنگ بدر از نمونه های بارز
جنگ بوده است.
ولقد نصرکم الله ببدر و انتم اذلة...و يقينا خدا شما را در (جنگ) بدر با آنكه ناتوان بوديد يارى كرد پس از خدا پروا كنيد باشد كه سپاسگزارى نماييد.
گفتیم این آیات در حقیقت براى تقویت روحیه ، شکست خورده
مسلمانان نازل گردید، و نخست در آن اشاره به
پیروزی چشمگیر مسلمانان در میدان بدر شده تا با یادآورى آن خاطره ، به آینده خویش دلگرم شوند و لذا مى فرماید: خداوند شما را در بدر پیروزى داد در حالیکه نسبت به
دشمن ضعیف ، و از نظر عده و تجهیزات قابل مقایسه با آنها نبودید.
فلم تقتلوهم ولـکن الله قتلهم وما رمیت اذ رمیت ولـکن الله رمی ولیبلی المؤمنین منه بلآء حسنا ان الله سمیع علیم.و شما آنان را نكشتيد بلكه خدا آنان را كشت و چون (ريگ به سوى آنان) افكندى تو نيفكندى بلكه خدا افكند (آرى خدا چنين كرد تا
کافران را مغلوب كند) و بدين وسيله مؤمنان را به آزمايشى نيكو بيازمايد قطعا خدا شنواى داناست.
.منظور از ((قتل)) کشتار کفار بدست مسلمین در همان جنگ است ، و ذیل آیه که مى فرماید: ((و لیبلى المؤ منین منه بلاء حسنا)) دلالت دارد که سیاق آیه سیاق منت گذارى است ، و خداى تعالى مى خواهد نصرت خود را بر مسلمین منت بگذارد، و به همین جهت نیز عین آن عملى را که
رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) نفى کرده براى وى اثبات نموده و مى فرماید: ((تو نپاشیدى وقتى که پاشیدى)) .
یکی از امداد های خداوند در جنگ بدر جلوه غیر واقعی تعداد نیروها برای مؤمنان بر شمرده شده است.
قد کان لکم ءایة فی فئتین التقتا فئة تقـتل فی سبیل الله واخری کافرة یرونهم مثلیهم رای العین والله یؤید بنصره من یشاء...(در مورد مرجع ضمایر «یرونهم مثلیهم» احتمالاتی وجود دارد.)(از جمله: ۱. ضمیر فاعلی «یرون»
مسلمانان و ضمیر مفعولی مشرکان باشد.)(. ضمیر فاعلی «یرون» مشرکان و ضمیر مفعولی مسلمانان و ضمیر «مثلیهم» هم مشرکان باشد.)قطعا در برخورد ميان دو گروه براى شما نشانهاى (و درس عبرتى) بود گروهى در راه
خدا مىجنگيدند و ديگر (گروه) كافر بودند كه آنان (مؤمنان) را به چشم دو برابر خود مىديدند و خدا هر كه را بخواهد به يارى خود تاييد مىكند يقينا در اين (ماجرا) براى صاحبان بينش عبرتى است.
واذ یریکموهم اذ التقیتم فی اعینکم قلیلا ویقللکم فی اعینهم لیقضی الله امرا کان مفعولا والی الله ترجع الامور.و آنگاه كه چون با هم برخورد كرديد آنان را در ديدگان شما اندك جلوه داد و شما را (نيز) در ديدگان آنان كم نمودار ساخت تا خداوند كارى را كه انجامشدنى بود تحقق بخشد و كارها به سوى خدا بازگردانده مىشود.
.گو اینکه این تصرف به تقلیل بود، نه تکثیر و زیاد نشاندادن و لیکن بعید نیست که قضیه بدین قرار بوده باشد، که در جنگ بدر مؤ
منین را در دیدگان
مشرکین اندک نشان داد، تا با جراءت به مؤ منین حمله ور شوند، و از
ترس ، پشت به جنگ نکنند، و بعد از آنکه جنگ در گرفت ، مؤ منین در نظر مشرکین بسیار زیاد جلوه گر شوند تا از ترس پا به فرار گذاشته و
شکست بخورند.
سستی پیکارگران احد، به رغم بهره مندی از امداد الهی در غزوه بدر، درخور سرزنش الهی قرار گرفته است.
اذ همت طآئفتان منکم ان تفشلا والله ولیهما وعلی الله فلیتوکل المؤمنون• ولقد نصرکم الله ببدر و انتم اذلة...آن هنگام كه دو گروه از شما بر آن شدند كه سستى ورزند با آنكه خدا ياورشان بود و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند• و يقينا خدا شما را در (جنگ) بدر با آنكه ناتوان بوديد يارى كرد پس از خدا پروا كنيد باشد كه سپاسگزارى نماييد.(. آیه ۱۲۲ ناظر به داستان جنگ احد است و لحن آیه ۱۲۳ از سرزنش مسلمانانی حکایت دارد که در
جنگ احد تصمیم به سستی و نافرمانی گرفتند.)
.حالى دیگر از آن جمله است ، و معنایش این است که : این دو طایفه تصمیم گرفتند از کار جنگ منصرف شوند، و آن را سست بگیرند، در حالى که خداى تعالى ولى آن دو طایفه است ، و این براى مؤ من سزاوار نیست ، که با اینکه معتقد است خدا ولى او است در خود فشل و
سستی و ترس راه دهد، و بلکه سزاوار است امر خود را به خدا واگذار کند که هرکس بر خدا
توکل کند خدا وى را کافى خواهد بود.
از اینجا ضعف گفتار زیر روشن مى شود که بعضى گفته اند: این هم ، هم خطورى است ، نه عزمى و با تصمیم قاطع ، چون خداى تعالى این دو طایفه را ستوده و خبر داده که او ولى ایشان است ، پس اگر هم آنان هم قطعى بود، و در نتیجه بر فشل و سستى تصمیم قاطعانه گرفته بودند، باید مى فرمود: ((
شیطان ولى ایشان است)) نه اینکه با عبارت فوق مدحشان کند.
امداد خداوند به مسلمانان در جنگ بدر و پیروزی آنان به برکت وجود
پیامبر صلی الله علیه وآله بوده است.
... ومآ انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان یوم التقی الجمعان...(برداشت یاد شده بنابر احتمالی است که مقصود از «ما انزلنا...» نصرت و یاری باشد.)اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى (
حق از
باطل ] روزى كه آن دو گروه با هم روبرو شدند نازل كرديم ايمان آوردهايد و خدا بر هر چيزى تواناست.
.ظاهر این است که منظور از ((ما انزلنا)) قرآن است ، به قرینه اینکه انزال آن را اختصاص به رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) داده ، و اگر منظور از آن
ملائکه نازله در جنگ بدر بود جا داشت اولا بجاى ((ما انزلنا)) بفرماید ((من انزلنا)) و یا تعبیر دیگرى که این معنا را برساند، و ثانیا بجاى ((على عبدنا)) بفرماید: ((علیکم)) زیرا همانطور که ملائکه در آن روز براى یارى رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرستاده شده بودند همچنین مؤ منین ملازمین رکاب آن حضرت را هم یارى کردند.
( با توجه به اینکه آیات ۹ تا ۱۲
سوره انفال (۸) امدادهای الهی را شامل همه پیکارگران بدر میداند و این
آیه ، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را محل نزول امدادها میشمرد معلوم میشود وجود پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در نزول امدادها دخالت فراوانی داشته است.)
تمایز حق از باطل با امدادهای ویژه خداوند در جنگ بدر، نمودی از قدرت بی پایان او را میفهماند.
... ومآ انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان یوم التقی الجمعان والله علی کل شیء قدیر. اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى (حق از باطل) روزى كه آن دو گروه با هم روبرو شدند نازل كرديم ايمان آوردهايد و خدا بر هر چيزى تواناست(جمله «والله علی کل شیء قدیر» به منزله تعلیل برای «یوم الفرقان» است.)
.منظور از یوم الفرقان روز بدر است به شهادت اینکه دنبالش فرمود: ((یوم التقى الجمعان)) ، زیرا آن روزى که خداوند حق و باطل را روبروى هم قرار داد و آن دو را از هم جدا کرد و به تصرف خود حق را احقاق و با یارى نکردنش از باطل آن را ابطال نمود همان روز بدر بود. و جمله ((و الله على کل شى ء قدیر)) به منزله تعلیل است براى جمله ((یوم الفرقان)) نظر به دلالتى که دارد بر اینکه خداوند حق را از باطل جدا کرد، مثل اینکه گفته شده باشد: خدا بر هر چیزى قادر است ، و به همین دلیل مى تواند حق و باطل را از هم جدا سازد.
امدادهای خداوند به مجاهدان غزوه بدر، مانع نزاع و سستی آنان در جنگ می شده است.
اذ یریکهم الله فی منامک قلیلا ولو اریکهم کثیرا لفشلتم ولتنـزعتم فی الامر ولـکن الله سلم انه علیم بذات الصدور.
(اى پيامبر ياد كن) آنگاه را كه خداوند آنان (=سپاه دشمن) را در خوابت به تو اندك نشان داد و اگر ايشان را به تو بسيار نشان مىداد قطعا سست مىشديد و حتما در كار (
جهاد ) منازعه مىكرديد ولى خدا شما را به
سلامت داشت چرا كه او به راز دلها داناست .
.و کلام در این آیه به تقدیر کلمه ((اذکر)) معنایش این است ((که بیاد آر آن موقعى را که
خداوند دشمنان تو را در خواب در نظرت اندک وانمود)) و اندک نشان داد نشان براى این بود که دلهایتان را استوار نموده و درونتان را آرامش بخشد، چون اگر نفرات ایشان را در نظرت زیاد جلوه مى داد و تو مؤ منین را از نیروى ایشان خبر مى دادى قهرا از
ضعف و کمى عده خود دچار
سستی و
اضطراب مى شدند، و در اینکه آیا در چنین شرایطى با
لشکر انبوه کفار مصاف شوند یا نه اختلاف مى کردند، و لیکن خداى تعالى با اندک نشان دادن ایشان شما را از سستى و اختلاف نجاتتان داد، چون او به ذات الصدور یعنى به دلها آگاه است ، و خوب مى داند که براى اطمینان یافتن و استوارى و نیرومند شدن دلها چه چیز شایسته است .
از عوامل پیروزی مجاهدان بدر، سست شدن حیله کافران از سوی خداوند بر شمرده شده است.
واذ یعدکم الله احدی الطآئفتین... • فلم تقتلوهم ولـکن الله قتلهم... • ذلکم وان الله موهن کید الکـفرین.و (به ياد آوريد) هنگامى را كه خدا يكى از دو دسته (كاروان تجارتى
قریش يا سپاه
ابوسفیان ] را به شما وعده داد كه از آن شما باشد و شما دوست داشتيد كه دسته بىسلاح براى شما باشد و(لى) خدا مىخواستحق (=
اسلام ] را با كلمات خود ثابت و كافران را ريشهكن كند•و شما آنان را نكشتيد بلكه خدا آنان را كشت و چون (ريگ به سوى آنان] افكندى تو نيفكندى بلكه خدا افكند (آرى خدا چنين كرد تا كافران را مغلوب كند) و بدين وسيله مؤمنان را به آزمايشى نيكو بيازمايد قطعا خدا شنواى داناست•(ماجرا) اين بود و (بدانيد كه] خدا نيرنگ كافران را سست مىگرداند.
در
مجمع البیان گفته است : کلمه (( ذلکم)) در محل رفع است و همچنین ((ان الله)) ، و تقدیر آیه چنین است : ((الامر ذلکم و الامر ان الله موهن)) : ((امر این است و آن امر این است که خدا خوار کننده ... )) ، و در جمله ((ذلکم فذوقوه و ان للکافرین عذاب النار)) نیز همین تقدیر هست ، و اینکه بعضى گفته اند: کلمه ((ذلکم)) مبتداء و کلمه ((فذوقوه)) خبر مى باشد اشتباه است ، براى اینکه ما بعد ((فاء)) هیچ وقت خبر مبتداء نمى شود چون هیچوقت گفته نمى شود: ((زید فمنطلق ، زید فاضربه)) مگر اینکه کلمه ((هذا)) در تقدیر فرض و گفته شود: ((هذا زید فاضربه)) . و بنابراین ، معناى آیه چنین مى شود: ((قضیه از همین قرار است که ما برایتان شرح دادیم و خلاصه ، امر از این قرار است که خدا کید کفار را خوار و خنثى مى کند)) .
توبه برخی
مشرکان و پذیرش آن از سوی خدا، هدف نصرت مجاهدان
بدر ، از جانب خداوند ذکر شده است.
ولقد نصرکم الله ببدر و انتم اذلة فاتقوا الله لعلکم تشکرون• لیقطع طرفا من الذین کفروا او یکبتهم فینقلبوا خآئبین• لیس لک من الامر شیء او یتوب علیهم او یعذبهم فانهم ظــلمون.و یقینا خدا شما را در(جنگ) بدر با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس از خدا پروا کنید باشد که سپاسگزاری نمایید•تا برخی از کسانی را که کافر شدهاند نابود کند یا آنان را خوار سازد تا نومید بازگردند•هیچ یک از این کارها در اختیار تو نیست یا(خدا) بر آنان میبخشاید یا عذابشان میکند زیرا آنان ستمکارند
.جمله : ((أَوْ یَتُوب عَلَیهِمْ)) عطف است بر جمله ((یَقْطَعْ...))، و وقتى جمله معترضه : ((لَیْس لَک مِنَ الاَمْرِ شىْءٌ)) را کنار بگذاریم گفتار در دو آیه گفتارى است متصل ، و چون در آیه مورد بحث سخن از توبه شد، در آیه بعدش امر توبه و مغفرت را بیان نموده و فرموده : ((وَ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ...)) و معناى هر سه آیه این است که این تدبیر متقن از ناحیه خداى تعالى براى این بود که با قتل و اسیر کردن
کفار عده آنان را کم ، و نیرویشان را تحلیل ببرد، و یا براى این بود که ایشان را کبت کند، یعنى خوار و خفیف نموده تلاشهایشان را بى ثمر سازد، و یا براى این که موفق به
توبه شان نموده و یا براى این بود که عذابشان کند، اما قطع و کبت از ناحیه خداى تعالى است ،
عذاب و مجازات برخی مشرکان، هدفی برای
نصرت الهی به رزمندگان بدر بوده است.
ولقد نصرکم الله ببدر و انتم اذلة... • لیقطع طرفا من الذین کفروا... • ... او یعذبهم فانهم ظــلمون. و یقینا خدا شما را در(جنگ) بدر با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس از خدا پروا کنید باشد که سپاسگزاری نمایید•تا برخی از کسانی را که کافر شدهاند نابود کند یا آنان را خوار سازد تا نومید بازگردند•هیچ یک از این کارها در اختیار تو نیست یا(خدا) بر آنان میبخشاید یا عذابشان میکند زیرا آنان
ستمکارند (. «لیقطع طرفا...» مرتبط با «لقد نصرکم الله ببدر» است. )
(جمله «لیس لک من الامر شیء» معترضه و جملات «او یتوب علیهم او یعذبهم» عطف بر «لیقطع» است.)
از دیگر اهداف نصرت خداوند به رزمندگان بدر بازگشت ذلیلانه و ناامیدانه باقیمانده کافران بوده است.
ولقد نصرکم الله ببدر و انتم اذلة... • لیقطع طرفا من الذین کفروا او یکبتهم فینقلبوا خآئبین.و یقینا خدا شما را در(جنگ) بدر با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس از خدا پروا کنید باشد که سپاسگزاری نمایید•تا برخی از کسانی را که
کافر شدهاند نابود کند یا آنان را خوار سازد تا نومید بازگردند
.گر چه مفسران در تفسیر این آیه گفته هاى گوناگونى دارند، ولى با مسیرى که ما در
تفسیر آیات گذشته به کمک خود آیات و تواریخ موجود پیمودیم ، تفسیر این
آیه نیز روشن است ، خداوند مى فرماید: اینکه به شما وعده داده شده است که فرشتگان را در برخورد جدید با دشمن بیارى شما بفرستد، براى این است که قسمتى از پیکر لشکر مشرکان را قطع کند، و آنها را با ذلت و رسوائى باز گرداند.
هلاکت بخشی از قوای دشمن و خوار شدن برخی دیگر، از اهداف نصرت خداوند به رزمندگان بدر ذکر شده است.
ولقد نصرکم الله ببدر و انتم اذلة... • لیقطع طرفا من الذین کفروا او یکبتهم فینقلبوا خآئبین.و یقینا خدا شما را در(
جنگ ) بدر با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس از خدا پروا کنید باشد که سپاسگزاری نمایید•تا برخی از کسانی را که کافر شدهاند نابود کند یا آنان را خوار سازد تا نومید بازگردند (برداشت یاد شده با عنایت به نکات ذیل است: ۱. «لیقطع» و «یکبتهم» به جمله «و لقد نصرکم الله ببدر» متعلق باشد.. ۲. «قطع» به معنای هلاک کردن باشد.)
فرهنگ قرآن،مرکز فرهنگ و معارف قرآن،برگرفته از مقاله«امدادهای خدا در غزوه بدر»