ام جمیل 1
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اُمّ جَمیل، دختر
حَرب بن اُمیّة بن عبد شمس، خواهر
ابوسفیان و همسر
ابولَهب، عوراء، فاخته، عجوز قریش برخی از نامها و القاب او هستند. وی از آزار دهندگان
پیامبر(ص) و دشمنان ایشان بوده و در نقشه
قتل پیامبر شرکت داشته و آیاتی از
قرآن در مورد او نازل شده است. در
سوره مسد از او به عنوان هیزمکش
جهنم یاد شده و این که در گردنش طنابی از لیف خرما هست که برخی این را عذابی میدانند که گریبانگیر او میشود. وی پیامبر را ترک شده از طرف خدا خطاب میکرد که
خداوند متعال با نزول آیه ۳
سوره ضحی این شبهه را دفع کردند. ام جمیل و ابولهب همسایه پیامبر(ص) بودند و پیامبر آن دو و
عقبة بن ابی معیط را از بدترین همسایگان به شمار آوردهاند. برخی ازدواج ام جمیل با ابولهب را باعث دورشدن ابولهب از پیامبر(ص) قلمداد کردهاند. او در سال سوم ق. پس از
جنگ بدر در گذشت.
ام جمیل دختر حَرب بن اُمیّة بن عبد شمس، خواهر ابوسفیان و همسر ابولهب
عموی پیامبر(ص) است. نام او را اَروی،
فاخته
یا عَوراء
نوشتهاند. برخی بر این باورند که عَوراء (زن یک چشم) لقب او است
؛ زیرا ابولهب وی را به سبب شرکت در توطئه قتل پیامبر(ص) سخت تنبیه کرد و بر اثر آن یک چشمش نابینا شد.
از دیگر القاب او «عَجوز قُریش» است.
ام جمیل از شاعران جاهلی به شمار میرفت.
نام فرزندان وی عُتبه، مُعتب،
عُتَیبه،
خالده،
عزّه و درّه
است.
او از دشمنان پیامبر(ص) است که دو
آیه درباره کارهایش ضدّ پیامبر(ص) نازل شده است. در آیه نخست، از وی با عنوان {حَمَّالَةَ الْحَطَبِ} (مسد/۱۱۱، ۴) یعنی زن هیزمکش یاد شده است. معنای ظاهری این لقب، حمل هیزم و خاشاک و قرار دادن آن بر سر راه
مسلمانان و خانه پیامبر(ص)
است. شاید نیز نوعی مجاز به معنای سخنچینی باشد؛ زیرا او همسایه
رسول خدا(ص) بود
و پیوسته گزارشهای پیامبر(ص) را به سران
قریش میرساند
و با هدف آسیب رساندن به شخصیت رسول خدا(ص) به سخنچینی میپرداخت.
برخی نیز این عنوان را کنایه از حمل بار گناهان و خطاها
یا بُخل او به سبب گردآوری هیزم به رغم ثروتمند بودنش دانستهاند.
درباره شان نزول آیه بعد: در گردنش طنابی از لیف خرما است: {فِی جِیدِهَا حَبلٌ مِن مَسَدٍ} (مسد/۱۱۱، ۵) آوردهاند که دشمنی را به آنجا رساند که از هیچ گونه بذل مال دریغ نداشت و گردنبند گرانبهای خود را فروخت تا هزینه این دشمنی کند.
همچنین برخی گردنبندی از لیف خرما را کنایه از زنجیر
و عذابی میدانند که گردنگیر وی خواهد شد.
نزول این آیات، دشمنی او را دو چندان کرد. در حالیکه در یک دست سنگ و در دست دیگر احشای گوسفند داشت،
با خواندن سرودههایی به قصد جسارت وارد
مسجدالحرام شد؛ سرودههایی همچون: «مُذمَّماً ابینا و دینَه قَلینا و امره عَصینا»
(پیامبر(ص) نکوهش شدهای است که از پذیرفتن سخنانش سر باززدیم و دینش را دشمن شمردیم و از فرمانش سر پیچیدیم). با اینکه پیامبر(ص) در
حجر اسماعیل حضور داشت، وی نتوانست ایشان را ببیند و در سخنانی که با یکی از همنشینان پیامبر(ص) داشت، به تهدید و پرخاش پرداخت.
آوردهاند که علت این ندیدن، اموری از این دست بوده است: حایل شدن
جبرئیل(ع) میان او و رسول خدا(ص)،
پدید آمدن حجابی زرد رنگ،
تصرف در بینایی ام جمیل
یا تلاوت آیه {وَاِذَا قَرَاْتَ القُرآنَ جَعَلنَا بَینَکَ وَبَینَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَستُورًا} (اسراء/۱۷، ۴۵) از جانب پیامبر(ص).
برخی این رخداد را در خانهای نزدیک کوه صفا
دانستهاند. این رویداد مورد توجه دلایلنگاران نیز قرار دارد.
نه تنها ام جمیل، بلکه
مشرکان قریش، پیامبر(ص) را مُذَمَّم خطاب میکردند. رسول خدا(ص) در این زمینه فرمود:
خداوند نام مرا از ذهن آنها پاک کرده است. از اینرو، آنها مرا چنین مینامند؛ در حالی که نام من محمّد است.
وی پیامبر(ص) را ترک شده به دست خداوند دانست. نزول آیه ۳ ضحی/۹۳ که میگوید: پروردگارت
وحی را از تو قطع نکرده و به خشم او گرفتار نشدهای: {ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی} پاسخی به سخن وی دانسته شده است.
دشمنی ام جمیل و همسرش برای پیامبر ناگوارتر جلوه میکرد، به عللی همچون: خویشاوندی خانوادگی، همسایگی با پیامبر(ص)
و نیز تندروی آنها در این دشمنی، خواه از جهت زبانی و خواه از جنبه عملی، مانند ریختن خار و خاشاک
و شکمبه گوسفند
در برابر منزل پیامبر و مسیر ایشان. خود پیامبر درباره همسایگی او و نیز عُقبة بن ابی مُعیط میفرمود: دو همسایه من بدترین همسایگان بودند.
نیز ایشان(ص) از آزارهای این دو به فرزندان
بنیعبد مَناف شکایت برد.
در تایید تاریخی آزارهای این دو همسایه به پیامبر(ص)، از قطعه سنگی با عنوان «
مُخْتَبی» به معنای پناهگاه در خانه پیامبر یاد کردهاند که در ابعاد یک ذراع در یک ذراع و یک وجب و ارتفاع آن از زمین به گونهای بوده که یک انسان میتوانسته زیر آن پناه بگیرد.
کاربرد این سنگ، محافظت در برابر سنگپرانیهای این همسایگان بوده است
؛ هر چند برخی چنین کاربردی را مردود دانستهاند.
به اعتقاد برخی، ازدواج ام جمیل با ابولهب که از موارد کمشمار پیوند دو خاندان اُموی و هاشمی به شمار میرود،
عاملی مهم در فاصله گرفتن ابولهب از پیامبر(ص) و قرار گرفتن او در جبهه دشمنان ایشان بوده است تا جایی که ابولهب قوانین قبیلهای را نیز زیر پا گذاشت و با اینکه از
بنیهاشم بود، از حضور در
شِعب ابوطالب همراه خاندان خود، خواه مسلمان و خواه مشرک، سَر باز زد و حتی دیگر افراد بنیهاشم را به حمایت نکردن از پیامبر(ص) در این رویداد تشویق میکرد.
افراطهای ام جمیل، گاه واکنش ابولهب را نیز در برداشت. برای نمونه، ام جمیل همراه دیگر سران قریش در توطئه قتل پیامبر دور از چشم ابولهب شرکت داشت. از سویی ابولهب عموی پیامبر(ص) و از قبیله بنیهاشم بود و کشته شدن برادرزادهاش در همسایگی وی، مایه عار و ننگ ابدی او به شمار میرفت. در این توطئه، وظیفه ام جمیل خوراندن
شراب به ابولهب در روز موعود بود
تا نتواند به حمایت از پیامبر(ص) برخاسته، توطئه را خنثا کند. این توطئه با هوشیاری
ابوطالب ناکام ماند
و ابولهب در پی آگاهی از نقش همسرش، چنان ضربهای به او زد که یک چشمش کور شد.
او در راه مبارزه با پیامبر(ص) حتی از دخالتهای خانوادگی خودداری نکرد و دو فرزند خود، عُتبه و مُعتَب را که شوهران دو دختر پیامبر یعنی
رُقیه و
اُم کُلثوم بودند، با سوگند خوردن وادارکرد تا آنها را طلاق دهند.
سرانجام ام جمیل پس از نبرد
بدر به سال سوم ق.
در
مکه درگذشت. ثعلبی (م. ۴۲۷ق.) بر آن است که در یکی از روزهایی که او برای گردآوری خار و خاشاک و ریختن بر سر راه پیامبر(ص) به بیابان رفته بود، خستگی بر او چیره شد. پس بر سنگی نشست و در این هنگام، فرشتهای از پشت او را فشرد و به هلاکت رساند.
ام جمیل در عرب مَثَلی برای زیانکاری است: «اخسَر مِن حَمَّالَة الْحَطَب: زیانکارتر از ام جمیل»
در ستیزها و احتجاجهای سیاسی و خانوادگی شخصیتهایی چون
عقیل بن ابیطالب و عبدالله بن زبیر،
اطلاق عنوان {حَمَّالَةَ الْحَطَب} بر ام جمیل که عمه
معاویه بود، از سرزنشهایی بود که نثار معاویه میشد.
منابع
• اخبار مکه: الازرقی (م. ۲۴۱ق.)، به کوشش علی عمر، مکتبة الثقافة الدینیه
• اخبار مکه: الفاکهی (م. ۳۵۳ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۴۰۷ق
• اسد الغابه: ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی
• اعلام الوری: الطبرسی (م. ۵۴۸ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۷ق
• امالی: السید المرتضی (م. ۴۳۶ق.)، به کوشش حلبی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۳ق
• انساب الاشراف: البلاذری (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق
• بحار الانوار: المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.)، بیروت، الوفاء، ۱۴۰۳ق
• بلاغات النساء: ابن طیفور (م. ۳۸۰ق.)، قم، مکتبة بصیرتی
• تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. ۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق
• تاریخ مدینة دمشق: ابنعساکر (م. ۵۷۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
• تفسیر ابن ابی حاتم (تفسیر القرآن العظیم): ابن ابی حاتم (م. ۳۲۷ق.)، به کوشش اسعد محمد، صیدا، المکتبة العصریه
• تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان): الثعلبی (م. ۴۲۷ق.)، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق
• تفسیر القمی: القمی (م. ۳۲۹ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق
• تفسیر مقاتل بن سلیمان: مقاتل بن سلیمان (م. ۱۵۰ق.)، به کوشش احمد فرید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق
• جامع البیان: الطبری (م. ۳۱۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
• الدر المنثور: السیوطی (م. ۹۱۱ق.)، دار المعرفه، بیروت
• دلائل النبوه: البیهقی (م. ۴۵۸ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق
• ربیع الابرار: الزمخشری (م. ۵۳۸ق.) السیرة الحلبیه: الحلبی (م. ۱۰۴۴ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۰ق
• السیرة النبویه: ابن هشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، قاهره، مکتبة محمد علی صبیح، ۱۳۸۳ق
• شرح نهج البلاغه: ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق
• الطبقات الکبری: ابن سعد (م. ۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر
• العقد الفرید: احمد بن عبد ربه (م. ۳۲۸ق.)، به کوشش مفید قمیحه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۴ق
• الغارات: ابراهیم ثقفی الکوفی (م. ۲۸۳ق.)، به کوشش المحدث، بهمن، ۱۳۵۵ش
• غوامض الاسماء المبهمه: خلف بن عبدالملک بن بشکوال (م. ۵۷۸ق.)، به کوشش عزالدین علی السید، بیروت، عالم الکتاب، ۱۴۰۷ق
• فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه
• الکافی: الکلینی (م. ۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش
• مجمع الامثال: احمد بن محمد المیدانی (م. ۵۱۸ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، بیروت، دار المعرفه
• مجمع البیان: الطبرسی (م. ۵۴۸ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق
• المحبّر: ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده
• مسند الحمیدی: عبدالله بن زبیر الحمیدی (م. ۲۱۹ق.)، به کوشش الاعظمی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۹ق
• من له روایة فی مسند احمد: محمد بن علی بن حمزه (م. ۷۶۵ق.)، به کوشش عبدالمعطی، کراچی، جامعة الدراسات الاسلامیه