اهل بیت از منظر ابن عربی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
محیی الدین ابن عربی از اعاظم عرفا و
شیخ اکبر اهل
طریقت است.
بعضی ابن عربی را بزرگترین اهل
عرفان در مرتبه بعد از ائمه اطهار میدانند. دراین مورد اگر اختلافی باشد در این که او، مؤسس عرفان نظری و اولین کسی است که
اصول و قواعد عرفانی را نظم و ترتیب داده و بر برخی از آنها
استدلال کرده، اختلافی نیست.
مقاله حاضر، بحثی درباره ارادت و میزان
تبعیت ابن عربی از اهل بیت علیه
السّلام ، بخصوص
امیرالمؤمنین علیه
السّلام است و نتیجهای که میگیرد- چنانکه معقول نیز همین است-
عشق سرشار ابن عربی به این بزرگواران و خوشه چینی او از خرمن
فضل و کرامت ائمه هدی است.
ابن عربی در مبحث
ولایت و همچنین در موارد دیگر، از حضرت امیرالمؤمنین و فرزندان بزرگوار آن حضرت،
نام برده، و به تمجید نیز پرداخته است. جالب توجه است که ابن عربی آن تجلیل و تکریمی که از
علی علیه
السّلام کرده و آن عبارات باشکوهی که در
مدح و ستایش آن امام همام آورده، درباره دیگران نکرده و نیاورده است و اصولا آن حضرت را، از دیگر
صحابه ممتاز میداند.
اکنون به نقل چند نمونه میپردازیم: او پس از ذکر مطالبی، این گونه مینویسد: «هذا علی بن ابی طالب کرم الله وجهه- باب مدینة العلم النبوی و صاحب الاسرار امامها» این علی بن ابیطالب کرم الله وجهه است، همان که دروازه
شهر علم نبوی و صاحب
اسرار و
امام آن شهر است.
ابن عربی سپس میگوید: با
سند صحیح
روایت شده که «ضراربن ضمرة کندی» گفت:
خدا را گواه میگیرم که خودم دیدم آن حضرت را در نیمههای شب که ستارگان غروب کرده بودند، در یکی از نبردگاهها به
عبادت ایستاده و دست بر محاسن خود گرفته و مانند مارگزیده به خود میپیچید و اندوهناک میگریست. گویی اکنون میشنوم که با
تضرع با خدا،
سخن میگفت: سپس خطاب به
دنیا میفرمود: آیا به من تمایل نموده و به سوی من آمدهای؟! تو هرگز نمیتوانی به من دسترسی پیدا کنی، برو دیگری را بفریب، که من تو را سه طلاقه کردهام. عمر تو کوتاه و ارزش تو اندک و خطرت بسیار است. آه از کمی توشه و دوری
سفر آخرت و تنهایی در راه!».
همچنین از «نوف بکالی» نقل شده، که گفت: علی بن ابیطالب کرم الله وجهة را دیدم از خانه بیرون آمد و به ستارگان نگریست و خطاب به من فرمود: ای نوف خوابی یا بیدار؟ عرض کردم: بیدارمای امیرالمؤمنین، فرمود: ای نوف خوشا به حال زاهدان که به دنیا تمایل نداشته و به آخرت گرایش دارند، آنان که
زمین را فرش خود و
خاک را بستر خود و
آب را
عطر خود و
دعا و
قرآن را
لباس رو و زیرین خود برگزیده و چونان
حضرت عیسی علیه
السّلام دنیا را ترک گفتهاند.»
ابن عربی بعد از نقل روایاتی که حکایت از مقام والای
زهد و قدس و پارسایی آن حضرت میکند و نیز پس از ذکر عباراتی از وی، که درجه بسیار شایسته عرفان و معنویت آن امام
معصوم را میرسانند، درباره حضرت ولایت مآبی، چنین داوری میکند ومی نویسد: «و من مثل علی و هذا مقامه و من یعادله و هذا کلامه»
و کیست مثل علی در این مقام والا و کیست معادل او، که در مقام و
کلام ، با او برابری کند؟
در «فتوحات مکیه»، در معرفت نخستین
خلق روحانی اولین موجود، پس از این که به حقیقت محمدیه به نص صریح اشاره و در اثبات آن سخن میگوید، حضرت او سید تمامی عوامل و نخستین نمودار و ظاهر در وجود از
نور الهی بوده و
عین عالم را از تجلی حق دانسته و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
وسلّم را عقل اول و اکمل مظاهر میشناسد، آن گاه به علو قدر و منزلت و مرتبت علی علیه
السّلام توجه داشته و در کمال تحقیق و انصاف سخن میگوید، عبارت ابن عربی این است: «و اقرب الناس الیه (محمد صلی الله علیه و آله) علی بن ابی طالب و اسرارالانبیاء اجمعین
»، لیکن همین عبارت در چاپ دیگر «فتوحات» به نحو کامل تر آمده و نوشته شده است: «اقرب الناس الیه علی بن ابی طالب رضی الله عنه امام العالم و سرالانبیاء اجمعین»
یکی از محققان در ذیل کلام فوق مینویسد: شیخ اکبر از این عبارت دو معنای مهم را افاده نموده است: یکی این که علی علیه
السّلام بعد از
پیغمبر ختمی، اشرف و افضل خلایق است، و دیگر آنکه علی علیه
السّلام سر و باطن انبیاست و
انبیا ظهور وجود او هستند و
حقیقت کلیه ولایت او متجلی در مظاهر خلایق است و عوالم وجودی مسخر اراده حضرت ولایتمدار علی علیه
السّلام.
این احتمال، قوی مینماید که مقصود وی از علی علیه
السّلام حقیقت ولایت باشد نه شخص او، همان طور که منظورش از محمد صلیاللهعلیهوآله
وسلّم حقیقت محمدی است که حقیقت
نبوت و
رسالت و ولایت است نه شخص او. بنابراین، لازم میآید که شخص علی علیه
السّلام اکمل مظاهر اولیا باشد، همانطور که شخص محمد صلیاللهعلیهوآله
وسلّم کمال مظاهر انبیاء و رسل و اولیاست (
محیی الدین ابن عربی).
ابن عربی در فص شیثی «فصوص
الحکم» -ص ۶۴- مینویسد: همانطور که پیغمبر صلیاللهعلیهوآله
وسلّم فرموده است: «کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین»، یعنی که حقیقت او پیش از همه انبیاء بوده ولو این که به صورت بعد از جمیع آنها ظاهر شده و خاتم آنهاست، خاتم الاولیاء هم ولی بوده در حالی که هنوز آدم میان آب و
گل بوده است، یعنی حقیقت خاتم الاولیا هم مقدم بر جمیع اولیاست. پیروان شیعی ابن عربی، خاتم الاولیاء را علی علیه
السّلام دانسته و روایت: «کنت ولیا و آدم بین الماء والطین» را از وی نقل کرده و او را حقیقت ولایت مطلقه شناختهاند که با باطن نبوت مطلقه
وحدت دا رد.
ابن عربی در کتاب «الدرالمکنون و الجوهر المصون فی علم الحروف» درباره آگاهی حضرت علی علیه
السّلام از
علم جفر میگوید: به جز علی علیه
السّلام هیچکس از
زمان حضرت
آدم تا ظهور
اسلام به این علم راه نیافته بود. وی سپس مطالبی ارزشمند در این باره نقل میکند که به نقل از علامه حسن زاده آملی، آمده است.
محیی الدین همچنین درباره امام صادق علیه
السّلام میگوید: امام صادق همان کسی است که در اعماق
اندیشههای خود فرر رفت و درهای شاهوار را از صدف اسرار به درآورد و رموزگره خورده علوم را گشود و گنجینههای
طلسم شده را باز کرد. در ادامه این نقل، مطالب مهمی درباره مقام علمی و معنوی ائمه علیهم
السّلام آورده است.
برخی از علمای شیعه نیز ابن عربی را به این جهت نکوهش کردند که نسبت به شیعه عداوت شدیدی داشته و بیش از دیگر سنیان با شیعیان خصومت ورزیده است. آنها میگویند او در
کتب و رسایلش از هر کس، نام و خبری آورده است جز
اهل بیت عصمت و طهارت. ابن عربی در کتاب «شجرةالکون» میگوید:
اسلام برپنج اصل بنا شده است... اصل پنجم اهل بیت علیهم
السّلام است که پنج نفرند،
محمد ، علی،
فاطمه ،
حسن و
حسین و ارکان
دین برپاداشتن ارکان
شریعت و محبت یاران و مودت نزدیکان پیامبر است... اهل بیت پیامبر پنج شخصیتند که خداوند ناپاکی را از آنان زدوده، میفرماید: انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»، «قال رسول الله صلیاللهعلیهوآله
وسلّم : انزلت هذه اغ آیة فینا اهل البیت انا و علی و فاطمه و الحسن و الحسین» پیامبر فرمود: این
آیه درباه اهل بیت نازل شده است، یعنی من و علی و فاطمه و حسن و حسین.
دانشنامه کلام و عقاید، برگرفته از مقاله «اهل بیت از منظر ابن عربی».