• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بحر عروضی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بحر (اصطلاح عروض)، هر کیفیت وزنیِ حاصل از تکرار یا ترکیب یک یا چند پایه عروضی را گویند.

فهرست مندرجات

۱ - نظر طوسی در بحر
۲ - وجه تسمیه بحر عروضی
       ۲.۱ - نظر قیس رازی
       ۲.۲ - نظرات دیگر
۳ - بحر از نظر عروض سنّتی
       ۳.۱ - هشت پایه اصلی
              ۳.۱.۱ - حصول بحر از افاعیل
              ۳.۱.۲ - بحور حاصل از افاعیل
              ۳.۱.۳ - اجزاء کوچک‌تر افاعیل
              ۳.۱.۴ - کوچک‌ترین اجزاء شعری
              ۳.۱.۵ - اجزاء اصلی افاعیل
              ۳.۱.۶ - آهنگ‌های اصلی و فرعی
۴ - نقد معاصرین به عروض سنتی
۵ - نظرات خانلری
       ۵.۱ - شروط وزن‌های هم‌جنس
       ۵.۲ - پایه‌های تشکیل بحور
       ۵.۳ - حصول بحور از تکرار
       ۵.۴ - بحور تام و ناقص
۶ - نظرات فرزاد
       ۶.۱ - پایه‌های بحور
       ۶.۲ - ارکان وزن کامل فارسی
       ۶.۳ - اشتقاق اوزان از هم‌دیگر
۷ - نقد نظرات خانلری و فرزاد
       ۷.۱ - نقد حمیدی
       ۷.۲ - نقد وزیری
۸ - تفاوت روش‌ها
۹ - نظرات وزیری
       ۹.۱ - نظر وزیری در شروط پایه
       ۹.۲ - امتیاز بحرسازی وزیری
       ۹.۳ - ارکان بحرسازی وزیری
۱۰ - بحر پیش از اسلام
۱۱ - اقتباس عروض عرب از عروض آریایی
       ۱۱.۱ - نظر ابوریحان بیرونی
       ۱۱.۲ - نظر خلوصی
       ۱۱.۳ - اوزان اقتباس شده
۱۲ - شعر عروضی در ایران پیش از اسلام
       ۱۲.۱ - شواهد
              ۱۲.۱.۱ - اشعار قدیمی
              ۱۲.۱.۲ - سرودهای زردشت
۱۳ - وزن کمی در ایران پیش از اسلام
       ۱۳.۱ - نظر صادقی
       ۱۳.۲ - نتیجه
۱۴ - دوایر عروضی
       ۱۴.۱ - نظر خلیل بن احمد
       ۱۴.۲ - نظر اخفش اوسط
       ۱۴.۳ - دوایر دیگر عروضیان ایرانی
۱۵ - گونه‌های شعر ایرانی و شعر عرب
       ۱۵.۱ - تفاوت گونه‌ها
       ۱۵.۲ - وجوه تفاوت و اشتراک
       ۱۵.۳ - علت اختلاف
       ۱۵.۴ - دوایر ویژه شعر فارسی
              ۱۵.۴.۱ - نظر قیس رازی
              ۱۵.۴.۲ - نظر خواجه نصیر
۱۶ - فهرست منابع
۱۷ - پانویس
۱۸ - منابع



خواجه نصیر طوسی ،
[۱] محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، معیار الاشعار در عروض و قوافی، ج۱، ص۱۱، چاپ محمد فشارکی و جمشید مظاهری، چاپ عکسی، اصفهان ۱۳۶۳ ش.
بحر را حاصل از تکرار ارکان می‌داند.




۲.۱ - نظر قیس رازی


شمس قیس رازی
[۲] محمد بن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییرالاشعارالعجم، ج۱، ص۷۶، تصحیح محمد بن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
در وجه تسمیه بحر عروضی به بحر، سعت و کَثْرَت آن را در اشتمال بر اوزان مختلف و انواع متفاوت، گوش‌زد می‌کند، زیرا «تحت هر یک، به واسطه ازاحیفی که به اجزاء آن لاحق می‌گردد، انواع شعر حاصل می‌گردد».

۲.۲ - نظرات دیگر


گروهی، بحور را اوزانی می‌دانند که عرب مدار شعرش را بر آن‌ها قرار داده است.
[۳] محمد بن ابی بکر دمامینی، العیون الغامزة علی خبایا الرامزة، ج۱، ص۲۲، قاهره (بی تا).





۳.۱ - هشت پایه اصلی


عروضیان قدیم ، خلیل بن احمد (بنیان‌گذار عروض عرب) و پیروان او، هشت پایه اصلی در نظر گرفته‌اند.
این پایه‌ها که به زبان سنت ، افاعیل نامیده می‌شوند، عبارت‌اند از: مفاعیلن ، مستفعلن ، فاعلاتن ، مفاعَلَتن ، متفاعلن ، فعولن ، فاعلن ، مفعولاتُ .

۳.۱.۱ - حصول بحر از افاعیل


از ترکیب این افاعیل یا تکرار هر یک، آهنگ‌های گوناگونی به نام بحر پدید می‌آید.

۳.۱.۲ - بحور حاصل از افاعیل


اگر افاعیل مزبور بدون تغییر ، تکرار یا ترکیب شود، بحور حاصل را سالم ، و اگر تغییراتی یافت آن بحور را مُزاحَف می‌نامند.
هر تغییری، اعمّ از زیادت یا نقصان ، نامی دارد و هر رکنی بنا به تغییراتی که می‌یابد، لقب یا القابی پیدا می‌کند.

۳.۱.۳ - اجزاء کوچک‌تر افاعیل


افاعیل، خود از اجزای کوچک‌تری تشکیل شده‌اند که سبب و وتد و فاصله یا ارکان عروض ، نامیده می‌شوند.

۳.۱.۴ - کوچک‌ترین اجزاء شعری


عروضیان ، اسباب و اوتاد را کوچک‌ترین اجزای شعری می‌انگاشتند و بحث از نفْس حروف متحرک و ساکن را، هرچند اجزای اولیّه و سازنده سخن است، خارج از بحث عروض می‌دانستند.

۳.۱.۵ - اجزاء اصلی افاعیل


آنان ترکیباتی خاص از حروف متحرک و ساکن را، اجزای اصلی و سازنده افاعیل هشت‌گانه می‌شمردند.
آن ترکیبات عبارت‌اند از: سببِ خفیف و ثقیل ، و وتد مجموع و مفروق .

۳.۱.۶ - آهنگ‌های اصلی و فرعی


قدما ، آهنگ‌هایی را که از ارکان سالم پدید آمده، اصلی و دیگر آهنگ‌ها را فرعی می‌انگاشتند.



بعضی از محققان معاصر عروض سنتی را مورد انتقاد قرار داده‌اند.



خانلری
[۴] پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۱۶۵، تهران ۱۳۶۷ ش.
در تعریف بحر می‌گوید: «در علم عروض ، اجناس وزن را بحر می‌نامند».

۵.۱ - شروط وزن‌های هم‌جنس


به نظر خانلری،
[۵] پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۹، تهران ۱۳۶۷ ش.
وزن‌هایی را می‌توان هم‌جنس خواند که دارای دو شرط باشند:
۱) نسبت میان هجاهای کوتاه و بلند آن‌ها در قطعات مساوی همانند باشد؛ ۲) نظم این هجاها در سلسله‌ای که از آن جدا شده‌اند، یکسان باشد.
مثلاً در وزن هزج ، چهار بار مفاعیلن (U - - -)، در وزن رَجَز، چهار بار مستفعلن (- - U -)، و در وزن رَمَل چهار بار فاعلاتن (- U - -)، نسبت هجاهای کوتاه و بلند ، مساوی است؛ یعنی هر یک شانزده هجا دارد و در هر یک چهار هجای کوتاه و دوازده هجای بلند وجود دارد.
اما، وزنِ فعلاتن چهار بار با فاعلاتن چهار بار که در عروض قدیم از یک جنس شمرده شده، از دو جنس مختلف‌اند و جامعی میان آن‌ها نیست.

۵.۲ - پایه‌های تشکیل بحور


اساس بحر و تشکیل بحور از نظر خانلری،
[۶] پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۱۶۰، تهران ۱۳۶۷ ش.
ده پایه است :
۱) U - ۲) - U ۳) U U ۴) - - ۵) U - - ۶) U U - ۷) - - - ۸) U - U ۹) - U - ۱۰) - U U.
از نظر نگارنده، پایه‌های ۲، ۳، ۸ و ۱۰ صحیح نیستند، زیرا به هجای کوتاه ختم شده‌اند.
در حالی‌که، همان‌طور که وزیری و فرزاد نیز گفته‌اند، پایه باید به هجای بلند ختم شود تا کیفیت موسیقایی پیدا کند.
خود خانلری
[۷] پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۱۵۸، تهران ۱۳۶۷ ش.
در تعریف پایه می‌گوید: «مجموعه چند هجا که به وسیله یک تکیه یا یک ضرب قوی به هم متّصل شوند».
این ضرب قوی از ویژگی‌های ایقاع است و در شعر ، هجای بلند جای‌گزین آن می‌شود.

۵.۳ - حصول بحور از تکرار


خانلری
[۸] پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۱۶۱، تهران ۱۳۶۷ ش.
همه اوزان بحور فارسی را نتیجه تکرار یک یا چند پایه می‌داند.
وی، پانزده جنس وزن، یعنی پانزده سلسله ، در اوزان شعر فارسی یافته است.
[۹] پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۱۸۴، تهران ۱۳۶۷ ش.


۵.۴ - بحور تام و ناقص


خانلری اوزان را تام یا ناقص می‌داند.
در اوزان تام ، شماره هجاها درست به اندازه شماره هجاهای دایره است و اوزان ناقص اوزانی است که یک یا چند هجا، کمتر از دایره دارد.
وی اوزان تامّ را نوع مستقل شمرده و اوزان ناقص را از متفرّعات اوزان دیگر قرار داده است.
[۱۰] پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۱۸۵، تهران ۱۳۶۷ ش.

از هر بحر تامّی، بر حسب این‌که یک یا چند هجا از آخر وزن کم شود، فروعی چند به دست می‌آید.




۶.۱ - پایه‌های بحور


فرزاد ، بحور شعری را براساس ۲۳ پایه می‌داند که همه آن‌ها، با دگرگونی‌هایی، از یک پایه که پدر پدرهای ارکان نامیده می‌شود، یعنی مفعولاتن (- - - -) گرفته شده است.
او گروه‌های متمایزی را که از هجاهای عروضی تشکیل شده باشد ارکان می‌نامد و مانند وزیری معتقد است که پایه حتماً باید به هجای بلند ختم شده باشد.
[۱۱] مسعود فرزاد، مبنای ریاضی عروض فارسی، ج۱، ص۸، (تهران، بی تا).


۶.۲ - ارکان وزن کامل فارسی


فرزاد
[۱۲] مسعود فرزاد، مبنای ریاضی عروض فارسی، ج۱، ص۱۸، (تهران، بی تا).
هر وزن کامل فارسی را مرکّب از چهار رکن کامل می‌داند.
در بحرسازی ، گاهی فقط یک رکن چهار بار تکرار می‌شود، مثل مفاعیلن چهار بار.
در بعضی موارد نیز دو رکن مختلف، یکی پس از دیگری می‌آید و هر دو رکن، به همان ترتیب نیمه اول، در نیمه دوم تکرار می‌شود، مثل مفاعلن فعلاتن دو بار.

۶.۳ - اشتقاق اوزان از هم‌دیگر


فرزاد،
[۱۳] مسعود فرزاد، مبنای ریاضی عروض فارسی، ج۱، ص۱۸، (تهران، بی تا).
اشتقاق وزنی از وزنی دیگر را به یکی از این طرق ممکن می‌شمارد: اشتقاق رکن اساسی وزن دوم از رکن اساسی وزن پدر ؛ آمدن رکن متفاوتی به جای رکن اول (و سوم) یا دوم (و چهارم) وزن پدر؛ حذف هجای آخر از وزن پدر؛ حذف رکن اول و هجای آخر از وزن پدر ؛ حذف قسمتی از نیمه اول وزن پدر.



از روش خانلری و فرزاد در طبقه‌بندی بحور نقد شده است.
[۱۴] ابوالحسن نجفی، «درباره طبقه بندی وزن های شعر فارسی»، ج۱، ص۶۰۰، آشنائی با دانش، ش ۷ (۱۳۵۹ ش).
[۱۵] ابوالحسن نجفی، «درباره طبقه بندی وزن های شعر فارسی»، ج۱، ص۶۰۲، آشنائی با دانش، ش ۷ (۱۳۵۹ ش).


۷.۱ - نقد حمیدی


حمیدی ،
[۱۶] مهدی حمیدی شیرازی، عروض حمیدی، ج۱، ص۳۵ـ۳۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
از ترکیب اسباب و اوتاد و فواصل ، ترکیب لفظی « متفاعلاتان » را پی ریخته و آن را «حلقه مفقوده» نامیده است.
به اعتقاد او، با تکرار ارکان مختلف آن به گونه‌های مختلف (تکرار یک رکن یا ترکیب دو رکن مختلف با هم)، بحور گوناگونی پدید می‌آید.
گاه ترکیب دو یا سه جزء از دو یا سه بحر، ترکیبی تازه و بحری نو پدید می‌آورد.

۷.۲ - نقد وزیری


علی نقی وزیری، که سال‌ها قبل از خانلری و حمیدی و فرزاد نظریات علمی خود را بیان کرد، تکرار پایه‌ها را (چه تکرار یک رکن و چه ترکیب رکنی با ارکان دیگر) به مقداری که لِنگه شعری را تشکیل دهد، بحر می‌شمارد.
[۱۷] علینقی وزیری، «اصلاحات ادبی»، ج۱، ص۱۰۸۸، مهر، ش ۱۱، سال ۵ (فروردین ۱۳۱۷)، ص ۱۰۸۷-۱۰۹۹.

وزیری چهارده پایه موسیقایی بکرْ را اساس بحرسازی شعر فارسی قرار داده است.



روش فرزاد و حمیدی از این نظر با وزیری متفاوت است که آنان، با تغییراتی از خود، که در اجزای مختلف یک رکن پدر و یا یک عبارت ترکیبی مثل « متفاعلاتان » (که خود مرکّب از چند جزء مختلف است) پدید می‌آورند، آن‌ها را به ارکانی مستعمل برای بحرسازی، تبدیل می‌کنند.
اما وزیری، نیازی به این‌گونه تغییرات نمی‌بیند.
خانلری نیز، هرچند اشتباهات فرزاد و حمیدی را، در تغییر رکن به دلخواه، مرتکب نشده، اما در تشخیص پایه ، شرط مختوم بودن پایه به هجای بلند را نادیده گرفته و در نتیجه ، اساس بحرسازی او خدشه‌دار شده است.




۹.۱ - نظر وزیری در شروط پایه


وزیری، نخستین کسی است که پایه را درست تشخیص داده و دو شرط اصولی برای آن درنظر گرفته است:
۱) از دو هجا کمتر نباشد؛ ۲) مختوم به هجای بلند باشد.
با این دو شرط پایه‌های دو تا پنج هجایی، تحقق می‌پذیرد.

۹.۲ - امتیاز بحرسازی وزیری


امتیاز بحرسازی وزیری این است که هریک از ترکیبات گوناگون از پایه‌های چهارده‌‌گانه را مستقل شمرده و درنتیجه مُعْضَل گروه‌بندی را، حل کرده است.
او به پیدا کردن گروه برای آهنگ یا دادن القاب به بحور، نیازی ندیده است.
امتیاز دیگر وزیری این است که عروضیان دیگر براساس اشعار موجود، بحوری را شناخته و تعیین کرده‌اند، درصورتی که وزیری برای بحرسازی، اساسی را پیشنهاد کرده است که بیش از دو هزار بحر ، اعم از آنچه گفته شده یا بعدها گفته خواهد شد، می‌توان بر پایه آن بنا کرد.

۹.۳ - ارکان بحرسازی وزیری


ارکان چهارده‌‌گانه وزیری که اساس بحرسازی او را تشکیل می‌دهد به ترتیب عبارت‌اند از: دوهجایی: فَعَل، فاعِل؛ سه هجایی: فَعَلُن، فَعُولُنْ، فاعِلُنْ، مفعولُن؛ چهارهجایی: فَعَلاتُنْ، مُفْتَعِلُنْ، فَعَلَتُنْ، فاعلاتن؛ پنج هجایی: مُتَفَعُولُنْ، مُفْتَعِلَتُنْ، مُفْتَعِلاتُنْ، مُفَتَعِلُن.
ترکیبات گوناگون این پایه‌ها بحور را پدید می‌آورند.
[۱۸] علینقی وزیری، «اصلاحات ادبی»، ج۱، ص۹۶۴، مهر، ش ۱۰، سال ۵ (اسفند ۱۳۱۶)، ص ۹۵۲ـ۹۶۴.




در این بخش از مقاله به بررسی بحر در پیش از اسلام پرداخته می‌شود.




۱۱.۱ - نظر ابوریحان بیرونی


به گفته ابوریحان بیرونی
[۱۹] محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، تحقیق ماللهند، ج۱، ص۱۰۱-۱۱۶، ج ۱، ترجمه منوچهر صدوقی سها، تهران ۱۳۶۲ ش.
عروض عرب از عروض آریایی پیش از اسلام اقتباس شده است.

۱۱.۲ - نظر خلوصی


صفاء خلوصی ، محقق معاصر عراقی، نیز در مقدّمه کتاب القِسطاسُ المستقیم اثرِ جاراللّه زمخشری ، دلایل اقتباس عروض عرب از عروض آریایی را بیان می‌دارد.
[۲۰] پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۸۳-۸۹، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۲۱] محمدتقی بهار، سبک شناسی، ج۱، ص۵، چاپ علینقی محمودی بختیاری، تهران ۱۳۴۲ ش.
[۲۲] آرتور امانوئل کریستن سن، کارنامه شاهان در روایات ایران باستان، ج۱، ص۳۷-۳۹، ترجمه باقر امیرخانی و بهمن سرکاراتی، تبریز ۱۳۵۰ ش.

به نظر این محققان، بیشتر بحور عروضی مستعمل پس از اسلام، اصلی ایرانی داشته است.

۱۱.۳ - اوزان اقتباس شده


اوزانی چون رباعی ، قریب ، و مُشاکل ، محققاً پیش از اسلام، نشأت گرفته‌اند.
اصطلاحات عروضی، سبب و وتد، از اصطلاحات عروضی قدیم آریایی «Sabola»، «Varta» گرفته شده و نیز «أرْل» یا «أرْی»، به معنی جزء آخر نیمه اول بیت ، اصطلاحی آریایی است.



شعر عروضی در ایران قبل از اسلام وجود داشته باشد و برای اثبات آن شواهدی در دست می‌باشد.

۱۲.۱ - شواهد



۱۲.۱.۱ - اشعار قدیمی


وجود اشعار هجایی و کمّی ، هم‌چون کتیبه سنگی حاجی‌ آباد (یک قطعه شعر به زبان پهلوییادگار زریران ، درخت آسوریک ، چامه شاه بهرام ، سرود کَرْکُوی و شعر بهرام گور ، همه مؤیّد وجودِ شعر موزون ، و به احتمالِ قریب به یقین ، شعر عروضی با کمیّت هجاییِ پیش از اسلام در ایران است.
[۲۳] تقی وحیدیان کامیار، بررسی منشأ وزن شعر فارسی، ج۱، ص۳۴، مشهد ۱۳۷۰ ش.
[۲۴] محمدتقی بهار، سبک شناسی، ج۱، ص۱۲ـ۳۲، چاپ علینقی محمودی بختیاری، تهران ۱۳۴۲ ش.


۱۲.۱.۲ - سرودهای زردشت


گاهان ( گاثه‌ها ) یا سرودهای زردشت نیز تماماً شعر است.



هرچند قرائن و شواهدی دالِّ بر وجود وزن کمّی در پیش از اسلام در دست است اما هنوز نمی‌توانیم با قاطعیّت نحوه بحرسازی و عناصر سازنده بحر و کیفیّت آن را در آن دوران بیان داریم.
اما بدون تردید ، پیش از اسلام در بحور خاصی شعر سروده شده که منشأ پیدایش بحور عروضی بعد از اسلام و الهام‌بخش خلیل بن احمد بوده است.

۱۳.۱ - نظر صادقی


به گفته علی اشرف صادقی ، در زبان فارسی ، همانند دو زبان دیگر هند و اروپایی ، یعنی یونانی و سنسکریت ، امتداد مصوّت نقش ممیّز داشته و این ویژگی پس از قرن نهم هجری از میان رفته است.
به عبارت دیگر، در زبان فارسی تا قبل از قرن نهم، مانند زبان عربی ، تفاوت مصوّت‌های بلند و کوتاه تنها ناشی از امتداد مصوّت بوده است.
[۲۵] علی اشرف صادقی، تکوین زبان فارسی، ج۱، ص۱۳۱، تهران ۱۳۵۷ ش.
[۲۶] تقی وحیدیان کامیار، بررسی منشأ وزن شعر فارسی، ج۱، ص۴۰، مشهد ۱۳۷۰ ش.


۱۳.۲ - نتیجه


بنابراین، وزن شعر پیش از اسلام وزن کمّی بوده است نه هجایی، زیرا وزن کمّی، خاصّ زبان‌هایی است که تفاوت مصوّت‌های کوتاه و بلند آن‌ها بر مبنای کشش باشد.



طبقه‌بندی بحور شعر از زمان خلیل بن احمد مورد نظر عروضیان بوده است.

۱۴.۱ - نظر خلیل بن احمد


خلیل بن احمد پانزده بحر را در پنج گروه یا دایره قرار داد: بحور طویل و مدید و بسیط در دایره مختلفه ؛ بحور وافر و کامل در دایره مؤتلفه ؛ بحور هزج و رجز و رمل در دایره مُجْتَلِبه ؛ بحور منْسَرِح و خفیف و مضارع و مُقْتَضَب و سریع و مُجْتَث در دایره مشتبهه ؛ بحر متقارب در دایره مُتَّفقه .
[۲۷] محمد بن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییرالاشعارالعجم، ج۱، ص۶۸-۷۵، تصحیح محمد بن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
[۲۸] محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، معیارالاشعار در عروض و قوافی، ج۱، ص۱۲ـ۱۵، چاپ محمد فشارکی و جمشید مظاهری، چاپ عکسی، اصفهان ۱۳۶۳ ش.


۱۴.۲ - نظر اخفش اوسط


بعدها اخفش اوسط (متوفی ۲۲۰ یا ۲۲۱)، شاگرد خلیل و استاد سیبویه ، بحر متدارک را نیز از دایره متفقه بیرون آورد.

۱۴.۳ - دوایر دیگر عروضیان ایرانی


بعدها عروضیان ایرانی دوایر دیگری برای بحور خاص فارسی یا بحور مشترکی که به گونه‌ای خاص و متفاوت با گونه‌های عربی سروده شده، وضع کردند.




۱۵.۱ - تفاوت گونه‌ها


گونه‌های شعری ایرانیان با گونه‌های شعر عرب ، تفاوت دارد.

۱۵.۲ - وجوه تفاوت و اشتراک


بعضی آهنگ‌ها، مانند قریب و مشاکل و غریب (جدید)، خاص شعر فارسی است و در عربی کاربردی ندارد، و بعضی دیگر میان شعر فارسی و عربی مشترک است همچون هزج و رجز و رمل و مُنْسَرح و مضارع و خفیف و مُقْتَضَب و مُجْتَث و سریع و متقارب و متدارک ، و بعضی خاص شعر عرب است مانند طویل و مدید و بسیط.

۱۵.۳ - علت اختلاف


این اختلاف ، ناشی از ویژگی‌های زبانی، شعری و احساسی دو زبان آریایی فارسی و سامی عربی است.

۱۵.۴ - دوایر ویژه شعر فارسی


ازین‌رو عروضیان ایرانی، متناسب با ویژگی‌های زبان و شعر فارسی، چهار دایره، ویژه شعر فارسی، ابداع کردند.

۱۵.۴.۱ - نظر قیس رازی


از جمله شمس قیس رازی
[۲۹] محمد بن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییرالاشعارالعجم، ج۱، ص۹۶، تصحیح محمد بن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
بحور هزج و رجز و رمل را در دایره مؤتلفه؛ بحور منسرح، مضارع، مقتضب، مجتث را در دایره مختلفه؛ بحور سریع، غریب، قریب، خفیف و مشاکل را در دایره منتزعه؛ و بحور متقارب و متدارک را در دایره متفقه قرار می‌دهد.

۱۵.۴.۲ - نظر خواجه نصیر


خواجه نصیرالدین طوسی ،
[۳۰] محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، معیارالاشعار در عروض و قوافی، ج۱، ص۱۲ـ ۱۵، چاپ محمد فشارکی و جمشید مظاهری، چاپ عکسی، اصفهان ۱۳۶۳ ش.
بحور هزج و رجز و رمل را در دایره مُجْتَلبه؛ بحور سریع، قریب، منسرح و خفیف، مضارع، مقتضب و مجتث را در دایره مشتبهه ؛ بحور وافر و کامل را در دایره مؤتلفه؛ و بحور طویل و مدید و بسیط را در دایره مختلفه قرار می‌دهد.



(۱) محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، تحقیق ماللهند، ج ۱، ترجمه منوچهر صدوقی سها، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۲) محمدتقی بهار، سبک شناسی، چاپ علینقی محمودی بختیاری، تهران ۱۳۴۲ ش.
(۳) مهدی حمیدی شیرازی، عروض حمیدی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۴) پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۵) محمد بن ابی بکر دمامینی، العیون الغامزة علی خبایا الرامزة، قاهره (بی تا).
(۶) محمود بن عمر زمخشری، القسطاس المستقیم فی علم العروض، بغداد ۱۹۶۹.
(۷) محمد بن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییرالاشعارالعجم، تصحیح محمد بن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
(۸) علی اشرف صادقی، تکوین زبان فارسی، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۹) مسعود فرزاد، مبنای ریاضی عروض فارسی، (تهران، بی تا).
(۱۰) آرتور امانوئل کریستن سن، کارنامه شاهان در روایات ایران باستان، ترجمه باقر امیرخانی و بهمن سرکاراتی، تبریز ۱۳۵۰ ش.
(۱۱) ابوالحسن نجفی، «درباره طبقه بندی وزن های شعر فارسی»، آشنائی با دانش، ش ۷ (۱۳۵۹ ش).
(۱۲) محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، معیارالاشعار در عروض و قوافی، چاپ محمد فشارکی و جمشید مظاهری، چاپ عکسی، اصفهان ۱۳۶۳ ش.
(۱۳) تقی وحیدیان کامیار، بررسی منشأ وزن شعر فارسی، مشهد ۱۳۷۰ ش.
(۱۴) علینقی وزیری، «اصلاحات ادبی»، مهر، ش ۱۰، سال ۵ (اسفند ۱۳۱۶)، ص ۹۵۲ـ۹۶۴.
(۱۵) علینقی وزیری، «اصلاحات ادبی»، مهر، ش ۱۱، سال ۵ (فروردین ۱۳۱۷)، ص ۱۰۸۷-۱۰۹۹؛


 
۱. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، معیار الاشعار در عروض و قوافی، ج۱، ص۱۱، چاپ محمد فشارکی و جمشید مظاهری، چاپ عکسی، اصفهان ۱۳۶۳ ش.
۲. محمد بن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییرالاشعارالعجم، ج۱، ص۷۶، تصحیح محمد بن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
۳. محمد بن ابی بکر دمامینی، العیون الغامزة علی خبایا الرامزة، ج۱، ص۲۲، قاهره (بی تا).
۴. پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۱۶۵، تهران ۱۳۶۷ ش.
۵. پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۹، تهران ۱۳۶۷ ش.
۶. پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۱۶۰، تهران ۱۳۶۷ ش.
۷. پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۱۵۸، تهران ۱۳۶۷ ش.
۸. پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۱۶۱، تهران ۱۳۶۷ ش.
۹. پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۱۸۴، تهران ۱۳۶۷ ش.
۱۰. پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۱۸۵، تهران ۱۳۶۷ ش.
۱۱. مسعود فرزاد، مبنای ریاضی عروض فارسی، ج۱، ص۸، (تهران، بی تا).
۱۲. مسعود فرزاد، مبنای ریاضی عروض فارسی، ج۱، ص۱۸، (تهران، بی تا).
۱۳. مسعود فرزاد، مبنای ریاضی عروض فارسی، ج۱، ص۱۸، (تهران، بی تا).
۱۴. ابوالحسن نجفی، «درباره طبقه بندی وزن های شعر فارسی»، ج۱، ص۶۰۰، آشنائی با دانش، ش ۷ (۱۳۵۹ ش).
۱۵. ابوالحسن نجفی، «درباره طبقه بندی وزن های شعر فارسی»، ج۱، ص۶۰۲، آشنائی با دانش، ش ۷ (۱۳۵۹ ش).
۱۶. مهدی حمیدی شیرازی، عروض حمیدی، ج۱، ص۳۵ـ۳۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۷. علینقی وزیری، «اصلاحات ادبی»، ج۱، ص۱۰۸۸، مهر، ش ۱۱، سال ۵ (فروردین ۱۳۱۷)، ص ۱۰۸۷-۱۰۹۹.
۱۸. علینقی وزیری، «اصلاحات ادبی»، ج۱، ص۹۶۴، مهر، ش ۱۰، سال ۵ (اسفند ۱۳۱۶)، ص ۹۵۲ـ۹۶۴.
۱۹. محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، تحقیق ماللهند، ج۱، ص۱۰۱-۱۱۶، ج ۱، ترجمه منوچهر صدوقی سها، تهران ۱۳۶۲ ش.
۲۰. پرویز خانلری، وزن شعر فارسی، ج۱، ص۸۳-۸۹، تهران ۱۳۶۷ ش.
۲۱. محمدتقی بهار، سبک شناسی، ج۱، ص۵، چاپ علینقی محمودی بختیاری، تهران ۱۳۴۲ ش.
۲۲. آرتور امانوئل کریستن سن، کارنامه شاهان در روایات ایران باستان، ج۱، ص۳۷-۳۹، ترجمه باقر امیرخانی و بهمن سرکاراتی، تبریز ۱۳۵۰ ش.
۲۳. تقی وحیدیان کامیار، بررسی منشأ وزن شعر فارسی، ج۱، ص۳۴، مشهد ۱۳۷۰ ش.
۲۴. محمدتقی بهار، سبک شناسی، ج۱، ص۱۲ـ۳۲، چاپ علینقی محمودی بختیاری، تهران ۱۳۴۲ ش.
۲۵. علی اشرف صادقی، تکوین زبان فارسی، ج۱، ص۱۳۱، تهران ۱۳۵۷ ش.
۲۶. تقی وحیدیان کامیار، بررسی منشأ وزن شعر فارسی، ج۱، ص۴۰، مشهد ۱۳۷۰ ش.
۲۷. محمد بن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییرالاشعارالعجم، ج۱، ص۶۸-۷۵، تصحیح محمد بن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
۲۸. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، معیارالاشعار در عروض و قوافی، ج۱، ص۱۲ـ۱۵، چاپ محمد فشارکی و جمشید مظاهری، چاپ عکسی، اصفهان ۱۳۶۳ ش.
۲۹. محمد بن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییرالاشعارالعجم، ج۱، ص۹۶، تصحیح محمد بن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
۳۰. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، معیارالاشعار در عروض و قوافی، ج۱، ص۱۲ـ ۱۵، چاپ محمد فشارکی و جمشید مظاهری، چاپ عکسی، اصفهان ۱۳۶۳ ش.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بحر (عروض)»، شماره۵۲۶.    



جعبه ابزار