• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی اسلم اصلی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنی اَسلم : شاخه‌ای از قبیله قحطانی خزاعه بود.



آنان از تبار اسلم بن اَفصی بن حارثة بن عمرو بن مزیقیا (عامر)، از عرب قحطانی و از زیرشاخه‌های خزاعه دانسته شده‌اند.
[۱] النسب، ص۲۹۱.
[۲] الانساب، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲.
از تیره‌های همنام بنی اسلم می‌توان به اَسلم بن الحاف و اسلم بن ربیعه از سعد بن حِمْیَر اشاره کرد که هر دو به قحطانیان نسب می‌برند
[۴] الاغانی، ج۲، ص۲۵۷.
[۵] الاغانی، ج۱۳، ص۹۰.
و در این مقاله مدّ نظر نیستند. بنا به نقلی، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، اسلمیها را از تبار اسماعیل علیه‌السّلام خواند؛ اما ابن حَجَر، با این استدلال که در این صورت، همه عرب قحطانی از نسل آن حضرت خواهند بود این روایت را نپذیرفته است،
[۸] العقد الفرید، ج۱، ص۲۱۰.
[۹] فتح الباری، ج۶، ص۳۹۲-۳۹۳.
ضمن آنکه در میان عرب عدنانی نیز، تیره‌ای از بنی قَمْعه به نام اسلم وجود دارد.
[۱۰] نهایة الارب، ص۴۹.
نسل اسلم از دو فرزندش سلامان و هَوازن استمرار یافت.
[۱۱] النسب، ص۲۹۱.



اسلمیها در مسیر مکه به مدینه و در همسایگی قبیله بنی غفار استقرار داشتند. مناطق منتسب به ایشان عبارت است از: «جَمدان» (کوهی در حجاز حد فاصل قُدید و عُسْفان)، «ضَجْنان» (متعلق به اسلم، هُذَیل و غاضره، شَبَکه شَدَخ (آبی از آن اسلم و غفار)، «وَبْرَه» (قریه‌ای دارای نخلستان از مناطق پیرامونی مدینه.
[۱۹] معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۶.
آنان همچنین در «مر الظهران» نخلستانهایی داشتند، از این رو به نظر می‌رسد، عمده اشتغال اسلمیان، کشاورزی و دامداری بوده است.


از آداب، ایام و مسائل مربوط به عصر جاهلی آنان گزارشی ارائه نشده است، جز آنکه همپیمان قبیله غفار بودند
[۲۲] الاغانی، ج۲۱، ص۲۱ - ۲۲.
و در تیراندازی مهارت داشتند، چنان که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به آنان فرمود: پدر شما از تیراندازان بود.
[۲۶] صحیح البخاری، ج۴، ص۱۵۶.
[۲۷] عقدالفرید، ج۱، ص۲۱۰.



در خصوص زمان و کیفیت اسلام آوردن اسلمیها، اخبار چندانی برجای نمانده است؛ اما از گزارشهای پراکنده برمی آید که برخی از ایشان در همان سالهای نخست هجرت، اسلام آورده و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را در غزواتش یاری کرده‌اند. در غزوه حَمْراءالاسد
[۲۸] المغازی، ج۱، ص۳۳۷.
(سال سوم) یا اُحد برخی از اسلمیان در مقدمه سپاه اسلام حضور داشتند. پس از حادثه بِئرمَعونه (سال چهارم) که طی آن شماری از مبلغان به شهادت رسیدند، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم درباره قبایلی چون «عَضْل» و «قاره» نفرین و در حق قبایلی چون اَسلم دعا کردند
[۳۰] مسند احمد، ج۲، ص۲۰.
[۳۱] مسند احمد، ج۲، ص۵۰.
که حاکی از اسلام یا حداقل بی طرفی برخی از اسلمیهاست. در خبری دیگر، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم این قبیله را از جمله موالی خود معرفی کرده، بهتر از قبایلی چون تَمیم و غَطَفان دانستند.
عمر بن افصای اسلمی با گروهی نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم آمدند و با معرفی خود به عنوان تیراندازان عرب، از حضرت خواستند، تا منزلتی برای آنان نزد خود قائل شود تا دیگران آن را بپذیرند و به آن اقرار کنند. به همین منظور به دستور رسول خدا نامه‌ای برای آنان نوشته شد.
[۳۳] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۷۱.
[۳۴] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۳۵۴.


۴.۱ - اسلام آوردن اسلمیان

اسلام آوردن آنان و برخی دیگر از قبایل صحرانشین که نزد قبایلی چون قریش، بنوعامر و غطفان پایگاه اجتماعی پستی داشتند، موجب ناخرسندی ایشان شد و با خرده گیری و سرزنش آنان می‌گفتند: اگر اسلام خوب بود هرگز آنها بر ما پیشی نمی‌گرفتند:
[۳۶] مجمع البیان، ج۹، ص۱۲۹.
«و قالَ الَّذینَ کَفَروا لِلَّذینَ ءامَنوا لَو کانَ خَیرًا ما سَبَقونا اِلَیهِ». مطابق قولی این آیه درباره اسلام اسلمیها و دیگر قبایل صحرانشین مسلمان و همچنین خرده گیری مشرکان بر ایشان نازل شده است. در مقابل تهمتها و سرزنشهای مشرکان، خداوند آنان را از جمله صحرانشینانی معرفی کرد که به خدا و روز قیامت ، ایمان دارند: «و مِنَ الاَعرابِ مَن یُؤمِنُ بِاللّهِ والیَومِ الاخِرِ و یَتَّخِذُ ما یُنفِقُ قُرُبـت عِندَ اللّهِ وصَلَوتِ الرَّسولِ اَلا اِنَّها قُربَةٌ لَهُم سَیُدخِلُهُمُ اللّهُ فی رَحمَتِهِ اِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحیم». به نقل ابن عباس،
[۳۹] زادالمسیر، ج۳، ص۴۸۹.
مقصود از صحرانشینان مؤمن در این آیه، اسلمیان و دیگر قبایل با ایمان هستند.

۴.۲ - حضور اسلمیان در صلح حدیبیه

به نقل واقدی در حدیبیه که مسلمانان به قصد انجام عمره ، به مکه رفتند (سال ششم) ۱۰۰ و به قولی ۷۰ تن از اسلمیان حضور داشتند
[۴۰] المغازی، ج۲، ص۵۷۴.
[۴۱] فتح الباری، ج۷، ص۳۴۲.
و ناجیة بن جندب اسلمی با جوانانی از قبیله خود، قربانیها را حرکت می‌دادند.
[۴۲] المغازی، ج۲، ص۷۳۲.
۸ تن از فرزندان حارثه اسلمی نیز در بیعت رضوان شرکت کردند.

۴.۳ - ضعیف الایمان بودن بعضی از اسلمیان

به رغم ایمان بالای برخی از اسلمیان، برخی دیگر ضعیف الایمان و منافق بودند. مطابق نوشته برخی مفسران، گویا برخی اسلمیها، در جریان اعزام سرایای پیامبر به سمت مناطق ایشان، برای حفظ جان و مالشان اظهار اسلام کردند؛ اما به هنگام فراخوانی جهت یاری پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از فرمان آن حضرت سرپیچی کردند،
[۴۴] زادالمسیر، ج۷، ص۱۸۷.
از این رو بنا به نقل سدی آیه «قالَتِ الاَعرابُ ءامَنّا قُل لَم تُؤمِنوا و لـکِن قولوا اَسلَمنا و لَمّا یَدخُلِ الایمـنُ فی قُلوبِکُم...» «عربهای بادیه نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم. بگو: شما ایمان نیاورده‌اید؛ ولی بگویید: اسلام آورده‌ایم؛ اما هنوز ایمان به قلبهای شما وارد نشده است...» درباره قبایلی چون اسلم نازل شده که در عین اظهار ایمان، برخی از ایشان از همراهی با پیامبر در حدیبیه تخلف کردند.
[۴۶] زادالمسیر، ج۷، ص۱۸۷.
[۴۷] تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۲۷.
چنین گزارشی ذیل آیه ۱۷ حجرات نیز آمده است که آنان در شمار قبایلی بودند که درباره اسلام آوردنشان بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم منت می‌گذاشتند و چون برای شرکت در « عمره » فراخوانده شدند، سرپیچی کردند:
[۴۸] کشف الاسرار، ج۹، ص۲۶۷.
«یَمُنّونَ عَلَیکَ اَن اَسلَموا قُل لا تَمُنّوا عَلَیَّ اِسلـمَکُم بَلِ اللّهُ یَمُنُّ عَلَیکُم اَن هَدکُم لِلایمـنِ اِن کُنتُم صـدِقین».

۴.۴ - مقصود از المخلفون مِن الاعرابِ در آیه ۱۱ فتح

به نقل ابن عباس مقصود از «المُخَلَّفونَ مِنَ الاَعرابِ» در آیه ۱۱ فتح اسلمیان و دیگر منافقان صحرانشین هستند که در پی فراخوانی رسول خدا برای شرکت در غزوه حدیبیه با بهانه تراشی، دعوت پیامبر را اجابت نکردند:
[۵۰] مجمع البیان، ج۹، ص۱۹۰.
[۵۱] زادالمسیر، ج۷، ص۱۶۴.
[۵۲] تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۶۸.
«سَیَقولُ لَکَ المُخَلَّفونَ مِنَ الاَعرابِ شَغَلَتنا اَمولُنا واَهلونا».

۴.۵ - دعلی پیامبر در حق اسلمیان

در غزوه خیبر، هنگامی که اسلمیان به مدت ۱۰ روز دژ «نَطَاة» را در محاصره داشتند و نتوانستند آن را بگشایند، اسماء بن حارثه اسلمی را نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرستادند تا در حق ایشان دعا کند. اسماء، سلام آنان را به رسول خدا رسانید و گرسنگی و ناتوانی اسلمیها را یادآور شد. رسول خدا برای آنان دعا کرد که خداوند بزرگ‌ترین دژ را که از همه بیشتر آذوقه داشته باشد برای اسلمیان بگشاید.
[۵۴] المغازی، ج۲، ص۶۵۹.
مطابق گزارش دیگری، آنان دژ صعب بن معاذ را محاصره و به همراهی قبیله غفار آن را فتح کردند
[۵۵] المغازی، ج۲، ص۶۱۵.
[۵۶] المغازی، ج۲، ص۶۵۹.
و یک تن از ایشان در این غزوه به شهادت رسید.
[۵۷] المغازی، ج۲، ص۷۰۰.


۴.۶ - اسلمیان در عمرة القضاء

در عُمرة القضاء (سال هفتم) جوانانی از اسلم تحت امر ناجیه اسلمی مامور بردن قربانیها بودند.
[۵۸] المغازی، ج۲، ص۷۳۲.


۴.۷ - اسلمیان در فتح مکه

در فتح مکه (سال هشتم)، اسماء و هند پسران حارثه اسلمی ماموریت یافتند تا اسلمیان را برای شرکت در آن فرا خوانند و از ایشان بخواهند که در ماه رمضان در مدینه حضور داشته باشند، از این رو آنان به تعداد ۴۰۰ تن و با دو پرچم که یکی را بُریدة بن حُصیب و دیگری را ناجیه حمل می‌کرد، به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم پیوستند.
[۶۰] المغازی، ج۳، ص۸۹۶.
در همین سال و قبل از فتح مکه، بُریده اسلمی نزد رسول خدا آمد و به دستور آن حضرت نامه‌ای در تایید ایشان نوشته شد.
[۶۱] المغازی، ج۲، ص۷۸۲.
در غزوه حُنین نیز اسلمیها دو پرچم داشتند و به قولی به تعداد ۱۰۰۰ تن شرکت داشته‌اند.
[۶۲] الدرالمنثور، ج۳، ص۲۲۵.
[۶۳] المیزان، ج۹، ص۲۳۴.


۴.۸ - اسلمیان در غزوه تبوک

در غزوه تبوک (سال نهم) پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بُریده اسلمی را مامور فراخوانی آنان کرد و به وی دستور داد که اسلمیان در ناحیه «فُرع» به آن حضرت بپیوندند
[۶۴] المغازی، ج۳، ص۹۹۰.
؛ اما برخی از ایشان از فرمان رسول خدا سرپیچی کرده، در تبوک حضور نیافتند. آن دسته از مسلمانان به ویژه صحرانشینان که به رغم فرمان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ایشان را در سپاه اعزامی به تبوک همراهی نکردند منافق خوانده شدند، از این رو ذیل آیات مربوط به نفاق سوره توبه به ویژه آیات ۹۰،
[۶۵] المغازی، ج۳، ص۱۰۰۲.
۱۰۱
[۶۶] مجمع البیان، ج۵، ص۱۱۴.
[۶۸] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۴۰.
و ۱۲۰
[۶۹] مجمع البیان، ج۵، ص۱۴۱.
[۷۰] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۹۰.
مفسران به قبایل و افرادی اشاره کرده‌اند که از فرمان پیامبر سرپیچیدند و از آن جمله از اسلمیها یاد شده که شامل همه مسلمانان اسلمی نمی‌شود: «و جاءَ المُعَذِّرونَ مِنَ الاَعرابِ لِیُؤذَنَ لَهُم وقَعَدَ الَّذینَ کَذَبُوا اللّهَ ورَسولَهُ سَیُصیبُ الَّذینَ کَفَروا مِنهُم عَذابٌ اَلیم». خداوند در این آیه ضمن دروغگو خواندن قاعدان و تخلف کنندگان از فرمان جهاد آنان را از عذاب دردناکشان آگاه می‌کند. «ومِمَّن حَولَکُم مِـنَ الاَعرابِ مُنـفِقونَ ومِن اَهلِ المَدینَةِ مَرَدوا عَلَی النِّفاقِ لا تَعلَمُهُم نَحنُ نَعلَمُهُم سَنُعَذِّبُهُم مَرَّتَینِ ثُمَّ یُرَدّونَ اِلی عَذاب عَظیم». در این آیه خداوند منافقان صحرانشین از جمله اسلمیها
[۷۳] مجمع البیان، ج۵، ص۹۹.
[۷۴] اسباب النزول، ص۱۷۴.
و همچنین آن دسته از ساکنان مدینه را که به نفاق خو گرفته‌اند به دوبار عذاب در دنیا و آخرت تهدید می‌کند؛ نیز آیه «ما کانَ لاَِهلِ المَدینَةِ و مَن حَولَهُم مِنَ الاَعرابِ اَن یَتَخَلَّفوا عَن رَسولِ اللّهِ ولا یَرغَبوا بِاَنفُسِهِم عَن نَفسِهِ... »«سزاوار نیست که اهل مدینه و بادیه نشینانی که اطراف آنان هستند، از [۳۰]     رسول خدا تخلف جویند و جان خود را عزیزتر از جان او بدانند...» به سرزنش آنان می‌پردازد
[۷۷] مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۳.
[۷۸] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۹۰.
که آنان نباید از غزوه تبوک تخلف کنند.


آنان به سهم خود در تثبیت خلافت ابوبکر ، نقش محوری داشتند و با مساعدت ایشان، برای ابوبکر بیعت گرفته شد.

۵.۱ - اسلمیان در صفین

در دوره خلافت امیرمؤمنان علی علیه‌السّلام، آنان در نبرد صفین حضور یافته، کسانی چون بریده، عبدالله، مُنْقذ و عُرْوَه به شهادت رسیدند و امام ضمن خواندن رجزی به ستایش از ایشان پرداخت.

۵.۲ - درقیام نفس زکیه

آنان همچنین در قیام نفس زکیه برضدّ منصور عباسی، به همراهی قبایل مُزینه و جُهینه، طائف را از عباسیان گرفتند.
[۸۱] الاغانی، ج۱۱، ص۳۰۲.



مشهورترین افراد اسلمیان در عصر رسول خدا عبارت‌اند از: هند و اسماء پسران حارثه
[۸۲] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۴۹۷.
[۸۳] الاستیعاب، ج۱، ص۱۷۹.
از خادمان رسول خدا ، بُریدة بن حُصیب
[۸۵] الانساب، ج۱، ص۳۳۴.
[۸۶] مسند احمد، ج۵، ص۳۵۶.
راوی حدیث پیامبر، ناجیة بن جندب صاحب شتران قربانی رسول خدا در حجة الوداع ،
[۸۷] المغازی، ج۳، ص۱۰۹۱-۱۰۹۰.
[۸۸] جامع البیان، مج ۲، ج۲، ص۳۰۷.
ابوفراس ربیعة بن کعب اسلمی ، حمزة بن عمر و، ابوبرزه عبدالله بن نضله اسلمی و عطاء بن ابی مروان .
[۹۰] الانساب، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۱.
واقدی (مؤلف المغازی) نیز از موالی اسلمیان بوده است.
[۹۲] الغارات، ج۲، ص۵۸۱.
از دیگر محدثان آنان می‌توان به ایاس بن سلمة بن اکوع
[۹۳] الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۲۴۷-۲۴۸.
و محمد بن حمزة بن عمرو اسلمی
[۹۴] الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۲۴۸.
اشاره کرد.


اسباب النزول؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابه؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ الاغانی؛ الانساب؛ تاریخ المدینة المنوره؛ تفسیر العیاشی؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جمهرة انساب العرب؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ثعالبی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ سبل الهدی و الرشاد؛ شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار علیهم‌السّلام؛ الطبقات الکبری؛ العقد الفرید؛ الغارات؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری؛ کتاب الطبقات؛ کتاب النسب؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مسند احمد بن حنبل؛ معالم المدرستین؛ معجم البلدان؛ معجم قبایل العرب القدیمة و الحدیثه؛ معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع؛ المغازی؛ المنمق فی اخبار قریش؛ نهایة الارب فی فنون الادب.


۱. النسب، ص۲۹۱.
۲. الانساب، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲.
۳. نهایة الارب، ص۴۹.    
۴. الاغانی، ج۲، ص۲۵۷.
۵. الاغانی، ج۱۳، ص۹۰.
۶. معجم قبایل العرب، ج۱، ص۲۶.    
۷. معجم ما استعجم، ج۱، ص۲۳.    
۸. العقد الفرید، ج۱، ص۲۱۰.
۹. فتح الباری، ج۶، ص۳۹۲-۳۹۳.
۱۰. نهایة الارب، ص۴۹.
۱۱. النسب، ص۲۹۱.
۱۲. جمهرة انساب العرب، ص۲۴۰.    
۱۳. معجم ما استعجم، ج۱، ص۳.    
۱۴. المنمق، ص۱۳۱.    
۱۵. تاریخ المدینه، ج۲، ص۶۵۵.    
۱۶. معجم البلدان، ج۳، ص۴۵۳.    
۱۷. معجم البلدان، ج۳، ص۳۲۲.    
۱۸. معجم البلدان، ج۳، ص۳۲۸.    
۱۹. معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۶.
۲۰. معجم البلدان، ج۴، ص۶۳.    
۲۱. معجم البلدان، ج۵، ص۱۰۴.    
۲۲. الاغانی، ج۲۱، ص۲۱ - ۲۲.
۲۳. اسدالغابه، ج۴، ص۱۳۹.    
۲۴. الاصابه، ج۴، ص۵۸۹.    
۲۵. جمهرة انساب العرب، ص۲۳۵.    
۲۶. صحیح البخاری، ج۴، ص۱۵۶.
۲۷. عقدالفرید، ج۱، ص۲۱۰.
۲۸. المغازی، ج۱، ص۳۳۷.
۲۹. جمهرة انساب العرب، ص۲۴۰.    
۳۰. مسند احمد، ج۲، ص۲۰.
۳۱. مسند احمد، ج۲، ص۵۰.
۳۲. الدرالمنثور، ج۴، ص۲۷۱.    
۳۳. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۷۱.
۳۴. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۳۵۴.
۳۵. اسدالغابه، ج۴، ص۱۳۹.    
۳۶. مجمع البیان، ج۹، ص۱۲۹.
۳۷. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۱.    
۳۸. توبه/سوره۹، آیه۹۹.    
۳۹. زادالمسیر، ج۳، ص۴۸۹.
۴۰. المغازی، ج۲، ص۵۷۴.
۴۱. فتح الباری، ج۷، ص۳۴۲.
۴۲. المغازی، ج۲، ص۷۳۲.
۴۳. اسدالغابه، ج۴، ص۳۹۸.    
۴۴. زادالمسیر، ج۷، ص۱۸۷.
۴۵. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۴.    
۴۶. زادالمسیر، ج۷، ص۱۸۷.
۴۷. تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۲۷.
۴۸. کشف الاسرار، ج۹، ص۲۶۷.
۴۹. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۷.    
۵۰. مجمع البیان، ج۹، ص۱۹۰.
۵۱. زادالمسیر، ج۷، ص۱۶۴.
۵۲. تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۶۸.
۵۳. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱.    
۵۴. المغازی، ج۲، ص۶۵۹.
۵۵. المغازی، ج۲، ص۶۱۵.
۵۶. المغازی، ج۲، ص۶۵۹.
۵۷. المغازی، ج۲، ص۷۰۰.
۵۸. المغازی، ج۲، ص۷۳۲.
۵۹. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۲۴۰.    
۶۰. المغازی، ج۳، ص۸۹۶.
۶۱. المغازی، ج۲، ص۷۸۲.
۶۲. الدرالمنثور، ج۳، ص۲۲۵.
۶۳. المیزان، ج۹، ص۲۳۴.
۶۴. المغازی، ج۳، ص۹۹۰.
۶۵. المغازی، ج۳، ص۱۰۰۲.
۶۶. مجمع البیان، ج۵، ص۱۱۴.
۶۷. تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۲۰۸.    
۶۸. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۴۰.
۶۹. مجمع البیان، ج۵، ص۱۴۱.
۷۰. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۹۰.
۷۱. توبه/سوره۹، آیه۹۰.    
۷۲. توبه/سوره۹، آیه۱۰۱.    
۷۳. مجمع البیان، ج۵، ص۹۹.
۷۴. اسباب النزول، ص۱۷۴.
۷۵. تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۲۰۸.    
۷۶. توبه/سوره۹، آیه۱۲۰.    
۷۷. مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۳.
۷۸. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۹۰.
۷۹. معالم المدرستین، ج۱، ص۱۷۶.    
۸۰. شرح الاخبار، ج۲، ص۳۳.    
۸۱. الاغانی، ج۱۱، ص۳۰۲.
۸۲. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۴۹۷.
۸۳. الاستیعاب، ج۱، ص۱۷۹.
۸۴. تهذیب الکمال، ج۱، ص۲۰۶.    
۸۵. الانساب، ج۱، ص۳۳۴.
۸۶. مسند احمد، ج۵، ص۳۵۶.
۸۷. المغازی، ج۳، ص۱۰۹۱-۱۰۹۰.
۸۸. جامع البیان، مج ۲، ج۲، ص۳۰۷.
۸۹. الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۱۲۷.    
۹۰. الانساب، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۱.
۹۱. الطبقات، ابن خیاط، ص۳۱۸.    
۹۲. الغارات، ج۲، ص۵۸۱.
۹۳. الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۲۴۷-۲۴۸.
۹۴. الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۲۴۸.



دائرةالمعارف قرآن کریم، بر گرفته از مقاله«بنی اسلم»    



جعبه ابزار