• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خلافت ابوبکر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تقریبا بلافاصله پس از وفات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله که هنوز حضرت دفن و کفن نشده بود، عده‌ای دست به کار شدند و در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمدند تا به اصطلاح برای رسول خدا (ص) خلیفه و جانشین تعیین کنند.
و بالاخره در این گیرودار ابوبکر با کمک و یاری عمر بن خطاب و دیگران به خلافت رسید.

فهرست مندرجات

۱ - بیعت سقیفه
       ۱.۱ - درگذشت پیامبر (ص)
       ۱.۲ - تکاپوی مهاجر و انصار
       ۱.۳ - بحث درباره وفات پیامبر (ص)
       ۱.۴ - جلسه ابوبکر و عمر و ابوعبیده
       ۱.۵ - انتخاب ابوبکر با درگیری بسیار
       ۱.۶ - بیعت بنی اسلم
       ۱.۷ - سؤالات بی‌پاسخ
       ۱.۸ - طرح برنامه‌ریزی شده
       ۱.۹ - علل پیروزی ابوبکر
              ۱.۹.۱ - رقابت‌های قبیله‌ای
              ۱.۹.۲ - دشمنی اوس و خزرج
              ۱.۹.۳ - عدم حضور علی (ع)
۲ - آغاز خلافت
       ۲.۱ - بیعت گرفتن دوباره
       ۲.۲ - امتناع کنندگان از بیعت
۳ - بیعت گرفتن از مخالفان
       ۳.۱ - سعد بن عباده
       ۳.۲ - ابوسفیان
       ۳.۳ - عباس بن عبدالمطلب
       ۳.۴ - علی (ع)
              ۳.۴.۱ - اخبار
              ۳.۴.۲ - خبر اول الامامة
              ۳.۴.۳ - خبر اول الامامة
              ۳.۴.۴ - تحلیل اخبار
              ۳.۴.۵ - زمان بیعت
              ۳.۴.۶ - علت بیعت
۴ - مقالات مرتبط
۵ - فهرست منابع
۶ - پانویس
۷ - منبع




۱.۱ - درگذشت پیامبر (ص)

پیامبر (ص) روز دوشنبه ۱۲ ربیع الاول سال یازدهم و به روایت محدثان شیعه در دوشنبه ۲۸ صفر همان سال درگذشت.
خبر درگذشت پیامبر (ص) بسیار زود مدینۀ کوچک آن روز را در نوردید و ظاهراً کسانی که از همان روزهای شدت یافتن بیماری پیامبر و احتمال درگذشت وی در پی این بیماری، نیّاتی برای دست‌یابی به قدرت در دل داشتند، تقریباً بلافاصله پس از شنیدن این خبر و هنگامی که هنوز علی (ع)، فضل بن عباس و تنی چند سرگرم غسل دادن پیکر پاک رسول خدا بودند، دست به کار شدند.

۱.۲ - تکاپوی مهاجر و انصار

سعد بن عباده، پیشوای خزرجیان، با حال بیماری و تب، میان گروهی از انصار (اوس و خزرج) در سقیفۀ بنی ساعده نشسته بود و سخن‌گویی از سوی او در فضایل انصار و اولویت آنان بر مهاجران در خلافت سخن می‌گفت.
معلوم نمی‌توان داشت که انگیزۀ اقدام سعد بن عباده و اجتماع انصار در سقیفه، بدون مقدمه و ناشی از ریاست‌طلبی آنان بوده، یا بر اثر اطلاعات جسته و گریخته و قراین و اماراتی که دلالت بر برخی پیش‌بینی‌ها و مقدمه‌چینی‌های سران مهاجران داشته است.
آن‌چه منطقی‌تر می‌نماید این است که طرح چنان سخنانی از سوی انصار در آن ساعات، واکنشی در مقابله با اقدامات مهاجران باشد، نه موضع‌گیری در برابر وصایای پیامبر خدا (مثلاً حدیث دار، منزلت، غدیم خم و...).
شاید بتوان مثلاً تخلف برخی از سران مهاجران از جیش اسامه ــ به رغم تأکید بسیار پیامبر و اعزام سریع آن
[۱] ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۲، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
[۲] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، مکتبۀ بصیرتی، ص۹۶-۹۸.
ــ و جلوگیری از آوردن کاغذ و دوات برای پیامبر دربارۀ محروم گشتن انصار از حقوق اجتماعی خود و روی آوردن سیاهی آشوب‌ها در آیندۀ نزدیک
[۳] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۰۴، بیروت، دار صادر.
[۴] بخاری، محمد بن اسماعیل، ج۸، ص۸۶ به بعد، صحیح بخاری، قاهره، ۱۳۱۵ق.
[۵] واقدی، محمد بن عمر، ج۲، ص۱۱۱۳، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
[۶] ابن ماجه، محمد بن یزید، ج۲، ص۱۳۰۳-۱۳۰۷، سنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
[۷] ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۳۰۴-۳۰۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
[۸] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، مکتبۀ بصیرتی، ص۹۶-۹۷.
را از عواملی به شمار آورد که انصار را بر آن داشته تا به گمان خویش برای حفظ موقعیت و منافع خود در سقیفه گرد هم آیند،
[۹] بهبودی، محمدباقر، ج۱، ص۲۳-۲۵، سیرۀ علوی، تهران، ۱۳۶۸ش.
اما با این اقدام نسنجیده، به دست خویش زمینه‌ساز شکل‌گیری بزرگ‌ترین فتنه در سراسر تارخ اسلام شدند (برای مثال به این منابع رجوع کنید
[۱۰] کلینی، محمد بن یعقوب، ج۱، ص۵۸، الروضه من الکافیه، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۸۹ق/۱۳۴۸ش.
[۱۱] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ج۱، ص۳۰، الملل و النحل، به کوشش محمد بن فتح‌اللـه بدران، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
) که به شهادت تاریخ، بسیاری از آشوب‌هایی که پیامبر اکرم از پیش بدان‌ها اشاره فرموده بود، از دل آن زبانه کشید.

۱.۳ - بحث درباره وفات پیامبر (ص)

روایات در این باب که ابوبکر در این ساعات کجا بوده، مختلف است: برخی از روایات حاکی از آن است که وی در کنار پیامبر حاضر بوده و در روایتی سخن از این است که به دیدار طایفه‌ای از مردم مدینه رفته بوده و به روایتی دیگر ــ اجمالاً ــ در مسجد یا کنار پیامبر حضور نداشته
[۱۲] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۵، بیروت، دار صادر.
[۱۳] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۹، بیروت، دار صادر.
[۱۴] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۰-۲۰۲.
و بنابر قول مشهور در سنح بوده است
[۱۵] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۵، بیروت، دار صادر.
[۱۶] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۹، بیروت، دار صادر.
[۱۷] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۰-۲۰۲.
[۱۸] بخاری، محمد بن اسماعیل، ج۵، ص۱۴۲-۱۴۳، صحیح بخاری، قاهره، ۱۳۱۵ق.
که سالم بن عبید او را از این خبر آگاه می‌سازد.
[۱۹] ابن کثیر، البدایه، ج۵، ص۲۴۴.

بنابر این اخبار، ابوبکر هنگامی به مسجد رسید که عمر در میان مردم ایستاده بود و خشمناک کسانی را که سخن از وفات پیامبر به زبان می‌آوردند ــ با انتساب آنان به منافقین ــ تهدید به قتل می‌کرد.
در این روایات آمده است که ابوبکر با مشاهدۀ این صحنه بی‌توجه به چیزی به خانۀ پیامبر رفت.
جامه از چهرۀ پیامبر به سویی زد، میان دو چشم وی ببوسید و پس از بیان چند جمله به مسجد درآمد و بی‌محابا به عمر گفت: «آرام باش عمر، خاموش» و سپس با استشهاد به آیه‌ای از قرآن (یا یا هر دو آیه) وفات پیامبر را تأیید کرد.
[۲۲] ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۳۰۵-۳۰۶، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
[۲۳] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۰-۲۰۳.
[۲۴] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۵-۲۷۰، بیروت، دار صادر.

پیش از حضور ابوبکر در مسجد و تذکر وی به عمر در باب رحلت پیامبر، عباس، عم پیامبر، نیز عمر را از این سخنان منع کرده بود، ولی عمر به سخن وی وقعی ننهاده بود.
[۲۵] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۷، بیروت، دار صادر.
[۲۶] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۶۷، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.

در تحلیل قضایای مربوط به سقیفه و زمینه‌سازی‌های خلافت ابوبکر، دربارۀ این عمل عمر بحث شده است و گفته‌اند که بعید می‌نماید چنین تصوری واهی در مورد وفات پیامبر به ذهن عمر خطور کرده باشد و او از وجود آیاتی که ابوبکر آن‌ها را تلاوت کرد، بی‌اطلاع بوده باشد.
به احتمال قوی، وی یقین داشته که رسول خدا درگذشته است، ولی از بیم آن‌که با کسی جز فرد مورد نظرش بیعت شود، از سر مصلحت، تا فرا رسیدن زمان مناسب و حضور آن فرد، رحلت پیامبر را انکار کرده است.
آن‌چه این نظر را تأیید می‌کند، این است که بنا بر روایاتی چند (برای مثال به این منبع رجوع کنید
[۲۷] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۷، بیروت، دار صادر.
) عمر تا حضور یافتن ابوبکر در مسجد دست از این سخنان بر نمی‌دارد و جز با تذکر وی خاموش نمی‌شود.

۱.۴ - جلسه ابوبکر و عمر و ابوعبیده

دربارۀ این مرحله از حوادث مربوط به سقیفه و انتخاب ابوبکر به خلافت، یعنی از لحظۀ حضور ابوبکر در مسجد تا پیوستن وی، عمر و ابوعبیدۀ جراح به جمع انصار در سقیفه، گزارش‌های گوناگون در دست است.
[۲۸] ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۳۰۶-۳۰۸، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
[۲۹] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۱-۱۸۲، بیروت، دار صادر.
[۳۰] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۳-۲۰۴.
[۳۱] الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۵، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
[۳۲] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۱، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.

بنا بر برخی از این روایات احتمال داده شده است که ابوبکر، عمر و ابوعبیده پیش از اطلاع از اجتماع انصار در سقیفه و پیوستن بدان جمع در خانۀ ابوعبیده جلسه‌ای مشورتی دربارۀ بحران انتخاب جانشین پیامبر داشته‌اند.
اخبار مربوط به آن‌چه در سقیفه رخ نمود و سخنانی که میان مهاجر و انصار بر زبان آمد، مشهور است.

۱.۵ - انتخاب ابوبکر با درگیری بسیار

منابع تصریح دارند بر این‌که انتخاب ابوبکر با گفت‌وگو و درگیری بسیار همراه بوده است، تا آن‌جا که حباب بن منذر، از انصار، بر روی مهاجران شمشیر کشید و سعد بن عباده که نزدیک بود در زیر دست و پا لگدمال شود، ریش عمر را گرفته بود و می‌کشید.
[۳۳] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۲۰-۲۲۳.
[۳۴] حلبی، علی، ج۳، ص۳۵۹، السیره الحلبیه، بیروت، المکتبه الاسلامیه.

آشوب و درگیری این مجلس را که تا مرز زد و خوردی جدی پیش رفت، خطبۀ عمر، کارگردان اصلی بیعت که در روزگار خلافتش بر منبر مدینه، دربارۀ جریان بیعت بر زبان رانده و ابن عباس، شنوندۀ حاضر در این مجلس، آن را روایت کرده، تأیید می‌کند.
این سند تاریخی را ابن هشام،
[۳۵] ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۳۰۸-۳۱۰، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
طبری،
[۳۶] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۴-۲۰۶.
ابن حبان
[۳۷] ابن حبان، محمد، ج۲، ص۱۵۲-۱۵۶، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
و دیگران نقل کرده‌اند.
بنا بر همین خطبه و دیگر منابع، با مداخلۀ ابوبکر و بیرون بردن سعد بن عبادۀ بیمار از صحنه، آرامش را به سقیفه بازگشت.

۱.۶ - بیعت بنی اسلم

در این هنگام قبیلۀ بنی اسلم که وابستۀ مهاجران بودند، وارد مدینه شدند، بدان‌سان که کوچه‌ها را پر کردند و با ابوبکر بیعت نمودند.
[۳۸] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۵.
[۳۹] فیاض، علی‌اکبر، ج۱، ص۱۳۱، تاریخ اسلام، تهران، ۱۳۳۵ش.

از عمر
[۴۰] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۹۰-۵۹۱، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
(از ابوبکر) روایت شده است که بیعت با ابوبکر کاری بی‌رویّه و شتاب‌زده (فلته) بود که خدا مردم را از شرّ آن نگهداشت
[۴۱] بلاذری، ۱۹۵۹م، ج۳، ص۲۰۵، ج۱، ص۵۸۳، طبری، تاریخ طبری.
[۴۲] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۴، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۴۳] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۲۶-۳۲۷.
[۴۴] نهج‌البلاغه، امام علی بن ابی طالب.
و همو می‌گفت که من تا بنی اسلم نیامده بودند، به پیروزی اطمینان نیافتم.
[۴۵] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۲۲.


۱.۷ - سؤالات بی‌پاسخ

دربارۀ وقایعی که از لحظۀ رحلت رسول اکرم تا استقرار رسمی خلافت ابوبکر رخ نمود و بیش از دو شبانه‌روز به درازا نکشید، گزارش‌های بسیاری در دست است، ولی از این گزارش‌ها نه ترتیب و توالی دقیق آن وقایع را می‌توان به دست آورد و نه پاسح این پرسش‌ها را می‌توان در آن‌ها یافت: چرا برای مقابله با انصار فقط این ۳ تن (ابوبکر، عمر و ابوعبیده) عازم سقیفه شدند؟ چرا و چگونه بنی اسلم در این ساعات به مدینه آمدند؟ و چرا به جای شرکت در مراسم دفن و کفن پیامبر (ص)، یا دیدار با دیگر مهاجران، همه یک‌سره روی به ابوبکر و بیعت با او نهادند؟ در منابع به پاسخ‌هایی برای این پرسش‌ها بر می‌خوریم که نه تنها قانع کننده نیست که صحّت بیعت ابوبکر را بیش‌تر مورد تردید قرار می‌دهد.
مثلاً شیخ مفید به روایت از ابومخنف آورده است که بنی اسلم برای تهیّۀ خواربار به مدینه آمده بودند. به آنان گفته شد: اگر به ما یاری دهید که برای جانشین پیامبر خدا بیعت ستانیم، به شما خواربار خواهیم داد.
پس بنی اسلم به امید دریافت خواربار به یاری ابوبکر برخاستند، تا آن‌جا که هر کس را که از بیعت خودداری می‌کرد با ضرب و زور بدین کار مجبور می‌ساختند.
[۴۶] مفید، محمد بن محمد، الجمل، قم، مکتبه الداوری، ص۵۹.

لامنس با استناد بر مطالب تاریخ ابن فرات نوشته است که گروه ۳ نفره (ابوبکر، عمر و ابوعبیده) از همکاری بنی اسلم مطمئن شده بودند.

۱.۸ - طرح برنامه‌ریزی شده

برخی از محققان شیعه (برای مثال به این منبع رجوع کنید
[۴۷] صدر، محمدباقر، ج۱، ص۷۱-۷۵، فدک در تاریخ، ترجمۀ محمود عابدی، تهران، ۱۳۶۰ش.
) با عنایت به این دلایل و قراین کوشیده‌اند تا پاسخی روشن‌تر برای پرسش‌های مذکور بیابند:
۱. ترک جیش اسامه و بازگشت به مدینه.
[۴۸] ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۰، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
[۴۹] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۸۴.
[۵۰] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۸۶.
۲. نفی و اکار وفات پیامبر توسط عمر.
[۵۱] ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۳۰۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
[۵۲] ابن سعد، ج۲، ص۲۶۶-۲۶۷، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر.
[۵۳] ابن سعد، ج۲، ص۲۷۰، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر.
[۵۴] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۰.
۳. جلوگیری از آوردن کاغذ و دوات برای پیامبر.
[۵۵] مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۲۵۷-۱۲۵۹، استانبول، ۱۴۰۱ق.
[۵۶] بخاری، محمد بن اسماعیل، ج۱، ص۳۷، صحیح بخاری، قاهره، ۱۳۱۵ق.
[۵۷] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۵، بیروت، دار صادر.
۴. تلاش برای تصدی امامت نماز به جای پیامبر در ایام بیماری آن حضرت.
[۵۸] احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۳۵۶، قاهره، ۱۳۱۳ق.
[۵۹] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۹۰، جم.
[۶۰] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، مکتبۀ بصیرتی، ص۹۷-۹۹.
۵. سخن علی (ع) به عمر: «شیر خلافت را بدوش که برای تو نیز نصیبی خواهد بود، امروز زمام آن را محکم برای ابوبکر در دست گیر، تا فردا در اختیار تو باشد».
[۶۱] ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، ج۶، ص۱۱، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
۶. نامۀ معاویه به محمد بن ابی بکر و اشاره به ساختن ابوبکر و عمر بر ضد علی (ع) و غصب خلافت.
[۶۲] مسعودی، علی بن حسین، ج۳، ص۲۱-۲۲، مروج الذهب، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۳۶۷م.
۷. واگذاری خلافت از طرف ابوبکر به عمر. ۸. سخن عمر پس از مضروب شدن به دست ابولؤلؤ که اگر ابوعبیده زنده بود، او را به جانشینی بر می‌گزیدم.
[۶۳] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۴۱۳، بیروت، دار صادر.

بنابر این قراین بیعت ابوبکر نه کاری شتاب‌زده و بی‌اندیشه (فلته) که طرحی برنامه‌ریزی شده، بوده است.
[۶۴] خلیلی، محمدعلی، ج۱، ص۳۷، حواشی و تعلیقات بر علی و فرزندانش.

در برخی از روایات شیعه نیز به این زمینه‌چینی که ریشه در گذشته (زمان رسول اکرم) داشته، تصریح شده است.
[۶۵] طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۱۱۰، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.

لامنس در مقاله‌ای با عنوان «شورای سه نفره» به تفصیل به بیان ائتلاف این ۳ تن از زمان‌های بسیار دور پرداخته و در آن بر اساس روایات اهل سنّت آورده است که عمر بعدها در حضور ابن عباس اعتراف کرده که ابوبکر نقشۀ کنار گذاشتن بنی هاشم را طرح کرد، زیرا به عقیدۀ او «نبایست خلافت و نبوّت در یک خاندان باهم جمع شود».
بدین‌سان دو تن از اعضای این شورای ۳ نفره قدرت عالی ادارۀ امور را به ترتیب یکی پس از دیگری بر عهده گرفتند و روایات موجود حاکی از آن است که اگر ابوعبیده در وبای عمواس نمرده بود، بنا بر وصیت عمر،
[۶۶] احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۸، قاهره، ۱۳۱۳ق.
[۶۷] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۴۲-۳۴۳، بیروت، دار صادر.
[۶۸] طبری، تاریخ طبری، ج۴، ص۲۲۷.
سومین خلیفۀ مسلمانان می‌بود.

۱.۹ - علل پیروزی ابوبکر

در تحلیل آن‌چه در سقیفه رخ نمود و به پیروزی ابوبکر انجامید، سخنان و دلیل‌هایی مطرح شده است:

۱.۹.۱ - رقابت‌های قبیله‌ای

رقابت‌های طایفه‌ای موجود میان تیره‌های قریش ( مهاجران، به ویژه میان بنی هاشم، بنی امیه و بنی مخزوم)، قبول رهبری مردی چون ابوبکر را که از تیرۀ کم‌اهمیت‌تر بنی تیم بود، آسان ساخت.
زیرا بنی تیم به سبب موقعیت ناچیزی که در میان تیره‌های حاکم قریش داشتند، هرگز در جنگ قدرت و معارضات سیاسی که مردمِ درگیر در این رقابت‌ها را به ستوه آورده بود، شرکت نکرده بودند و به همین جهت امکان سازش بر سر انتخاب ابوبکر، با توجه به شخصیت و اعتبار او در میان مردم بیش از هر کس دیگر فراهم بود.

۱.۹.۲ - دشمنی اوس و خزرج

دشمنی دیرینه و ریشه‌دار اوس و خزرج و رقابت و حسادت میان عشیره‌های هر یک از این دو قبیله، عاملی نیرومند برای پیروزی ابوبکر در سقیفه بوده است.
سخنان حباب بن منذر به بشیر بن سعد، پسرعم سعد بن عباده و نخستین کسی از انصار (خزرج) که پس از عمر و ابوعبیده دست بیعت به ابوبکر داد و نیز سخنان اُسید بن حضیر، از بزرگان اوس، خطاب به اوسیان و بیم دادن آنان از امارت احتمالی خزرجیان
[۶۹] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۲۰-۲۲۲.
[۷۰] یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۴، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
[۷۱] الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۸، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
[۷۲] الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۹، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
صحّت و قوت این نظر را تأیید می‌کند.
[۷۳] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، مکتبۀ بصیرتی، ص۱۰۱.
[۷۴] بهبودی، محمدباقر، ج۱، ص۱۴-۱۵، سیرۀ علوی، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۷۵] صدر، محمدباقر، ج۱، ص۷۹، فدک در تاریخ، ترجمۀ محمود عابدی، تهران، ۱۳۶۰ش.


۱.۹.۳ - عدم حضور علی (ع)

اشتغال حضرت علی (ع)، عباس و دیگر بزرگان بنی هاشم به غسل و کفن پیکر پاک رسول خدا و عدم حضور آنان در صحنۀ انتخاب و بیعت،
[۷۶] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، مکتبۀ بصیرتی، ص۱۰۱.
[۷۷] طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۹۴، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
[۷۸] الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۲، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
پیروزی ابوبکر را آسان‌تر ساخت.
پاسخ منذر بن ارقم (یکی از انصار) به عبدالرحمن بن عوف که «اگر مردی که نام بردی ــ یعنی علی بن ابی طالب ــ در طلب این امر بود، هیچ‌کس با او مخالفت نمی‌ورزید»،
[۷۹] یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۳، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
مؤیّد این نظر است.
شیخ مفید علل این پیروزی را بسیار فشرده در چند جمله چنین خلاصه کرده است: سرگرم بودن علی بن ابی طالب (ع) به کار پیامبر؛ دور بودن بنی هاشم از صحنه، به سبب مصیبتی که بدانان رسیده بود؛ اختلاف انصار؛ کراهیت «طلقا و مؤلفة قلوبهم» از تأخیر کار.
[۸۰] یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۰۱، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.





۲.۱ - بیعت گرفتن دوباره

یک روز پس از ماجرای سقیفه، ابوبکر برای بیعت عمومی بر منبر نشست.
عمر با خطبه‌ای کوتاه مجلس را گشود و در آغاز سخن، گفتار دیروز خود را که در باب وفات پیامبر بر زبان رانده بود، به نحوی تأویل کرد و سپس از مناقب ابوبکر سخن گفت و مردم را به بیعت با او فرمان داد، پس مردم برپا ساختند و همه بار دیگر پس از بیعت سقیفه، با ابوبکر بیعت کردند.
آن‌گاه ابوبکر به سخن گفتن پرداخت و پس از ستایش خدا گفت: ای مردم، در حالی که بهترین شما نیستم، بر شما ولایت یافتم.
در کار خوب مرا یاری دهید و اگر کج شدم، راستم کنید... ناتوان شما پیش من ناتوان است تا ان‌شاء‌الله حق را بدو رسانم و نیرومند شما نزد من ناتوان است تا ان‌شاء‌الله حق را از او بستانم.
هیچ کس جهاد در راه خدا را فرو نگذارد، چه، هر قومی که جهاد را فرو نهند، خدا آنان را خوار می‌گرداند... مادام که پیروی خدا و پیامبر او می‌کنم اطاعتم بر شما ندارم.
به نماز برخیزید که خدا شما را رحمت کند.
[۸۱] ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۳۱۱، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
[۸۲] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۱۰.
[۸۳] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۹۰-۵۹۱، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۸۴] ابن حبان، محمد، ج۲، ص۱۵۹-۱۶۱، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.

وی در خطبۀ دیگر پس از ستایش خدا گفت: ای مردم، من نیز چون شمایم. شاید آن‌چه پیامبر خدا می‌توانست کرد، از من توقع دارید. خدا محمد (ص) را از جهانیان برگزید و از آفات مصون داشت، اما من تابعم نه مبدع.
اگر به راه راست رفتم اطاعتم کنید و اگر خطا کردم، راستم کنید... آگاه باشید که مرا شیطانی است که گاهی مرا فرو می‌گیرد، هرگاه پیش من آمد، از من بپرهیزید...
[۸۵] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۱۲، بیروت، دار صادر.
[۸۶] الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۶، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
[۸۷] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۲۳-۲۲۴.
[۸۸] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۹۰-۵۹۱، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.

این خطبه‌ها از دیدگاه دانشمندان و محققان اهل سنت نشانه‌ای از ادب، تواضع و پای‌بندی ابوبکر به سنت‌های نبوی و رهنمودی باارزش در شیوۀ حکومت برای آیندگان به شمار آمده است،
[۸۹] عظم، رفیق بن محمود، ج۱، ص۹۰-۹۱، اشهر مشاهیر الاسلام، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۹۰] دروزه، محمد عزه، ج۱، ص۳۰، تاریخ العرب فی الاسلام، بیروت، المکتبه المصریه.
ولی علمای شیعه برخی از بخش‌های آن‌ها را از مطاعن ابوبکر و دلیلی بر ناشایستگی او در امر خلافت دانسته و در این باب بر مبنای اعتقادات خویش (اصل امامت) به بحث پرداخته‌اند.
[۹۱] کنتوری، محمدقلی، ج۱، ص۱۹۷-۲۲۴، تشیید المطاعن، لکهنو، ۱۳۹۸ق.
[۹۲] فیروزآبادی، مرتضی، ج۱، ص۹-۱۱، السبعه من السلف، قم، ۱۳۶۱ش.


۲.۲ - امتناع کنندگان از بیعت

با این‌که خلافت ابوبکر در آن مجلس قطعی شد، ولی گروهی از مهاجران و انصار از بیعت با وی امتناع ورزیدند.
نام چند تن از آنان که در منابع آمده، این‌هاست: علی (ع)، سعد بن عباده، عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس، زبیر بن عوّام، خالد بن سعید، مقداد بن عمرو، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار بن یاسر، براء بن عازب، اُبّی بن کعب، حذیفة بن الیمان، خزیمة بن ثابت، ابوایوب انصاری، سهل بن حنیف، عثمان بن حنیف، ابوالهیثم بن التیهان، سعد بن ابی وقاص و ابوسفیان بن حرب.
[۹۳] یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۳-۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
[۹۴] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۸، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۹۵] ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۴، ص۲۵۹-۲۶۰، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
[۹۶] طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۹۷، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
[۹۷] ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، ج۲، ص۴۴-۶۱، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.

از این میان جز سعد بن عباده که خود مدعی خلافت بود و کسانی چون ابوسفیان و هوادارانش که مقاصد دنیاوی داشتند،
[۹۸] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۸، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۹۹] حسین، طه، ج۱، ص۳۳-۳۴، علی و فرزندانش، ترجمۀ محمدعلی خلیلی، تهران، ۱۳۳۵ش.
گروهی به استناد سابقۀ علی (ع) در اسلام، خدمات درخشان و قرابت و خویشی او با پیامبر ــ یعنی همان ادله‌ای که در سقیفه برای اولویت ابوبکر در امر خلافت بدان‌ها استناد شده بود و علی (ع) و بنی هاشم نیز صرفاً از باب الزام مخالفان بدان احتجاج می‌کردند
[۱۰۰] الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۱-۱۲، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
[۱۰۱] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۲، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۰۲] یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۵-۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
[۱۰۳] نهج‌البلاغه، امام علی بن ابی طالب.
[۱۰۴] آیتی، محمد ابراهیم، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹، حواشی و تعلیقات بر آئینۀ اسلام.
ــ خلافت را حق علی (ع) می‌دانستند و گروهی دیگر ــ شیعیان علی (ع) ــ مسألۀ جانشینی و رهبری جامعۀ اسلامی را والاترین مقام مذهبی می‌دانستند و با استناد به آیۀ «اِنَّ اللّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نوحاً وَ آلَ اِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمینَ، ذُرّیَّهً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ…» و این‌که حضرت محمد (ص) و خاندان او از ذریّۀ ابراهیم (ع) اند و دارای همان فضایل و شایستگی‌ها و نیز آیۀ «اِنَّما وَلیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذینَ آمَنوا الّذینَ یُقیمونَ الصّلوهَ وَ یُؤتونَ الزّکوهَ وَ هُمْ راکِعونَ» و آیاتی دیگر،
[۱۰۷] مفید، محمد بن محمد، الجمل، قم، مکتبه الداوری، ص۳۲-۳۳.
[۱۰۸] طباطبائی، محمدحسین، ج۱، ص۱۱۳، شیعه در اسلام، قم، ۱۳۴۸ش.
[۱۰۹] ابومجتبی، حواشی و تعلیقات بر النص و الاجتهاد شرف‌الدین موسوی، ج۱، ص۴۸۸، قم، ۱۴۰۴ق.
هم‌چنین به استناد اخبار متواتری چون، حدیث دار،
[۱۱۰] طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۹-۳۲۱.
[۱۱۱] احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۱۱، قاهره، ۱۳۱۳ق.
[۱۱۲] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۶۲-۶۳.
[۱۱۳] ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، ج۱۳، ص۲۱۲، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
[۱۱۴] هندی، علی، ج۱۳، ص۱۳۱-۱۳۳، کنزالعمال، به کوشش صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
حدیث منزلت
[۱۱۵] گنجی، محمد بن یوسف، ج۱، ص۲۸۱، کفایة الطالب، به کوشش محمد هادی امینی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۱۱۶] هندی، علی، ج۱۳، ص۱۵۰-۱۵۱، کنزالعمال، به کوشش صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۱۱۷] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳-۲۴، بیروت، دار صادر.
[۱۱۸] مفید، محمد بن محمد، الجمل، قم، مکتبه الداوری، ص۳۳-۳۴.
[۱۱۹] ترمذی، محمد بن عیسی، ج۶، ص۶۴۰-۶۴۱، جامع الصحیح، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
[۱۲۰] ابن صباغ، علی بن محمد، ج۱، ص۳۹، الفصول المهمه، نجف، ۱۹۵۰م.
و حدیث غدیر،
[۱۲۱] محب طبری، احمد بن عبداللـه، ج۱، ص۶۷-۶۸، ذخائر العقبی، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
[۱۲۲] ابن کثیر، البدایه، ج۵، ص۲۰۸-۲۱۴.
[۱۲۳] ابن کثیر، البدایه، ج۷، ص۳۴۶-۳۵۱.
قائل به «نص و تعیین» در خلافت بودند.
[۱۲۴] طباطبائی، محمدحسین، ج۱، ص۱۱۳-۱۱۴، شیعه در اسلام، قم، ۱۳۴۸ش.





۳.۱ - سعد بن عباده

ابوبکر پس از خلافت، سعد بن عباده را برای بیعت گرفتن از او خواست تا بیابد و چون انصار و دیگر مردم بیعت کند.
سعد پاسخ داد: «به خدا سوگند، بیعت نکنم تا هر چه تیر در تیردان دارم، پرتاب کنم و نیزه و سرنیزه‌ام را با خون شما سرخ گردانم...».
عمر معتقد بود که باید به زور از او بیعت گرفت، ولی ابوبکر به نصیحت بشیر بن سعد
[۱۲۵] الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر.
و از بیم قیام خزرج، سعد را به حال خود رها کرد و او نیز هیچ‌گاه در نماز جماعت و اجتماعات حاضر نمی‌شد و در موسم حج نیز از دیگران کناره می‌گرفت و چنین بود، تا ابوبکر مرد.
وی در خلافت عمر به شام کوچ کرد و در حوران نیم‌شبی او را کشته یافتند.
[۱۲۶] الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۰، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
[۱۲۷] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۲۲-۲۲۳.
[۱۲۸] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۶-۶۱۷، بیروت، دار صادر.

اما بلاذری به روایت از مدائنی، ابومخنف و کلبی آورده است که عمر مردی را به حوران گسیل کرد و بدو فرمان داد که او را تطمیع کن و به بیعت فرا خوان و اگر نپذیرفت، از خدا بر ضد او یاری خواه. آن مرد با سعد دیدار کرد و چون نتوانست از او بیعت بگیرد، با تیری وی را کشت. بلاذری سپس به روایت مشهوری که بر طبق آن «سعد به دست جنیان کشته شده»، اشاره می‌کند.
[۱۲۹] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۹، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۳۰] ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۴، ص۲۶۰، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.

برخی از منابع نام کسی را که از سوی عمر بدین مأموریت گسیل شده است، ذکر کرده‌اند.
[۱۳۱] طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۹۴، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
[۱۳۲] عبدالمقصود، عبدالفتاح، ج۱، ص۱۵۳، الامام علی بن ابی طالب، بیروت، مکتبه العرفان.


۳.۲ - ابوسفیان

در این روزها از بخت خوش ابوبکر ــ به تعبیر لامنس ــ ابوسفیان در مدینه نبود، زیرا پیامبر او را برای گردآوری زکات گسیل کرده بود.
هنگامی که وی به مدینه بازگشت و از وفات پیامبر و بیعت با ابوبکر آگاه شد، گفت: «هیچ گرهی را نمی‌شناسم که با خون گشوده نشود»
[۱۳۳] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۹، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
(قیاس کنید به سخن واقدی که بلاذری نقل کرده است
[۱۳۴] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۹، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
)، اما وی خیلی زود، پس از آن‌که دریافت که وسوسه‌هایش در برانگیختن علی (ع) برای مقابله با ابوبکر
[۱۳۵] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۹، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۳۶] ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، ج۱، ص۲۲۱، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
و برپا ساختن آشوبی در قلب اسلام، مدینة الرسول، بی‌اثر است
[۱۳۷] یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
[۱۳۸] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۸، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۳۹] ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
و هم‌چنین در قبال بیعت با خلیفه، خود و خاندانش پاداشی دریافت خواهند داشت،
[۱۴۰] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۸۷-۳۸۸.
[۱۴۱] ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، ج۱، ص۲۲۱، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
تسلیم شد، خاصه آن‌که چند ساعتی پس از بیعت سقیفه، عثمان و کسانی از بنی امیه که با او در مسجد حضور داشتند، بیعت کرده بودند.
[۱۴۲] الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۰، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.


۳.۳ - عباس بن عبدالمطلب

به روایت یعقوبی ابوبکر هنگامی که از امتناع عباس بن عبدالمطلب و پسرش، فضل و گروهی دیگر و پیوستن آنان به علی (ع) آگاه شد، برای چاره‌جویی با عمر، ابوعبیده و مغیرة بن شعبه رأی زد.
آنان مصلحت در این دیدند که با عباس دیدار کنند و بهره‌ای از امارت بدو و فرزندانش وعده دهند و با جلب حمایت او حجتی بر علی (ع) و بنی هاشم برای خویش بیابند.
اما عباس پس از شنیدن سخنان ابوبکر و عمر، با اشاره به تناقض‌گویی ابوبکر، به استناد گفته‌های خود او انتخاب و بیعت وی را محکوم کرد و با غاصبانه دانستن امارت او، همۀ اقدامات وی را غیرقانونی خواند.
[۱۴۳] یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۴-۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
[۱۴۴] الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۵، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.

البته در تاریخ یعقوبی و الامامه و السیاسه به نفی یا اثبات سخنی از بیعت عباس به میان نیامده است.

۳.۴ - علی (ع)

اخبار دربارۀ امتناع علی (ع) از بیعت و چگونگی و زمان بیعت او با ابوبکر مختلف و گاه متناقض است.

۳.۴.۱ - اخبار

این اخبار را می‌توان به دو دستۀ عمده تقسیم کرد: یک دسته با اندک اختلافاتی در لفظ و محتوا متضمن این مطلب است که علی (ع) ساعاتی پس از بیعت عمومی، به طوع یا اجبار با ابوبکر بیعت کرده است،
[۱۴۵] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۵، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۴۶] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۷، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۴۷] الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۱، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
حتی در یکی از این روایات که نام سیف نیز در سلسلۀ اسناد آن دیده می‌شود (برای اطلاع از مردود بودن روایات سیف، به این منبع رجوع کنید
[۱۴۸] عسکری، مرتضی، ج۱، ص۶۹-۸۶، خمسون و مائه الصحابی المختلق، ج ۱، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۱۴۹] عسکری، مرتضی، ج۲، ص۲۹-۳۴، خمسون و مائه الصحابی المختلق، ج ۲، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
)، چنین آمده است: هنگامی که علی (ع) شنید که ابوبکر برای بیعت نشسته است، از بیم تأخیر در این کار شتابان، بی‌ازار و ردا، با پیراهنی بر تن به مسجد آمد، تا بیعت کند و پس از آن‌که در کنار او نشست، کسی را به خانه فرستاد تا جامه‌هایش را به مسجد آورند.
[۱۵۰] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۷.

دستۀ دیگر روایاتی است متضمن امتناع علی (ع) از بیعت و اعمال فشار و خشونت بر وی، خانواده و یارانش برای اخذ بیعت از او و اشاره با تصریح به خودداری از بیعت تا ۴۰ روز، ۷۵ روز، یا تا وفات حضرت فاطمه (ع) یعنی ۶ ماه بعد.
[۱۵۱] یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
[۱۵۲] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۶، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۵۳] الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۴، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
[۱۵۴] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۷.
[۱۵۵] مسعودی، علی بن حسین، ج۲، ص۳۰۸، مروج الذهب، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۳۶۷م.

با آن‌که عمر بن خطاب در خطبۀ خویش بر منبر مسجد مدینه ضمن گزارش جریان سقیفه می‌گوید: «علی و زبیر و عده‌ای دیگر، از ما رو تافته و در خانۀ فاطمه گرد آمده بودند»
[۱۵۶] ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۳۰۸-۳۱۰، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
[۱۵۷] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۴-۲۰۵.
و با این سخن به امتناع علی (ع) و پویستن گروهی به وی اعتراف می‌کند، اما مورخان اهل سنت، جز تنی چند، تمایلی به ذکر یا تفصیل این مطلب نشان نداده‌اند.
با این حال، شرح این حادثه جسته و گریخته در منابع گزارش شده است.
از آن‌جا که هر خبر در این‌باره جدا و بی‌ارتباط با خبر دیگر ثبت شده است و ترتیب وقایع معین نیست، نمی‌توان دانست که درخواست بیعت از علی (ع) و یارانش بلافاصله پس از اجتماع سقیفه و آمدن به مسجد انجام گرفته است، یا پس از بیعت عمومی، یا پس از دفن پیامبر (ص).
[۱۵۸] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۲، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۵۹] یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۴-۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.


۳.۴.۲ - خبر اول الامامة

در الامامه والسیاسه دو خبر در این‌باره روایت شده که از دیگر اخبار جامع‌تر است:
در خبر اول چنین آمده: عمر با گروهی که اسید بن حضیر و سلمة بن اسلم در میان آنان بودند، به در خانۀ علی (ع) رفتند و از او و بنی هاشم خواستند که برای بیعت با ابوبکر راهی مسجد شوند، ولی آنان پذیرفتند و زبیر بن عوام با شمشیر به در آمد.
سلمه به فرمان عمر برجست و شمشیرش را گرفت و بر دیوار زد. آنان زبیر را با خود بردند و او بیعت کرد و بنی هاشم نیز بیعت کردند، اما علی (ع) در برابر ابوبکر بایستاد و با استناد بر ادعا و احتجاج ابوبکر بر انصار، خلافت را حق خویش خواند.
عمر گفت: دست از تو بر نمی‌داریم تا بیعت کنی. علی بدو گفت: شیر خلافت را نیک بدوش که ترا نیز نصیبی خواهد بود و امارت را امروز برای او استوار ساز تا فردا آن را به تو سپارد.
پس ابوبکر به او گفت: اگر بیعت نمی‌کنی، ترا بدان مجبور نمی‌سازم، آن‌گاه ابوعبیدۀ جراح به علی (ع) توصیه کرد که خلافت را به ابوبکر واگذارد.
پس علی (ع) سخنانی در حقانیت خویش و اهل بیت در امر خلافت خطاب به مهاجران بیان کرد و آنان را از پیروی هوای نفس و انحراف از راه خدا برحذر داشت.
بشیر بن سعد انصاری خطاب به علی (ع) گفت: اگر انصار پیش از بیعت با ابوبکر این سخنان را از تو شنیده بودند، حتی دو تن دربارۀ تو باهم اختلاف نمی‌کردند.
شبان‌گاه علی (ع)، فاطمه (ع)، دخت پیامبر خدا (ص) را بر چارپایی نشاند و برای طلب یاری از انصار بدانان مراجعه کرد، ولی آنان می‌گفتند: ای دخت پیامبر خدا، اگر همسرت پیش از ابوبکر از ما خواسته بود، وی را با او برابر نمی‌داشتیم....
[۱۶۰] الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۱-۱۲، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
[۱۶۱] مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۳۵۷ش، ص۱۸۴-۱۸۷.
[۱۶۲] طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۹۵-۹۶، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.


۳.۴.۲ - خبر اول الامامة

در خبر دوم که احتمالاً باید بخشی جا به جا شده از خبر اول باشد، چنین آمده است: ابوبکر دربارۀ گروهی که از بیعت با او خودداری کرده و پیرامون علی (ع) گرد آمده بودند، پرسش کرد و عمر را پیش آنان فرستاد.
عمر به در خانۀ علی (ع) آمد و آنان را آواز داد، ولی آنان بیرون نیامدند. پس عمر هیزم خواست (به روایت بلاذری، رجوع کنید که
[۱۶۳] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۶، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
عمر با فروزینۀ آتش در دست آمد) و گفت: سوگند به آن‌که جان عمر در دست اوست، اگر بیرون نیایید، خانه را با هر که در آن است، به آتش خواهم کشید.
بدو گفتند: ای ابوحفص، اگر فاطمه در آن‌جا باشد، چه؟ گفت: حتی اگر او در آن‌جا باشد.
[۱۶۴] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۶، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
پس همه، جز علی (ع) بیرون آمدند و بیعت کردند....
[۱۶۵] الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۲، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.

در دنبال این مطالب، جزئیات آن‌چه روی داده، یعنی پیام علی (ع)، سخنان عتاب‌آلود فاطمه (ع)، گسیل داشتن پی در پی گروه‌ها به تحریک عمر برای اخذ بیعت از علی (ع)، بردن علی (ع) به مسجد، تهدید او به قتل، سخنان تند علی (ع)، آه و نفرین فاطمه (ع) و سرانجام گریستن ابوبکر و درخواست اقالۀ بیعت از سوی او گزارش شده است.
[۱۶۶] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۱۳-۱۴، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۶۷] ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۴، ص۲۵۹-۲۶۰، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
[۱۶۸] یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
[۱۶۹] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۲.
[۱۷۰] مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۳۵۷ش، ص۱۸۵-۱۸۷.
[۱۷۱] مفید، محمد بن محمد، الجمل، قم، مکتبه الداوری، ص۵۶-۵۷.


۳.۴.۴ - تحلیل اخبار

در باب این احادیث نظرات مختلفی اظهار شده است و عموم محققان با فرض صحت این روایات، رفتار ابوبکر و عمر را تقبیح کرده‌اند، اما لحن کلام آنان در این زمینه متفاوت است.
برخی گفته‌اند که تأثیر عقاید شیعۀ هاشمی علوی و عباسی در بیش‌تر روایات الامامه والسیاسه آشکارا به چشم می‌خورد و به احتمال قوی این روایات نتیجۀ تضاد و رقابتی است که پس از خلفای راشدین میان امویان و هاشمیان پدید آمده است وگرنه فاطمه و علی (ع) با ایمان‌تر، منزه‌تر و خردمندتر از آن بوده‌اند که بر خلاف مصالح مسلمانان به پا خیزند و عمر بزرگ‌تر و خوددارتر از آن است که به سوزاندن خانۀ فاطمه (ع) دست یازد.
[۱۷۲] دروزه، محمد عزه، ج۱، ص۲۱، تاریخ العرب فی الاسلام، بیروت، المکتبه المصریه.

برخی از منابع اگر چه بنا بر ملاحظات سیاسی یا اعتقادی از نقل کامل این خبر یا حتی اشاره بدان در جای خود تن زده‌اند، ولی آگاهانه یا ناآگاهانه با ذکر سخنان ابوبکر در بستر بیماری، این حادثه را تأیید کرده‌اند.
بنابر این روایات، ابوبکر در آخرین روزهای زندگانی گفته است: آری، از آن‌چه در دنیا رخ داده، تأسف ندارم، جز این‌که سه کار کردم که کاش نکرده بودم و سه کار نکردم که کاش کرده بودم... کاش خانۀ فاطمه را، اگر هم به قصد جنگ بسته بودند، برنگشوده بودم....
[۱۷۳] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۴۳۰-۴۳۱.
[۱۷۴] مسعودی، علی بن حسین، ج۲، ص۳۰۸، مروج الذهب، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۳۶۷م.
[۱۷۵] یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۳۷، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
[۱۷۶] ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۴، ص۲۶۸، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
[۱۷۷] هندی، علی، ج۵، ص۶۳۱-۶۳۲، کنزالعمال، به کوشش صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.


۳.۴.۵ - زمان بیعت

بنا بر روایات شیعه و اهل سنت که می‌توان بدان‌ها اعتماد کرد، علی (ع) تا ۶ ماه بعد، یعنی تا هنگام وفات فاطمه (ع) از بیعت با ابوبکر خودداری کرد،
[۱۷۸] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۸.
[۱۷۹] یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
[۱۸۰] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۱۳-۱۴، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۸۱] ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۲، ص۲۲، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
[۱۸۲] ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۴، ص۲۶۰، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
[۱۸۳] ابن حبان، محمد، ج۲، ص۱۷۰-۱۷۱، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
[۱۸۴] ابن اثیر، علی بن محمد، ج۳، ص۲۲۲-۲۲۳، اسدالغابه، قاهره، ۱۲۸۶ق.
[۱۸۵] التنبیه و الاشراف، بیروت، دارصعب، ص۲۵۰، مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، بیروت، دارصعب.
حتی در برخی از روایات آمده است که هیچ‌یک از بنی هاشم تا هنگامی که علی (ع) بیعت نکرد، دست بیعت به ابوبکر ندادند.
[۱۸۶] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۸.

از این پس یا کمی زودتر از این بود که اینان و گروهی از پیروان و هواداران علی (ع) هم‌چون حُذیقة بن الیمان، خزیمة بن ثابت، ابوایوب انصاری،سلمان، ابوذر، خالد بن سعید و... با ابوبکر بیعت کردند.
[۱۸۷] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۸، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۸۸] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۸۷.
[۱۸۹] طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۹۵-۱۰۵، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.

اینان هر یک در هنگام بیعت، عقیده یا احساس خویش را نسبت به علی (ع) و خلافت به زبان آوردند.
سخن سلمان را که بخشی از آن به فارسی و بخش دیگر آن به عربی است، منابع اهل سنت نیز آورده‌اند. وی گفت: کرداذ و ناکرداذ، یعنی کردید و نکردید، اگر با علی بیعت کرده بودند، سراپا بهره‌مند می‌شدند.
[۱۹۰] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۹۱، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۹۱] طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۹۹، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.

در منابع اهل سنت آمده است که علی (ع) در هنگام بیعت با ابوبکر از تأخیری که در این باب کرده بود، عذر خواست و اظهار داشت که نمی‌خواست پیش از جمع‌آوری قرآن ــ که پیامبر بدان فرمان داده بود ــ از خانه خارج گردد.
[۱۹۲] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۶، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۹۳] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۷، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۹۴] الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۶، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
[۱۹۵] حسین، طه، ج۱، ص۳۶، علی و فرزندانش، ترجمۀ محمدعلی خلیلی، تهران، ۱۳۳۵ش.

از نظر محققان شیعه آن‌چه علی (ع) در هنگام بیعت با ابوبکر به زبان آورده است، عذرخواهی نبوده، بلکه بیان واقعیت و اظهار حقانیت خویش بوده است.
[۱۹۶] خلیلی، محمدعلی، ج۱، ص۳۶، حواشی و تعلیقات بر علی و فرزندانش.
سخنان یاران علی (ع)، مثلاً سلمان، ابوذر و دیگران در هنگام بیعت، نیز مؤید این مطلب است.
[۱۹۷] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۹۱، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۹۸] طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۹۹، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.


۳.۴.۶ - علت بیعت

اما آن‌چه علی (ع) را بر بیعت با ابوبکر واداشت ــ بر خلاف آن‌چه در برخی از روایات آمده است ــ روی‌گردان شدن مردم از وی پس از وفات فاطمه (ع) نبود، بلکه گسترش سریع ارتداد، طغیان قبایل و ظهور مدعیان پیامبری در جزیرة العرب بود.
[۱۹۹] بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۷، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۲۰۰] طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۷.

برخی از منابع نیز احتمال داده‌اند که جو فشار و بیم جان در قبول بیعت بی‌تأثیر نبوده است، زیرا روایت شده که روزی ابوحنیفه از مؤمن طاق پرسید اگر خلافت حق مشروع علی بود، چرا برای گرفتن حق خویش قیام نکرد؟ وی پاسخ داد: ترسید جنیان او را نیز چون سعد بن عباده بکشند!.
[۲۰۱] طبرسی، احمد بن علی، ج۲، ص۳۸۱، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.



برای مطالعه بیشتر به این مقالات رجوع کنید:
ابوبکر
اقدامات ابوبکر


(۳) آیتی، محمد ابراهیم، حواشی و تعلیقات بر آئینۀ اسلام.
(۴) ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
(۵) ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، قاهره، ۱۲۸۶ق.
(۶) ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ.
(۱۷) ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر.
(۲۰) ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۲۲) ابن کثیر، البدایه.
(۲۳) ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
(۲۴) ابن هشام، السیره النبویه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
(۳۲) احمد بن حنبل، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ق.
(۳۳) الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
(۳۷) بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، قاهره، ۱۳۱۵ق.
(۳۸) بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
(۴۰) بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، به کوشش رضوان محمد رضوان، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۸۷م.
(۴۲) بهبودی، محمدباقر، سیرۀ علوی، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۴۳) ترمذی، محمد بن عیسی، جامع الصحیح، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
(۵۰) حسین، طه، علی و فرزندانش، ترجمۀ محمدعلی خلیلی، تهران، ۱۳۳۵ش.
(۵۱) حلبی، علی، السیره الحلبیه، بیروت، المکتبه الاسلامیه.
(۵۲) خلیلی، محمدعلی، حواشی و تعلیقات بر علی و فرزندانش.
(۵۴) دروزه، محمد عزه، تاریخ العرب فی الاسلام، بیروت، المکتبه المصریه.
(۶۷) شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، به کوشش محمد بن فتح‌اللـه بدران، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
(۶۹) طباطبائی، محمدحسین، شیعه در اسلام، قم، ۱۳۴۸ش.
(۷۱) طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
(۷۳) طبری، تاریخ طبری.
(۷۹) عسکری، مرتضی، خمسون و مائه الصحابی المختلق، ج ۱، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۸۰) عسکری، مرتضی، خمسون و مائه الصحابی المختلق، ج ۲، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
(۸۱) عظم، رفیق بن محمود، اشهر مشاهیر الاسلام، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۸۲) فیاض، علی‌اکبر، تاریخ اسلام، تهران، ۱۳۳۵ش.
(۸۵) کازرونی، محمد ابن مسعود، نهایه المسؤول، ترجمۀ عبدالسلام بن علی ابرقوهی، به کوشش جعفر یاحقی، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۸۶) کلینی، محمد بن یعقوب، الروضه من الکافیه، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۸۹ق/۱۳۴۸ش.
(۸۷) کنتوری، محمدقلی، تشیید المطاعن، لکهنو، ۱۳۹۸ق.
(۹۱) محب طبری، احمد بن عبداللـه، ذخائر العقبی، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۹۴) مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، بیروت، دارصعب.
(۹۵) مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۳۶۷م.
(۹۶) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول، ۱۴۰۱ق.
(۹۷) مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۳۵۷ش.
(۹۸) مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، مکتبۀ بصیرتی.
(۹۹) مفید، محمد بن محمد، الجمل، قم، مکتبه الداوری.
(۱۱۰) نهج‌البلاغه، امام علی بن ابی طالب.
(۱۱۲) واقدی، محمد بن عمر، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
(۱۱۳) هندی، علی، کنزالعمال، به کوشش صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۱۶) یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.


۱. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۲، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
۲. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، مکتبۀ بصیرتی، ص۹۶-۹۸.
۳. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۰۴، بیروت، دار صادر.
۴. بخاری، محمد بن اسماعیل، ج۸، ص۸۶ به بعد، صحیح بخاری، قاهره، ۱۳۱۵ق.
۵. واقدی، محمد بن عمر، ج۲، ص۱۱۱۳، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
۶. ابن ماجه، محمد بن یزید، ج۲، ص۱۳۰۳-۱۳۰۷، سنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
۷. ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۳۰۴-۳۰۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
۸. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، مکتبۀ بصیرتی، ص۹۶-۹۷.
۹. بهبودی، محمدباقر، ج۱، ص۲۳-۲۵، سیرۀ علوی، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۰. کلینی، محمد بن یعقوب، ج۱، ص۵۸، الروضه من الکافیه، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۸۹ق/۱۳۴۸ش.
۱۱. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ج۱، ص۳۰، الملل و النحل، به کوشش محمد بن فتح‌اللـه بدران، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۱۲. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۵، بیروت، دار صادر.
۱۳. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۹، بیروت، دار صادر.
۱۴. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۰-۲۰۲.
۱۵. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۵، بیروت، دار صادر.
۱۶. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۹، بیروت، دار صادر.
۱۷. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۰-۲۰۲.
۱۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، ج۵، ص۱۴۲-۱۴۳، صحیح بخاری، قاهره، ۱۳۱۵ق.
۱۹. ابن کثیر، البدایه، ج۵، ص۲۴۴.
۲۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۴.    
۲۱. زمر/سوره۳۹، آیه۳۰.    
۲۲. ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۳۰۵-۳۰۶، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
۲۳. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۰-۲۰۳.
۲۴. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۵-۲۷۰، بیروت، دار صادر.
۲۵. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۷، بیروت، دار صادر.
۲۶. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۶۷، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۲۷. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۷، بیروت، دار صادر.
۲۸. ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۳۰۶-۳۰۸، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
۲۹. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۱-۱۸۲، بیروت، دار صادر.
۳۰. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۳-۲۰۴.
۳۱. الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۵، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۳۲. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۱، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۳۳. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۲۰-۲۲۳.
۳۴. حلبی، علی، ج۳، ص۳۵۹، السیره الحلبیه، بیروت، المکتبه الاسلامیه.
۳۵. ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۳۰۸-۳۱۰، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
۳۶. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۴-۲۰۶.
۳۷. ابن حبان، محمد، ج۲، ص۱۵۲-۱۵۶، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
۳۸. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۵.
۳۹. فیاض، علی‌اکبر، ج۱، ص۱۳۱، تاریخ اسلام، تهران، ۱۳۳۵ش.
۴۰. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۹۰-۵۹۱، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۴۱. بلاذری، ۱۹۵۹م، ج۳، ص۲۰۵، ج۱، ص۵۸۳، طبری، تاریخ طبری.
۴۲. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۴، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۴۳. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۲۶-۳۲۷.
۴۴. نهج‌البلاغه، امام علی بن ابی طالب.
۴۵. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۲۲.
۴۶. مفید، محمد بن محمد، الجمل، قم، مکتبه الداوری، ص۵۹.
۴۷. صدر، محمدباقر، ج۱، ص۷۱-۷۵، فدک در تاریخ، ترجمۀ محمود عابدی، تهران، ۱۳۶۰ش.
۴۸. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۰، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
۴۹. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۸۴.
۵۰. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۸۶.
۵۱. ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۳۰۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
۵۲. ابن سعد، ج۲، ص۲۶۶-۲۶۷، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر.
۵۳. ابن سعد، ج۲، ص۲۷۰، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر.
۵۴. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۰.
۵۵. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۲۵۷-۱۲۵۹، استانبول، ۱۴۰۱ق.
۵۶. بخاری، محمد بن اسماعیل، ج۱، ص۳۷، صحیح بخاری، قاهره، ۱۳۱۵ق.
۵۷. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۵، بیروت، دار صادر.
۵۸. احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۳۵۶، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۵۹. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۹۰، جم.
۶۰. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، مکتبۀ بصیرتی، ص۹۷-۹۹.
۶۱. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، ج۶، ص۱۱، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
۶۲. مسعودی، علی بن حسین، ج۳، ص۲۱-۲۲، مروج الذهب، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۳۶۷م.
۶۳. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۴۱۳، بیروت، دار صادر.
۶۴. خلیلی، محمدعلی، ج۱، ص۳۷، حواشی و تعلیقات بر علی و فرزندانش.
۶۵. طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۱۱۰، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
۶۶. احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۸، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۶۷. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۴۲-۳۴۳، بیروت، دار صادر.
۶۸. طبری، تاریخ طبری، ج۴، ص۲۲۷.
۶۹. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۲۰-۲۲۲.
۷۰. یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۴، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
۷۱. الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۸، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۷۲. الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۹، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۷۳. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، مکتبۀ بصیرتی، ص۱۰۱.
۷۴. بهبودی، محمدباقر، ج۱، ص۱۴-۱۵، سیرۀ علوی، تهران، ۱۳۶۸ش.
۷۵. صدر، محمدباقر، ج۱، ص۷۹، فدک در تاریخ، ترجمۀ محمود عابدی، تهران، ۱۳۶۰ش.
۷۶. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، مکتبۀ بصیرتی، ص۱۰۱.
۷۷. طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۹۴، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
۷۸. الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۲، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۷۹. یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۳، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
۸۰. یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۰۱، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
۸۱. ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۳۱۱، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
۸۲. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۱۰.
۸۳. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۹۰-۵۹۱، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۸۴. ابن حبان، محمد، ج۲، ص۱۵۹-۱۶۱، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
۸۵. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۱۲، بیروت، دار صادر.
۸۶. الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۶، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۸۷. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۲۳-۲۲۴.
۸۸. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۹۰-۵۹۱، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۸۹. عظم، رفیق بن محمود، ج۱، ص۹۰-۹۱، اشهر مشاهیر الاسلام، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۹۰. دروزه، محمد عزه، ج۱، ص۳۰، تاریخ العرب فی الاسلام، بیروت، المکتبه المصریه.
۹۱. کنتوری، محمدقلی، ج۱، ص۱۹۷-۲۲۴، تشیید المطاعن، لکهنو، ۱۳۹۸ق.
۹۲. فیروزآبادی، مرتضی، ج۱، ص۹-۱۱، السبعه من السلف، قم، ۱۳۶۱ش.
۹۳. یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۳-۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
۹۴. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۸، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۹۵. ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۴، ص۲۵۹-۲۶۰، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۹۶. طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۹۷، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
۹۷. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، ج۲، ص۴۴-۶۱، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
۹۸. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۸، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۹۹. حسین، طه، ج۱، ص۳۳-۳۴، علی و فرزندانش، ترجمۀ محمدعلی خلیلی، تهران، ۱۳۳۵ش.
۱۰۰. الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۱-۱۲، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۱۰۱. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۲، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۰۲. یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۵-۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
۱۰۳. نهج‌البلاغه، امام علی بن ابی طالب.
۱۰۴. آیتی، محمد ابراهیم، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹، حواشی و تعلیقات بر آئینۀ اسلام.
۱۰۵. آل عمران/سوره۳، آیه۳۳-۳۴.    
۱۰۶. مائده/سوره۵، آیه۵۵.    
۱۰۷. مفید، محمد بن محمد، الجمل، قم، مکتبه الداوری، ص۳۲-۳۳.
۱۰۸. طباطبائی، محمدحسین، ج۱، ص۱۱۳، شیعه در اسلام، قم، ۱۳۴۸ش.
۱۰۹. ابومجتبی، حواشی و تعلیقات بر النص و الاجتهاد شرف‌الدین موسوی، ج۱، ص۴۸۸، قم، ۱۴۰۴ق.
۱۱۰. طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۹-۳۲۱.
۱۱۱. احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۱۱، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۱۱۲. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۶۲-۶۳.
۱۱۳. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، ج۱۳، ص۲۱۲، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
۱۱۴. هندی، علی، ج۱۳، ص۱۳۱-۱۳۳، کنزالعمال، به کوشش صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۱۱۵. گنجی، محمد بن یوسف، ج۱، ص۲۸۱، کفایة الطالب، به کوشش محمد هادی امینی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۱۶. هندی، علی، ج۱۳، ص۱۵۰-۱۵۱، کنزالعمال، به کوشش صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۱۱۷. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳-۲۴، بیروت، دار صادر.
۱۱۸. مفید، محمد بن محمد، الجمل، قم، مکتبه الداوری، ص۳۳-۳۴.
۱۱۹. ترمذی، محمد بن عیسی، ج۶، ص۶۴۰-۶۴۱، جامع الصحیح، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۱۲۰. ابن صباغ، علی بن محمد، ج۱، ص۳۹، الفصول المهمه، نجف، ۱۹۵۰م.
۱۲۱. محب طبری، احمد بن عبداللـه، ج۱، ص۶۷-۶۸، ذخائر العقبی، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
۱۲۲. ابن کثیر، البدایه، ج۵، ص۲۰۸-۲۱۴.
۱۲۳. ابن کثیر، البدایه، ج۷، ص۳۴۶-۳۵۱.
۱۲۴. طباطبائی، محمدحسین، ج۱، ص۱۱۳-۱۱۴، شیعه در اسلام، قم، ۱۳۴۸ش.
۱۲۵. الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر.
۱۲۶. الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۰، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۱۲۷. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۲۲-۲۲۳.
۱۲۸. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۶-۶۱۷، بیروت، دار صادر.
۱۲۹. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۹، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۳۰. ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۴، ص۲۶۰، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۱۳۱. طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۹۴، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
۱۳۲. عبدالمقصود، عبدالفتاح، ج۱، ص۱۵۳، الامام علی بن ابی طالب، بیروت، مکتبه العرفان.
۱۳۳. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۹، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۳۴. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۹، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۳۵. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۹، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۳۶. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، ج۱، ص۲۲۱، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
۱۳۷. یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
۱۳۸. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۸، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۳۹. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
۱۴۰. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۸۷-۳۸۸.
۱۴۱. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، ج۱، ص۲۲۱، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
۱۴۲. الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۰، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۱۴۳. یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۴-۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
۱۴۴. الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۵، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۱۴۵. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۵، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۴۶. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۷، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۴۷. الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۱، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۱۴۸. عسکری، مرتضی، ج۱، ص۶۹-۸۶، خمسون و مائه الصحابی المختلق، ج ۱، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۱۴۹. عسکری، مرتضی، ج۲، ص۲۹-۳۴، خمسون و مائه الصحابی المختلق، ج ۲، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
۱۵۰. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۷.
۱۵۱. یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
۱۵۲. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۶، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۵۳. الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۴، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۱۵۴. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۷.
۱۵۵. مسعودی، علی بن حسین، ج۲، ص۳۰۸، مروج الذهب، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۳۶۷م.
۱۵۶. ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۳۰۸-۳۱۰، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
۱۵۷. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۴-۲۰۵.
۱۵۸. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۲، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۵۹. یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۴-۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
۱۶۰. الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۱-۱۲، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۱۶۱. مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۳۵۷ش، ص۱۸۴-۱۸۷.
۱۶۲. طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۹۵-۹۶، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
۱۶۳. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۶، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۶۴. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۶، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۶۵. الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۲، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۱۶۶. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۱۳-۱۴، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۶۷. ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۴، ص۲۵۹-۲۶۰، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۱۶۸. یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
۱۶۹. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۲.
۱۷۰. مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۳۵۷ش، ص۱۸۵-۱۸۷.
۱۷۱. مفید، محمد بن محمد، الجمل، قم، مکتبه الداوری، ص۵۶-۵۷.
۱۷۲. دروزه، محمد عزه، ج۱، ص۲۱، تاریخ العرب فی الاسلام، بیروت، المکتبه المصریه.
۱۷۳. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۴۳۰-۴۳۱.
۱۷۴. مسعودی، علی بن حسین، ج۲، ص۳۰۸، مروج الذهب، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۳۶۷م.
۱۷۵. یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۳۷، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
۱۷۶. ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۴، ص۲۶۸، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۱۷۷. هندی، علی، ج۵، ص۶۳۱-۶۳۲، کنزالعمال، به کوشش صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۱۷۸. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۸.
۱۷۹. یعقوبی، احمد بن اسحاق، ج۲، ص۱۲۶، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
۱۸۰. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۱۳-۱۴، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۸۱. ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۲، ص۲۲، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۱۸۲. ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۴، ص۲۶۰، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۱۸۳. ابن حبان، محمد، ج۲، ص۱۷۰-۱۷۱، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
۱۸۴. ابن اثیر، علی بن محمد، ج۳، ص۲۲۲-۲۲۳، اسدالغابه، قاهره، ۱۲۸۶ق.
۱۸۵. التنبیه و الاشراف، بیروت، دارصعب، ص۲۵۰، مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، بیروت، دارصعب.
۱۸۶. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۸.
۱۸۷. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۸، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۸۸. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۸۷.
۱۸۹. طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۹۵-۱۰۵، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
۱۹۰. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۹۱، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۹۱. طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۹۹، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
۱۹۲. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۶، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۹۳. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۷، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۹۴. الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، ج۱، ص۱۶، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۱۹۵. حسین، طه، ج۱، ص۳۶، علی و فرزندانش، ترجمۀ محمدعلی خلیلی، تهران، ۱۳۳۵ش.
۱۹۶. خلیلی، محمدعلی، ج۱، ص۳۶، حواشی و تعلیقات بر علی و فرزندانش.
۱۹۷. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۹۱، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۹۸. طبرسی، احمد بن علی، ج۱، ص۹۹، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
۱۹۹. بلاذری، احمد بن یحیی، ج۱، ص۵۸۷، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیداللـه، قاهره، ۱۹۵۹م.
۲۰۰. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۷.
۲۰۱. طبرسی، احمد بن علی، ج۲، ص۳۸۱، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوبکر»، ج۵، ص۱۹۷۷.    



جعبه ابزار